چرا شعار مي‌دهيم؟

شعار واژه‌اي است كه براي تمام جوامع آشناست و از گذشته تاكنون مورد استفاده ملت‌ها و دولت‌ها قرار گرفته است. سردادن شعارهايي با مضامين مختلف، كاركردهاي يكساني دارند و همگي آنها بازگوكننده مطالبات سياسي، اجتماعي، صنفي و... هستند. طرح شعار و مستمسك شدن به آن از سوي مردم يا حتي دولت‌ها، صرفا به آن معني نيست كه فضايي پرتنش در جامعه‌اي وجود دارد، اگرچه عموما نوعي اعتراض و انتقاد در شعار نهفته است.
چهارشنبه، 9 دی 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چرا شعار مي‌دهيم؟
چرا شعار مي‌دهيم؟
چرا شعار مي‌دهيم؟






شعار واژه‌اي است كه براي تمام جوامع آشناست و از گذشته تاكنون مورد استفاده ملت‌ها و دولت‌ها قرار گرفته است. سردادن شعارهايي با مضامين مختلف، كاركردهاي يكساني دارند و همگي آنها بازگوكننده مطالبات سياسي، اجتماعي، صنفي و... هستند. طرح شعار و مستمسك شدن به آن از سوي مردم يا حتي دولت‌ها، صرفا به آن معني نيست كه فضايي پرتنش در جامعه‌اي وجود دارد، اگرچه عموما نوعي اعتراض و انتقاد در شعار نهفته است.
با اين حال مي‌توان گفت شعار و شعاردهي از 2 منظر قابل بحث است؛ يكي در حوزه سياست داخلي و ديگري حوزه سياست خارجي كشورها. علاوه بر آن، كاركرد شعار برحسب اين‌كه از سوي كدام يك از 2 گروه مردم و دولت بيان مي‌شود، مي‌تواند متفاوت باشد. البته در بيشتر مواقع نيز رابطه‌اي ديالكتيك بين اين دو گروه و شعارهايشان وجود دارد. به عبارتي مردم با سردادن شعار بر عملكرد دولتمردانشان تاثير مي‌گذارند و گاهي اين رهبران سياسي هستند كه با سخنانشان، مردم را با خود همراه كرده و از آنها براي تحقق هدفي در عرصه بين‌المللي ياري مي‌گيرند.
اما در بحث سياست خارجي گاهي هم ملت‌ها و هم دولت‌ها با كمك يكديگر توانسته‌اند اتفاقي شگرف در روابط خود با كشورهاي ديگر ايجاد كنند. نقطه اشتراك تمامي موارد مطرح شده آن است كه شعار نقش موثري براي رسيدن به اهداف تعيين شده دارد و به عنوان يكي از مهم‌ترين ابزار تحركات سياسي و اجتماعي در جوامع محسوب مي‌شود.
شعارها معمولا با شكل‌گيري دسته‌ها، گروه‌ها، سازمان‌ها يا احزاب سياسي و اجتماعي پا مي‌گيرد. براي رسيدن به يك شعار مشخص و واحد، نياز به جماعتي همفكر و همسوست كه ذيل يك پرچم عقيدتي، واكنش خود را نسبت به افراد و گروه‌ها و ملل ديگر ابراز كنند. شعار بيشتر بيان عاطفي حركت اجتماعي و سياسي است و به دليل داشتن رنگ عاطفي، از قدرت برانگيختن بالايي برخوردار است، به همين دليل اين‌گونه شعارها نوعي همدلي و همدردي به دنبال خود مي‌آورند.
وقتي كه مبارزه اجتماعي آغاز مي‌شود نهضت ناچار است خود را به شكلي مطلوب معرفي و برنامه خود را براي تغييرات فراگير عرضه كند و تظاهركنندگان بايد وحدت عقايد خود را به نوعي نشان دهند.
شعار سياسي اجتماعي داراي سابقه تاريخي بسيار زيادي است. در اغلب نهضت‌هاي مذهبي، ملي و ميهني نيز طلايه‌داران انقلاب اجتماعي سياسي از شعاردهندگان بودند. استفاده از شعار نمونه‌هاي فراواني در طول تاريخ دارد كه به برخي از آنها در مقاطع مختلف تاريخي اشاره مي‌كنيم:
1 از دوران‌هاي دور در پيكارها، وقتي دو لشكر با يكديگر روبه‌رو مي‌شدند، سعي مي‌كردند با فرياد و هلهله روحيه طرف مقابل را تضعيف و روح حركت دسته‌جمعي را در ميان افراد خودي افزايش دهند. مبارزان نيز در جنگ‌هاي تن به تن، به رجز خواندن و توصيف دلاوري و سلحشوري خود پرداخته و در عين حال ضعف و زبوني طرف مقابل را بيان مي‌كردند. اين اقدام از جمله حربه‌هاي رواني جنگ بوده است.
2 در جنگ‌هاي صدر اسلام نيز خواندن رجزهاي حماسي رايج بود. مسلمانان در جنگ‌ها با شعار «الله اكبر» وارد ميدان رزم مي‌شدند و اين فرياد تكبير گاهي چنان در دل دشمنان اثر مي‌كرد كه منجر به عقب‌نشيني آنان مي‌شد. در ميدان نبرد با هر پيروزي بانگ تكبير مسلمانان بلند مي‌شد. پيامبر اسلام(ص) نيز علاوه بر بحث و تحليل علل بعثت خود گاهي در مسجد حضور مي‌يافت و با شعارهاي توحيدي، ديگران را متوجه حركت خود مي‌كردند.
3 دو روز قبل از كودتاي 28 مرداد، 2 گروه طرفداران حزب توده و طرفداران مصدق و ملي‌شدن نفت به خيابان‌ها آمدند و به‌ كشمكش پرداختند. گروه طرفداران نهضت ملي، شعار ملي شدن نفت و احتمالا شعار مرگ بر شاه مي‌دادند؛ ولي عمده شعارهاي اين دسته، طرفداري از مصدق و ملي‌شدن نفت بود. دسته طرفدار حزب توده نيز شعار جمهوري دمكراتيك و جمهوريخواهي و شعارهاي خيلي تند چپ و عليه انگليس و آمريكا را مطرح مي‌كردند و مجسمه‌هاي شاه را پايين كشيدند. اين حركت اگرچه اندكي با دخالت نيروهاي آمريكايي و كودتايي كه صورت گرفت، ناكام ماند؛ اما نقطه عطفي در تاريخ سياست ايران به شمار مي‌آيد و آن شعارها بعدها نيز تداوم يافت و در نهايت با ملي شدن صنعت، نفت تحقق يافت.
4 اوايل سال 1384 و به دنبال مطلبي كه ژاپني‌ها در كتاب تاريخ درسي خود درباره چين و حمله ژاپن به آن كشور نوشته بودند، اعتراضات شديدي در چين صورت گرفت كه حمله جوانان چيني به رستوران‌ها و نمايندگي‌هاي ژاپني را در پي داشت. دولت ژاپن در وهله اول خواستار عذرخواهي رسمي چين شد و در مقابل چين عذرخواهي ژاپن و حذف مطالب نوشته شده در كتاب‌هاي تاريخ آن كشور را خواستار شد و تهديد كرد در غير اين صورت كالاهاي ژاپني تحريم خواهد شد. بعد از كشمكشي كه حدود 3 هفته طول كشيد و در راس آن مردم چين بشدت اعتراض خود را در قالب شعارهايي ا‌براز كردند و از شعارها و خواسته‌هاي خود كوتاه نمي‌آمدند، نخست‌وزير ژاپن از چين به خاطر تجاوز به آن كشور كه در اوايل دهه 1940 رخ داده بود و ظلم و ستم‌هايي كه در آن دوران به مردم چين شده بود، رسما عذرخواهي كرد و قول داد مطالب نوشته شده در كتاب‌هاي تاريخي درسي هم حذف شود.
5 روابط محمد‌رضا شاه با ايالات متحده از نيمه دوم دهه 1960 بتدريج توسعه و تحكيم يافت؛ اما اتحاد عملي پادشاه ايران با آمريكا، در دوره محمدرضا شاه مخلوع و در نتيجه رويدادهاي سال 1356 - 1351 بود. رشد سرسا‌م‌آور درآمدهاي نفتي و ميل روزافزون شاه به خريد تسليحات نظامي از آمريكا، از ديد بسياري از ايرانيان نشانه خوش‌خدمتي كامل شاه به ايالات متحده و از دست رفتن استقلال كشور بود. در نهايت نيز همين احساس عمومي يكي از سرچشمه‌هاي ژرف بيگانگي و بيزاري مردم از رژيم شاه شده و جامعه غرب زده و رژيم دست‌نشانده شاه توسط نهضتي اسلامي كه از عمق وجود جامعه برخاسته بود، متلاشي شد و شعار مرگ بر آمريكا در عمق ديدگاه‌هاي مردم ايران ريشه دواند.
6 باراك اوباما، رئيس‌جمهور رنگين‌پوست آمريكا با شعار «تغيير» توانست در رقابت با مك‌كين ديگر كانديداي رياست جمهوري، پيروز ميدان شود. مردم آمريكا در نوامبر 2008 به اوباما راي دادند تا شاهد تغيير در حوزه‌هاي سياست خارجي و داخلي آمريكا و پايان يافتن دوران فاجعه‌آميز بوش باشند. اوباما با اين شعار خود نه‌تنها مردم آمريكا؛ بلكه بسياري از مردم دنيا را با خود همراه كرد و توانست حمايت آنان را به دست آورد.
نمونه‌هاي بسيار ديگري نيز وجود دارد كه در اين نوشتار نمي‌گنجد و فقط به عنوان مصداق به تعداد اندكي از آنها اشاره شد. شعارها ويژگي‌هايي نيز دارند كه شايد مهم‌ترين آن پيوستگي باشد. به عبارتي شعار بايد در تعقيب اهداف مشخصي باشد. پيوستگي بين شعارها و اهداف‌ نهضت باعث مي‌شود كه شعارها از انحراف و كجروي دور ماند و نهضت به سمت هدف‌ها حركت كند؛ اما چيزي كه مي‌كوشيم در اين نوشتار به آن بيشتر بپردازيم، بحث شعار در ديپلماسي و روابط كشورها با يكديگر است؛ زيرا دربرگيرنده منافع ملي كشورها بوده و نقش غيرقابل انكاري در تامين منافع دولت‌ها و ملت‌ها دارد. اين مساله از اين زاويه قابل بررسي است كه در ادبيات علم سياست، سياست خارجي ادامه سياست داخلي هر كشور محسوب مي‌شود.
شعار نقش موثري در رسيدن به اهداف سياسي دارد، زيرا از طريق شعار شروع به تصويرسازي مي‌كنيم و به اين شكل افكار عمومي با آن ارتباط برقرار مي‌كنند
گفته مي‌شود در اين چارچوب مبنا، مي‌توان از درون به برون نظام‌ها راه يافت. تا اينجاي كار گفته شد كه شعار و شعار دادن در تمام جوامع ديده مي‌شود. با اين حال نظام‌ها و دولت‌ها در اين خصوص تفاوت‌هايي نيز با يكديگر دارند. آنچه كه باعث اين تفاوت در ارائه شعارها و طرح آن مي‌شود، ماهيت نظام‌هاست. در نظام‌هاي ايدئولوژيك و چپگرا چون ايدئولوژيك محوريت سياست خارجي آنها را تشكيل مي‌دهد لذا شعار نقش بسيار مهمي را در ديپلماسي‌شان ايفا مي‌كند. شعارهاي اين گونه كشورها تمايزدهنده هنجارها وناهنجارها، خوب و بد و خير و شر است كه نمونه آن روسيه يا كشورهاي سرمايه‌داري بلوك غرب و حتي آمريكاي لاتين است. اينها در اين دسته‌بندي قرار مي‌گيرند. يكي از شعار‌هاي مرسوم و خيلي مشخص در نظام كمونيستي بويژه شوروي سابق، مبارزه با امپرياليسم بود. اهميت اين مساله به قدري بود كه پيمان ورشو در مقابل ناتو تاسيس شد و هدف اصلي چنين اقدامي نيز كنترل بلوك امپرياليسم بود، چرا كه بلوك نظامي و نماد قدرت غرب سرمايه‌داري، ناتو بود براي همين ورشو ايجاد شد تا به عرض‌اندام در مقابل آن بپردازد.
در جوامع مكتبي و مذهبي نيز شعارها ماهيتي ضداستعماري و ضدامپرياليستي دارند. نمونه آن كشور خودمان است كه همواره شعار «مرگ بر آمريكا» قدمتي ديرينه در ايران داشته است. اين شعار يكي از ماندگارترين شعارهايي است كه به سرود و اشعار انقلابي ايران هم راه پيدا كرد و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي و تسخير سفارت آمريكا در تهران نضج گرفت و بر ديوارها نقش بست و در بوته زمان به يك ايدئولوژي لايتغير تبديل شد. اين شعار به قدري قوام يافته كه برخلاف ويژگي «مقطعي و گذرابودن» شعارها، نه تنها از بين نرفته بلكه طي سال‌ها و بر اثر تداوم استكبارستيزي ايران به مسير ايدئولوژي افتاده است. در اين ميان شعار عليه اسرائيل نيز چون آمريكا صبغه‌اي ايدئولوژيك و مكتبي به خود گرفته و شعاري مشابه نيز شكل گرفته است. البته اين روحيه استكبارستيزي به دوره قبل از انقلاب نيز بازمي‌گشت. در واقع بيگانگي و بيزاري ايرانيان از ايالات متحده به اين تصور مردم باز مي‌گشت كه آن كشور با پشتيباني نظامي، اقتصادي و سياسي از رژيم شاه، احساس عزت و استقلال ايران را جريحه‌دار كرده است.
بنابراين شعارهاي مرگ بر شاه و مرگ بر آمريكا از يك نوع رابطه دروني خبر مي‌داد. هنگامي كه مردم شعار مرگ بر آمريكا را سر مي‌دادند، در بطن ‌آن بر شعار مرگ بر شاه نيز صحه مي‌گذاشتند و بعكس. در واقع در دوران انقلاب و شرايط تاريخي بعد از آن، شعار مرگ بر آمريكا پس از شعار الله‌اكبر به عنوان دومين شعار عمومي مورد حمايت مردم ايران بود و در مقاطع مختلف نيز مورد استفاده قرار گرفت.
پيوستگي و رابطه دروني دو شعار مرگ بر شاه و مرگ بر آمريكا را مي‌توان در سخنان امام خميني(ره) هم مشاهده كرد. اينان پس از ورود به ايران در بهشت‌زهرا (س)‌ فرمودند: «ما با آنها در اين مخالف هستيم كه آنها به نسل ما خيانت كرد‌ه‌اند، تمام نفت ما را به آمريكا داده‌اند، ما نفت داريم و آنها براي ما پايگاه درست كردند. يعني اسلحه‌هايي آورده‌اند اينجا كه ارتش ما نمي‌تواند آنها را استفاده كند. ما 50 سال است كه در اختناق به سر مي‌بريم. نه مطبوعات داشتيم نه راديو نه تلويزيون. اين آقا خودش، خودش را قبول ندارد ملت هم قبولش ندارد، ارتش هم قبولش ندارد فقط آمريكا از او پشتيباني كرده است.» بنيانگذار انقلاب اسلامي همچنين از آمريكا به عنوان شيطان بزرگ و جهانخوار نام بردند كه همين كلمه شيطان نيز برآمده از اعتقادات مذهبي ماست. اين واژه به معناي آن بود كه ايالات متحده و غرب به منزله عنصر اغواگر براي جوامع اسلامي نقش آفريني مي‌كنند. از اين منظر حتي ديگر اديان نيز اين گونه شعارسازي مي‌كنند و شعارهايي كه ساخته مي‌شود بيشتر برگرفته از باورهاي مذهبي است و در آنها مي‌توان نمادهاي مذهبي را ديد.
همان‌طور كه گفته شد شعار نقش موثري در رسيدن به اهداف سياسي دارد، زيرا از طريق شعار شروع به تصويرسازي مي‌كنيم و به اين شكل افكار عمومي با آن ارتباط برقرار مي‌كنند. با اين حال در پاره‌اي مقاطع و به فراخور تهديدهاي خارجي، اين شعارها بارها كمرنگ يا پررنگ و برخي مواقع نيز از سوي عده‌اي رد شده است. البته بيشتر شعارهاي سياسي از ماندگاري بالايي برخوردار نيستند مگر آنهايي كه آميخته با ايدئولوژي كشورها شده باشند، با وجود اين تاريخ مناسبات داخلي و خارجي نشان داده كه شعارها بر سياست‌ها، تنش‌ها و قضاوت‌ها تاثير مستقيم دارد. شعارها موقعي ايجاد مي‌شوند كه روابط ديپلماسي كشورها بالا و پايين مي‌شود. به عنوان نمونه، اگر قرار است رابطه دولتي با آمريكا بهبود يابد، طرح اين دست شعارها كاهش مي‌يابد. در همين ارتباط دنگ شيائو پينگ، رهبر چين براي مقابله با انزواي سياسي حاصل از رويدادهاي 1989 كشورش فرمان داد كه در ايدئولوژي «از سر دادن شعار پرهيز شود وگرنه حوادث بحراني در كشور بروز مي‌كند» و در عمل «تنش‌ها بروز نيابد تا توان ملي ذخيره شود.» عقب‌نشيني ايدئولوژيك چين، به قصد تبادل نظر و كاستن از خصومت آمريكا صورت گرفت. اين در حالي بود كه از سال 1942 يعني زمان برپا شدن جمهوري خلق چين تا 1972 كه چين و آمريكا به عنوان دشمنان سرسخت ديرين دست همكاري به سوي يكديگر دراز كردند و عليه اتحاد جماهير شوروي با هم متحد شدند پيوسته ايدئولوژي بر منافع ملي درسياست خارجي چين ارجحيت داشت.
بنابراين مي‌بينيم شعارها در عين آن كه جزو ضروريات يك جامعه و دستگاه ديپلماسي هر كشوري محسوب مي‌شوند، قابليت تغيير هم دارند و مي‌توانند انعطاف‌پذير باشند. در اين ميان آنچه غيرقابل‌انكار است، پيوستگي شعار با روح جوامع است؛ چه وقتي كه وزن مخالفت مردم را با يك فرد، گروه يا دولت نشان مي‌دهد و چه وقتي كه قرار است بازگو و تعيين‌كننده روابط ديپلماتيك كشور باشد.
ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sifalaw




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.