ادراک ذهنی و وجود عینی

فلسفه به زبان ساده، تحقیق در مورد طرحها در جهان است. آدمی هرگز قادر نیست طرحها را به معنای کامل درک کند، هر چند می تواند به ابعادی از آن دست یابد.
چهارشنبه، 11 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ادراک ذهنی و وجود عینی
در بسیاری زمینه‌ها وایتهد تلاش کرده تضادهای فلسفی از قبیل ادراک ذهنی و وجود عینی را با هم متحد کند؛ او معتقد بود که باید هر دو جنبه را بشناسیم. او واقعیت چند جنبه ای را طرد می کرد، اما فردیت شیء بذاته و جنبه های ارتباطی با گلی اشیا را به رسمیت می شناخت. هدفی که او در نظر گرفته بود، مخالفت با افراط در حد فراموش کردن بعد دیگر قضیه بود. بدان دلیل که فعالیت ذهنی را باید در متن تجربه ملاحظه کرد، تقسیم ذهن بذاته را تنها در یک قلمرو نمی پذیرفت. او رآلیسم را به عنوان یک فلسفه ترجیح می داد، زیرا معتقد بود که مردم را در متعادل کردن زیاده روی های اندیشه ذهنی یاری می دهد.
 
شاید به نظر برسد که وایتهد موضوع استقلال را نمی پذیرد. این گفته تا اندازه ای درست است که او واقعیت عینی و تصور ذهنی را به طور کامل جدا نمی داند. اینها در اتحاد یا طرحی نظام دار جمع شده اند، اما همزمان این اتحاد ارگانیک را بذاته می توان یک نظام فعال ملاحظه کرد که به اصطلاح، مطابق اصول خودش، در یک پویش عمل می کند. فلسفه به زبان ساده، تحقیق در مورد طرحها در جهان است. آدمی هرگز قادر نیست طرحها را به معنای کامل درک کند، هر چند می تواند به ابعادی از آن دست یابد. بالاخره جهان هم نسبت به خود درکی دارد و غیرعقلانی محض نیست.
 
می توان گفت که وایتهد سرسختانه دنباله روی ارسطو بود، زیرا روشن است که طرح در گفته های وایتهد شبیه صورت است. او در ورود به جزئیات برای تشخیص طرح نیز از ارسطو پیروی می کرد، اما به دلایلی از او فاصله گرفت. به نظر او جزئیات، وقایعی هستند که باید آنها را بر حسب پویشی نامحدود ملاحظه کرد. بنابراین، وقایع او جزئیاتی بی حرکت نیستند، بلکه وابسته به پویش بوده همراه با آن و مطابق طرح حرکت می کنند.
 
این موضوع ما را به دیدگاه وایتهد نسبت به تعلیم و تربیت هدایت می کند. به نظر او امور مهمی که باید آموخته شود، اندیشه‌ها است. بدین معنا می توان گفت که او پیرو افلاطون بود. با این حال، او بر این موضوع پافشاری می کرد که آموزش و پرورش باید با «اندیشه‌های زنده سر و کار داشته باشد یعنی با اندیشه‌هایی که به تجربه یادگیرنده مربوط بوده، مفید باشد و بتواند بروز پیدا کند. او در مورد یادگیری اندیشه‌های ساکن صرفا به این دلیل که در گذشته ارائه شده، هشدار می داد. این موضوع جهت گیری پویای او را نشان می دهد که تعلیم و تربیت باید به ما قدرت دهد که در سراسر عمر با پویش درباره طرحهای واقعی زندگی ، پرواز کنیم.
 
برتراند راسل در اوضاع و احوال اقتصادی نسبتا خوبی در ولزه متولد شد. او در رشته فلسفه و ریاضی از دانشگاه کمبریج فارغ التحصیل شد. راسل، یکی از ذهنهای درجه اول قرن بیستم بود که هم به عنوان نویسنده و هم معلم، نفوذ قابل ملاحظه ای داشت. برخی کتابهای او عبارتند از: شناخت ما از دنیای خارج، مذهب و علم و اثر مشهور اصول ریاضی که آن را در سالهای ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۳ با همکاری وایتهد تدوین کرد. علاوه بر سایر کتابها، کتابهایی که در مورد تعلیم و تربیت نوشته عبارت است از: تعلیم و تربیت و نظم اجتماعی و تعلیم و تربیت و دنیای جدید . او در کمبریج، دانشگاه شیکاگو و دانشگاه کالیفرنیا تدریس می کرد.

راسل شخصیتی جنجال برانگیز بود. در خلال جنگ اول جهانی به دلیل فعالیتهای صلح طلبانه زندانی شد. انزجار او از اخلاق عصر ویکتوریا، مخصوصا دید او نسبت به جنسیت و ازدواج، غالبا منجر به تضاد او با همتایان انگلیسی اش می شد. در دهه های ۱۹۶۰ محور جنبشهای «تحریم بمب» و مخالفان جنگ ویتنام در انگلستان و اروپا بود.
 
راسل در برخی زمینه‌ها، رآلیستی غیر معمول بود. آن جا که وایتهد به این نتیجه رسید که جهان به وسیله طرح تعین پیدا کرده، راسل هم به همین نتیجه رسید، اما راسل می گفت که با دقت و تجزیه ریاضی می توان این طرحها را مورد تحقیق قرار داد. او معتقد بود که لازم است منطق و ریاضی ادغام شود تا طرح هم از جهت کلامی و هم ریاضی شناخته شود.
 
اساسا او معتقد بود که نقش فلسفه، هم تحلیل و هم ترکیب است؛ یعنی فلسفه باید با ارائه اشتباهات و خطاهای منطقی نظام های گذشته، در قسمت تحلیل آنها را نقد کند و با ارائه فرضیه هایی در مورد ماهیت جهان که علم هنوز آن را روشن نکرده، در نقش ترکیب کننده ظاهر شود و سازنده باشد. على أی حال، راسل معتقد بود که فلسفه اساسا باید تحلیلی باشد و چون تنها علم ادعای صادقانه شناخت را دارد، فلسفه باید بر مبنای علم بنا شود. از دیدگاه علمی، هماهنگی راسل با رآلیسم و آنچه را موضوع استقلال نام نهادیم می توان مشاهده کرد. او به اندازه ای که شیوه های علمی را قبول داشت، به نتایج علم باور نداشت. او امیدوار بود که با استفاده از این شیوه ها به ساختارهای فلسفی معتبری دست یابد که مربوط به امور کلی نبوده، بلکه ساختارهایی قطعه قطعه، جزئی و قابل اثبات باشد.

در مورد واقعیت مستقل دو نوع داده ویژه می توان کسب کرد: داده های سخت و داده‌های ملایم. داده های سخت مربوط به واقعیات یک موقعیت است؛ واقعیاتی که در برابر دقت موشکافانه تعمق می تواند مقاومت کرده سالم بماند. داده های ملایم اموری از قبیل باورهاست که با هیچ درجه اطمینانی نه می توان آنها را اثبات و نه می توان انکار کرد. هدف روشن راسل این بود که ساختارهای فلسفی خود را تا حد ممکن بر بخش سخت و قابل اثبات یا رد، یعنی بر بخش علم بنا نهد هر چند داده های ملایم را نیز به رسمیت می شناخت. او معتقد بود که این کار ما را در برابر تعمیم های فراگیر، خطرهای همراه آن و ورود به یقینهای خطا، حساس تر می کند.

راسل امیدوار بود که با استفاده از دیدگاهی محتاطانه یا متعادل تر نسبت به علم، بتوان مسائل پیچیده ای از قبیل فقر و ضعف بهداشت را حل کرد. او تعلیم و تربیت را کلیدی برای ورود به دنیای بهتر می دانست. اگر از شناخت جدید استفاده کرده، شیوه های آزمایش شده را به کار بگیریم، در آن صورت می توانیم مسائلی از قبیل فقر را حل کرده جهان را تغییر دهیم. حتی راسل می اندیشید که اگر این کار در مقیاسی وسیع صورت گیرد، یک نسل را نیز تا حد زیادی تغییر خواهد داد.
 
راسل برای مدتی کوشید برخی از اندیشه‌های تربیتی خود را در مدرسه بیکن هیل که خود آن را پایه گذاری کرده بود به اجرا درآورد، اما تفکرات انقلابی او با مقاومت رو به رو شد و کنجکاوی شدیدش به زودی او را به آرمانها و اصلاحات دیگری هدایت کرد. هر چند تلاشهای تربیتی او در مدرسه بیکن هیل موفقیت زیادی در پی نداشت، اما راسل تا پایان زندگی به تلاش خود برای ایجاد تغییراتی از طریق تعلیم و تربیت به نفع انسانیت ادامه داد.
 
منبع: مبانی فلسفی تعلیم وتربیت، هوارد آ. اوزمن و ساموئل ام. کراور،مترجمان: غلامرضا متقی فر، هادی حسین خانی، عبدالرضا ضرابی، محمدصادق موسوی نسب و هادی رزاقی، صص105-102،ْ انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله علیه، قم، چاپ دوم، 1387


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.