در ادامهی به بیان برخی از این اصول رفتاری و هنجاری در حوزه کسبوکار از دیدگاه آیات قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام اشاره میگردد.
اصل حق مداری و پرداخت حقوق در کسبوکار
اصل حق مداری به معنی عمل بر اساس معیارهای حق و پرداخت حقوق مالی افراد در بازار اسلامی یکی از اصولی هست که علاوه بر اینکه اساس رفتارهای مختلف ما در زندگی است در رفتارهای اقتصادی و در کسبوکار اسلامی از اهمیت ویژهای برخوردار است.اهمیت حق و حق مداری در قرآن کریم تا بدانجاست که اشاره به این موضوع در قالب واژهی «حقّ» 272 بار و با الف و لام یعنی الْحَقَّ 182 بار در قرآن کریم آمده است. این واژه در لغت ضد باطل است و به معنی موجود ثابت که از نام های خداوند متعال است، حزم و دوراندیشی، یقین، امر مقرر، مال و ملک، مرگ، بخت و اقبال، عدل، سزاوار و شایسته آمده است.[1] و واژهی حق کاربردهای معنایی و مصداقی مختلفی دارد که وابسته به قلمرو موضوعی طرح آن، معنا و مصداق خاص متناسب با آن موضوع پیدا میکند.
از دیدگاه قرآن کریم اساس آفرینش آسمانها و زمین[2] و نزول قرآن کریم[3]، ارسال پیامبر گرامی اسلام و رسالت آن حضرت برای هدایت مردم[4] و داوری بین مردم در این دنیا و داوری در قیامت نسبت به اعمال و رفتار انسانها[5] بر مبنای حق و حق مداری استوار است. چنانکه میفرماید: وَ خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ لِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لَا یظْلَمُونَ[6]؛ و خداوند آسمانها و زمین را بهحق آفریده است تا هر کس در برابر اعمالی که انجام داده است جزا داده شود؛ و به آنها ستمی نخواهد شد!
بر اساس ادبیات قرآن کریم توصیه بهحق که مقدمه و لازمهی عمل و رفتار بر اساس حق است یکی آموزهها و ارزشهای مؤکد خداوند متعال است که بعد از قسم یاد کردن و بابیان تأکیدی بسیار میفرماید که همه انسانها درزیاناند مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند و یکدیگر را بهحق و استقامت توصیه نمایند چنانکه میفرماید: وَ تَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ یعنی و یکدیگر را بهحق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نمودهاند![7]
از دیدگاه قرآن کریم توصیه بهحق و متعاقب آن عمل و رفتار بر اساس حق میبایست در همه امور سرلوحهی رفتارهای اجتماعی و اقتصادی ما قرار گیرد.
همچنین یکی از کاربردهای معنایی و بیان مصداقی حق از دیدگاه قرآن کریم پرداخت حقوق مالی است که در اقتصاد اسلامی بر اساس نیاز و کار و تلاش به انسان تعلق میگیرد چنانکه نیاز سائل و محروم ملاک پرداخت مالی به آنان قرارگرفته است و میفرماید: وَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ.[8] و در اموال آنها حقی برای سائل و محروم بود!
درنهایت پرداخت حقوق مالی در بازار اسلامی توسط کاسبان مسلمان در کسبوکار اسلامی مورد توصیه و سفارش مؤکد پیامبر گرامی اسلام است چنانکه درزمینه پرداخت حقوق دیگران مخصوصاً مشتریان و مردمان، توسط تاجران و کاسبان در بازار اسلامی میفرماید: التّاجر فاجر و الفاجر فی النّار، إلّا من أخذ الحقّ و أعطى الحقّ.[9] یعنی تاجر فاجر است و فاجر در آتش، مگر آنکس که حق خود را بگیرد و حق دیگران را بدهد.
بنابراین قرآن کریم و روایات اسلامی در کنار سفارش بهحق که اساس آفرینش و داوری و رسالت پیامبر گرامی اسلام است، پرداخت حقوق مالی بر اساس نیاز و کار و تلاش و مالکیت افراد بر اموال خویش و پرداخت و دریافت آن را بر اساس حق مالکیت افراد، توصیه و سفارش کرده است.
اصل رعایت امانتداری و پرهیز از خیانت در اموال
رعایت امانت و پرهیز از خیانت در اموال امانتی افراد، یکی دیگر از هنجارهای مطلوب در کسبوکار اسلامی از دیدگاه قرآن کریم است چنانکه میفرماید: إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُوءَدُّوا الاَماناتِ إِلى أَهْلِها.[10] دستور خداوند، لزوم رعایت امانت و برگرداندن آن به صاحبش است.قرآن کریم بسیارى از انبیاء الهى را با وصف امین بودن، به جهانیان معرفى کرده است که آیات سوره شعراء، نمونهاى از آن است. چنانکه درآیات متعددی[11] از قول پیامبران الهی ازجمله پیامبر گرامی اسلام با این تعبیر میفرماید: إِنِّی لَکُمْ رَسُولٌ أَمِینٌ.[12] مسلماً من برای شما پیامبری امین هستم!
همچنین یکی از صفات برجسته و ممتاز فرشتگان ازجمله حضرت جبرئیل صفت امین بودن آن حضرت است چنانکه میفرماید: مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِینٍ.[13] در آسمانها مورد اطاعت (فرشتگان) و امین است!
بیان قرآن در ستایش مردم باایمان به صفت ارزشمند امانتداری آنهاست چنانکه میفرماید: وَ الَّذِینَ هُمْ لأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ.[14] آنان، امانتدار و مراعاتکننده عهد و پیمان خویش هستند.
قرآن مجید همچنین با تحلیل ساختار سرشت انسانى، بهکارگیری این هنجار ارزشمند را وابسته به باور و اعتقاد افراد میدانند چنانکه برخی از اهل کتاب را به این صفت ارزشمند و رعایت در امانت حتی در حدّ یک دینار و اندک متاع ستوده است و آن را بهعنوان رفتار ارزشمندی اشارهکرده است چنانکه میفرماید: وَمِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ یؤَدِّهِ إِلَیکَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینَارٍ لَا یؤَدِّهِ إِلَیکَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَیهِ قَائِمًا ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَیسَ عَلَینَا فِی الْأُمِّیینَ سَبِیلٌ وَیقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَهُمْ یعْلَمُونَ.[15] و در میان اهل کتاب، کسانی هستند که اگر ثروت زیادی بهرسم امانت به آنها بسپاری، به تو بازمیگردانند؛ و کسانی هستند که اگر یک دینار هم به آنان بسپاری، به تو بازنمیگردانند؛ مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی! این به خاطر آن است که میگویند: «ما در برابر اُمّیّین [= غیر یهود]، مسئول نیستیم.» و بر خدا دروغ میبندند؛ درحالیکه میدانند (این سخن دروغ است).
در آیه شریفه خیانتدرامانت یهودیان را به خاطر باور نادرست آنها در مسئول نبودن در قبال افراد غیر یهود میداند در حالیکه بر اساس باور و بینش درست الهی قرآن کریم، کاسب مسلمان در کسبوکار اسلامی در مقابل خدا و مردم و مشتریان و افراد انسانی نسبت به پرداخت حقوق آنها و بازگرداندن امانت آنها در بازار اسلامی مسئول و پاسخگو است.
قرآن کریم همچنین معیار استخدام و همکاری اقتصادی را علاوه بر قدرت و توان جسمی، داشتن قدرت عزمی و برخورداری از صفت ارزشمند امانتداری میداند چنانکه در جریان همکاری و قرارداد اقتصادی بین دو پیامبر بزرگ الهی، حضرت شعیب و حضرت موسی علیهماالسلام به این ویژگی اشارهکرده و میفرماید: قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمِینُ.[16] یکی از آن دو (دختر) گفت: پدرم! او را استخدام کن، زیرا بهترین کسی را که میتوانی استخدام کنی آنکسی است که قوی و امین باشد (و او همین مرد است)!
پس امانتداری در کنار توانایی از صفات و هنجار ارزشمند یک فعال اقتصادی است که در روایات نیز به اهمیت و رعایت آن اشارهشده است. چنانکه امام على علیهالسلام در مورد پیشهور و کاسبِ محبوب خداوند متعال میفرماید: إنّ اللَّه عزّ و جلّ، یُحبّ المحترِف الأمین.[17] یعنی خداى بزرگ پیشهور «امین» را دوست مى دارد.
پیامبر گرامی اسلام نیز در مذمّت خیانت بازرگانان در اموال و حقوق افراد میفرماید: شرّ النّاس التّجّار الخونة.[18] یعنی بدترین مردمان بازرگانان و کاسبان خائناند.
پینوشت
[1] بستانى، فؤاد افرام/ مهیار، رضا، فرهنگ ابجدى، 1 جلد، انتشارات اسلامی - تهران، چاپ: دوم، 1375 ش، ص 338.[2] (النحل/3)
[3] (الإسراء/105)
[4] (البقرة/119)
[5] (الجاثیة/22)
[6] (الجاثیة/22)
[7] (العصر/1)، (العصر/2)، (العصر/3)
[8] (الذاریات/19)
[9] ابنبابویه، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه. محقق و مصحح: علیاکبر غفاری، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413 ق. ج 3 ص 121، نوری، حسین بن محمدتقی. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. قم: موسسه آل البیت، چاپ اول، 1408 ق ج 2 ص 463
[10] (نساء / 58)
[11] (الشعراء/125)، (الشعراء/107)، (الشعراء/143)، (الشعراء/162) (الشعراء/162)، (الشعراء/178)
[12] (الشعراء/107)
[13] (التکویر/21)
[14] (موءمنون / 8)
[15] (آل عمران/75)
[16] (القصص/26)
[17] مجلسی، محمدباقر (1403). بحارالانوار؛ الجامعه لدُرر اخبار الائمه الاطهار. بیروت: داراحیاء التراث العربی، ج 103 ص 103.
[18] نوری، حسین بن محمدتقی. مستدرک الوسائل، همان، ج 2 ص 463، کلینی، محمد بن یعقوب (١٤٠٧ق)، الکافی، تهران: انتشارات اسلامیه، ج ص 153.