درد های اجتماعی چگونه به وجود می آیند؟

زندگی کردن در میان دیگر انسان ها بخشی از زندگی هر فرد است. برخی افراد در زندگی اجتماعی خود با شکست مواجه میشوند و دچار دردهای اجتماعی میشوند. پس بهتر است درباره حرف ها و رفتارمان کمی فکر کنیم و بعد وارد مرحله عمل شویم چرا که ممکن است برخی از صحبت ها و رفتارها بسیاری از انسان ها را از زندگی اجتماعی دور کرده و سبب درد شوند.
يکشنبه، 27 بهمن 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
درد های اجتماعی چگونه به وجود می آیند؟

۵ نکته مهم درمورد دردهای اجتماعی که نمی‌ دانید

گاهی‌ اوقات، دردی که حرف‌ها و واژه‌ها به ما تحمیل می‌کنند خیلی بیشتر از دردهای جسمانی و فیزیکی است.

مثلا وقتی در کودکی‌ مان برادران و خواهران یا هم‌ سن‌ و سالان‌ مان در مدرسه آزارمان می‌دادند یا ما را در بازی‌ هایشان راه نمی‌ دادند و به‌ طور کلی به‌ نوعی نادیده گرفته می‌ شدیم، والدین و بزرگ‌ترها دل‌ داریمان می‌دادند و می‌گفتند: «عیب نداره… ! بزرگ می‌شی یادت میره!» اما موضوع از این قرار است که فراموش کردن احساسات منفی ناشی از چنین رفتارها و دردهایی بسیار سخت است و تا بزرگ‌ سالی ما را همراهی می‌کند.

دردهای اجتماعی واقعی‌ اند. آثار آزارهای کلامی بلند مدت است و البته دردناک. در ادامه دستاوردهای علمی‌ ای را که درباره این موضوع انجام شده‌ اند بیشتر بررسی می‌ کنیم.
 

پژوهش‌ ها دربارۀ دردهای اجتماعی وارد شده بر ما چه می‌ گویند؟

طی دهه‌های گذشته، پژوهش‌ها نشان داده است که دردهای اجتماعی اثراتی جدی بر زندگی‌ ما دارند. حتی کوچک‌ ترین آزارهای اجتماعی هم می‌توانند آثاری جدی روی هر فرد عادی داشته باشند. یکی از پژوهش‌هایی که در زمینۀ دردهای اجتماعی و اثر آنها روی افراد انجام می‌شود، برنامه‌ ای پژوهشی به‌ نام «سایبربال» است. از این برنامه برای مطالعۀ مشکل طرد شدن و کنار گذاشتن از یک جمع، استفاده می‌شود.

در برنامۀ پژوهشی سایبربال یا «توپ‌ بازی مجازی»، شرکت‌ کنندگان در مطالعه با هم ازطریق رایانه و به‌ صورت آنلاین، شروع به توپ‌ بازی می‌کنند.

هرکس به دیگری، توپ را پرتاب می‌کند و بازی شروع می‌شود. درواقع، این برنامه طوری طراحی شده است که هر فرد خیال می‌کند در حال توپ‌ بازی آنلاین با شرکت‌ کنندگان دیگر است. بازیکنانِ دیگر افراد واقعی نیستند و ازطریق رایانه، رفتارشان کنترل می‌شود. در میانۀ بازی، دیگر توپی برای فرد ازسوی رایانه پرتاب نمی‌شود.

نتیجۀ مطالعه نشان می‌دهد که در این حالت، در بیشتر افراد، احساس طردشدگی و استرس به‌ وجود می‌آید. احساس طردشدگی و بی‌ اهمیت واقع شدن فقط در دنیای واقعی رخ نمی‌دهد بلکه می‌توان ردپای آن و اثراتش را در دنیای حقیقی هم مشاهده کرد.

مثلا اگر در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی حضور داشته باشید، حتما تجربۀ نادیده گرفته شدن برخی پُست‌ها و نوشته‌های خود در این بستر را دارید.

این نادیده گرفته شدن موجب شکل‌گیری احساساتی مانند عصبانیت، شکنجه و ضربه خوردن در فرد می‌شود.

به‌ طور کلی، نادیده گرفته شدن و مورد بی‌ اهمیتی قرار گرفتن، احساسات بسیار منفی و مخربی را در هر فرد ایجاد می‌ کند. حتی زمانی که در خیابان به غریبه‌ ای لبخند می‌زنید و درمقابل، نگاهی سرد و بی‌تفاوت از او دریافت می‌کنید هم، چنین احساساتی در شما شروع به پا گرفتن خواهد کرد.
 

پنج دستاورد علمی دربارۀ دردهای اجتماعی

درواقع، اثرگذاری واژه‌ ها و لغات منفی و نادیده گرفته شدن در شبکه‌های اجتماعی هم می‌تواند مشکلی مشابه طرد شدن‌ها در دنیای واقعی برای هر فرد ایجاد کند. فرقی نمی‌کند که در دنیای واقعی، ما را از جمعی طرد می‌کنند یا در دنیای مجازی، دوستان و آشنایان‌ مان ما را کنار می‌گذارند و مورد بی‌ توجهی قرار می‌دهند؛ در هر صورت، درد و رنجی که از این موضوع به ما دست می‌دهد بسیار اثرگذار و واقعی خواهد بود.

در ادامه با پنج دستاورد علمی رو به‌ رو خواهید شد که بر این قضیه صحه می‌گذارند و آن را تأیید می‌کنند.
 
۱.دردهای اجتماعی و جسمانی ریشه‌ های عصبی مشترک دارند
به‌ نظر می‌رسد که دردهای اجتماعی و جسمانی با هم تفاوت چندانی ندارند. دانشمندان در پژوهشی، مغز انسان‌ها در هنگام بازی سایبربال یا توپ‌ بازی مجازی را از طریق ام.آر.آی بررسی کردند و دریافتند که واکنش‌ های مغز در هنگام طرد شدن در دنیای مجازی در همان بخش‌ هایی به‌ وقوع می‌پیوندد که احساس کنار گذاشته شدن از یک جمع واقعی در مغز ایجاد می‌کند.

به عبارت دیگر، هرچند که به‌نظر می‌رسد اثرات شبکه‌های اجتماعی بر مغز متفاوت از اثرات احساسات واقعی در دنیای حقیقی است اما با نگاهی دقیق به این موضوع می‌توان فهمید که چنین نیست. به عبارت دیگر، مغز ما دربرابر محرک‌ها و فشارهای دنیای مجازی و حقیقی، واکنش‌های یکسانی دارد.

مثلا در مورد آزمایش سایبربال، فعالیت مغز در قشر سینگولیت قدامی به‌ وقوع می‌پیوندد؛ یعنی همان بخشی از مغز که در برابر طرد شدن در دنیای واقعی هم از خود واکنش نشان می‌دهد.
 
۲.درد ناشی از دل‌ شکستگی، قابل‌ اندازه‌ گیری است
همان‌ طور که پیش‌ تر هم گفته شد، دردهای اجتماعی و احساسی واقعی هستند و روی جسم، اثراتی محسوس و قابل‌ اندازه‌ گیری دارند.

مثلا در پژوهش‌های انجام‌ شده، میزان دل‌ شکستگی افراد هم قابل‌ اندازه‌ گیری است. در پژوهشی علمی، واکنش‌ های مغزی افراد ازطریق اف. ام. آر. آی در دو حالت بررسی شد. اف. ام. آر. آی فعالیت‌ های مغزی را با شناسایی تغییرات مرتبط با گردش خون می‌سنجد.

در حالت نخست، دردی جسمانی به افراد تحمیل شد و با تحریک حرارتی مغز، احساس درد به افراد القا شد. در حالت دوم پژوهش، دردی احساسی و اجتماعی به افراد حاضر در تحقیق منتقل شد؛ به این صورت که تصاویری از افرادی به آنها نشان داده شد که به‌ تازگی از زندگی‌ شان حذف شده بودند (مثلا عشق یا نامزد یا دوست سابق‌ شان که دیگر با آنها در ارتباط نبود).

در هر دو حالت از پژوهش، بخش‌های مشترکی از مغز، به درد واکنش نشان می‌داد؛ یعنی بخش اینسولار و قشر حسی-تنی اولیه مغز.

درنتیجه، بار دیگر ثابت شد که دردهای اجتماعی و احساسی می‌توانند اثراتی مشابه دردهای جسمانی روی ما داشته باشند.
 
۳.عادت‌ های فردی در واکنش به دردهای اجتماعی و جسمی، ژنتیکی است
بعضی از افراد دربرابر مقولۀ درد و ناراحتی بسیار مقاوم هستند؛ برخی دیگر حتی با بریده شدن انگشت‌ شان با کاغذ هم به گریه می‌ افتند یا اگر از آنها ایراد بگیرید، آن‌ قدر حساس هستند که سریع شروع به گریه می‌کنند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که ژنی در بدن وجود دارد که موجب بروز واکنش‌ها دربرابر دردهای اجتماعی و جسمانی می‌شود. این ژن (A118G چندریختی) در سیستم اپیوئید یا افیونی مغز قرار دارد. بنابراین از روی علوم زیستی می‌توان نوع واکنش افراد به دردهای مختلف را پیشگویی کرد.

افرادی که دارای آلل جی (G) یا ژن کنترل‌ کننده صفت جی هستند، دربرابر دردهای اجتماعی و جسمانی حساس‌ ترند و حتی ممکن است بعد از اینکه طرد شدند و مورد بی‌ اهمیتی قرار گرفتند، دچار افسردگی شوند. البته احتمال اینکه این دسته از افراد بتوانند در زندگی رابطه عاشقانه داشته باشند بسیار بیشتر از افراد دیگر است؛ علت آن هم تمایل آنها به حفظ رابطۀ نزدیک با طرف مقابل است.

ضمن اینکه این افراد کمتر از دیگران به آنهدونیا دچار می‌شوند و در درک لذت و احساساتِ خوشایند قوی هستند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد زنان دارای این ژن در یافتن شریک عاطفی موفق‌ ترند. اینجاست که گفته می‌شود حساس بودن همیشه هم بد نیست.
 
۴.مُسکّن‌ ها به کاهش دردهای اجتماعی کمک می‌ کنند
اثرات دردهای اجتماعی و جسمانی در ما مشابه است. پس می‌توانیم با راهکارهایی مشابه برای رفع هر دو استفاده کنیم.

پژوهشگران بعد از انجام بازی سایبربال، از برخی از افراد به‌ طور تصادفی خواستند که دارونما مصرف کنند و از برخی هم درخواست کردند استامینوفن (تیلنول) بخورند. نتایج نشان داد دردهای اجتماعی و احساسیِ کسانی که استامینوفن مصرف کرده‌ بودند، به‌ طرز قابل‌ توجهی کاهش پیدا کرده بود.

البته این به‌ معنای مُجاز شدن مصرف استامینوفن برای رفع دردهای مذکور نیست، زیرا این دارو، علاوه بر این اثر مثبت، اثراتی منفی هم روی واکنش‌ های احساسی به مسائل اجتماعی دارد. مثلا مصرف آن می‌تواند موجب کاهش حس هم‌ دردی دربرابر دردهای دیگران شود.
 
۵.کسانی که تازه عاشق می‌ شوند توان تسکین دردها را دارند
به‌ جای مصرف مُسکّن‌ها می‌توان برای آرام شدن نزد عزیزان رفت. برای اینکه چنین ایده‌ ای آزمایش شود، پژوهشگران سه حالت را بررسی و آزمایش کردند.

آنها با تحریک گرماییِ مغز افراد، واکنش‌ هایشان را در سه حالت بررسی کردند: در حالت نخست، به افراد، تصویری از عشق‌ شان نشان داده می‌شد؛ در حالت دوم، تصویر شخصی که به عشق‌شان شباهت داشت به آنها نشان داده می‌شد؛ در حالت سوم، فعالیتی کلامی درنظر گرفته شده بود تا حواس آنها را از دردی که محرک گرمایی ایجاد می‌کرد، کاملا پرت کند.

در حالت نخست و سوم، میزان درد در افراد کاهش پیدا می‌کرد. البته فقط در فعالیت نخست بود که مغز واکنشی یکپارچه دربرابر احساس دریافت پاداش داشت. به عبارت دیگر، افراد احساس می‌کردند که نتیجۀ تحمل درد با یک پاداش (که همان دیدن تصویر عشق‌ شان بود) همراه شده است.

افرادی که در این پروژۀ تحقیقاتی حضور داشتند، در ماه‌ عسل یا ۹ ماه نخست رابطۀ خویش به‌ سر می‌بردند.

نتایج این پژوهش می‌تواند توضیحی بر میل افراد به روابط نه‌ چندان جدی بعد از شکست‌ های عاطفی باشد. درواقع، بعد از شکست عاطفی، افراد تمایل دارند که وارد رابطه عاطفی موقت و نه‌ چندان جدی شوند. علت این است که می‌خواهند به‌ نوعی دردهای خود را با رابطه‌ای جدید التیام ببخشند.

البته این کار اشتباهی است زیرا هر رابط عاطفی موفق نیازمند عشق و تعهدی عمیق است که با این روش به‌ دست نخواهد آمد.
 

برای رفع دردهای اجتماعی و جسمانی چه باید کرد؟

درد برای بشر ضروری است. درد باعث می‌شود در برابر تهدیدهای جسمی و روحی واکنش نشان بدهیم. مثلا درد است که به ما می‌گوید زنگ‌ خطر رابطۀ نامطلوبی به صدا درآمده و باید از آن دور شد؛ درد از طرد شدگی است که باعث می‌شود کاری برای بهبود روابط‌‌ مان با دیگران ترتیب بدهیم.

شاید مُسکّن‌ها بتوانند دردهای جسمی و روحی را کاهش بدهند اما برای رفع ریشه‌ ای مشکل کافی نیستند. برای درمان کامل دردها باید منبع‌ شان را شناسایی کنیم.

آیا دقت کرده‌ اید که در بیشتر موارد، اهمیتی که به دردهای اجتماعی و احساسی داده می‌شود، به‌اندازۀ توجه به دردهای جسمی نیست؟! برای مراقبت از خود و اطرافیان‌مان باید دربرابر دردهای اجتماعی و احساسی هم حساسیتی مشابه نشان دهیم.

اگر هم این دردها برای کسی دیگر رخ می‌دهد سریعا از جملۀ کلیشه‌ایِ «تو بیش‌ از حد حساسی» استفاده نکنیم. اگر به‌ اندازۀ کافی عشق و احترام دریافت می‌کنید، باید یادتان باشد که دردهای اجتماعی هم مانند دردهای جسمانی آزار دهنده هستند.

باید همیشه مواظب دیگران باشیم که به چنین دردهایی گرفتار نشوند. فرقی نمی‌کند که با افراد دیگر در شبکه‌ های اجتماعی در ارتباط هستیم یا با همسایۀ دیوار به‌ دیوارمان؛ در هر حال، باید مراقب یکدیگر باشیم.


منبع: سایت چطور


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط