عوامل و پیامدهای مهجوریت قرآن
مقدمه
آن چه مسلم است مهجوريت قرآن در سوره فرقان بيان شده است و پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ از امت خويش به درگاه خداوند شكوه مينمايد. امّا آن چه در ابتدا ذكر شد مواردي از توجه ظاهري مردم به قرآن است و قبل از هر چيز بايد بدانيم هدف از نزول اين كتاب آسماني چيست؟ و خداي متعال با فروفرستادن آن به دنبال كدام مقصد است؟
در اين نوشتار درصدد بيان عوامل و پيامدهاي مهجوريت در ميان مسلمانان مورد بررسي قرار ميگيرد و موضوع بحث شامل علل و نتايج نافرماني، غفلت و فراموش قرآن از سوي مسلمانان ميشود. از اين رو موضع گيريهاي كافران، مشركان و مخالفان قرآن محل بحث نخواهد بود. بديهي است بحث از راههاي مهجوريت زدايي از قرآن نيز از مباحثي است كه پرداختن به آن ضرورت دارد ولي به جهت رعايت اختصار از طرح آن در اين مقاله معذوريم و با توفيقات الهي در مجالي ديگر به آن خواهيم پرداخت.
عوامل مهجوريت
1. تلاش براي جداكردن اهل بيت ـ عليهم السّلام ـ از قرآن
«اني قد تركت فيكم الثقلين ما ان تمسكتم بهما لن تضلّوا بعدي و احدهما اكبر من الاخر: كتاب الله حبلٌ ممدود من السماء الي الارض و عترتي اهل بيتي. الّا و انهما لن يفترقا حتي يردا عليّ الحوض».[1]
جدايي ناپذيري ثقلين، بدين معنا نيست كه امام ـ عليه السّلام ـ همواره مصحفي را به همراه خود داشته باشد؛ بلكه به معناي عدم انفكاك امامت و وحي قرآني از يكديگر است؛ امامان ـ عليهم السّلام ـ مبيّن و مفسّر قرآن كريم و شارح جزئيات و تفاصيل و نحوة اجراي كليات آن هستند و قرآن نيز انسانها را به عنوان معصومين ـ عليهم السّلام ـ ارجاع و به سنت آنها بها ميدهد.
اگر پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حديث ثقلين از جدايي ناپذيري ثقلين سخن نميگفت. جاي توهم بود كه تمسك به هر يك، به تنهايي براي هدايت بشركافي است؛ امّا بخش پاياني حديث برخلاف اين پندار باطل، قرآن و عترت را به عنوان دو حجت مستقل كه در مدار تبيين دين كامل، يعني دين قابل اعتماد و عمل به هم بستگي دارند و هيچ كدام از ديگري مستغني نيستند مطرح ميكند.
قرآن و عترت براي ارائه دين كامل و صالح براي اعتقاد و عمل دو ثقل متحدند و بر اساس حديث ثقلين، عترت منهاي قرآن، «عترت منهاي عترت»خواهد بود و همچنين قرآن منهاي عترت به منزلة «قرآن منهاي قرآن»خواهد بود. پس قرآن و عترت در ارائة دين جامع، به منزلة يك حجت الهي هستند.[2]
قرآن كتابي است كه باطل در آن راه ندارد؛[3] اهل بيت عصمت و طهارت ـ عليهم السّلام ـ نيز با توجه به بهرهمندي از مقام عصمت، در سخن و اعمال آنها باطل راه نمييابد و خداي متعال آنان را از هر نوع پليدي پاك و پاكيزه گردانيده است.[4]
بدين جهت قرآن وعترت در حق بودن يكي هستند و ميان حق و حق، جدايي معنا ندارد. بنابراين تلاش شيطان و شيطان صفتان در جدايي ميان قرآن و عترت، ناكام بوده و خواهند بود. نتيجه اين تلاش آن است كه خود آنها، از قرآن و عترت جدا شوند، و آن كه از حق جدا شود بيشك در دام باطل خواهد افتاد چرا كه هر آنچه حق نباشد، باطل است.
بنابراين، آنان كه به دنبال سعادت و هدايت هستند، بيترديد گمشدة خويش را بايد در اين دو جستجو كنند، آن هم نه به صورت مجزا و جدا از هم؛ زيرا قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن، علاوه برمهجوريت آن دو، موجب گمراهي مردم نيز خواهد شد.
2. عدم آشنايي نسبت به نقش قرآن در زندگي انسان
متأسفانه برخي با نگرش تك بعدي به قرآن، گمان كردهاند، قرآن مجموعهاي از احكام فردي و توصيههاي اخلاقي است كه پيروانش را به يك سري توصيههاي اخلاقي، عبادي و فردي دعوت نموده است. غافل از آن كه قرآن در زمينههاي گوناگون از جمله مباحث اخلاقي، سياسي، اجتماعي، حكومتي ـ تربيتي، جامعه شناسي، فقهي، اقتصادي و... دستور العمل لازم به پيروان خود ارائه نموده است.
امام خميني (ره) با موضع گيري شديد در برابر جرياني كه قرآن و اسلام را از احكام سياسي ـ اجتماعي تهي ميداند ميفرمايد:
«بايد به اين نادانان گفت كه: قرآن كريم و سنّت رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله ـ آن قدر كه در حكومت و سياست، احكام دارند، در ساير چيزها ندارند، بلكه بسياري از احكام عبادي اسلام، عبادي سياسي است كه غفلت از آنها اين، مصيبتها را به بار آورده است. پيغمبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومتهاي جهان».[5]
3. فرهنگ و آداب و رسوم
خارج از وقت اذان، صداي تلاوت قرآن بشنود تصور ميكند، كسي از دنيا رفته. در حقيقت بسياري از موارد خواندن قرآن در نزد عموم يادآور مرگ است، چراكه وقتي مردم عزيزي از دست ميدهند با تدارك حجله و گذاشتن نوار قرآن از طريق بلندگو، حزن و اندوه خود را ابراز ميدارند.
قرآن كريم كتاب زندگي، قانون و عمل است در صورتي كه بيشتر براي مردگان خوانده ميشود و از زنده ها غافليم.
امام خميني (ره) ميگويد: «ما مفتخريم و ملت سرتا متعهد به اسلام و قرآن، مفتخر است كه پيرو مذهبي است كه ميخواهد حقايق قرآني كه سراسر آن از وحدت بين مسلمين بلكه بشريت دم ميزند، از مقبرهها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترين نسخه نجات دهندة بشر از جميع قيودي كه برپاي ودست و قلب و عقل او پيچيده است و او را به سوي فنا و نيستي و بردگي طاغوتيان ميكشاند، نجات دهد».[6]
4. غفلت
5. حجابهاي بين انسان و قرآن
الف. آلودگي به گناه: در متون ديني براي گناه به جز كيفر اخروي، آثار و پيامدهاي زيانبار بسياري برشمرده شده است، از جمله آن كه گناه سبب ميشود از فهم قرآن و استفاده از معارف معنوي وحي محروم بماند و نتواند از تلاوت آيات به حقايق آنها برسد؛ زيرا با انجام گناه، آمادگي قلب براي درك راستيها و درستيها از ميان ميرود.[8]
در حقيقت گناه مانند بيماري مهلكي است كه انسان را از پا در ميآورد و روح ايمان، اطاعت وبندگي را از او سلب مينمايد، تا جايي كه سر از تكذيب و استهزاي آيات الهي در ميآورد.
ب. احساس بينيازي
انسان اگر سلوك علمي و عملي خود را براي پيوند با قرآن، خوشايند بپندارد، اين حالت حجاب و بازدارندة بزرگي است كه انسان را از فيض پر دامنة قرآن محروم ميسازد. براي نمونه كسي كه اهل تجويد است، همان علم جزيي و ارتباط ظاهري با قرآن در نظرش بزرگ جلوه ميكند و آن را كمال بالاترين پاية پيوند با قرآن ميپندارد، يا قرآن پژوهاني كه به طور معمول به وجوه قرائتها و آراي گوناگون لغت شناسان و نزول آيات و تاريخ قرآن ميپردازند؛ چنان ميانگارند كه اشتغال به همين گزارهها بالاترين بستگي و پيوند با قرآن است.
فقه پژوهان وديگر عالمان نيز، همان استدلال به پارهاي آيات در قالب اصطلاحات لفظي فرا يافتههاي علمي را وضع خوشايند ميپندارند و به آن خرسندند، در صورتي كه اين گونه پيوندها نه تنها كافي و تمام نيست كه چه بسا براي بهرهمنديهاي معنوي و خودسازي باطني در پرتو دستور العملهاي قرآن، حجاب و بازدارنده باشد.[9]
پيامدهاي مهجوريت قرآن
1. ترويج منكرات
2. مهجوريت پيروان قرآن
3. بيگانه شدن جامعه با قرآن
4. اختلاف و تفرقه در ميان مردم
5. گمراهي مردم
همان گونه كه قبلاً اشاره شد حضرت علي ـ عليه السّلام ـ پيروي از قرآن را عين هدايت و دوري از آن را ضلالت و گمراهي ميشمارد.
6. تسلط بيگانگان
مرحوم امام خميني (ره) ميگويد: «از نخست وزير اسبق خبيث استعمارگر انگلستان نقل شده كه تا قرآن بين مسلمين است ما نميتوانيم در مقاصد خود پيشرفت كنيم. هدف اصلي دولتهاي استعمارگر محو قرآن و علماي اسلام است و براي وصول به اهداف استعماري خود هر چند نغمهاي را به وسيله عمال خبيث خود آغاز ميكنند».[11]
ناپلئون بناپارت ـ امپراطور فرانسه ـ پس از تصرف برخي از كشورهاي اسلامي، هنگامي كه آياتي از قرآن را براي وي ترجمه كردند، گفت: آن چه من از اين كتاب استفاده كردم اين است كه اگر مسلمانان به دستورات جامع اين كتاب عمل نمايند روي ذلت و خواري را نخواهند ديد مگر اين كه ما در ميان آنها و قرآن جدايي بيفكنيم.[12]
7. مجازات الهي
يكي از مصاديق بارز و روشن هدايت و ذكر الهي قرآن كريم است؛ همان گونه كه برخي از مفسران مراد از «ذكر»را در جمله «و من اعرض عن ذكري»قرآن دانستهاند؛[14] ليكن گذشته از بيان مراد از «ذكر»و «هدايت»در آيه شريفه و گذشته از تفسير لفظي از آيات ياد شده، از قراين و دلايل بسيار واضح و روشن ديگر در مييابيم كه قرآن كريم بهترين و بالاترين مصداق «هدايت»و «ذكر»است.[15]
در روايتي از پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ نقل شده است كه آن حضرت فرمود: «من قرأ القرآنَ و لم يعمل به، حشرهُ الله يوم القيامة اعمي»؛[16] هر كس قرآن بخواند ولي آن را به كار نبندد، خداوند او را روز قيامت نابينا محشور سازد.
اميد است با پيروي از پيشوايان دين، به دستورات قرآن كريم عمل نماييم و زمينة ترويج فرهنگ قرآن را در جامعه فراهم سازيم تا مشمول شكايت پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ از مهجور كنندگان قرآن واقع نشويم.
پی نوشتها:
[1] . بحار الانوار، ج 23، ص 106.
[2] . ر.ك: آيت الله جوادي آملي، تفسير تسنيم، قم، اسراء، چ اول 1378، ج 1، ص 150 ـ 153.
[3] . فصلت، 41 و 42.
[4] . احزاب، 33.
[5] . صحيفه انقلاب، وصيت نامه الهي سياسي امام خميني، ص 10.
[6] . مقدمة وصيت نامه سياسي الهي امام خميني.
[7] . طه، 99 ـ 101؛ ر.ك: صاحب علي محبي، قرآن از ديدگاه قرآن، ص 133.
[8] . مجله حوزه ش 96، ص 223.
[9] . همان، ص 222.
[10] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خ 147.
[11] . صحيفه نور، ج 1، ص 176.
[12] . سيد مصطفي سيد علوي، قرآن در آيينه بزرگان، قزوين، چ اول، 1378، ص 115.
[13] . طه، 123 ـ 126.
[14] . طبرسي، مجمع البيان، ج 7، ص 34.
[15] . صاحب علي محبي، قرآن از ديدگاه قرآن، ص 227.
[16] . شيخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 317.
/خ