تعلیم و تربیت زنان مصر

گفتمان زن در مصر به طور ملموس از عوامل غیر مصری هم متأثر شد، هرچند که آن عوامل جزئی جدایی ناپذیر از هویت اجتماعی تمدنی عربی – اسلامی در مفهوم وسیع آن بودند.
دوشنبه، 18 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تعلیم و تربیت زنان مصر
قاهره کانون تعامل عربی - اسلامی بود به گونه ای که در عرصه فرهنگی آن، جدال میان اندیشمندان و گرایش های مختلف از شام گرفته تا مغرب و تا هند جریان داشت. به عنوان مثال می بینیم احمد حمدی الصابونی الحلبی کتابی مینویسد تحت عنوان «در جواب رساله محمد و زن» که در قاهره در سال ۱۳۴۸ ق به چاپ رسید در رد کتابی با همین عنوان نوشته عبدالقاهر مغربی که در بیروت در سال ۱۹۲۶ به چاپ رسیده بود. قاهره از طریق بازار شکوفای صنعت نشر آن، درگیر جدالی شد که در تونس میان طاهر حداد صاحب کتاب معروف زنان ما میان شریعت و جامعه و دشمنانش مانند محمد صالح بن مراد در «پاسخی به رساله شیخ طاهر حداد» در جریان بود. همانگونه که قبل از آن شاهد کشمکش میان نظیره زین الدین مؤلف کتاب «حجاب و بی حجابی» و منتقدان او بود که در رأس آنها شیخ مصطفى الغلایینی قرار داشت که در پاسخ به آن کتاب، کتاب دیدگاههایی در مورد کتاب حجاب و بی حجابی را نوشت هر دو کتاب در بیروت در سال ۱۹۲۸ به چاپ رسیدند. این پدیده نفوذ متقابل (تبادل وحساسیت تأثیر و تأثر) در میان مشخصه های جدال درباره نهضت زنان در جهان اسلام یا در مصر در آغاز قرن ۲۰ جنبه حاشیه ای یا تزئینی نداشت، بلکه می توانیم ادعا کنیم که یکی از ویژگیهای مؤثر در این جدال بود.
 
در زمینه تأثیر مصر به عنوان نمونه بیان می کنیم آنچه را که نویسنده معاصر ایرانی خانم افسانه نجم آبادی در خصوص تأثیر عظیمی که ترجمه کتاب قاسم أمین (آزاد کردن زن یک سال پس از انتشار آن در مصر بر جدال موجود در ایران درباره نهضت زن و در مرکز آن، مسئله آموزش زن داشته بیان کرده به گونه ای که اشاره می کند که با انتشار این کتاب در آن دوران، مسئله آموزش زنان در ایران برای اولین بار به طور کامل و مفصل مورد توجه قرار گرفت.
 
همانگونه که کتابشناسی نشان میدهد به نظر نمی رسد این تأثیر به ایران محدود بوده باشد، بلکه شاید این تأثیر در کشورهای عربی زبان شدیدتر بوده و مشارکت تعداد زیادی از چهره ها و نویسندگان این کشورها در دادن پاسخ به قاسم أمین از طریق جدال بر سر آزاد کردن زن حجاب، تعلیم و تربیت زنان، مبین همین امر است. و اینها مسائل مهمی بودند که ظهور این کتاب آنها را به شدت هر چه تمام تر مطرح کرد، ویژگی تأثیر گفتمان حیاتی مصر در خصوص زن و ترقی آن به قاسم آمین یا جریان او منحصر نشد، بلکه به ظن قوی از طریق مشارکت سایر چهره ها از سایر جریان ها در نگارش پیرامون مسئله زن، آنها را نیز در بر گرفت.
 
از طرف دیگر گفتمان  زن در مصر به طور ملموس از عوامل غیر مصری هم متأثر شد، هرچند که آن عوامل جزئی جدایی ناپذیر از هویت اجتماعی تمدنی عربی – اسلامی در مفهوم وسیع آن بودند. مسئله تأثیر بانوان پیشتاز و نویسنده اهل شام بر بیداری زنان و مسئله نهضت، از مهمترین نمودهای این تأثیر به شمار می رود. چیزی که بسیاری از آثار معاصر بر آن متمرکز شده اند به خصوص آثار تألیف شده توسط خانمها که می کوشند به چهره های شاخص زنان - که آثار و کتاب های تاریخی که توسط نویسندگان مرد به رشته تحریر در آمده آنها را نادیده گرفته اند - اعتباری دوباره ببخشند. در اینجا اشاره می کنیم به کتاب مهم یکی از بانوان نویسنده خانم بس بارون که مطبوعات بانوان پیشگام شام در آغاز قرن ۲۰ را با دقت مورد بررسی قرار داده و تأکید کرده که نه تنها آثار آن ها مورد توجه خوانندگان مصری - اعم از مرد و زن - قرار داشته بلکه آنها از طریق مطالعه و بررسی آن، توجهها و اتخاذ موضع انتقادی نسبت به غرب که با روحیه میهن پرستی در حال رشد متناسب بود، علاوه بر توجه به مشکلات فرهنگ، هویت و تحول، با مسائل مصر هم در ارتباط بودند.
 
فقط به عنوان مثال بیان می کنیم آن چیزی را که محمد رشید رضا در مقدمه کتاب خود حقوق زنان در اسلام پیامی به جنس لطیف به آن اشاره کرده که تألیف این کتاب در پاسخ به درخواست گروهی از مسلمانان شهر لاهور هند در آن زمان هنوز هند مستعمره انگلستان بود و کشور پاکستان به وجود نیامده بود، اما امروزه شهر لاهور در پاکستان قرار دارد. مترجم] برای نشر سیره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و آشنا کردن زنان هند با حقوقشان در اسلام تألیف شده است. از این مقدمه مشخص می شود که مسلمانان هند در چهارچوب کشمکشهای شدید فرهنگی در جنوب شرق آسیا برای دفاع از فرهنگشان و احیای هویتشان از نویسندگان اصلاح طلب و تجددخواه مسلمان کمک می گرفته اند.
 
مفهوم اصلاح در میراث تمدنی - فرهنگی منطقه، مفهومی است ریشه دار. زیرا که ریشه در مشارکت های گسترده فقهی، فکری و تاریخی دارد که در چهارچوب مفاهیم امر به معروف و نهی از منکر، نقد و اصلاح، پند و اندرز... جریان داشت و این مفاهیم در عرصه عمل و واقعیت و جنبش های اجتماعی و سیاسی در طول تاریخ اسلام، تجلیات متعددی پیدا کرد. اصلاح در مفهوم وسیع خود، اندیشه یا جنبشی است که به دعوت یا تلاش در جهت رویارویی با خللی که در ساختار فکری یا اجتماعی وجود دارد، در قیاس با چهار چوب موثقی که به عنوان الگو به آن ارجاع می شود اهتمام میورزد. آن مفهومی است که به تغییر ساختار موجود در جهت این الگوی معیار توجه می کند. اصلاح به این مفهوم به چتری گسترده تبدیل شده که نیروهای مختلف و فراخوان های انقلابی که خواستار تغییر هستند را در بر می گیرد. این مفهوم مورد استقبال و توجه فراخوان تجدد طلبی غرب گرا که خواهان تغییر جامعه بر اساس الگوی غربی اروپایی است قرار می گیرد که فرهنگ محلی را یکی از دلایل عقب ماندگی جامعه شرق می داند. (این جریان به جریان نوگرا یا غرب گرای سکولار معروف شد). همچنین چتر این مفهوم، جریان های اسلامی را که اصلاح و تغییر را در بازگشت شرایط اجتماعی به الگوهای تاریخی معین و گزینش شده ای می دانستند که آنها آن را الگوهای فضیلت برمی شمردند در بر گرفت. این فراخوان به سلفی گری یا بنیادگرایی معروف شد. اما مفهوم اصلاح به عنوان یک اصطلاح به جریان دیگری مرتبط شد و آن جریان اسلام گرای تجدد طلب بود که خواستار اصلاح همزمان وضعیت عملی و اندیشه اسلامی بود، اصلاحی که ضمن مراعات متغیرهای زمان بر اجتهاد راهکارها و ساختارها (فقه واقع گرا) در کنار بررسی فقهی متون به منظور عمل به اصل اهداف شرعی استوار باشد. جهت گیری فعالیت این جریان، محدود کردن مرجعیت به متون اصلی دینی (قرآن و سنت ثابت) و جداسازی آن از عناصر تاریخی (تفسیرها و قرائتهای فقهی و عرف اجتماعی) بود، همراه با اعمال اجتهاد و تجدید نظر در مورد دوم. اما هدف تعیین شده عبارت بود از فعال کردن امکانات امت از طریق آزاد کردن نیروهای تحول در آن چهار چوبی که شخصیت، اصول ثابت و هویت آن را حفظ کند.
 
منبع: زن و جوامع عرب در طول یک قرن، منی ابوالفضل، مترجم دکتر هومن ناظمیان، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، تهران، 1394


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.