چرا کودکان برای خود دوست خیالی می سازند؟
«ساشا» دختر ۱۰ سالهٔ مادری به نام «چارلی اسپینوزا» است. او یک روز ماجرایی را که میان دو تا از بهترین دوستانش رخ داده بود، برای مادرش تعریف کرد.«تامی»، اختاپوس بزرگ و دوست ساشا، دربارهٔ حسش به «کارول» که او هم اختاپوس است تعریف کرده بود. ساشا می گوید کارول یک پای اضافی دارد و هنوز در حال کشف چگونگی استفاده از آن است.
کارول از دلباختگی تامی خبر نداشت، اما پیغام مشابهی به ساشا رسانده بود: او هم علاقهٔ زیادی به تامی دارد اما از ابراز احساسات به او خجالت میکشد. ساشا بین این دو اختاپوس گیر افتاده است.
این داستان رمانتیک خبر تازه ای برای مادر ۳۹سالهٔ ساشا بود. چارلی با تعجب گفت: «اوه خدای من! ساشا! من اینو نمی دونستم.»
صحبت دربارهٔ تامی و کارول در خانهٔ آنها بسیار عادی است؛ از ماجراجویی های میان کهکشانی آنها گرفته تا داستانهای عاشقانهٔ این دو اختاپوس.
هرچند این اختاپوس ها در خانهٔ اسپینوزاها با ساشا، امیلی خواهر ۱۲ساله و مادرش زندگی میکنند، تنها ساشا میداند آنها چه شکلی هستند.
آنها ازنظر ساشا «موجودات خیالی» یا دوستان خیالی اش هستند.
«چری گوزن»، «لولا نهنگ» و «تونا پشهٔ معالج» (که جلوی شیوع مالاریا را می گیرد) هم در محفل موجودات خیالی ساشا زندگی می کنند.
تامی سردمدار گروه و اولین دوست خیالی ساشا بوده است. چارلی میگوید تامی اولین بار زمانی که ساشا ۶ سال داشت، در یک نمایش سایه بازی روی دیوار اتاق ساشا متولد شد.
در طول سال ها، شخصیت متفکر و خجالتی تامی شکل گرفت. این شخصیت به ساشا، که از میگرن شدید رنج می برد، آرامش فیزیکی و احساسی می بخشید.
چارلی میگوید: «ساشا عاشق قصه گفتن است و این یکی از راه های او برای کنار آمدن با درد است. او دربارهٔ هر اتفاقی با جزئیات زیاد صحبت می کند و این کار واقعا برایش مفید است.»
ساشا مبتلا به اوتیسم است. او در خانه درس می خواند و زیاد با بچه های دیگر تعامل ندارد. موجودات خیالی برای او به منبع احساس دوستی و اعتماد تبدیل شده اند. ساشا میگوید: «زمانی که حالم خوب نیست یا تنها هستم و امیلی با من بازی نمی کند، آنها به کمکم می آیند و با هم به فضا میرویم.»
آیا داشتن دوست خیالی نگرانکننده است؟
داشتن دوست خیالی برای بسیاری از بچه ها در سنین مختلف رشد، امری رایج و معمولی است. در حقیقت، طبق مطالعاتی که در سال ۲۰۰۴ انجام شد، ۶۵ درصد از بچه ها در ۷سالگی یک دوست خیالی داشته اند. پروفسور «استفانی کارلسون» یکی از مؤلفان این تحقیق معتقد است که زمان شروعِ داشتن دوست خیالی بین ۳ تا ۱۱ سالگی است.«سلست کید» استاد روانشناسی و یکی از پژوهشگرهای اصلی کید لب است. این پژوهشگاه روی مراحل اولیهٔ رشد کودکان تحقیق می کند.
به عقیدۀ کید، هر چند روان شناسان بر این عقیده اند که وجود دوست خیالی نباید موجب نگرانی والدین شود، چیزی که هنوز در آن به توافق جمعی نرسیده اند این است که انگیزه بچه ها برای ساختن این شخصیت ها از کجا می آید؛ همچنین، پرسش این است که چرا برخی از کودکان دوستان خیالی دارند و برخی ندارند. او میگوید: «تقریبا می توان گفت که هنوز اتفاق نظر همگانی دربارۀ علت اصلیِ شکل دادن دوست خیالی وجود ندارد. اما اکثر همکاران ما هم عقیده اند که این کار بخشی از روند طبیعی رشد است. تمام بچه ها دوست خیالی ندارند، اما این موضوع بسیار شایع است و نشانهٔ وجود مشکل یا هوش زیاد کودک نیست.»
فایدهٔ وجود دوست خیالی
دوست خیالی یکی از نشانه های رشد هوش اجتماعی در کودک است. بچه هایی که رفیقی برای خود متصور میشوند، باید درک کنند که مردم باورها و علایق و رفتار متفاوتی دربارۀ آنها دارند. بهگفتهٔ کید، این مفهوم «نظریه ذهن» نام دارد: «درک این نکته که شخص دیگری چیزی متفاوت از شما را بخواهد یا چیزی بداند که شما نمی دانید، موضوعی است که تقریبا تا ۴ یا ۵ سالگی کودک پدیدار نمیشود.»تحقیقات اندکی دربارهٔ روان شناسیِ بچههایی که دوست خیالی دارند صورت گرفته است. در یکی از این تحقیقات به این نتیجه رسیده اند که رابطه با موجود نامرئی، نیاز کودک برای «دوستی» را برآورده می کند. این دوستی میان بچه های اول یا تک فرزندها رایج تر است.
همچنین مشخص شده است که دخترها بیشتر از پسرها سراغ دوست خیالی میروند؛ به علاوه، این بچه ها معمولا در بزرگ سالی خلاق تر خواهند بود.
کارلسون در تحقیقاتش به این نتیجه رسید که دخترها معمولا یک دوست فرهیخته و معلم مانند از بچهٔ انسان یا حیوان را برای خود انتخاب می کنند.
در مقابل، دوست خیالی پسرها اغلب شخصیتی چابک مثل ابر قهرمان ها یا شخصیتی با قدرت های خارق العاده دارد.
کارسلون میگوید دوست خیالی به کودکان در رفع سه نیاز اساسی روانی کمک می کند: شایستگی، رابطه مندی و استقلال.
این نیازها بر مبنای «نظری خود تعیین کنندگی» تفسیر شده اند. زمانی که بچه ها نقش رهبری را برای دوست خیالی شان متصور می شوند، احساس شایستگی می کنند. آنها با توصیف دوست نامرئی شان به عنوان «احمق» یا آموزش مهارت خاصی به آنها، در این نقش فرو می روند.
اگرچه دوستان آنها ساختگی هستند، اما این کودکان همان طور که با دوستان واقعی شان ارتباط برقرار می کنند، با آنها رفتار می کنند.
البته کید میگوید دوستان خیالی مزیتی دارند که به بچه اجازه می دهند موقعیت های اجتماعی را بدون عواقب خاصی شبیه سازی کنند.
زمانی که کودک از وجود دوست خیالی اش برای اداره کردن موقعیتی (مثل اصرار به والدین برای شام درست کردن برای دوست خیالی اش یا بستن کمربند او در خودرو) استفاده می کند، به ایجاد حس استقلال کودک کمک میکند. کارلسون میگوید: «دوست خیالی به بچه ها نوعی حس کنترل می دهد. آنها میتوانند دوستشان را فرا بخوانند، داستان بسازند و کسی مزاحم آنها نمیشود. این چیزی است که کاملا متعلق به آنهاست. این روش جالبی برای احساس تسلط بر اوضاع است. اما این موضوع میتواند برای والدین بسیار کسلکننده باشد.»
واکنش والدین در برابر دوست خیالی
«جون» دختر ۳سالۀ «آنا سیل» سازنده و یک مجری پادکست موفق است. نام دوست خیالیِ جون «سالاد» بود. سالاد موهایی قرمز داشت و ۴ساله بود.اولین بار وقتی سالاد «ظاهر شد» که انگار یکی از اعضای خانواده بود و اجازه نمی داد بقیه به موقع از در خارج شوند.
جون از علاقهٔ سالاد به ملحق شدن به خانواده برای بیرون رفتن می گفت، اما طبق گفتۀ جون، سالاد به کمی تشویق نیاز داشت تا بتواند آنها را همراهی کند.
آنا گفت: «اولین بار که سالاد خودش را نشان داد، دوره ای بود که نمی توانستیم خانه را ترک کنیم. بنابراین همه با هم باید میگفتیم یالا سالاد و پیش از خروج، منتظر او می ماندیم.»
اما در اکثر مواقع، سالاد عضو مطلوب و سرگرم کنندهٔ خانواده است. سالاد خواهر کوچک تری به نام «کتاب» و والدینی به نام های «بابی» و «ایو» (ایو اسم خواهر تازه به دنیاآمدهٔ جون هم هست) دارد. همهٔ آنها در یک آسیاب بادی در آن طرف خیابان زندگی می کنند.
بیشتر وقت ها، تا با سالاد صحبت نکنید او هم ساکت است و حرفی نمیزند. سالاد تقریبا همه جا همراه جون است (به جز سفر اخیر جون و خانواده اش که سالاد در خانه خودشان ماند). اما آنا معتقد است وجود سالاد به جون در یادگیری دوستی و داستان گویی کمک میکند.
«ک. ب. هویل» رمان نویس است. «ادموند»، کوچک ترین فرزند او، کمی بعد از آغاز 4 سالگی اش، با یک مردماهی/ خون آشام نامرئی به نام «اِد» دوست شد.
هویلِ 36 ساله معتقد است که اِد (که سر خون آشام و بدن ماهی را دارد) در فرم تحقق آرزوی ادموند ظاهر شده است.
هویل میگوید: «ادموند بارها و بارها میگفت که اِد یخچالی دارد که همیشه پر از خوراکی است. اگر اجازه می دادم، ادموند مدام مشغول خوردن بود.ظاهرا او میخواهد دوست خیالی اش چیزی داشته باشد که او نمی تواند داشته باشد.»
اگرچه ادموند و خانواده اش در آلاباما زندگی میکنند، اِد ساکن یک خانهٔ بزرگ با ارواح بی شمار در داکوتای جنوبی است. هویل فکر می کند این جزئیات، از سفر زمینیِ خانواده در تابستان قبل به پارک ملی بدلندز سرچشمه می گیرد.
او برای سرگرم کردن چهار پسرش در طول سفر طولانی شان، کتاب صوتی هابیت را پخش کرد. زمانی که آنها به خانه بازگشتند، ادموند به پوستر هابیت که روی دیوار محل کار هویل نصب بود اشاره کرد، آن را بدلندز نامید و مدعی شد که اِد آنجا زندگی میکند.
دوست خیالی از کجا می آید؟
معمولا بسیاری از جنبه های زندگی کودک، از شخصیت های ساختگی تا تجربه های واقعی، وارد این بازی که شامل دوستی خیالی می شود، می شوند.کید میگوید: «این نوعی هوشیاری دربارۀ اتفاقاتی است که اطراف آنها دارد رخ میدهد. این اتفاقات میتواند اخبار و همچنین اتفاقاتی باشد که در زندگی بچهها میافتد.»
زندگی «آریا» ۷ ساله منبع الهام دوست خیالی اش «دیوید» است. آریا میگوید: «هر کاری انجام میدهم، او هم انجام میدهد. یه جورایی همدیگه رو کپی میکنیم.» زمانی که آریا ۳ سال داشت و مادرش تازه فرزند دومش را به دنیا آورده بود، دیوید اولین بار ظاهر شد. دیوید فقط ۵ سانتی متر است و واقعا نسخهٔ کوچکشدهٔ آریا است. گاهی که دیوید احساس سرما میکند، می پرد توی جیب آریا.
دوست خیالی چه کمکی به کودک می کند؟
تقاطع میان زندگی دوست خیالی و دنیای واقعی میتواند زمینه ساز درس هایی برای زندگی کودک شود. وجود دیوید به آریا اجازه داده است به مباحث حساسی نزدیک شود. به تازگی، آریا با سردرگمی نزد مادرش رفته و گفته است: «دیوید از اینکه پدرش سیگار می کشد ناراحت است.»تا جایی که «کتی» (مادرِ آریا) می داند، کسی از آشناهای آنها سیگار نمی کشد. بنابراین این موضوع کمی او را شوکه کرد. کتی می گوید: «از این فرصت استفاده کردم و به او گفتم که سیگار کشیدن کار خوبی نیست و برای همین دیوید ناراحت است.» کتی از به وجود آمدن چنین موقعیتی از دیوید سپاسگزار است.
جایگاه دوست خیالی در زندگی والدین کودک
گاهی برای والدینی مثل چارلی و کتی کمی مشکل است بپذیرند که روزی این شخصیت های خیالی به سادگی آنها را ترک خواهند کرد، شخصیت هایی که مدت هاست وارد زندگی شان شده اند. چارلی به ویژه به تامی اختاپوس علاقه مند شده است. او تأثیر مثبتی روی کل خانواده داشته است.هرچند فقط دختر کوچکش قادر به دیدن اوست، تامی به دخترهایش درس هایی دربارهٔ دوستی و همدردی داده است.
چارلی میگوید: «تا حالا شده یک آدم باحال را ملاقات کنید که کارهای جالبی انجام می دهد، به جاهای جالبی سفر میکند و غذاهای باحالی میشناسد و واقعا با مردم مهربان است؟ این شخصیت تامی است.»
منبع: سایت چطور