بررسی مشکل
داشتن اعتمادبهنفس و غرور کاذب چه ایرادی دارد؟ مطمئنا افرادی که این خصوصیت اخلاقی را دارند، آن را ویژگی بدی نمیدانند. پس چرا این رفتار در دیگران شما را آزار میدهد؟ بهطور قطع دلایل زیادی وجود دارد که چرا کارکردن با فرد متکبر و مغرور دلچسب نیست. شاید به این دلیل باشد که اینگونه افراد به آرا و نظرات خودشان بیشازحد اطمینان دارند و درنتیجه به حرف هیچکس دیگری گوش نمیدهند؛ این ویژگیها به این معناست که افراد مغرور بیشازحد خوشبین و بلندپروازند و بیشتر از تواناییشان مسئولیت میپذیرند. شاید دلیلش این باشد که آنها نقاط ضعف خود را نمیپذیرند و به همین دلیل است که با مشکل مواجه میشوند و نمیتوانند خودشان را اصلاح کنند. درنتیجه باعث میشود فرد احساس تظاهر و خودبزرگبینی کند و وجودش دیگران را آزار بدهد، حتی شاید چون خود را بالاتر و مهمتر از دیگران میداند، به چشم تحقیر به آنها نگاه میکند.اگر یکی از همکاران یا حتی رئیس شما فردی خودشیفته و مغرور است، این موضوع میتواند موقعیت شغلی شما را به خطر بیندازد. زیرا این افراد مشکلاتی را برای شما و سازمانتان به وجود میآورند یا اگر فردی را با این خصوصیت در میان اعضای خانواده یا دوستان خود سراغ دارید، دیدن اینکه آنها با رفتارشان خود را مضحکهی خاص و عام میکنند و مدام مجبور هستید به تعریف و تمجیدهای آنها از خود گوش دهید، بسیار آزاردهنده است. پس شما باید در برخورد با این افراد چگونه رفتار کنید؟
افرادی را که اعتماد به نفس کاذب دارند بیشتر بشناسیم
عموما دو نوع تیپ شخصیتی برای افراد با اعتماد به نفس کاذب وجود دارد که رفتارهای متفاوتی از یکدیگر دارند. در ادامه راجع به این دو تیپ شخصیتی بیشتر صحبت می کنیم:
خودشیفتهها
افراد مغرور و خودخواه انواع مختلفی دارند و البته دلایل زیادی نیز برای وجود خودخواهی و تظاهر در افراد وجود دارد. برای نمونه، یک دلیل میتواند این باشد که آنها «خودشیفته» هستند. «خودشیفتگی» تیپ شخصیتی است که برای اولینبار فروید آن را مطرح کرد. در این حالت، فرد در ظاهر اعتمادبهنفس کاذب دارد و خود را از دیگران بالاتر و بهتر میداند. در موارد حاد، فرد تصور میکند که شکوه و جلال زیادی دارد، بهطوری که خود را فردی شکستناپذیر و خداگونه میپندارد، اما در واقعیت اینطور نیست.«نارسیست» یا «خودشیفته» از افسانهی یونانی «نارسیس» (نرگس، اسطورهی نارسیسیوس) گرفتهشدهاست. در این داستان، نارسیس عاشق انعکاس تصویر خود در آب میشود و از فرط این عشق، آنقدر بر لب رود به تماشای تصویر خودش مینشیند که به تدریج سست و ضعیف میشود و درنهایت، جان میدهد و به گل کوچکی (با همین نام) تبدیل میشود.
نشانههای وجود این نوع خودشیفتگی در افراد شامل مهم پنداشتن خود، همدردینکردن با افراد، تلاش برای جلب توجه دیگران و علاقه به اغراقکردن در موفقیتها و استعدادهای خود است. اما آیا این افراد آنطور که بهنظر میرسد، شکستناپذیر هستند؟
واقعیت این است که اغلب اینطور نیست. به عقیدهی فروید فرد «خودشیفته» از حس خودبزرگبینیاش به عنوان مکانیسم دفاعی در برابر دیگران استفاده میکند. شاید این افراد در کودکی دچار کمبود محبت شدهاند، بنابراین در بزرگسالی تصمیم میگیرند که توجه و علاقهی دیگران را به سمت خود جلب کنند. یا شاید به این دلیل که از دنیای واقعی میترسند و نمیخواهند آسیبی از آن ببینند، خودشان را شکستناپذیر تصور میکنند تا احساس امنیت و آرامش کنند. نکتهی دیگر این است که خودشیفتهها در عین حال که به نظر میرسد که از خود رضایت دارند، ولی به قدردانی و تحسین دیگران برای افزایش عزت نفس خود نیازمندند و در غیر این صورت، احساس پوچی و درماندگی میکنند.
افراد «خودشیفته» در مقابل انتقادها واکنش بسیار بدی از خود نشان میدهند. به همین دلیل حمله به شخصیت آنها به امید اینکه به خودشان بیایند، راهحل مناسبی نخواهد بود. در این مواقع، شما باید مراقب رفتار خود باشید و مؤدبانه با این افراد برخورد کنید؛ مگر اینکه بخواهید ضربهی جبرانناپذیری به عزتنفس آنها وارد کنید و دل آنها را بشکنید.
افراد دارای اعتمادبهنفس کاذب
دستهی دیگری از این افراد فقط اعتماد به نفس کاذب دارند و این ویژگی کاملا در آنها مشخص است. این ویژگی در افراد، معمولا در نتیجهی تشویقهای فراوان اطرافیان و کسب تجربههای مثبت بیشمار در زندگی بهوجود میآید که آنها را به موفقیت عادت میدهد و به این باور میرسند که موفق و حتی برتر از سایرین هستند. آنها میگویند یک فرد معمولی به «توهین» تقریبا دهبرابر بیشتر از «تعریف و تمجید» اهمیت میدهد و به همین دلیل است که اعتمادبهنفس بیشتر ما مانند افراد خوشیفته بیحدومرز نیست. نداشتن اعتمادبهنفس بیحدوحصر بسیار خوب است، چون فردی که هیچ شکی به خودش نداشته باشد میتواند گرفتار دامهایی شود که پیش از این گفتیم. چنین فردی، دیگران را از خودش دور میکند و خود را به دردسر میاندازد. گاهی این نشانهی شخصیتی ناشی از رفتار والدینی است که فرزندان خود را بیشازحد تشویق میکنند و نقصهای آنها را نادیده میگیرند.چنین افرادی دچار توهم هستند، اما ثبات روانی بیشتری نسبت به افراد «خودشیفته» دارند. آنها احتمالا درک بهتری از واقعیت دارند و نسبت به توهینها و اهانتهای افراد دید مثبتتری دارند. آنها بهرغم اعتمادبهنفسی که دارند، بیشازحد به خودشان اهمیت نمیدهند و بهاندازهی افراد خودشیفته، دیگران را حقیر و خود را برتر نمیشمارند.2
ارتباط با افرادی که اعتماد به نفس کاذب دارند
اولین کاراین است که بدانید طرف مقایل تا چه حد خود شیفته است دانستن این موضوع در رفتار شما با آن ها تاثیر فراوانی دارد. اگر شما می خواهید که به این افراد کمک کنید که رفتار خود را تغییر بدهند باید طوری به آن ها بگویید که احساس کنند شما واقعا با آن ها دوست هستید و هنوزافرادی را دارند که آن ها را حمایت کند و به آن ها بگویید که هیچ کس کامل نیست و با شوخی با آن ها حرف بزنید و نشان بدهید که هنوز با آن ها دوست هستید.
برخورد با افراد خود شیفته
رفتار با افراد خود شیفته نسبت با افرادی که اعتماد به نفس کاذب دارند سخت تر است. برای انجام این کارباید با احتیاط عمل کنید باید طوری این کار را انجام دهید که فکرنکنند به شخصیت آن ها توهین شده. باید نظر و شکایت خود را نسبت به وجود این افراد در دو جمله ی مثبت بیان کنید. اگر می خواهید با افراد خودشیفته دوست شوید باید غرور و تکبر آن ها را به عنوان جزئی از شخصیت آن ها بدانید و مهم تر از همه هروقت به شما آحتیاج داشتند باید کنارشان باشید و به آن ها بگویید در هرشرایطی دوستشان هستید و غرورخود را کنار بگزارند.3پی نوشت:
1.www.chetor.com
2.www.vista.ir
3.www.mag.ernika-co.com