ز دريچه‌هاي چشمم نظري به ماه داري

چه بلند بختي اي دل که به دوست راه داري ز دريچه‌هاي چشمم نظري به ماه داري تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داري به شب سياه عاشق چکند پري که شمعي است به خدا که کافرم من تو اگر گناه داري بگشاي روي زيبا...
چهارشنبه، 25 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ز دريچه‌هاي چشمم نظري به ماه داري
ز دريچه‌هاي چشمم نظري به ماه داري
ز دريچه‌هاي چشمم نظري به ماه داري

شاعر : شهريار

چه بلند بختي اي دل که به دوست راه داري ز دريچه‌هاي چشمم نظري به ماه داري
تو فروغ ماه من شو که فروغ ماه داري به شب سياه عاشق چکند پري که شمعي است
به خدا که کافرم من تو اگر گناه داري بگشاي روي زيبا ز گناه آن مينديش
که تو ماهي و تعلق به شب سياه داري من از آن سياه دارم به غم تو روز روشن
نرسد بدان نگارا که دلي نگاهداري تو اگر به هر نگاهي ببري هزارها دل
«تو اگر به حسن دعوي بکني گواه داري» دگران روند تنها به مثل به قاضي اما
تو اگر بخواهي اي گل کمش از گياه داري به چمن گلي که خواهد به تو ماند از وجاهت
چه قيامتست حالي که تو گاه‌گاه داري به سر تو شهريارا گذرد قيامت و باز


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط