درآمد
تحرک ها و خیزش های اجتماعی از جمله وقایع غیر قابل پیشبینی و غیر قابل انکار در جوامع مختلف می باشد. این که در هر جامعه ای، سلسله اتفاقات دست به دست یکدیگر می دهند و در برخی موارد این اتفاقات منجر به وقوع خیزش ها و تحرک های اجتماعی می شود، امری طبیعی در جوامع مختلف می باشد.دلیل این خیزش ها نیز بسیار متعدد می باشد و در برخی موارد مردم به جهت ظلمی که در حق ایشان شده است دست به چنین اقداماتی می زنند و در برخی موارد، دانسته یا نادانسته آب به آسیاب دشمنان خود میریزند و جامعه خود را به تباهی می کشانند. در برخی موارد، مردم به جهت ظلمی که حاکم یا حکومت در حق ایشان داشته است اعتراض خود را بیان می کنند، در برخی موارد حقوق ایشان پایمال شده است، گاهی اوقات تبعیض های سیاسی و اقتصادی ایشان را به ستوه آورده است و کم نیست مواردی که به جهت تحریکات دشمنان، مردم تحت تاثیر قرار می گیرند و کشور خود را درگیر بحث ها و چالش های سیاسی غیر منطقی می کنند.
به هر روی، درگیری واحدهای سیاسی و جوامع مختلف با خیزش های مختلف اجتماعی، امری طبیعی می باشد؛ یکی از سوال های مهمی که در این بین وجود دارد این است که روحانیون و مراجع دینی که نقش برجسته ای در عرصه های اجماعی نیز دارند، در این شرایط چه وظیفه ای دارند و از چه باید ها و نباید هایی باید تبعیت کنند که در ادامه، وجهه همت این پژوهش، بحث از وظایف روحانیون در تحرکات اجتماعی می باشد.
دفاع از حق
در هر تحرک اجتماعی، یک طرف معترض به وضع موجود می باشد و دیگری از شرایط موجود دفاع می کند و اعتراض فرد یا گروه مقابل را قبول ندارد و به حق نمی داند، در این بین، روحانیون به جهت نفوذ و تاثیر اجتماعی که دارند، نقش مهمی را ایفا می کنند که مهمترین نکته ای که باید مد نظر قراردهند این است که باید از حق و حقیقت دفاع کنند و از مصلحت سنجی های بی موقع و افراطی پرهیز کنند.در چنین تحرکات اجتماعی، اگر مردم به حقوق قانونی و شرعی خود تاکید دارند، حمایت روحانیت از خواسته های مشروع مردم، به معنای تایید و تثبیت پایگاه مردمی خود می باشد و بدین ترتیب، اولا هم از حقیقت دفاع کرده اند و جایگاه آن را متعالی نموده اند و ثانیا به تثبیت جایگاه مردمی خود اقدام کرده اند و در گام های بعدی نیز، مردم، روحانیت را از جنس خود می دانند؛ ثمره مهم دیگری که بر این امر مترتب می شود این است که با حمایت روحانیت از خواسته های مشروع مردم، در برخی موارد که مردم به جهت خواسته های غیر قانونی یا نامشروع خود دست به تحرکات اجتماعی بزنند، در صورت مخالفت و عدم حمایت روحانیت در چنین شرایطی، می توان مردم را از تاکید بر این خواسته های خود بازداشت و تاثیر روحانیت، در شرایط مخالفت با مردم نیز بیشتر خواهد بود.
بنابراین، مهمترین وظیفه روحانیت در چنین شرایطی، دفاع از حق و حقیقت می باشد. در راستای دفاع از حق و حقیقت باید بیان کرد که هرچند دفاع از حقیقت، یکی از وظایف اصلی روحانیت می باشد ولی باید این نکته را متذکر شد که ایشان نباید در دفاع از حقیقت، عوام زده باشند[1]، بلکه باید معیار، حق و حقیقت باشد. نکته دیگر این که باید ذکر کرد این است که روحانیت باید مستقل بماند [2] و در پرتو همین استقلال روحانیت است که موضع گیری های ایشان، می تواند تاثیر قابل ملاحظه تری در میان مردم داشته باشد و مردم از ایشان تبعیت کنند.
باید این نکته را متذکر شد که همانگونه که باید تلاش شود که اسلامِ مردم از روحانیت جدا نشود[3]، باید تلاش شود که در مسائل اجتماعی نیز روحانیت، پیشرو و پیشگام باشد و بتواند طلایه دار مسائل اجتماعی باشد و همانگونه که هدایت دینی جامعه را بر عهده دارند، در مسائل اجتماعی نیز مردم، روحانیت را از خود بداند.
روشنگری و بصیرت افزایی
هر چند پایگاه اندیشه های روحانیت، ریشه معنوی دارد[4] ولی حضور و فعالیت ایشان به این حد محدود نمی شود و باید از ظرفیت های حضور اجتماعی که روحانیت برخودار می باشد نیز استفاده کرد. همانطور که ذکر شد، یکی از عوامل شکل گیری تحرک های اجتماعی، کارشکنی های دشمنان و بی بصیرتی مردم می باشد که در این بین، نقش روحانیت است که خودنمایی می کند و می تواند تاثیرقابل ملاحظه ای در مرتفع نمودن این چالش ها داشته باشد؛ چرا که روحانیت به جهت پایگاه مردمی مطلوبی که دارند و همچنین اقبال عمومی مردم به ایشان، قدرت و نفوذ کلمه دارند و می توانند در شرایط بحرانی و چالش های اجتماعی، دست به روشنگری بزنند و بصیرت افزایی نمایند و این روشنگری ها می تواند نقشه های دشمنان را خنثی نموده و مردم را در مقابل تکرار چنین خوادث ناگوار بیمه نماید.در ایران نیز هم قبل از انقلاب و هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، این نقش روحانیت، کارکرد مهمی داشت است و حتی در دوران مشروطه نیز روحانیت حضور فعال داشته است[5]؛ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، روشنگری ها و بصیرت افزایی های روحانیت بوده است که مردم را از سمت سکوت و پذیرش ظلم و طاغوت خارج می کرد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز، با بصیرت افزایی ها و روشنگری هایی که روحانیت در این عرصه داشته اند، نقش قابل ملاحظه ای در مدیریت چالش ها و بحران های اجتماعی داشته اند.
هر چند پایگاه اندیشه های روحانیت، ریشه معنوی دارد ولی حضور و فعالیت ایشان به این حد محدود نمی شود و باید از ظرفیت های حضور اجتماعی که روحانیت برخودار می باشد نیز استفاده کرد.
پی نوشت ها:
[1] قادر فاضلی، معلم نمونه، ج 1 (تهران - ایران: فضیلت علم، ۱۳۸۵)، ص50.
[2] مرتضی مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 24 (تهران - ایران: صدرا، ۱۳۸۵)، ج 24، ص311.
[3] آیت مظفری، جریان شناسی سیاسی معاصر ایران، ج 1 (قم - ایران: زمزم هدایت، بیتا)، ص234.
[4] جمعی از محققین، دانشنامه امام خمینی، ج 1 (قم - ایران: [بی نا]، بیتا)، ج 1، ص6384.
[5] رسول جعفریان و دیگران، نشست تخصصی روحانیت و نهضت ملی شدن صنعت نفت، ج 1 (تهران - ایران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهاى سیاسى، ۱۳۸۵)، ص29.