سوره یونس
سوره یونس در پاسخ به مشرکانی که وحی نازل شده بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را سحر می نامیدند، نازل گردید. در این سوره به آنان میگوید قرآن کتابی آسمانی است و معارف بلندی همچون توحید و سنت های الهی در آن بیان شده است. چنین مفاهیم والایی را یک ساحر نمیتواند بیان کند بلکه همه این حقایق آیات خداست. از این رو در سوره یونس با عبارات مختلف به وحیانی بودن سخنان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و پیامبران پیشین تأکید میشود و عظمت قرآن را روشن میکند و سرانجام بر مخالفان اتمام حجت نموده و با تهدید مشرکان سخن را به پایان می برد داستان نوح در این سوره نیز با تأکید فراوان بر این نکته که نوح آیات خدا را تذکر می داده است و کسانی که با او به مخالفت برخاستند در حقیقت «آیات خدا» را تکذیب کردهاند، نقل میگردد. نخستین آیهای که به قصه حضرت نوح علیه السلام می پردازد چنین است:ای رسول حکایت نوح را بر اینان بازگو که به امتش گفت: ای قوم اگر شما بر مقام رسالت و اندرز من به آیات خدا تکبر و انکار دارید من تنها به خدا توکل می کنم و شما هم به اتفاق بتان و خدایان باطل خود هر مکر و تدبیری دارید انجام دهید تا امر بر شما پوشیده نباشد و درباره من هر اندیشه باطلی دارید بکار برید. در این آیات نیز حضرت نوح به مشرکان آخرین اخطار را داده است و با تهدید از آنان می خواهد که هر مکری که می خواهند به کار برند، زیرا پس از این تذکر دیگر مهلت آنها به سر آمده و عذاب آنان حتمی است. این مضامین با اهداف و مقاصد سورة یونس ارتباط تنگاتنگی داشته و دقیقا به تأکید و تأیید همان مقاصد می پردازد.
سوره هود
این سوره به توحید خالص اشاره دارد و اعلام مینماید که بازگشت تمام معارف و قوانین قرآنی به اصل توحید است و این اصل سرمنشأ و اساس همه معارف دین است. از سوی دیگر سرچشمه همه مفاسد و اسراف کاری ها در زمین نیز تکبر در برابر حق و روی گردانیدن از اصل توحید است. از این رو آیات نخستین این سوره به تشریح توحید ناب و خالص و بازگشت همه چیز به خداوند اختصاص دارد و آیاتی نیز با بیان اخبار امم گذشته و قصه نوح، هود، صالح، شعیب و موسی تشریح میکند که فسادانگیزی در روی زمین و اسرافکاری در کارها آنان را به چه سرنوشتی کشانید. در ضمن این داستانها، بتفصیل سخنان و محتوای دعوت توحیدی انبیاء را بیان نموده و سرکشی ها و لجاجت های کفار را ترسیم نموده است.داستان حضرت نوح در این سوره از اهمیت خاصی برخوردار است و آیات بیشتری بدان اختصاص داده شده است. در ابتدای این داستان به به رسالت حضرت نوح و دعوت توحیدی او اشاره آنگاه به مخالفتها و بهانه جویی های کفار اشاره نموده، پاسخ های حضرت نوح را ذکر میکند. اما سخنان هدایتگرانه نوح آنها را به راه راست هدایت ننمود و سرانجام لجاجت و تکبر را به جایی رساندند که از نوح تقاضای عذاب کردند.
در ادامه خداوند به نوح دستور ساخت کشتی را میدهد و تمسخرها و استهزاء هایی را که قوم سرکش در هنگام ساختن کشتی به زبان جاری می ساختند نقل میکند تا اینکه سرانجام عذاب فرا می رسد و سیل همه کفار را هلاک میکند. در این بخش به جریان پسر نوح اشاره مینماید که نمادی دیگر از تکبر و جهالت و سرکشی در برابر توحید و دعوت الهی بود و تصور میکرد راه نجاتی جز توحید وجود دارد و وقتی حضرت نوح علیه السلام از او خواست تا به کشتی نجات درآید و به خدا ایمان آورد، او جاهلانه گفت: به کوهی پناه می جویم که مرا از آب در امان نگاه دارد. اما نوح به او گفت هیچ پناهگاهی جز لطف و رحمت خدا وجود ندارد.
پس از فروکش شدن طوفان و غرق شدن پسر، حضرت نوح با خداوند درباره فرزندش گفتگو میکند و او را اهل خود می خواند، فرزند نوح به لحاظ اینکه اهل توحید و عمل صالح نبود از جرگه خاندان نوح به حساب نمیآید و بدین ترتیب خداوند متعال بین طرفداران توحید و مخالفان آن جدایی میاندازد. داستان فرزند نوح تنها در همین سوره آمده است و به نظر می رسد اوج داستان نوح همین قسمت او باشد. او تصور میکرد ملجأ و گریزگاهی غیر از خدا وجود دارد از این رو در برابر حق تکبر می ورزید و از آن روی برمی گردانید و همین امر موجب گمراهی و فساد او شد. این معنا دقیقا همان چیزی است که سوره هود درصدد بیان آن است و آن را محور اصلی و اساسی خود قرار داده است. این نکته که همان توحید خالص و مفاد آیه شریفه «لا إله إلا الله» است بارها با عبارت یکسان «یا قوم اعبدوا الله ما لکم من إله غیره» از زبان انبیاء تکرار شده است. در این بخش از سوره هود نیز ملاحظه می کنیم که دقیقا به آن بخش از داستان نوح اشاره شده است که کاملا با هدف و غرض اصلی سوره ارتباط دارد و سایر نکات نیز یا مستقیما با این هدف مرتبط می باشند و یا مقدمه و مؤخره داستان محسوب می گردند.
سوره صافات
داستان حضرت نوح از زاویه و منظر دیگری مطرح شده است و موضوع و اسلوب داستان به طور کلی با سایر موارد متفاوت است. در این سوره از رسالت حضرت نوح و گفتگوی او با قومش یا تشریح چگونگی نزول عذاب سخنی به میان نیامده است. بلکه در چند آیه مختصر به مقام والا و شأن عظیم نوح در نزد خداوند اشاره شده است و با عباراتی رسا و زیبا منتی را که خداوند بر نوح گذاشته است بیان میکند. در این آیات نوح چنین توصیف شده است:و نوح ما را ندا داد و چه نیک اجابت کننده بودیم و او و کسانش را از اندوه بزرگ رهانیدیم و تنها نسل او را باقی گذاشتیم و در میان آیندگان نام نیک او را بر جای گذاشتیم. درود بر نوح در میان جهانیان، ما این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم. به راستی او از بندگان مؤمن ما بود و سپس دیگران را غرق کردیم.
این تعابیر و عبارات لطیف با سایر مضامین سوره شریفه صافات و غرض اصلی آن نیز سازگار است. سیاق آیات این سوره در جهت بیان منتها و لطف هایی است که خداوند به بندگان مؤمن و واقعی خود نموده است و به آنان شأن و مقام والایی در هستی بخشیده است و سرانجام همه آنها را بر دشمنانشان پیروز کرده و عزت دائمی به آنان عنایت فرموده است. از این رو داستان ابراهیم و ذبح اسماعیل، داستان بشارت تولد اسحاق، به ابراهیم، منت خدا بر موسی و هارون که به آنان کتاب آسمانی داد، نجات یونس از شکم ماهی و اموری از این قبیل در این سوره ذکر شده است و در هر بخش به بندگان خالص خدا درود و سلام فرستاده است. بنابراین بار دیگر مشاهده می نماییم که محور اساسی سوره با نحوه داستان پردازی و چگونگی گزینش حوادث چه رابطه و تناسب نزدیکی دارد.
منبع: ساختار هندسی سورههای قرآن، محمد خامهگر، صص251-246، سازمان تبلیغات اسلامی شرکت چاپ و نشر بین الملل، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۵