به عبارت دیگر این مطلب در مورد آن کودکانی صدق میکند که بالای 3 سال هستند و در سطح کلی اجرای زیانی خود مغایرتها و اختلافهای بسیار خاصی را به نمایش می گذارند. این مطلب با آنچه در رهنمودهای راتر می بینیم همخوانی دارد. به گفتههای وی باید به روند رشد زبان توجه کرد. هنگامی که کودک استفاده از کلمات را آغاز کرد باید دید که پیشرفت در تمامی جوانب سریع است یا سرعت فراگیری از آنچه باید باشد کندتر است. سال سوم سالی است که از نظر پیشگیری احتمالا مهمترین سال است چرا که به ما فرصت میدهد تا درباره تأخیرهای زبان توصیههای لازم را ارائه دهیم و رشد زبان را با توجه به این توصیه ها و حمایت ها مشاهده کنیم. حال باید پرسید چگونه میتوان این کار را به بهترین وجه انجام داد. کوپر Cooper، مودلی Moodley و رینل Reynel (۱۹۷۸) در کتاب معروف خود در باره کمک به رشد زبان رویکردی رشدی ارائه میدهند که آن را برای کودکان ۲ تا ۴ ساله مناسب میدانند. گر چه میتوان از آن برای کودکان بزرگسالتر نیز استفاده کرد. اصل عمده در این رویکرد، ایجاد محیطی زبانی برای کودک است. در نتیجه، والدین نقش برجسته ای در این رویکرد دارند و بواقع تکمیل کننده برنامه هستند. وارنر Warner، بایرزبراون و مک کارتنی Mc Cartney (۱۹۸۴) رویکردی را شرح میدهد که در آن سنجش و درمان با همکاری کارکنان مهدکودک ها صورت میگیرد. ویستوچ و بایر زبراون (۱۹۸۷) نیز از تحقیقی یاد میکنند که نشان میدهد چگونه مادران تشویق شدند تا با تغییر زبان خود به رشد زبان کودکان کمک کنند. این درمان که با استفاده از گفتارهای خاص مادر با فرزند خردسال (Motherese) صورت می گیرد در حکم روشی واحد، یا در ترکیب با دیگر شکل های درمان، مانند تحریک رشدی کلی، که در برنامه مداخله زود هنگام تحریک نوزادان در ایالات متحده امریکا ارائه شده است، مناسب دانسته شده است.
برنامههای مداخله زود هنگام
در حال حاضر، برنامههای آموزشی و خدمات مربوط با استفاده از بودجه دولت مرکزی و ایالتی در ایالات متحده آمریکا وجود دارد. نکته مهم قانونی در این زمینه تصویب قانون عمومی ۱۴۲-۹۴، یعنی قانون آموزش برای تمامی کودکان معلول در کنگره است. اصلاحیه بعدی گسترش آن، یعنی زیر پوشش قرار دادن نوزادان و نوباوگان به همراه کودکان پیش دبستانی بود. چون از افرادی که با کودکان بسیار خردسال کار می کنند همواره درخواست میشود کارآیی های خود را نشان دهند، مطالعه در بند اصلاحیه ۱۹۸۶ خالی از لطف نیست.قانون عمومی ۴۵۷-۹۹
بخش ۶۷۱ (الف) یافتهها - کنگره پی برده است که در زمینههای زیر نیازهای آتی و اساسی وجود دارد.1- افزایش رشد نوزادان و نوباوگان معلول و کاستن از پتانسیل موجود برای تأخیر رشد در حد امکان.
٢- کاهش هزینههای آموزشی جامعه با به حداقل رساندن نیاز به آموزشهای ویژه و خدمات مربوط برای نوزادان و نوباوگان معلول پس از رسیدن آنها به سن مدرسه. از جایی که پاسخگو بودن افراد در قبال مسئولیتی که بر عهده دارند در ایالات متحده امریکا مبهم است، این بندها نشانگر کارایی فراوان مداخله های زودهنگام در مورد کودکان مبتلا، یا در معرض خطر ابتلا به ناتواناییهای رشدی است. برنامه های زیر پوشش این قانون برای معلولان خردسال فراهم است.
اما پذیرش در این برنامهها مستلزم وجود تاخیر در دست کم دو زمینه از این موارد است: شناختی، حسی - حرکتی، اجتماعی - عاطفی، و ارتباط و زبان. کودکانی که تنها به تاخیر گفتار دچارند در این برنامهها پذیرفته نمی شوند و برنامه هم مناسب آنها نیست. در واقع، بسیاری از مادرانی که مشکل فرزندشان تاخیر زبان است بواسطه این که نمی خواهند به کودکانشان معلول گفته شود از ثبت نام آنها در این برنامه ها خودداری می کنند. کودکانی که در این برنامه ها پذیرش می شوند زیر نظر یک تیم متشکل از چند متخصص از رشته های مختلف قرار می گیرند که تاکیدشان بر کمک به آنها در تمامی جنبه های رشد است. بدین ترتیب، کودکان توسط تمامی اعضا تیم مورد سنجش قرار میگیرند و شرح حالی از وضعیت رشد آنها که برای متخصصان و والدین هر دو قابل درک و تحلیل باشد تهیه میشود در این برنامه ها والدین در تمامی مراحل نقش دارند، چون از اهداف اعلام شده برنامه های مداخله زودهنگام، کمک به والدین در پاسخ به نیازهای کودکان معلول در حال رشد، و نیز جلب توجه آنان به ماهیت در حال تغییر این نیازهاست.
منبع: اختلالهای رشد زبان (ویرایش دوّم)، کاترین آدمز، بتی بایرز براون و مارگات ادواردز، ترجمه: دکتر محمدتقی منشی طوسی، دانشگاه امام رضا (علیه السلام)، صص109-107، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1385