به رسمیت شناختن تمرین ذهن‌آگاهی

تمرین بهترین نتایج را به بار می‌آورد. تداوم تمرین یکی از دو عامل اصلی است که احتمال موفقیت را افزایش می‌دهد؛ عامل دوم کیفیت تمرین است.
چهارشنبه، 14 اسفند 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
به رسمیت شناختن تمرین ذهن‌آگاهی
سه شاخص عمده برای پیشرفت در تمرین ذهن‌آگاهی وجود دارد. به لحاظ فنی قابل سنجش‌ترین و احتمالا قابل بررسی‌ترین این شاخص‌ها عبارت است از رشد توانایی تعادل فکری فرد. در این مرحله تمرین، درمانجو دریافته است که پیشرفت با نوع، فراوانی یا شدت تجربه مشخص نمی‌شود، بلکه با نگرش به تجربه تعیین می‌شود. به طور خاص زمانی که طول می کشد تا آرامش بازیافته شود و ثبات هیجانی بعد از یک پاسخ استرس یا دیگر علل عدم تعادل هیجانی، بی‌واسطه ترین سنجه برای اندازه گیری پیشرفت است.  کاهش زمان مورد نیاز برای ظهور و افول واکنش به درد هیجانی نشان دهنده پیشرفت است.

از دیدگاه یادگیری کاهش زمان خلاص شدن از واکنش هیجانی به معنای دوره تقویت کوتاه تر نیز است. این سنجه‌ای برای تعادل فکری و خودکارآمدی است. اینکه آیا به علت افزایش سطوح تعادل فکری زندگی فرد نیز به تدریج در بافت های مختلف تغییر می‌کند، با وجود غیرمستقیم بودن، سنجه خوب دیگری برای پیشرفت است. بیشک نشستن در جلسات تمرین روزانه یک مسئله است و به کار بردن مهارت‌های کسب شده در مورد استرسورهای معمول زندگی مسئله‌ای دیگر. اگرچه بر تأثیرات انعطاف پذیری عصبی تأکید می‌کنیم ، باید گفت پیشرفت واقعی هنگامی است که شرایط ایجاد پریشانی رخ دهد و مهارت‌ها از تمرین‌‌های رسمی مراقبه به کاربرد روزمره تعمیم یابند؛ یعنی زمانی که از تمرین ذهن‌آگاهی به ذهن آگاه شدن برسیم.
 
سومین سنجه پیشرفت عبارت است از تجربه قدردانی خالصانه از مربی که با آموزش مهارت‌های ذهن‌آگاهی، در تغییر زندگی درمانجو نقش داشته است. علاوه بر این با محقق شدن پیشرفت، قدردانی فرد اغلب متوجه مربیانی می‌شود که قسمتی از یک زنجیره‌اند. می توانم این قضیه را با ایمیل کوتاه دلگرم کننده‌ای که اخیرا دریافت کرده‌ام، نشان دهم. او درمانجوی یکی از همکارانم بود که سه سال پیش آموزش دیده بود. قدردانی این درمانجو از من و احتمالا درمانجویانش واضح بود. قصه این درمانجو هنوز به طرز خاصی ادامه دارد، نه فقط به دلیل دستاوردهای شخصی‌اش، بلکه به علت دگرگونی‌ای که در زندگی کودکانش رخ داده و بعد از دگرگونی شخصیتی بسیاری که تجربه کرده است، تصمیم گرفته به آن‌ها ذهن‌آگاهی بیاموزد.

این درمانجو سال‌ها زندانی بود و چندین بار سابقه زندان رفتن داشت، به طوری که کنار آمدن با زندان برایش بسیار آسان تر از یادگیری کنار آمدن با مقتضیات زندگی و مردم بیرون از زندان بود. او سابقه خشونت زیاد، مصرف الکل و وابستگی دارویی (اعتیاد) داشت و چند بار طی سفرهای متناوبی که خارج از زندان داشت، مشکلات اضطراب شدید و دیگر مشکلات سلامت روان را تجربه کرده بود. ایمیل او با اجازه خودش در اینجا آورده شده است: سلام، امیدوارم که این را شخصا بخوانی. اسم من ... است. من دوره MiCBT را دو سال پیش زیر نظر یک مشاور در جمعیت رستگاری در شمال کشور گذراندم. الان عضو مهمی از زندگی روزمره من شده، راه و رسم زندگی من شده است. هر زمان کسی را می‌بینم که درد، تروما یا اعتیاد دارد، بی درنگ ذهن‌آگاهی را به عنوان روشی برای حفظ تعادل به او توصیه می‌کنم. از بابت خیلی چیزها ممنونم، اما به گفتن یک تشکر ساده قناعت می‌کنم». این گونه قدردانی می تواند شاخص مهم پیشرفت و تجربه خضوع در آموزش سنتی ذهن‌آگاهی باشد. به عنوان نمادی از اهمیت این موضوع، آموزش سنتی مراقبه بودایی اغلب با احترام به تمام گروه مربیان سانگا شروع می‌شود که به شدت مورد احترام قرار می‌گیرند و از بیش از بیست و پنج قرن پیش تا کنون تعالیم مراقبه را سینه به سینه منتقل کرده‌اند و بدون آن‌ها نمی توانستیم امروزه از این تعالیم بهره ببریم.
 
تمرین بهترین نتایج را به بار می‌آورد. تداوم تمرین یکی از دو عامل اصلی است که احتمال موفقیت را افزایش می‌دهد؛ عامل دوم کیفیت تمرین است. علاوه بر دو بار در روز تمرین کردن، درمانجویان تشویق می‌شوند که تا حد ممکن از صبح تا شب ذهن آگاه باقی بمانند. با اقتباس از جان کابات-زین، این را تمرین روزانه غیررسمی مینامیم که درمانجویان به واسطه آن حس‌های بدنی و افکارشان را در بیشترین موقعیت های ممکن مورد نظارت قرار می‌دهند. این مسئله در زیر توضیح داده شده است و به تعمیم تعادل فکری یاری می‌کند.

مرحله اول به درمانجویان کمک می‌کند این فن را به خاطر بسپارند. این مسئله در مورد درمانجویانی با سطوح بالینی آسیب مفید است. آن‌ها باید هرچه سریع تر یاد بگیرند در آرامش با خود تمرین کنند. آن‌ها باید در ونداد حسی را به بیشترین ابعاد ممکن کاهش دهند. این ابعاد باید برای فراهم آوردن امکان ظهور برونداد افکار مزاحم، تصورات، حس‌های بدنی و دیگر خاطرات برای بازپردازش کفایت کنند. مانند همه دستورالعمل‌های شنیداری مراقبه ذهن‌آگاهی، هنگام نظارت بر تنفس یا حس‌های بدن با افکار بروندادی مزاحم که در همان ناحیه کرتکس ظاهر می‌شوند، تداخل ایجاد می‌کند.  علوم روانشناختی با تداخل ساختاری به خوبی آشنا هستند.

این تداخل به پردازش همزمان دو یا چند محرک در یک بعد (بینایی، شنیداری و غیره) اشاره دارد. این پدیده دلالت هایی دارد که درمانگران می توانند آن‌ها را در ارائه آموزش ذهن‌آگاهی مورد عنایت قرار دهند. برای مثال ارائه دستورالعمل‌های مداوم، استفاده از موسیقی، شمردن، همخوانی و سرود یا حتی سی دی هنگام تمرین موجب آسان‌تر شدن تمرین می‌شود، زیرا افکار کمتری می توانند به هشیاری رخنه کنند، اما با این کار ظرفیت بارداری نیز به اندازه توان رشد نمی‌کند. دلیل اینکه بعضی افراد به سیدی می چسبند و برخی می خواهند ذهن خود را رها کنند، همین است. پیشرفت با تأخیر یک محدودیت است و از این رو پاداش را نیز به تأخیر می اندازد.

علاوه براین در صورتی که مهارت‌های ذهن‌آگاهی بی ساز و برگ باشند، بیشترین اثربخشی و پاداش را به همراه دارند. اگر درمانجو به دستورالعمل‌ها تکیه کند یا از موسیقی یا سرود زمینه بهره گیرد که می توانند به عنوان سازوکارهای اجتنابی استفاده شوند، این مسئله به دشواری امکان پذیر است. علاوه براین کاربرد فنون تصویرسازی برای تسهیل تمرکز در تمرینات مضر است، زیرا کرتکس حسی تنی کرتکس بینایی را فعال می‌کند. حس‌های بدن در کرتکس حسی تنی احساس شده و به طور خنثی بازپردازش می‌شوند.
 
منبع: شناخت رفتار درمانگری یکپارچه شده باذهن آگاهی، برنو ای کایون، مترجمان: دکتر محمد خدایاری‌فرد، کوروش محمدی حاصل و مریم دیده‌دار، صص85-82، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ اول، 1393


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط