تکلیف به جای مصلحت

حوزه اقتدار از دیدگاه امام تنها زمانی به رسمیت شناخته می شد که مشروعیت خود را از تودهها گرفته بود. طبق این گزارش اگر در جایی مسلمانان، قدرت اول و یا دوم به حساب می آمدند
شنبه، 23 آذر 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تکلیف به جای مصلحت
بارها شنیدیم که امام واژه مکلف را در صورتهای مختلف به کار گرفتند. این تأکید تذکار گونه صرفا از این جنبه بود که ماونسل فردا را مکلف بار بیاورند. چرا که وقتی که پای تکلیف به میان بیاید جا برای مصالحه و مسامحه تنگ می شود. و اگر کمی دقت به خرج دهیم علت سردرگمی آمریکا در برابر امام خمینی(رضی الله عنه) را درک خواهیم کرد. سیاستمداران غربی هرچه پا به سن می گذارند محافظه کارتر می شوند؛ اما امام خمینی(رضی الله عنه) هرچه به سن مبارک و پربارشان افزوده می شد، رادیکالتر می شدند و این امر به یک راز کاملا پیچیده برای غرب تبدیل شده بود. حال آنکه پشت این راز چیزی نبود جز برخوردهای تکلیفی امام با مسائل. تکلیف باسن در ارتباط نیست، تکلیف انسان مکلف در هیچ زمان و مکانی از او سلب نمی شود. هنر امام این بود که تکلیف را در سطح یک رهبر در حد اعلی بروز داد و همین تکلیف و پایبندی بود که مشروعیتی بی سابقه در تاریخ را برای امام خمینی(رضی الله عنه) به ارمغان آورد. این تفاوت، به خصوص با توجه به فساد موجود در سطح سران جهان (رسواییهای متعدد کلینتون در آمریکا، رشوه در میان زمامداران ژاپن، فرانسه میتران، ایتالیای برلوسکنی، انگلستان میجر، هندرائو، کره جنوبی چون دوهوان و...) برای توده های چشم دوخته به امام ، مفاهیم ویژه تری در برداشت. و ماهنوز چشمان بهت زده ادوارد شوارد نادزه فرستاده ویژه کرملین را در نظاره خانه ساده امام ، این رهبر قرن، از یاد نبرده ایم.
 
حوزه اقتدار در فرهنگهای حقوقی و سنن دیپلماتیک، مفهومی جغرافیایی دارد. امام خمینی(رضی الله عنه) این معنا را زیر و رو کردند. حوزه اقتدار از دیدگاه امام تنها زمانی به رسمیت شناخته می شد که مشروعیت خود را از تودهها گرفته بود. طبق این گزارش اگر در جایی مسلمانان، قدرت اول و یا دوم به حساب می آمدند؛ اما اهرمهای قدرت را در اختیار آنان قرار نداده بودند(نمونه های الجزایر، بوسنی، مصر و اردن و ...) رأس هرم قدرت نمی توانست از مشروعیت برخوردار باشد. مفاهیمی چون صدور انقلاب، تشکیل هسته های حزب الله و گردانهای قدس در این چهارچوب از ثقل ویژه ای برخوردار بودند.
 
ارائه مفهوم ولایت و قائل شدن قدرت ویژه برای آن، پیش از آنکه از دیدگاه امام مفهوم تمرکز قدرت را داشته باشد، مفهوم اعطای اختیارات و آزادی کامل به فردی را داشت که خود به تبلور تکلیف مبدل شده بود. هر فردی با این مختصات و با این درجه از مسئولیت، باید آزادترین دستها را داشته باشد تا از آزادی و کیان مسلمین دفاع کند و این زیباترین تعریف از مفهوم آزادی است: داشتن آزادی وسیع برای حمایت و دفاع از کیان اسلام. مخاطرات این معنا را غرب به خوبی احساس کرده است. غرب میداند ایران بی توجه به هیاهوی موجود، درصدد جا انداختن نظام مبتنی بر ولایت در جهان است و به همین دلیل هم هست که سعی میکند هر طور شده این چهره را مخدوش کند تا جهان اسلام از آن تبعیت نکند. این مفهوم تازه، حوزه اقتدار یکی از گرانبهاترین میراثهای امام خمینی(رضی الله عنه) است و بنابراین ولی فقیه درة التاج عزت امروز مسلمین است.
 
امام، تنها در این جنبه به کثرتگرایی خاص خود پرداختند. از دیدگاه امام خمینی(رضی الله عنه) هرجا مسلمانی به پا می خواست، انرژی مشتهای گره کرده اش را با سایر مسلمین تقسیم می کرد. امام با برخوردهایی فارغ از مصلحت گرایی، همه مسلمین جهان را به خیزش فراخواندند و همین خیزشهاست که امروز به بار نشسته است.
 
امام این خیزشهای سراسری را ابزارهای تازه تعمیق امنیت ملی میدانستند و به آن باور داشتند. مفهوم ید واحده که بارها توسط ایشان مطرح شد، معنایی جز این نداشت. به روز جهانی قدس نگاهی بیندازیم تا متوجه سردرگمی غرب شویم. آمریکاییها به خوبی میدانند که چچن، بوسنی، فلسطین و... ادامه های امنیت ملی ایران هستند و به عمق امنیت ملی ایران افزوده اند. فرانسویها به خوبی می دانند چرا نظام آنها با آن همه داعیة دموکراسی و تسامح حالا باید در برابر روسری یک دانش آموز در پاریس اینقدر نگران و مضطرب شود. ترکیه لائیک میداند پیروزی حزب اسلامگرای رفاه یعنی چه و آلمان هلموت کهل می داند چرا باید در برابر ایران اسلامی عقب نشینی کند. انگلیس می داند تشکیل پارلمان مسلمانان در این کشور چه مفاهیمی دارد، اسرائیل می داند چه کسی زمین را زیر پایش به آتش کشیده و رویاهای آلوده اش را سوزانده است مسکو می داند، چچن یعنی چه و نماز خواندن هزاران مسلمان در سرزمین سرخها چه پیامدهایی را در آسیای مرکزی دارد...
 
اینها مفاهیم تازه امنیت ملی هستند، این نوع امنیت که امروز صاحب آن شده ایم به برکت امام فراهم آمد. غرب الان با دهها ایران مواجه شده و نمی داند به کدامیک از آنها باید بپردازد. امام خمینی(رضی الله عنه) با نگرش ویژه خود به امنیت باعث تجزیه انرژی غرب شدند.
 
طرح نظریه ولایت فقیه و احیا شدن مفهوم اجتهاد به بحث ساختگی سنت و مدرنیسم فیصله داد. امام خمینی(رضی الله عنه) با احیای ارزشهای اسلامی عملا این معنا را مطرح ساختند که غلبه عناصر ارزشی بر فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی، باید یک اصل اساسی باشد. ما برخلاف گذشته، حالا بحران هویت نداریم به مسلمان بودن و به رویه های زندگی اسلامی افتخار می کنیم و این نیز دستاوردی عظیم و گرانقیمت است. ما به سنن خود افتخار می کنیم. اجتهاد یک متدلوژی برای تعیین تکلیف نو و کهنه است. یک پای اجتهاد در مدرنیسم و پای دیگر آن در سنت است. با این متدلوژی هر نویی با کهنه مقایسه و بررسی می شود و اساسا این دو پدیده دیوار به دیوار یکدیگر هستند. دقت کنیم که کل تحلیل سطحی غرب از انقلاب، رویارویی سنت(انقلاب) با مدرنیسم (نظام شاه) است. خوشبختانه امروز ما در حالی به بحث تمدن اسلامی می پردازیم که از تقابل مصنوعی و از دام تقسیم بندی سنت و مدرنیسم گریخته ایم. ما حالا پیشینه خود را شناخته ایم و به آن باور آورده ایم و گول نوگراییها بخصوص به معنی لباس استتاری غربگرایی را نمی خوریم. این اعاده هویت و باور به سنن و در تقابل ندیدن هر نویی با هر سنتی، معماری جز امام خمینی(رضی الله عنه) نداشت.
 
منبع: تمدن اسلامی در اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی رحمه الله، نمایندگی ولی فقیه در نیروی دریایی سپاه،صص72-69، چاپ و نشر عروج، چاپ سوم، تهران، 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط