عوامل خطرساز محیطی در رشد کودکان

برای شناسایی اختلال‌های زبان باید عوامل موجود در محیط را که مانع می‌شود کودک زبان مادری را فرا گیرد، بررسی کرد.
شنبه، 9 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
عوامل خطرساز محیطی در رشد کودکان
آموزش‌های درمانگران گفتار و زبان، آنان را برای پی بردن به اختلال‌های شناختی مبتلایان به اختلال‌های زبان، که در حال حاضر مورد نیاز است آماده نکرده است. علاقه‌مندی کنونی به مهارت‌های کاربردی، ضرورت پی‌بردن به این مساله را که چگونه کودکان در محیط‌های گوناگون از وجود افراد مطلع می‌شوند افزایش داده است. به نظر می‌آید این اگاهی در وجود مبتلایان به اختلال‌های زبان وجود ندارد. ما باید اطمینان یابیم که این ناتوانی تا چه اندازه حاصل آموزش و درمان غیرواقع بینانه، و تا چه حد نتیجه اختلال زبانی است. جنبه های بسیار دیگری نیز وجود دارد که باید به آن‌ها توجه داشت. برای مثال، لوید Lloyd (۱۹۸۲) اشاره می‌کند هنگامی که کودکان در مورد مقتضیات شناختی تحت فشار قرار می‌گیرند برای نظارت به شیوه عمل انرژی چندانی نخواهند داشت، ممکن است برخی شیوه های عمل ما برای کودک سنگین و از تحمل وی خارج باشد و در نتیجه مهارت‌های نظارتی وی نتواند بخوبی رشد کند. این نکات هنگام بحث درباره مداخله‌های درمانی بطور کامل مورد بحث قرار خواهد گرفت. در حدی که به شناسایی اختلال‌های زبان مربوط می‌شود، جنبه های شناختی را می‌توان به موارد زیر خلاصه کرد:
 
1.کودکانی که در فراگیری تمامی جنبه های زبان دچار تاخیرند ممکن است در معرض خطر آسیب شناختی باشند.

٢. کودکانی که نشانه های آسیب شناختی از خود بروز می‌دهند در معرض خطر تاخیر زبان هستند و ممکن است دچار اختلال‌های زبان شوند.

3. تاخیر در پیدایش بازی نمادین ممکن است خبر از یک یا هر دو مورد بالا بدهد.

۴. افت فراگیری در کودکانی که پیشتر در آزمون های هوشی در حد هنجار عمل می کردند ممکن است خبر از وجود اختلال زبان بدهد.

5. در صورتی که کودکان در کارهای شناختی تغییر پذیری زیادی از خود بروز دهند و بسرعت دچار خستگی شوند ممکن است عامل آن اختلال زبان باشد.

۶. احتمال زیادی می رود که اختلال زبان بیشتر با ناپایداری و تغییر در یادگیری همراه باشد تا آسیب شناختی کلی، همچنین احتمال بیشتری می رود که اخلال زبان به حالت های خاص کودک مربوط شود.
 
برای شناسایی اختلال‌های زبان باید عوامل موجود در محیط را که مانع می‌شود کودک زبان مادری را فرا گیرد، بررسی کرد. لازم است ملاحظات فرهنگی و محیط کلاس درس مورد توجه قرار گیرد و چگونگی تعامل آن‌ها با عوامل خطرساز زیستی بررسی شود. عواملی که کودک را در برابر اختلال زبان آسیب پذیر میکند ترکیبی است و ماهیت جداگانه ندارد. اگر کودکان نارس متولد شوند، اگر بین وزن و سن آن‌ها تناسبی وجود نداشته باشد، اگر مادران آن‌ها هنگام بارداری به مقدار فراوان سیگار بکشند یا مواد مخدر یا الکل مصرف کنند در معرض آسیب‌های زیستی قرار می گیرند. مادرانی که تغذیه درستی ندارند، خسته و نگرانند، به احتمال زیاد نوزادان آن‌ها، در مقایسه با آن‌هایی که بخوبی تحت مراقبت و نظارت هستند، سالم و شاداب نخواهند بود. از این رو کشورهای پیشرفته دنیای غرب در مورد کودکانی که در محیط‌های محروم، و مناطقی که از نظر بهداشتی ناسالم و آلوده هستند متولد می شوند، به دلایل مختلف نگرانند. کودکانی که با آسیب پذیری زیستی پا به دنیا می گذارند، ممکن است در طول دوره رشد از برخوردهای منفی والدین نیز تاثیر پذیرند. والدین کم سواد در مقایسه با آن‌هایی که آگاهی و سواد لازم را دارند قادر به بهره گیری از آنچه برای سلامت و بهداشت کودکان لازم است نیستند. مادرانی که خستگی مزمن دارند و مورد اذیت و آزار قرار میگیرند برای لذت بردن از بودن با کودکان خود و تعامل مثبت با آن‌ها بصورتی که آنان را برای برقراری ارتباط از طریق زبان آماده کنند وقت و انرژی لازم را ندارند. بسیاری از کودکانی که در معرض آسیب‌های زیستی قرار دارند حاصل بارداری های دوران زیر بیست سالگی هستند.
 
ممکن است نیازهای عاطفی مادران کم سن و سال بحدی قوی باشد که به آنان اجازه ندهد فرزندان خود را موجودی مستقل و جدا بدانند که نیازهای خاص خویش را دارند. خطرهای محیطی رشد کودک را می‌توان بخوبی در یک چارچوب جمعی و متراکم دید. برای بررسی این مساله باید از اصل نخست شروع کرد: کودک در بهترین حالت رشد باید سالم باشد، بخوبی از وی مراقبت شود، مورد علاقه دیگران باشد و آن‌ها از بودن با او خوشحال باشند. اسکیوز Skuse (۱۹۹۱) بگونه ای متقاعد کننده اظهار می دارد: محیط نابرانگیزنده و توام با بی توجهی، تنها بر رشد شناختی اثر نمی گذارد، بلکه بر رشد جسمی کودک نیز موثر است. رابطه میان اختلال در رشد جسمی و مشکلات رشد زبان در حد بهنجار در برخی مطالعه ها نشان داده شده است. اسکیوز پیوند میان این دو را زمانی بسیار جدی میداند که محبت، گرمی، و توجه پدری و مادری در خانواده وجود ندارد و از طرف دیگر محرک‌های لازم دیگر نیز در محیط یافت نمی‌شود. محرومیت حسی جدی که در هنگام پرورش کودک در شرایط بسیار نابهنجار روی می دهد بی تردید مانع فراگیری زبان می‌شود. نمونه ای از این قبیل، که در بسیاری مواقع در کتاب ها و مقاله های مربوط به آسیب شناسی زبان گزارش می‌شود، مورد جنی Genie است (کورتیس Curtiss، ۱۹۹۷). این موارد مصیبت بار بگونه ای نیست که درباره اثرات محرومیت زبان، به تنهایی شواهد روشن و مشخصی به دست دهد، چرا که سوء تغذیه دراز مدت مانع رشد بهنجار مغز می‌شود.
 
اگر لازم باشد نشانه ای از انعطاف پذیری فراوان و قدرت بسیار مغز در حال رشد برای سازماندهی دوباره به دست دهیم، بی تردید توانایی کودک در فراگیری همزمان بیش از یک زبان، که در مقایسه با بزرگسالان با سهولتی باور نکردنی صورت میگیرد نمونه بسیار خوبی است. کودکانی که رشد طبیعی دارند و از شنوایی، و سازوکار شناختی بهنجار برخوردارند می توانند با کمال سهولت دو زبانه شوند و با سرعتی بسیار از زبانی به زبان دیگر سخن بگویند و گاهی در روند رشد، در یک پاره گفتار، سخن خود را از زبانی به زبان دیگر تغییر دهند (تغییر کد). ابودرهم Abudarham (۱۹۸۷) این نظریه قدیمی را رد می‌کند که فراگیری همزمان دو زبان بر رشد گفتار و زبان تاثیر منفی می گذارد. روشن است اگر کودکی پس از شروع سخن گفتن به زبان مادری در محیط زبان دوم قرار گیرد، تا مدتی که فرصت کافی برای جبران عقب ماندگی در آن زبان را نیاید، در همراهی با همسالان یک زبانه زبان دوم خود دشواری خواهد داشت. شناسایی کودک مبتلا به اختلال زبان به توانایی وی در ایجاد ارتباط با زبان مادری بستگی دارد. همکاری آسیب شناسان زبان و گفتار درمانگران، و دیگر افرادی که به زبان ها و گویش های مختلف که در محیط به کار می‌آید دسترسی دارند، در شناسایی کودکانی که در یادگیری هر زبانی مشکل دارند اهمیت بسزایی دارد.
 
منبع: اختلال‌های رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص63-61، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.