1) 17فروردين ماه سال1304هجري شمسي: آيت الله شيخ محمد مهدي خالصي كاظمي فقيه و مرجع عاليقدرشيعه درمشهد مسموم و شهيد شد. آيت الله خالصي ازروحانيون مبارز با اشغالگران بيگانه و استعمارگران بود. پس ازآن كه شمال ايرا ن را قواي روسيه وليبي را نيروهاي ايتاليا اشغال كردند ايشان مراجع بزرگ را به كنفرانس اول كاظمين دعوت كرد. دراين كنفرانس سرزمينهاي اسلامي براي مبارزه با اشغالگران به وحدت فراخوانده شدند. دركنفرانس دوم كاظمين علاوه برنيروهاي
1) 17فروردين ماه سال1304هجري شمسي:آيت الله شيخ محمد مهدي خالصي كاظمي فقيه و مرجع عاليقدرشيعه درمشهد مسموم و شهيد شد. آيت الله خالصي ازروحانيون مبارز با اشغالگران بيگانه و استعمارگران بود. پس ازآن كه شمال ايرا ن را قواي روسيه وليبي را نيروهاي ايتاليا اشغال كردند ايشان مراجع بزرگ را به كنفرانس اول كاظمين دعوت كرد. دراين كنفرانس سرزمينهاي اسلامي براي مبارزه با اشغالگران به وحدت فراخوانده شدند. دركنفرانس دوم كاظمين علاوه برنيروهاي مبارز مسلح، آيت الله خالصي و فرزندش به سوي جبهه هاي عراق حركت كردند. بدين ترتيب رهبري قيام 1920عراق به ايشان واگذارشد. «عَناوينُ الاُصول» ازآثارتأليفي آيت الله خالصي كاظمي است.
2) 17فروردين ماه سال1343هجري شمسي:حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) كه از15خرداد 1342به دست عمّال رژيم پهلوي زنداني شده بودند، براثرفشارهاي مردمي و اعتراضات روحانيان داخل و خارج كشوراززندان آزاد شدند. ايشان ماهها درزندانهاي رژيم پهلوي بسربردند و دراين مدت تظاهرات و فعاليتهاي وسيعي براي آزادي حضرت امام اززندان درسراسركشورانجام گرفت. تأثيراين حركت به حدّي بود كه شاه ناچارحضرت امام خميني را اززندان آزاد كرد.
3) 17فروردين ماه سال1359هجري شمسي:رژيم بعثي عراق 15000تن ازايرانيان و فرزندان ايراني تبارآنان را كه ازسالها پيش مقيم عتبات عاليات بودند؛ با وضعي اهانت بار ازعراق بيرون آمد. اين اقدام رژيم بعثي عراق براي ايجاد تنگناهاي اقتصادي و اجتماعي و وارد آوردن فشارهاي گوناگون برجمهوري اسلامي ايران صورت گرفت.
4) آغاز قيام روحاني مبارز و انقلابي مشروطهخواه، شهيد "شيخ محمد خياباني" در تبريز (1299ش): شيخ محمد خياباني از جواني به فراگيري علوم ديني روي آورد و به سرعت مدارج علمي را طي نمود. پس از نهضت مشروطه، زندگي او وارد مرحله جديدي شد. و با تشكيل جمعيتي مبارز، در راه پيروزي مشروطه، گامهاي مهمي در تبريز برداشت. وي در اين ميان روزنامه تجدد را منتشر كرد و خواهان اجراي قوانين مشروطه و احياي آن گرديد. خياباني سپس به رهبري فرقه دموكرات آذربايجان برگزيده شد و همگام با انتشار روزنامه تجدد، به كارهاي سازنده ديگري در جهت پيشبرد اهداف و تامين آسايش مردم دست زد. همچنين نقش وي پس از محاصره تبريز در دوره استبداد صغير بسيار حساس بود. پس از راهيابي شيخ محمد خياباني و پنج تن از دوستانش به مجلس شوراي ملي، وثوق الدوله صدر اعظم قاجار تصميم گرفت كه شيخ را از سر راه خود بردارد. لذا عدهاي از صاحب منصبان نظامي را با افراد تعليم ديده به تبريز فرستاد. با ورود متجاوزان به شهر تبريز، خياباني بر ضد دولت قيام كرد و در كمتر از دو روز تمام ادارات شهر را به تصرف درآورد. اين پيروزي و نهضتِ خياباني، بيش از پنج ماه ادامه داشت. شيخ در حياط ساختمان تجدد به ايراد نطقهايي ميپرداخت و مردم با اشتياق تمام، پاي صحبتش مينشستند. اين سخنان به زبان آذري بود و ترجمه فارسياش هر روز در روزنامه تجدد چاپ ميشد. در اين پنج ماه، خياباني و جنبش او با خطرهاي فراواني مواجه بودند، اما بر همه پيروز شدند و آتش توطئهها را خاموش كردند. شيخ محمد خياباني در نهضت خويش بر ارشاد افكار عمومي و ارتقاي ميزان آگاهي آنان به منظور نيل به اهداف خويش تأكيد داشت، به همين دليل، در صدد تجهيز قواي مسلح خويش براي دفاع از نهضت برنيامد. وي همچنين در جريان جنگ جهاني اول، در برابر فشار روسها مقاومت نمود و در عين حال از نفوذ كمونيسم نيز جلوگيري ميكرد. عاقبت با ورود مخبرالسلطنه، والي جديد تبريز و شكست محاصره اين مبارز انقلابي، در 21 شهريور 1299 ش برابر با 29 ذيحجه 1338 ق توسط نيروهاي دولتي بازداشت شد و به شهادت رسيد.
5) روز بهوَرز: به دنبال تحقيق گستردهاي كه وزارت بهداشت در سال 1363 ش براي آگاهي از وضعيت خدمات بهداشتي و درماني انجام داد، اين نتيجه به دست آمد كه چهل درصد از مرگ و ميرهاي كشور در 5 سال اول زندگي كودكان اتفاق ميافتد و هشتاد درصد آن نيز در يك سال اول زندگي است. بنابراين ميتوان با آموزشهاي عمدتاً ساده و اوليه از وقوع اين مرگ و ميرها جلوگيري كرد. اين نتايج سرآغاز تلاش در مسير راهاندازي شبكههاي بهداشتي درماني به نام "خانه بهداشت" در روستاهاي كشور و تربيت نيروهاي اصيل و بومي به نام "بهورز" شد. واكسيناسيون كودكان و آموزش مادران در زمينه رعايت بهداشت، از مهمترين وظايف بهورزان ميباشد. بهورزان در ارتباطي صميمي با مادران روستايي و تلاشي گسترده توانستهاند ميزان مرگ و ميرِ مادران را به علت عوارض حاملگي و زايمان، از 140 درصد هزار تولد زنده در سال 1363 به 54 مورد در صدهزار تولد زنده در سال 1370 تقليل دهند و اين به معناي جلوگيري از مرگ 1720 مادر در سال است. اين آمار در سالهاي بعد نيز پيشرفت قابل ملاحظهاي داشته است. از اين رو و در راستاي تكريم و بزرگداشت بهورزان زحمتكش، روز هفدهم فروردين هر سال، با عنوان روز بهورز، نامگذاري شده است.
6) وفات "محمدباقر واعظ تهراني" از علماي تهران(1313 ق): حاج ملامحمدباقر واعظ تهراني در سال 1255 ق به دنيا آمد و بيشتر عمر خود را صرف آموختن علوم مختلف كرد. از حاج ملامحمدباقر واعظ تهراني آثار بسياري به جاي مانده كه از ميان آنها ميتوان به جَنَّةُالنَّعيم در باب احوال حضرت عبدالعظيم از نوادگان پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) اشاره كرد.
7) درگذشت عالم بزرگ، آيتاللَّه محمد نهاوندي(1371 ق): آيت الله محمد نهاوندي، فرزند عالم رباني و كبير آيت اللَّه ميرزا عبدالرحيم نهاوندي در نجف اشرف به دنيا آمد. او همانند پدرش در مراتب علمي و عَمَلي و اخلاق فاضله، از بزرگان علماي قرن چهاردهم به شمار ميرود. تفسير مبسوط عربي و تفسير مبسوط فارسي و مجموعه اين دو كتاب در 4 جلد كه به نام نفحات الرحمن موسوم است، از آثار ايشان ميباشد. وفات وي در تهران روي داد.
8) الحاق سرزمين پرتغال به استعمار اسپانيا (1580م):پرتغال از ديرباز رقيب سرسخت سياسي و استعماري اسپانيا در قارههاي آسيا، افريقا و امريكا به شمار ميرفت، اما به علت مهاجرت فراوان اتباع پرتغال به مستعمرات اين كشور و نابساماني اوضاع اقتصادي، پرتغال اين كشور به تدريج نفوذ و قدرت سياسي خود را از دست داد و همين موضوع موجب شد تا اسپانيا، اين سرزمين را تصرف كند. پس از اين واقعه بسياري از مستعمرات پرتغال به دست قدرت استعماري هلند افتاد و برخي نيز به تصرف اسپانيا درآمد. اما در سال 1640م، بر اثر قيام مردم پرتغال، اين كشور بار ديگر مستقل شد. (ر.ك: 10 ژوئن)
9) كشف قطب شمال توسط "رابرت پيري" درياسالار امريكايي (1909م): آدمي از ديرباز درصدد شناسايى محيط اطراف خود بود و طي سالهاي متمادي، نقاط مختلف زمين را كشف كرد. افراد بسياري براي شناساندن نقاط ناشناخته زمين، سختيهاي طاقت فرسايى را تحمل كردند و گوشه وكنار جهان را كشف نمودند. يكي از نقاط مجهول براي بشر، ناحيه قطب بود و تلاش فراواني براي كشف و ورود به آن به عمل آمد. در تاريخششم آوريل 1909م يكي از آمال ديرينه بشر كه رسيدن به قطب شمال بود جامه عمل پوشيد و يك دريانورد امريكايى به نام رابرت ادوين پيري به اتفاق پنج نفر از همراهان خود، پس از تحمل رنج و مشقت زيادْ به آن سرزمين رسيدند. وي پيش از آن چند سفر ديگر به قطب شمال كرده بود ولي نتوانست وارد آن شود تا اينكه در سفر سال 1909م بود كه به اين موفقيت نائل آمد. وي در يكي از اين سفرها، دچار سرمازدگي شد كه به قطع ده انگشت پاي او منجر گشت.
10) ورود امريكا به جنگ جهاني اوّل و اعلان جنگ به آلمان (1917م): در شرايطي كه حدود سه سال از آغاز جنگ جهاني اول گذشته بود، امريكا در ششم آوريل 1917م به نفع فرانسه و انگليس وارد جنگ شد و به آلمان اعلان جنگ داد. بهانه ورود امريكا به جنگ، حملات زيردريايىهاي آلمان به كشتيهاي بازرگاني امريكا و غرق شدن تعدادي از آنها بود. به دنبال آمادگي امريكا براي ورود به جنگ، معاهدهاي در اين مورد به تصويب مجالس سنا و نمايندگان امريكا رسيد و سپس ويلسون رئيس جمهور وقت امريكا نيز آن را امضا كرد و از روز ششم آوريل 1917م، دستور داد تا ارتش اين كشور به طور رسمي وارد جنگ با آلمان شود. ورود امريكا به جنگ جهاني اول، نقش مؤثري در پيروزي متحدين داشت. امريكا در جريان جنگ جهاني اول، به علت بُعد مسافت و دور بودن از صحنه اصلي نبرد در اروپا، از لحاظ زيرساختهاي اقتصادي دچار زيان و ضرر نگرديد. اين در حالي بود كه بيشتر اماكن و منابع اقتصادي دول اروپايى تخريب شده بود. امريكا در اين مدت به كشورهاي اروپايى وامهاي كلان داد كه با دريافت بهرههاي آن، ذخاير اين كشور انباشته شد. از طرف ديگر، امريكا در مناطقي چون امريكاي لاتين، با روي كار آوردن رژيمهاي دست نشانده، به تحكيم جايگاه خود پرداخت، مجموعه اين عوامل و ديگر عوامل پنهان و پيدا، باعث قدرتگيري هرچه بيشتر امريكا در صحنه بينالمللي گرديد و اين كشور، نقش تعيينكنندهاي يافت.
11) حمله ارتش آلمان نازي به يوگسلاوي و يونان در جريان جنگ جهاني دوم (1941م):دو سال پس از آغاز رسمي جنگ جهاني دوم، نيروهاي آلمانِ نازي در ادامه كشور گشايىها و تصرف ممالك مختلف اروپايى، در 6 آوريل 1941م به يونان و يوگسلاوي حملهور شده و اين دو كشور را به امپراتوري رايش سوم منضم نمودند. كشور يونان در حالي از سال 1940م مورد هجوم نيروهاي ايتاليا قرار گرفت كه پيش از آن، اعلام بيطرفي كرده بود. در سال بعد از آن، نيروهاي آلمان به يونان حمله نموده و موفق به تصرف آن شدند و تا سال 1944 اين كشور را در اختيار خود داشتند كه در نهايت، در اين سال توسط قواي انگليسي بيرون رانده شدند. يوگسلاوي نيز در ابتداي جنگ جهاني دوم اعلام بيطرفي كرد، اما پس از حمله نيروهاي آلمان، اين كشور تسليم شد و به سرعت تجزيه گرديد. همچنين پادشاه و اعضاي دولت فراري شدند، اما نيروهاي مقاومت سلطنت طلب و نيز كمونيستها به رهبري ژنرال تيتو به مقابله با نيروهاي اشغالگر پرداختند. در سال 1944 متفقين و به ويژه نيروهاي روسي، به كمك افراد تحت فرمان تيتو، موفق به اخراج آلمانها شدند.
12) آغاز حمله هواپيماهاي ژاپني به ناوهاي متفقين در جريان جنگ جهاني دوم (1945م):هنگامي كه قوبيلاي خان امپراتور چين با سه هزار كشتي پر از مردان جنگي به طرف ژاپن هجوم برده بود. يكي از هولناكترين توفانهاي اقيانوس آرام و سواحل ژاپن، در 17 ژوئيه 1281م به وقوع پيوست. به اين ترتيب، اين توفان گرچه سواحل ژاپن را درنورديد، اما باعث نجات ژاپن شد چرا كه توفانْ اكثر كشتيهاي امپراتور چين را غرق نمود و مابقي آنها را پراكنده ساخت. اين توفان نجات بخش از سوي ژاپنيها "كاميكازه" نام يافت. بيش از 600 سال بعد از واقعه فوق، در جريان جنگ جهاني دوم، نبرد ميان نيروهاي ژاپني و امريكايى گسترش يافت. در اين زمان به پيشنهاد ژنرال هيدكي تويو، نخستوزير وقت ژاپن، نيروهاي ضربتي اين كشور كه به كاميكازه موسوم شده بودند، عليه نيروهاي امريكا وارد عمل شدند. در اين نوع از برخورد كه در جريان تهاجم نيروهاي امريكايى براي تصرف جزيره اوكيناوا به عنوان مهمترين پايگاه دريايى ژاپن، در ششم آوريل 1945م به وقوع پيوست، خلبانان از جان گذشته ژاپني، هواپيماهاي خود را به كشتيهاي امريكايى ميزدند و ضمن وارد ساختن خسارات و تلفاتِ فراوان كه به كشته شدن خود آنها نيز ميانجاميد، بعضاً باعث غرق كشتيهاي امريكايي ميشدند. در جريان حمله نيروهاي امريكايي به ژاپن، 1300 كشتي، ده هزار هواپيما و 450 هزار سرباز امريكايي شركت داشتند كه در جريان حمله كاميكازهها و حملات ژاپنيها، بيش از 760 هواپيما و 400 كشتي امريكا از بين رفت و يا به شدت آسيب ديد.
13) درگذشت "چيانكايچك" سياستمدار چيني و رئيس جمهور سابق چين ملي (1975م): چيان كايچك رئيس جمهور سابق چين ملي در 31 اكتبر 1886 به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات متوسطه وارد ارتش شد و در جريان انقلاب جمهوريخواهان برضد حكومت سلطنتي، به گروه طرفداران سون يات سن پيوست. چيان كايچك در سال 1925م پس از مرگ سون يات سن به رهبري حزب حاكم كشور رسيد و توانست بر شورشهاي داخلي غلبه كند. در سال 1931م ژاپن به خاك چين حمله برد و اين جنگها به جنگ جهاني دوم متصل گرديد. با پايان جنگ جهاني، ميان قواي چيان كايچك و كمونيستهاي چين جنگي روي داد كه به شكست كيان كايچك و فرار او به تايوان انجاميد. از اين پس، كمونيستها، در پكن اعلام جمهوري خلق چين كرده و حكومت كمونيستي بنيان نهادند. از آن طرف، چيانكايچك در تايوان حكومت چين ملي در تبعيد را تشكيل داد و مورد حمايت امريكا قرار گرفت. وقتي كه حكومت كمونيستي چين به رهبري مائو قصد حمله به تايوان را داشت، نيروهاي ناوگان هفتم ارتش امريكا به دستور ترومن رئيس جمهور آن كشور، قواي چين را از حمله باز داشتند. حمايت امريكا از رژيم چيان كايچك به حدي بود كه با اعمال نفوذ ايالات متحده كرسيهاي نمايندگي چين در سازمان ملل در اختيار تايوان باقي ماند. اما پس از آن كه چيان كايچك در ششم آوريل 1975م در سن 87 سالگي درگذشت رابطه دولت جانشين او با امريكا و ژاپن كه به تازگي دولت چين را به رسميت شناخته و مبادلات بازرگاني و اقتصادي با كمونيستهاي پكن برقرار كرده بودند، تيره شد. در سال 1980م نيز به موازات اخراج تدريجي تايوان از سازمانهاي جهاني، چين كمونيست جانشين تايوان گرديد و به تمام اين سازمانها راه يافت.
14) وقوع كودتا در سودان و سقوط "جعفر نُميري" رئيس جمهور پيشين سودان (1985م):ژنرال جعفر نُميري رئيس جمهور پيشين سودان در اول ژانويه 1930م درشهر دورمان سودان به دنيا آمد. وي پس از آنكه از كالج نظامي سودان فارغ التحصيل شد، در 25 مه 1969م با يك كودتا قدرت را در سودان به دست گرفت. نُميري كه با درجه سرهنگي اقدام به كودتا عليه اسماعيل الازهري حاكم وقت سودان كرده بود، پس از كودتا به درجه ژنرالي نائل آمد و ده سال بعد حتي عنوان مارشالي را نيز بر خود نهاد. نميري در ابتدا به عنوان قهرمان سوسياليسم به قدرت رسيد و در واقع با اين شعار دروغين، جاي پاي خود را در سودان و در ميان اصلاحطلبان ملي محكم گردانيد. ولي ظرف مدت كوتاهي تيغ تصفيههاي او متوجه تمامي مخالفان مذهبي وي شد و حتي ميانهروهايى نيز كه با او همكاري داشتند از اين تصفيه بر كنار نماندند. اين روال باعث ايجاد كودتاي كمونيستي عليه نميري در سال 1981م شد. وي طي اين كودتا بازداشت شد ولي با كمك انور سادات و معمّر قذافي حاكمان مصر و ليبي توانست به قدرت باز گردد و كودتاچيان را تار و مار سازد. نميري در طول سالهاي زمامداري خود، به دليل عزل و نصبهاي فراواني كه انجام داد، خود گهگاه سرپرستي وزارتخانههاي مختلف يا حتي سمت نخستوزيري سودان را نيز برعهده ميگرفت. وي در طول حكومت شانزده ساله خود، روابط عميقي با امريكا و غرب برقرار كرد. اين وابستگي به امريكا، موجب انزواي سياسي سودان در جهان عرب گرديد و اين انزوا مخالفتهاي داخلي و خارجي عليه حكومت نميري را تشديد كرد. از اين رو، جعفر نميري در ايام حكومتش با بيش از 15 كودتا روبرو شد كه در آخرين مورد در يك كودتاي بدون خونريزي در ششم آوريل سال 1985م، هنگام سفر از امريكا به مصر توسط سوار الذَّهب وزير دفاع حكومت خود از كار بركنار شد و در مصر باقي ماند.
15) يورش وحشيانه رژيم بعث عراق به اماكن مقدسه نجف و كربلا (1991م): پس از حمله امريكا و متحدان به عراق و اخراج نيروهاي بعث از كشور كويت، مردم مسلمان و ستمديده عراق كه طي سالهاي ديكتاتوري حاكمان حزب خونخوار بعث، خواهان سرنگوني نظام صدام بودند، فرصت را غنيمت شمردند و با استفاده از ضعف دولت مركزي، قيام سراسري خود را بر ضد رژيم بعث آغاز كردند. در اين زمان و در حالي كه قيام مردمي، نقاط حساس كشور را در برميگرفت، با توطئه سران كشورهاي مهاجم، نيروهاي اشغالگر، خاك عراق را تخليه كردند تا راه صدام براي تار و مار كردن مردم انقلابي عراق باز شود. در اين هنگام، رژيم صدام مرتكب بزرگترين جنايات ضدانساني گرديد و هرگونه مقاومت را به شديدترين وجه ممكن سركوب نمود. در جريان انتفاضه، صدام حتي از به كارگيري سلاحهاي شيميايى عليه ملت خويش دريغ نكرد و در كنار آن، صدها هزار تن را به خاك و خون كشيد. همچنين پس از آن كه عدهاي از مردم، براي در امان ماندن از دست مزدوران بعثي به حرم مطهر امام حسين(علیه السلام) در كربلا و امام علي(علیه السلام) در نجف اشرف پناه برده بودند، نيروهاي نظامي عراق با يورش به زائران روزهدار، گروهي از مردم را از دم تير گذراندند و به ساحت مقدس آن دو امام بزرگوار اسائه ادب كردند. در پي اين جسارت،موجي از خشم و نفرت، مسلمانان جهان و به ويژه شيعيان را فرا گرفت و آنان با برپايي راهپيماييهاي متعدد خشم خود را به اين جنايتها و جسارتها نشان دادند.
16) آغاز جنگ داخلي و قبيلهاي در كشور افريقايي "رواندا" (1994م): كشور افريقايى روآندا از قديم الايام محل سكونت تيرهاي از اقوام بانتو بود كه "هوتو" ناميده ميشدند. از قرن پانزدهم عدهاي از مردمان قبيله "توتْسي" از منطقه اتيوپي در شمال اين كشور، وارد روآندا شده و ضمن به وجود آوردن جامعهاي طبقاتي، بر ديگران تسلط يافتند. هوتوها اكثريت 84 درصدي جمعيت رواندا را تشكيل ميدهند و تا سال 1994 بر اين كشور افريقايى حكومت ميكردند. در طي قرنهاي بعد گرچه دولتهاي استعمارگر همچون آلمان و بلژيك در اين منطقه حاكميت يافتند اما اختلاف و جنگهاي داخلي ميان قومهاي محلي كمابيش ادامه داشت. يكي از نقاط اوج آن در اوائل استقلال اين كشور در سال 1962 بود كه به قتل عام 20 هزار نفر انجاميد. با اين حال بزرگترين جنگ و شورش خونين در 6 آوريل 1994م به وقوع پيوست. يك سال قبل از آن، هوتوها براي ايجاد يك دولت موقت ائتلافي با توتْسيها و برگزاري انتخابات آزاد رياست جمهوري، به توافق رسيده بودند. اما در پي ساقط شدن هواپيماي حامل رئيس جمهور هوتوي رواندا و كشته شدن وي در آوريل 1994، آتش جنگ با حمله هوتوهاي افراطي بار ديگر روشن شد. در جنگ خونيني كه ميان دو قبيله بزرگ هوتو و توتسي در رواندا روي داد، افراطيون هوتو در مدت سه ماه، بيش از 800 هزار نفر از افراد قبيله توتسي و ميانهروهاي هوتو را قتل عام كردند و بيش از 2 ميليون نفر نيز آواره شدند. گرچه مردم اين كشور مسيحي ميباشند اما از سوي رهبران كاتوليك اقدامي جهت توقف كشتارها و محكوميت اين اعمال صورت نگرفت. در پايان اين جنگ فاجعهآميز، توتسيها كه با امريكا روابط نزديك دارند بر هوتوها كه از مناسبات خوبي با فرانسه برخوردارند، پيروز شدند و حكومت را در رواندا در دست گرفتند. دخالت امريكا و فرانسه نيز به بهانه حمايت از جان اتباع بيگانه در روآندا بود. فاجعه روآندا از نقاط سياه دوران سازمان ملل به حساب ميآيد. در آوريل 2004م مراسم بزرگداشت دهمين سال اين فاجعه برپا شد و دبير كل سازمان ملل اذعان نمود كه جامعه بينالمللي در سال 1994 روآندا را فراموش كرده بود و امروزه سازمان ملل ميكوشد تا با تلاش بيشتر به بازماندگان رسيدگي شود. بعد از گذشت ده سال از اين واقعه، همچنان گورهاي دستهجمعي پيدا ميشود و زخمهاي مردم التيام نيافته و مشكلات پناهندگان و آوارگان همچنان ادامه دارد.
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.