سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی

مقام شهید و شهادت

شهادت، یعنی بذل جان به قصد قربت الهی و از راه درست و شرعی که خداوند دستور داده است؛ بذل جان مهمترین بذلی است که پس از آن بذل و بخششی وجود ندارد، چون بالاتر از شهادت، نیکی وجود ندارد.
پنجشنبه، 19 دی 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محمد طاهری
موارد بیشتر برای شما
مقام شهید و شهادت
در منابع دینی، مقامات و درجات متعدد و مختلفی برای مومن بیان شده است و نیکی ها و درجات نسبت به یکدیگر متفاوت اند و برخی از نیکی ها بر برخی دیگر ترجیح دارند؛ اما آنچه از احادیث اهل بیت (علیهم السلام) بر می آید، اینکه از مقام شهادت، هیچ نیکی وجود ندارد؛ این مقام شهادت، آرزوی بزرگ اولیاء الهی است؛ این در حالی است که افراد عادی در دنیا بدنبال آرزوهای مادی اند؛ اما اولیاء الهی دنبال کسب این مقام در بارگاه الهی اند.

شهادت، یعنی بذل جان به قصد قربت الهی و از راه درست و شرعی که خداوند دستور داده است؛ بذل جان مهمترین بذلی است که پس از آن بذل و بخششی وجود ندارد، چون بالاتر از شهادت، نیکی وجود ندارد.


بذل جان، صفت شیعه

یکی از صفات شیعه بودن آن است که «المتباذلون فی مودتنا» در مودت اهل بیت (علیهم السلام)، شیعه باید بذل کند؛ یکی از انواع این بذل ها، بذل جان است؛ اما اینکه بذل جان در راه خدا چه مقامی دارد در آیاتِ قرآن کریم آمده که مثلاً فرمود: «الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ.»[1] «آنها که ایمان آوردند، و هجرت کردند، و با اموال و جانهایشان در راه خدا جهاد نمودند، مقامشان نزد خدا برتر است؛ و آنها پیروز و رستگارند!»


راه رستگاری

یعنی راه رستگاری سه چیز است:
1. ایمان همراه عمل.
2. هجرت در راه خدا.
3. جهاد با مال و جان.


سه ویژگی مهم

سه ویژگی مهم است که منجر به رستگاری می شود که یکی از آنها بذل و جان و مال است؛ یعنی شهدا و جهادگران در راه خدا با معامله کردن با خدا، راه رستگاری را هموار می کنند.


شهادت عین زندگی

شهید چون جانش را در راه خدا می دهد و بالاترین چیزی که در اختیار دارد که جانش است را در راه خدا، فدا می کند؛ خداوند هم او را کشته نمی داند و می فرماید: «وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»[2] «(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.»

مرگ با شهادت، مردن نیست؛ بلکه عین زندگی است؛ شاید این بدین معنا باشد که شهید چون نیتش خدایی و جانش در راه خدا فدا کند، خداوند نیز او را زنده نگه می دارد؛ اگرچه در ظاهر مرده باشد، اما حقیقتاً شهید زنده است.


حاج قاسم سلیمانی، مالک زمان

سپهبد حاج قاسم سلیمانی، شهیدی که این روزها، جان عزیزش را در راه اعتلای نام مملکت و انقلاب و نظام مقدس جمهوری اسلامی داد، سالیان دراز در راه خدا اخلاصش را نشان داده بود و تمام سعی اش آن بوده که بتواند با اخلاص و تقوای الهی و تخصص و مدیریت انقلابی و جهادی، در مقابل مستکبرین چنان مالک اشتر بایستد که ثمره ی آن اخلاصش، سیاه پوش شدن نه تمام کشور که گریان شدن و عزادار شدن بسیاری از مردم جهان شد که روزهای متوالی در غم از دست دادن فرماندهی دلیر، سپهبدی فداکار و مدیری مخلص به سوگ نشستند؛


مقام مالک در نگاه امیرمومنان

سپهبدی دلیل که مالک گونه بر لشکر دشمن می خروشید؛ امیر المومنین (علیه السلام) در مورد مالک می فرمایند: «مَالِکٌ وَ مَا مَالِکٌ وَ اللَّهِ لَوْ کَانَ جَبَلًا لَکَانَ فِنْداً (وَ لَوْ کَانَ حَجَراً لَکَانَ صَلْداً)« لَا یَرْتَقِیهِ الْحَافِرُ وَ لَا یُوفِی عَلَیْهِ الطَّائِرُ.»[3]

مالک رفت امّا چه بود مالک، سوگند بخدا اگر کوه بود کوهى جدا مانده و بزرگ بود، و اگر سنگ بود سنگى سخت بود که (از بزرگى و سختى) هیچ حیوان سم دار رهنورد بآن بالا نمى رود، و هیچ پرنده اى بر آن نمى پرد (یعنی او یکتا و یگانه بود و هیچکس بر او پیروزى نمى یافت).

سیّد رضىّ، «علیه الرّحمة» فرماید: فند بمعنى کوهى است که از کوهها جدا است.»


مالک اشتر، کوهی استوار

حضرت در مقام مالک چنان عظمتی را بیان می فرمایند که محکم بودن مالک مانند محکم بودن کوه بود؛ چون مومن از لحاظ ایمانی چنان محکم است که حوادث زمانه و تندبادها او را به کناری نمی افکند؛ چنانکه حضرت فرمودند: «المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ.»[4]«مؤمن، چونان کوه استواری است که توفان ها او را تکان نمی دهد.»


صفت مومن، داشتن ایمان محکم

پس مومن باید ایمانش محکم باشد، و مالک این گونه بود چون کوه در مقابل دشمنِ امیرالمومنین (علیه السلام)می ایستاد تا جایی که در راه ولیّش جان داد؛ و این چنین شد که او جزء نخستین افرادی که وارد بهشت می شوند، قرار گرفت؛ چون نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «أوَّلُ مَن یَدخُلُ الجَنّةَ شَهیدٌ و عَبدٌ أحسنَ عِبادةَ ربِّهِ.»[5]« نخستین کسى که داخل بهشت مى شود شهید است و بنده اى که پروردگارش را نیکو عبادت کرده باشد.»


سه هزینه بهشت

آنچه که میان شهادت و دیگر صفات پسندیده مانند راستگویی، عبادت خالص، و ... مشترک است اینکه راستگو زبان خودش را از گناه حفظ می کند، عبد مخلص، وقتش را در بندگی و ترک گناه گذرانده است، شهید نیز با ترک گناه و بذل جان بدین مقام می رسد؛ یعنی انسان باید یا از کلام حرام، کار حرام یا جان خود بگذرد و در حقیقت در راه خدا بهترین ها را هزینه کند تا به بارگاه الهی راه یابد، بدون پرداخت هزینه بهشت، آنرا هیچ گاه رایگان به کسی نمی دهند، همانی که گفته شده که بهشت را به بها می دهند نه به بهانه؛ بهای بهشت راستگویی، عبادت خالص و بذل جان است این چنین است که تاجر امین و راستگوی مسلمان در قیامت همراه شهدا خواهند بود؛ چنانکه در حدیث نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده: «التّاجر الأمین الصّدوق المسلم مع الشّهداء یوم القیامة»[6] «تاجر درستکار راست گوى مسلمان روز رستاخیز با شهیدان است.»


رابطه شهادت و شفاعت

شهادت و شهید دارای چنان مقامی اند که حتی حق شفاعت کردن دارند؛ البته شفاعت کنندگان دارای مراتبی اند اما در عین حال یکی از آنها، شهدایند؛ چنانکه نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: ««ثَلاثَةٌ یشْفَعُونَ إِلَی اللَّهِ یوْمَ القِیامَةِ فَیشَفِّعُهُمْ: الْأنْبِیاءُ ثُمَّ الْعُلَماءُ ثُمَّ الشُّهَداءُ.»[7]

سه گروه هستند که در روز قیامت شفاعت می کنند و خدا هم شفاعت آنان را می پذیرد: پیامبران، سپس عالمان و سپس شهیدان.»


ویژگی شهید، عدم آزمایش در قبر

یکی از ویژگی های شهید، آن است که در قبر مورد آزمایش قرار نمی گیرد؛ چنانکه امام صادق (علیه السلام) از نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند که از ایشان پرسیدند: «ما بالُ الشَّهیدِ لا یفْتَنُ فِی قَبْرِهِ؟» چرا شهید در قبرش، مورد امتحان و ابتلا قرار نمی گیرد؟ فرمود: «کفی بِالْبارِقَةِ فَوْقَ رَأسِهِ فِتْنَةً.» شمشیرِ بالای سرش [در هنگام شهادت]، برای امتحان و ابتلای او کافی است.

پی نوشت:
[1]  سوره توبه، آیه 20
[2]  سوره آل عمران، آیه 169
[3]  حکمت 435 نهج البلاغه/ ترجمه وشرح نهج البلاغه (فیض الاسلام)، ج 6 ، صفحه ی 1292
[4]  شرح اُصول الکافی: ج۹ ص۱۸۱
[5]  تنبیه الخواطر: ۱/ ۵۷
[6]  کنز العمال، المتقی الهندی، ج 4، ص 7
[7]  بحارالانوار، ج 100، ص 12، روایت 24


مقالات مرتبط
نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.