نظام جدید آموزش متوسطه و مهارت گرایی (قسمت اول)

در این جا بررسی نظام جدید را به طور عمده، با نظر به تربیت حرفه‌ای مورد توجه قرار خواهیم داد.
جمعه، 8 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نظام جدید آموزش متوسطه و مهارت گرایی (قسمت اول)
هنگامی که نظام جدید آموزش متوسطه در آموزش و پرورش را مورد تأمل قرار می دهیم، آشکار میگردد که رویکرد مهارت گرایی بر آن غالب است. اگر چنین باشد، بر اساس چارچوب پیشنهاد شده برای فلسفه آموزش و پرورش، برنامه این نظام قابل انتقاد خواهد بود. این مطلب با اندکی تفصیل در زیر مورد بحث قرار می گیرد.
 
کلیات نظام جدید آموزش متوسطه نخستین بار در سال ۱۳۷۰ منتشر شد. این برنامه پیشنهادی در پی آن بوده است که تغییراتی بنیادی در نظام آموزش و پرورش «بر اساس تعالیم عالیه اسلام» به وجود آورد. چنان که در پیشگفتار کتاب آمده، «این طرح... برای تحقق یکی از مهم ترین آرمان های انقلاب اسلامی، یعنی تعلیم و تربیت فرزندان میهن برای کسب استقلال اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بر اساس تعالیم عالیه اسلامی تدوین شده است...».
 
در این جا بررسی نظام جدید را به طور عمده، با نظر به تربیت حرفه ای مورد توجه قرار خواهیم داد. نکات قابل تأمل در مورد طرح نظام جدید به شرح زیر است:
 
۱. نخستین نکته قابل ذکر، مربوط به عنوان طرح یعنی «نظام جدید آموزش متوسطه» است. مشخص نیست که چرا تنها واژه آموزش برای دوره متوسطه به کار رفته است. آیا این بدان معناست که پرورش، به طور عمده در دوره ابتدایی مورد نظر است و افراد پرورش یافته در این دوره محتاج آنند که در دوره متوسطه، هر چه بیشتر به کسب اطلاعات و مهارت آموزی بپردازند؟ یا آنکه واژه «آموزش» به مفهوم تازه و گسترده ای به کار رفته، به نحوی که مشتمل بر ابعاد پرورشی باشد؟ 
 
به هر حال، هیچ یک از این دو احتمال، قابل توجیه به نظر نمی رسد؛ به ویژه از منظر تعالیم اسلام که در این طرح مورد تأکید و توجه بوده است. نه می توان گفت که در دیدگاه اسلام، تربیت به دوره خاصی اختصاص یافته و نه می توان برای مفهوم آموزش و معادل عربی آن «تعلیم» در منابع اسلامی، چنان گستره فراخی یافت که مشتمل بر جنبه های تربیتی، تهذیبی یا اخلاقی باشد.
 
۲. طرح نظام جدید، سایه بلندی از نگرش اقتصادی به تعلیم و تربیت را بر پیکر خود دارد. نگریستن از زاویه صرفا اقتصادی به تعلیم و تربیت و توسعه اقتصادی و اجتماعی را از آن طلب کردن، راهی است که بسیاری از کشورها در آن گام گذاشته اند و خود، یکی از نقاط بحران زا در تعلیم و تربیت معاصر است. طرح نظام جدید نیز بر آن است که همین راه رفته را طی کند: «در بسیاری از کشورها، از جمله ایران، دوره آموزش متوسطه منبع اصلی تربیت انساسی نیمه ماهر و ماهر به شمار می رود. و از این راه تأثیر ویژه ای در میزان موفقیت برنامه های توسعه اقتصادی - اجتماعی می گذارد».
 
کوشش برای تبدیل کردن دوره متوسطه به منبع اصلی تأمین نیروی کار، یعنی جایگزین کردن دیدگاه اقتصادی به جای دیدگاه تربیتی، می تواند منجر به ظهور معضلات تازه ای در نظام تعلیم و تربیت شود. این از آن روست که حساسیت ها و لوازم دو دیدگاه اقتصادی و تربیتی، همواره با یکدیگر هماهنگ نیستند. از دیدگاه اقتصادی (به معنای متداول کلمه این مهم است که افراد، مهارت های لازم را با کمترین هزینه ممکن بیاموزند، درحالی که از دیدگاه تربیتی و به ویژه دیدگاه اسلام در این مورد، تربیت حرفه ای، تنها معطوف به «نتیجه» یعنی «مهارت» نیست بلکه مبادی رفتار مهارت آمیز نیز باید مورد توجه قرار گیرد. از این رو فرایند مورد نظر دیدگاه تربیتی، هم پیچیده تر است و هم در مقایسه با دیدگاه اقتصادی، مستلزم صرف هزینه بیشتر.
 
اما از آنجا که دیدگاه اقتصادی بر طرح نظام جدید حاکم است، مسئله تربیت حرفه ای در آن، هم ساده تر نگریسته شده و هم ارزان تر. برحسب نگاه ساده تر، به جای توجه به پیچیدگی های تربیت حرفه ای، تنها به نتیجه آن یعنی رفتار حرفه ای و مهارت آمیز توجه شده است. اما ارزان تر خواستن تربیت حرفه ای، در طرح نظام جدید به طور کامل ملحوظ شده، چنان که آن را یکی از مزایای این طرح تلقی کرده اند. در توضیح این مزیت آمده است: «... از طرف دیگر، از این جهت که هزینه تولید یک محصول معین به شیوه این طرح، در مقام مقایسه، کم هزینه تر از شیوه متداول آموزش متوسطه خواهد بود.
 
این ویژگی، خود ناشی از همان جهت گیری اقتصادی در آموزش متوسطه است، چنان که در بیان شرط موفقیت طرح آمده است: «این امر به نیازهای برنامه توسعه اقتصادی - اجتماعی کشور به نیروی انسانی ماهر مربوط می شود و در صورتی که سرمایه گذاری لازم برای توسعه آن به عمل نیاید، نه تنها موجبات عدم تحقق قسمتی از اهداف طرح را فراهم می آورد بلکه به موفقیت برنامه های توسعه سایر بخش ها نیز لطمه وارد خواهد کرد». قابل توجه است که در این طرح، هر جا از توسعه سخن به میان آمده، وجه اقتصادی آن غلبه دارد و به صورت «توسعه اقتصادی - اجتماعی» ذکر شده است.
 
٣. جهت گیری اقتصادی در طرح نظام جدید موجب شده است که جریان پیچیده تربیت حرفه ای، ساده نگریسته شود و به نوعی حرفه گرایی به معنای محدود کلمه یعنی مهارت گرایی و مهارت آموزی فروکاسته شود. البته قابل انکار نیست که در طرح نظام جدید، تمایلی به گریز از مهارت گرایی صرف وجود داشته، چنان که عنوان سومین شاخه از آموزش متوسطه را «کاردانش» قرار داده و آن را بر برخی از عنوان های پیشنهادی چون «شاخه آموزش های مهارتی»، «شاخه حرفه آموزی» و «شاخه مهارت آموزی» ترجیح داده‌اند . به عبارت دیگر، تأکید بر ترکیب جنبه های عملی (کار) با جنبه های نظری (دانش) قرار گرفته، به جای آنکه تنها جنبه های عملی و مهارتی مورد توجه باشد.
 
اما قابل ذکر است که این تمایل همسو با گرایش اخیر در حرفه گرایی جدید در کشورهای توسعه یافته، مبنی بر یکپارچه کردن آموزش های نظری و عملی در تربیت حرفه ای است، هرچند وحدت یافتگی عمیقی را که در گرایش مذکور مورد نظر بوده، جلوه گر نساخته و در عمل، به کنار هم چیدن جنبه های نظری و عملی محدود شده است .
 
به رغم این تمایل به فراتر رفتن از مهارت گرایی صرف، در طرح نظام جدید در قلمرو تربیت حرفه ای، همچنان مهارت گرایی غالب است، چنان که تلاش های اخیر در کشورهای توسعه یافته مبنی بر یکپارچه سازی مذکور نیز در معرض همین انتقاد قرار گرفته است. فورستر (۱۹۹۶) این جریان یکپارچه سازی در حرفه گرایی جدید در غرب را متهم به چنین دید محدودی می کند. وی اذعان دارد که در حرفه گرایی جدید، به مسئله «کفایت » افراد توجه شده ورکفایت، چیزی بیش از مهارت های کاری و شامل مهارت های مدیریتی مختلف در محیط کار است و این خود مستلزم توجه به عنصر دانش در تربیت حرفه ای است. با این حال، به نظر وی «مشخص و موردی کردن دانش و مهارت، موجب آن نخواهد شد که کفایت ها با دلمشغولی بیشتری همراه شوند، مگر آنکه خود وظایف و غایاتی که این وظایف به سوی آنها هدایت می شوند، به نحو معقولی گسترده و پیچیده باشند».
 
فورستر به ذکر این مثال می پردازد که کفایت در «نشان دادن روابط خوب با مشتری» می تواند با دیدی محدود و یا گسترده همراه باشد. دید محدود در این مورد، حاکی از آن است که مسئله مورد نظر، این باشد که مشتریان را به نحو مؤثر و البته به شیوه ای کاسبکارانه «راه بیندازیم»، درحالی که دید گسترده، مقتضی آن است که بتوانیم با آنها به منزله انسان هایی به تعامل بپردازیم که برای خود، رشته ای از نیازها، مقاصد و ویژگی های شخصی دارند. از نظر فورستر، آنچه بر جریان حرفه گرایی جدید حاکم است، دیدگاه محدود اول است.
ادامه دارد..
 
منبع: درآمدی بر فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، جلد أول، خسرو باقری، صص314-310، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ دوم، 1389


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط