فرض کنید به شما فرصتی داده شده است تا خود را به ماشینی وصل کنید که تمام تجربیات مورد نظرتان را به شما منتقل می کند. با استفاده از این فناوری می توانید از صعود به قله اورست، ایجاد رابطه ای عالی با شریک زندگی تان، یا بازدید از تاج محل لذت ببرید.
رابرت نوزیک، که یک فیلسوف است، از ایده "ماشین تجربه" برای رد این دیدگاه که تجربیات خوب، همه آن چیزهایی نیست که ما از زندگی می خواهیم، استفاده کرد. او فکر می کرد که بیشتر ما تصمیم می گیریم خود را به دستگاه نچسبانیم. تجارب واقعی ما را به اعمال افراد گذشته پیوند می دهد و ما را در متن هایی که در تاریخ ساخته شده است قرار می دهد. او فرض کرد ما واقعیت را ترجیح می دهیم. او ما را تشویق کردکه بپرسیم: "اما چرا؟" ماشین تجربه نوزیک فقط در تخیل او وجود داشت. چیزی به عنوان واقعیت مجازی در سال 1974 وقتی که او در حال نوشتن این مطلب بود وجود نداشت. اما ما اکنون می توانیم خودمان را در معرض تجاربی رایانه ای قرار دهیم که مانند واقعیت است.
محققان در دانشگاه موناش می توانند احساس ایستادن در وسط آنگور وات Angkor Wat)) را به شما بدهند، درست همان طور که در اواخر قرن دوازدهم میلادی بود یعنی زمانی که پادشاهان خمر (Khmer) حکومت می کردند. در آن حال می توانید به اطراف خود نگاه کنید و افرادی را مشاهده کنید که در حال ماهی گیری، باغبانی، تمیزکاری و مراقب از حاکمانشان هستند. به زودی فناوری هایی وجود خواهد داشت که شما را قادر خواهد ساخت که آتش های طبخ ساکنان را استشمام کنید و با دراز کردن دستانتان سنگ های معبد را لمس کنید.
از طریق واقعیت مجازی نه تنها می توانید از مکان های معروف توریستی مانند آنگور وات، آبشارهای نیاگارا و تاج محل دیدن کنید بلکه همچنین می توانید در یک کشتی غرق شده گشت و گذار کنید، به کنسرت های گروه مورد علاقه خود بروید، به صورت بی وزن در فضا معلق شوید، پاهای خود را در کفش های مهاجری که از مرز مکزیک / آمریکا عبور می کند ببینید، بتمن شوید، یا بر مریخ فرود آیید.
سؤالی که توسط نوزیک مطرح شده است اکنون به یک مسئله واقعی تبدیل شده است. چرا باید زحمت و هزینه یک بازدید واقعی از آنگور وات و آبشارهای نیاگارا را ترجیح دهید وقتی که می توانید با پوشیدن عینک و یک لباس فیت بدن، تمام تجربه های حضور در آن جا را تجربه کنید؟
ما تجربه سفر را می خواهیم و نه فقط چیزی که هنگام ورود می بینیم. اما هیچ دلیلی وجود ندارد که واقعیت مجازی نهایتاً نتواند این تجربیات را به ما بدهد. ما می خواهیم با محیط خود ارتباط برقرار کنیم. اما برنامه نویسی رایانه ای امکان اتفاق این امر را می دهد و این بستگی دارد به افزایش پختگی و پیچیدگی برنامه نویسی. برای پاسخ به سؤال نوزیک، صرف نظر از این که فناوری چقدر خوب است، به دلایلی برای ترجیح واقعیت نیاز داریم.
این درست است که شما فقط در زندگی واقعی می توانید به چیزی برسید. صعود واقعیت مجازی شما به کوه اورست ممکن است واقع بینانه باشد، اما شما نمی توانید رضایت (یا حق لاف زدن) را که از صعود واقعی به دست می آورید، به دست آورید. با این وجود، دستیابی همیشه مهم نیست. شاید تنها کاری که می خواهید انجام دهید این است که آبشارهای آنگور وات یا نیاگارا را ببینید. پس چرا تجربه واقعی بهتر است؟
احساسات ارزان
یک پاسخ این است که احساساتی که هنگام تجربه مجازی تجربه می کنید آن چنان ارزشمند نیستند. وقتی در واقع آبشارهای نیاگارا را می بینید، به خصوص اگر در نزدیک آن برخیزید، در مقابل نیروی غالب طبیعت احساس ترس و وحشت می کنید. بودن در حضور چیزی که باعث ایجاد این احساسات شود بخشی از لذت است. رومانتیک ها این را تجربه والایی می نامیدند و فکر می کردند از نظر زیبایی شناسی ارزشمند است.بازدید از آبشارهای نیاگارای مجازی نیز ممکن است احساس وحشت و ترس را برای شما ایجاد کند اما با آگاهی شما از مجازی بودن این تجربه دچار تحریف و ارزان شدن می شود که خطر واقعی نیست و ذهن شما در فکر این است که فریب می خورد.
واقعیت همچنین پتانسیل یافتن اکتشافاتی را دارد که واقعیت مجازی فاقد آن است. کسانی که از آنگورور وات دیدن می کنند امیدوارند چیزی بیش از آن چه که از اطلاعات توریستی پیش بینی می کردند، ببینند، حتی شاید چیزی را در مورد مکانی که دیگران از دست داده اند کشف کنند. اگر آنها متخصص باستان شناسی باشند، جایگزینی برای بازدید واقعی وجود ندارد. هر چند شبیه سازی های رایانه ای، خوب هستند، فقط شامل عکاسی، فناوری لیزر و تخصص از قبل موجود در آنها هستند.
تصویر 2: رامبراند، خود پرتره، 1660. ویکی پدیا
دلیل دیگری برای ترجیح دادن یک تجربه واقعی به واقعیت مجازی وجود دارد. تجارب واقعی ما را به اعمال افراد گذشته پیوند می دهد و ما را در متن هایی که در تاریخ ساخته شده است قرار می دهد. مشاهده یک نقاشی واقعی کشیده شده توسط رامبراند یک تجربه با ارزش تر از مشاهده یک کپی از آن، هر چند خوب، است. نقاشی اصلی کار خود نقاش اصلی است. به زودی فناوری هایی وجود خواهد داشت که شما را قادر خواهد ساخت که آتش های طبخ ساکنان را استشمام کنید و با دراز کردن دستانتان سنگ های معبد را لمس کنید. ما نوارهای قلم موی او را روی بوم می بینیم. ما در حضور نبوغ هستیم.
به همین دلیل ما در همان مکانی که پادشاهان خمر قدم می زدند، ارزش خود را می یابیم. تجربه ما با حضور جسمی در مکانهایی که مردم باستان در آن زندگی می کردند و یا در جایی که تاریخ ساخته شده است، افزایش می یابد. واقعیت مجازی فاقد این جنبه از تجربه است.
واقعیت مجازی می تواند ما را به مکان هایی منتقل کند که هرگز نمی توانیم به آن جاها برویم. این می تواند با قرار دادن ما در جای دیگران به ما آموزش دهد. این می تواند هیجان انگیز، سرگرم کننده و یک راه خوب برای گذران اوقات فراغت باشد. اما هرگز جایگزینی برای مواجهه با یک چیز واقعی نخواهد بود.
منبع: جانا تامپسون - La Trobe University