
در روایات تصریح شده که توانگری به خدا، بزرگترین توانگری است و توانگری به غیر خدا، نیازمندی و بدبختی است. کسی در دلش معرفت به خدا جای گیرد، بی نیازی از خدا در آن جای گرفته است. با وجود خدا، فقر مالی به انسان زیان نمیرساند. لذا غنای مؤمن به خداست، نه مال. بنابراین، کسی که خدا را داشته باشد، غنی ترین افراد است. قرآن کریم، مورد دیگری است که در این روایات به آن پرداخته شده است. بر اساس روایات، هیچ کس با داشتن قرآن، نیازمند نمیشود، و هیچ کس بدون قرآن، بی نیاز نخواهد بود. به همین جهت، کسی که قرآن را در سینه داشته باشد، میتوان او را دارا دانسته مورد دیگر، ولایت اهل بیت عالی است. یکی از سرمایه های بزرگ انسان در زندگی، برخورداری از ولایت پیشوایان دین است. این سرمایه، جایگزین ناپذیر است. لذا در روایتی تصریح شده که با هیچ مقدار از مال، قابل مقایسه نیست. مورد دیگر، عقل است. بر اساس روایات، هیچ غنایی، مانند عقل نیست، و هیچ فقری، شدیدتر از جهل نیست. عاقل به جهت برخورداری از علم و حکمت، بی نیاز است، هر چند مال و ثروت نداشته باشد و جاهل، فقیر است، هر چند ثروتمند باشد.
از آن جا که مصادیق برخورداری از سویی با یکدیگر تداخل دارند و از سوی دیگر، طیف گستردهای را شامل میشوند، باید تفکیک و طبقه بندی شوند تا فهرستی از امکانات لازم برای زندگی، به دست آید و در سایه آن، در مرحله داشته شناسی، به ارزیابی درست از موقعیت پرداخته شود. مراد از امکانات مادی، مواردی هستند که به بعد مادی زندگی نظر داشته، بیشتر جنبه سخت افزاری دارند. این موارد در متون دینی، عبارت اند از: نعمت وجود؛ پایه نخست هر تنعم و التذاذی، وجود است. همین که هستیم، خود یک نعمت است. آفرینش نیکو و هماهنگ انسان؛ خداوند متعال، انسان را به بهترین شکل آفرید و ساختمان بدن او را متناسب با زندگی یک انسان، طراحی نمود. این آفرینش، دقیقا متناسب با نیازهای انسان است. روزی؛ از نیازهای نخستین، روزی و تأمین مخارج زندگی است. خداوند متعال، روزی انسان را میدهد. اگر او چنین نمی کرد، انسان به تنهایی قادر به تأمین روزی خود نمی بود. شغل و کار؛ داشتن شغل برای تأمین روزی، نعمتی دیگر است. کار، موجب تأمین روزی میگردد. البته اگر کار فرد در وطن باشد که نیاز به تحمل رنج سفر نباشد و صاحب کار وی فردی قدرشناس باشد، بر درجه اهمیت این نعمت افزوده میشود. گاه فرد، خود صاحب کار است که بهترین وضعیت است؛ اما اگر برای دیگران کار میکند، از ویژگیهای مهم این است که روزی او در دست نیکوکاران و انسانهای شریف باشد. مال؛ داشتن مال از نعمتهای زندگی است که موجب تهیه امکانات لازم برای شخص میگردد. مسکن؛ یکی از نیازمندیهای انسان، «مکان» زندگی است. بشر، به خانهای نیاز دارد تا در آن آرام گیرد. این که انسان، پایگاه ثابتی داشته و از خانه به دوشی در آید، یکی از امکانات لازم برای زندگی است.
در گام بعد، بهتر است منزل، بزرگ باشد تا خانواده در رفاه زندگی کنند و آنان را از دید نامحرم بپوشاند. البته این، در صورت امکان است. در برخی روایات، کسی که با وجود امکانات مالی، نسبت به تهیه خانه بزرگ اقدام نمیکند، به شدت نکوهش شده است. همچنین مراد از خانه بزرگ، به اندازه بودن آن، متناسب با شرایط زندگی هر فرد است. در فرهنگ اسلامی، از اشرافیت در خانه نیز به شدت نکوهش شده است. مرکب؛ زندگی، همراه با حرکت و نقل و انتقال است. لذا یکی از نیازهای انسان، برخورداری از وسیلهای مجهز و آماده است. بر اساس روایات، وسیله باید راهوار و چابک باشد تا فرد را به مقصد برساند و از دیگران جا نماند و او را در برآوردن نیازهای خود و برادران ایمانیاش یاری دهد. خدمتکار؛ در زندگی کارهای مختلفی پیش میآید که پرداختن به همه آنها، یا دشوار است و یا فرد را از امور مهم تر باز میدارد. لذا داشتن خدمتکار، از امکانات زندگی است که رنج تلاش را می کاهد و برای امور مهم فراغت فراهم میسازد. زیبایی؛ هر چند ظاهر، معیار نخست نیست، اما نباید آن را نادیده گرفت. زیبایی ظاهر، یکی از نعمتهای الهی است که میتوان د در زندگی، نقش داشته باشد.
امکانات غیر مادی، بخشی از امکانات است که ماهیتی مادی ندارند و در حقیقت، مکمل بعد مادی زندگی هستند. سلامتی؛ همه امکانات زندگی، وقتی لذت بخش خواهد بود که فرد سالم بوده و امکان استفاده از آنها را داشته باشد. بدون سلامتی، هیچ ثروتی لذت بخش نخواهد بود. لذا یکی از نیازهای انسان، سلامتی است. امنیت؛ وقتی میتوان زندگی آرام و راحتی داشت که امنیت برخوردار باشد. در شرایط ترس و ناامنی، لذت از زندگی، بی معنا خواهد بود. لذا ایمنی از شر دشمنان آشکار و پنهان، از نعمتهای زندگی است. فراغت؛ از شرایط زندگی لذت بخش، داشتن «ذهنی آرام» است. با ذهن درگیر و گرفتار نمیتوان از زندگی لذت برد. لذا فراغت خاطر، از امکانات یک زندگی راحت و شادمان است. قناعت؛ همان گونه که در معناشناسی گذشت، احساس غنا در سایه مال و دارایی به دست نمیآید؛ بلکه در سایه راضی بودن به آنچه هست، کسب میشود. لذا قناعت، از نعمتهای خداوند است. محبت والدین؛ فرزند برای گذر از شیرخوارگی تا بزرگسالی و برای تأمین نیاز عاطفی خود، به محبت والدین نیازمند است. این محبت توسط خداوند در دل آنها گذاشته میشود. از این رو، آن را باید لطف دیگری از جانب خداوند دانست. برگشت بلاها؛ خداوند متعال، بسیاری از بلاها را پیش از وقوع از انسان بر میگرداند. این خود یک نعمت خاموش، اما بزرگ است. همیشه نعمت، اعطای یک امر مادی یا معنوی نیست؛ جلوگیری از مشکلات نیز نعمت است. حل مشکلات؛ مشکلاتی که در زندگی به وجود میآیند، اگر حل نشوند، به گرفتاری بزرگ تر و دردناک تر تبدیل میشوند. از نعمتهای خداوند متعال این است که گرفتاریهای انسان را مرتفع میسازد. جز خداوند، کسی قادر به این کار نیست.
منبع: الگوی اسلامی شادکامی، دکتر عباس پسندیده، صص285-280، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، قم، چاپ دوم، 1394