1) 18فروردين ماه سال1366هجري شمسي: عمليات كربلاي 8 با رمزعملياتي يا صاحب الزّمان(علیه السلام) آغازشد. هدف ازاجراي اين عمليات، انهدام نيروهاي دشمن و تحكيم مواضع بدست آمده در عمليات كربلاي 5 بود كه درمنطقه عملياتي شرق بصره صورت گرفت. مدت عمليات 5 روزبود كه دراين مدت قواي اسلام، علاوه بردستيابي به هدف عمليات، دهها دستگاه تانك و نفربر و تعداد زيادي خودرو ازدشمن به غنيمت گرفتند.
1) 18فروردين ماه سال1366هجري شمسي:عمليات كربلاي 8 با رمزعملياتي يا صاحب الزّمان(علیه السلام) آغازشد. هدف ازاجراي اين عمليات، انهدام نيروهاي دشمن و تحكيم مواضع بدست آمده در عمليات كربلاي 5 بود كه درمنطقه عملياتي شرق بصره صورت گرفت. مدت عمليات 5 روزبود كه دراين مدت قواي اسلام، علاوه بردستيابي به هدف عمليات، دهها دستگاه تانك و نفربر و تعداد زيادي خودرو ازدشمن به غنيمت گرفتند.
2) آزادي "امام خميني (رحمة الله علیه) " پس از ده ماه بازداشت و تحت نظر بودن (1343 ش): پس از دستگيري حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) و سركوب قيام 15 خرداد 42، اوضاع در ظاهر رو به آرامش نهاد، اما خشم عمومي مردم مسلمان از دستگيري حضرت امام، به صورتهاي گوناگون جلوهگر شد. تشكيل گروههاي زيرزميني اسلامي در قم، تهران و شهرستانها، تحريم انتخابات فرمايشي مجلس بيست و يكم در مرداد 1342 و نيز اعلاميه تاريخي حوزه علميه قم با پانصد امضا از استادان و فضلا در حمايت از رهبر نهضت اسلامي ايران و محكوم كردن بازداشت غيرقانوني ايشان، از جمله واكنشهاي مردم و روحانيت در قبال عمل رژيم بود. در اين ميان رژيم پس از يك سلسله تمهيدات كه به منظور جلوگيري از ابراز احساسات مردم و روحانيان در برابر آزادي رهبر نهضت اسلامي ايران انجام داد، سرانجام در اوايل سال 43، مذاكراتي با امام انجام داد و ايشان را به آرامش و مدارا با نظام فراخواند. سپس آن حضرت را در هفدهم فروردين 43 آزاد كرده و در مطبوعات عنوان كردند كه امام با رژيم و انقلاب سفيد شاه به توافق رسيده است. ولي حضرت امام پس از آن كه در هجدهم فروردين وارد قم شدند، در اولين ديدار خود عنوان كردند: اگر خميني را دار بزنيد با [رژيم شاه] تفاهم نخواهد كرد.
3) شهادت "سيد ابوالحسن آل رسول شمس آبادي" به دست گروه منافق مهدي هاشمي در اصفهان (1355 ش):آيتاللَّه سيدابوالحسن آل رسول معروف به شمس آبادي در سال 1286 ش (1327 ق) در خانوادهاي عالم و روحاني در اصفهان ديده به جهان گشود. وي پس از فراگيري تحصيلات مقدماتي علوم اسلامي در زادگاه خود، در 25 سالگي عازم نجف اشرف گرديد و از محضر درس خارج بزرگاني همچون سيدابوالحسن اصفهاني، آقاضياء الدين عراقي، سيدجمال الدين گلپايگاني، سيد عبدالهادي شيرازي و سيدمحسن حكيم كسب فيض نمود. سيدابوالحسن پس از دوازده سال اقامت در نجف و اخذ مدارج عالي علمي، راهي اصفهان شد و به تدريس و ارشاد مردم همت گماشت. آيتاللَّه شمس آبادي از روحانيوني بود كه در سال 1342، وفاداري خود را به نهضت حضرت امام اعلام كرد. ايشان در تأسيس و گسترش انجمن مددكاري ويژه ايتام، سازمان ابابصير ويژه نابينايان و حسينيه اصفهانيها در مشهد و كربلا نقش بسزايي داشت. همچنين شرح صحيفه سجاديه، اشعار در مراثي و مناقب اهل بيت (علیهم السلام) و موعظه ابراهيم از آثار علمي اين عالم رباني ميباشند. آيتاللَّه شمس آبادي سرانجام يك روز پس از بازگشت از سفر حج در سپيده دم هجدهم فروردين 1355 ش درراهِ رفتن به مسجد جهت اقامه نماز جماعت، توسط باند جنايتكار مهدي هاشمي ربوده شد و به طرز فجيعي به قتل رسيد و جسدش را در اطراف اصفهان رها ساختند. جسد ايشان پس از كشف شدن، با تشييع باشكوه مردم، در تخت فولاد اصفهان به خاك سپرده شد.
4) اخراج هزاران ايراني مقيم عراق توسط رژيم بعث اين كشور (1359 ش):صدام، از همان ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي ايران، بغض و كينه خود را نسبت به ايران اسلامي آشكار ميساخت و به طور آشكار و پنهان، در صدد تعرّض به انقلاب اسلامي برآمد. وي ابتدا ستون پنجم خود را براي اقدامات تخريبي به شهرهاي مختلف ايران به ويژه نقاط مرزي مانند خرمشهر، آبادان و اهواز اعزام كرد. همچنين از اوايل سال 1358، هزاران ايراني تبعه عراق را از جوار اماكن متبركه نجف، سامرا، كربلا و كاظمين به طرز رقّت انگيزي اخراج و اموالشان را مصادره نمود. در همين راستا، در چنين روزي، رژيم بعثي عراق كه خود را براي حمله وسيع و سراسري به ايران آماده ميكرد عده بيشماري از ايرانيان مقيم اين كشور را به وسيله كاميون تا مرز آورده و آنها را به همان وضع رها نمود. در اين حال، مقامات محلي ايران، از رانده شدگان به عنوان مهمان جمهوري اسلامي استقبال كردند و امكانات رفاهي براي آنان فراهم نمودند. اخراج ايرانيان و شيعيان در روزهاي بعد نيز ادامه يافت و صدها هزار نفر در اين جريان بيخانمان و آواره شدند. در همين حال، وزير امور خارجه عراق طي نامهاي به دبير كل سازمان ملل متحد با استناد به روحيه توسعهطلبي دولت ايران، خواستار خروج ايران از سه جزيره عربي ابوموسي و تنب كوچك و بزرگ شد. در روزها و ماههاي بعد، تعرضات رژيم بعث با حمايت بيگانگان رو به افزايش نهاد تا اينكه در 31 شهريور 1359، جنگ هشت سالهاي را به ايران اسلامي تحميل نمود.
5) بمباران شديد شيميايي مواضع ايران توسط دشمن بعثي (1366 ش): همزمان با آغاز عمليات كربلاي 8 توسط رزمندگان جان بركف اسلام، دشمن به گونهاي بيسابقه عليه رزمندگان مستقر در خرمشهر، به بمباران و گلولهباران شيميايي با گلولههاي توپ، خمپاره و حتي موشكهاي كاتيوشا اقدام نمود كه به شهادت و مصدوم شدن شماري از خداجويان سپاه توحيد منجر گشت. اين بمباران وحشيانه با اعتراض شديد و شكايت جمهوري اسلامي ايران به سازمان ملل متحد مواجه گرديد و ايران خواهان اعزام گروه كارشناسي سازمان ملل متحد شد. به دليل پايداري و تاثير بيشتر عوامل به كار گرفته شده در سلاحهاي شيميايي، تيم كارشناس اعزامي از سازمان ملل، كه ده روز پس از حمله، وارد منطقه شد، موفق گرديد نوع عوامل به كار گرفته شده را تشخيص دهد. با اين حال همانند گذشته بياعتنا از كنار اين حادثه و حوادث بعد از آن گذشتند؛ تا اين كه ابعاد گسترده و پيچيدهتر عواقب شوم كاربرد سلاحهاي شيميايي، دامنگير مردم مسلمان و بيگناه حلبچه، روستاهاي اطراف آن و مردم كردستان عراق شد.
6) رحلت عالم بزرگوار و عارف با اللَّه آيتاللَّه "سيد عبدالكريم كشميري" (1378 ش): آيتاللَّه سيدعبدالكريم كشميري در سال 1305 ش (1345ق) در نجف اشرف به دنيا آمد. وي پس از فراگيري دروس مقدمات در نجف، در حلقه درس خارج آيات عظام: سيد ابوالقاسم خويي، سيدعبدالاعلي سبزواري، سيد عبدالهادي شيرازي و شيخ محمدكاظم شيرازي قرار گرفت. آيتاللَّه كشميري به دليل هوش سرشار خويش توانست در كوتاهترين زمان، درجه اجتهاد را از آيتاللَّه خويي دريافت دارد و آن گاه به تدريس سطوح عالي فلسفه در حوزه بپردازد. پشتكار آيتاللَّه كشميري در تدريس به گونهاي بود كه روزانه 11 كرسي درس اعم از فقه، اصول، فلسفه و ادبيات عرب براي ايشان برپا ميشد. افزون بر تدريس، پژوهش و نگارش. در سير معنوي و تهذيب نفس نيز به مراتب عالي دست يافت و صاحب كرامتهايي گرديد. در پي سختگيريهاي رژيم بعث عراق، به طور پنهاني همراه خانواده، راهي ايران شد و در مرز ايران و عراق، همه نگاشتههاي علمي ايشان به دست نيروهاي امنيتي عراق افتاد. آيتاللَّه كشميري از آن پس در شهر مقدس قم اقامت گزيد و به تهذيب نفس، پرورش شاگردان و انجام امور مذهبي و علمي همت گماشت. سرانجام اين عارف سترگ و عالم برجسته در 18 فروردين 1378 ش برابر با بيستم ذيحجه 1419 ق پس از طي يك دوره بيماري در 73 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و پس از اقامه نماز توسط آيتاللَّه بهجت، در حرم مطهر حضرت معصومه(سلام الله عليها) به خاك سپرده شد.
7) رحلت حكيم عارف و محدث مفسر ملامحمد محسن فيض كاشاني(1091 ق): محمد بن شاه مرتضي، ملقب به محسن معروف به ملامحسن فيض كاشاني، در چهاردهم صفر سال 1007 هجري قمري در كاشان به دنيا آمد. وي مقدمات را در زادگاه خود فرا گرفت و در جواني راهي اصفهان گرديد. ملامحسن در محضر علماي نامور زمان از قبيل علامه محمدتقي مجلسي، شيخ بهايى، ميرداماد، ميرفندرسكي و ملاصدراي شيرازي زانوي ادب زد و به كسب علم پرداخت. آن هنگام كه ملاصدرا در روستاي كَهَك قم ساكن بود، ملامحسن، مونس وي گرديد و ملاصدرا دخترش را به وي تزويج نمود و به او لقب فيض داد. وي پس از سالياني، راهي كاشان شد و به تدريس و تاليف همت گماشت. علم الهدي و معينالدين،(فرزندان فيض) محمد مومن(برادرش) ضياءالدين محمد و دهها فاضل ديگر از جمله شاگردان مكتب درسي او بودند. ملامحسن همچنين در طول 65 سال تحقيق و مطالعه، نزديك به دويست كتاب و رسالهي نفيس در علوم و متون مختلف نگاشت. تفسير صافي، تفسير اصفي و تفسير مُصفّي در تفسير، الوافي، الشافي و المَحجَةُ البيَضاء و دهها اثر گرانسنگ ايشان دركلام، عرفان، اخلاق، ادب و موضوعات ديگر، نشانگر روح پر تلاش و احاطهي ايشان بر معارف اسلامي و علوم روز ميباشد. سرانجام اين فقيه وارسته و اين عالم كامل در 84 سالگي دار فاني را وداع گفت و در زميني كه بعدها به قبرستان فيض معروف شد، مدفون گرديد. برطبق وصيت ملامحسن فيض كاشاني، بر روي قبر وي سقف و سايباني ساخته نشده است.
8) تولد عالم شيعه "محمدتقي رازي" معروف به "آقانجفي" از مبارزان جنبش تنباكو(1262 ق): شيخ محمدتقي بن شيخ محمد باقر تهراني رازي معروف به آقانجفي از علماي بزرگ شيعه در قرن سيزدهم و اوايل قرن چهاردهم هجري ميباشد. وي مرجع خاص و عام و جامع معقول و منقول و حاوي فروع و اصول و تاليفات فراوان بوده است. آداب الصلوة، آداب العارفين، اسرارالاحكام و انيس الزائرين از جمله آنها ميباشد. آقانجفي در شعبان 1331 ق در 69 سالگي در اصفهان بدرود حيات گفت و در بقعهاي نزديك امامزاده احمد بن علي بن امام محمد باقر(علیه السلام) به خاك سپرده شد.
9) درگذشت فقيه جليل آيتاللَّه حائري قمي(1358 ق)
10) 7آوريل سال1939ميلادي:حمله دولت فاشيستي ايتاليا به كشورآلباني آغازشد. ايتاليا براي تحكيم موقعيت خود دردرياي مديترانه و تسلط بردرياي آدرياتيك و همچنين فراهم كردن مقدمات حمله به يونان و ديگراهداف راهبردي به آلباني حمله كرد. ميهن پرستان آلباني سرسختانه مقاومت كردند اما سرانجام ازقواي ايتاليا شكست خوردند و اين كشور به تصرف ايتاليا درآمد.
11) عروج پيامبر بزرگ الهي، حضرت عيسي(ع) (33م): حضرت عيسي بن مريم(علیه السلام) پيامبر بزرگ الهي و يكي از پيامبران اولوالعزم است كه در 25 دسامبر سال اول ميلادي برابر با 622 سال قبل از هجرت نبي مكرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در بيت لحم يا ناصره واقع در فلسطين امروزي، به امر خدا از حضرت مريم(سلام الله عليها) دختر عمران زاده شد. قبل از تولد آن حضرت، ميلاد ايشان پيشبيني شده بود و اين امر براي حكّام زمان، ناگوار بود. از اين رو، چون از جانب هردوس، والي روم مورد تهديد بود، خانواده او، وي را به مصر بردند. ايشان در سي سالگي در شهر جليله، شروع به تبليغ دين خود كرد كه مورد عداوت روز افزون فريسيان قرار گرفت. موضوع به دار آويخته شدن حضرت عيسي(ع) از نظر مكتب اسلام، چنانكه در قرآن به آن تصريح شده است، امري بياساس است و به تعبير قرآن، امر به آنها مشتبه شده است. داستان پايان زندگي دنيوي حضرت عيسي(علیه السلام) بر اساس تواريخ و تفاسير و احاديث از اين قرار بوده كه: جهودان كه همواره با حضرت مسيح(علیه السلام) سرِ دشمني داشتند، به قتل او تصميم گرفتند. در آن حال عيسي(ع) با حواريون در باغي بود. سپاه يهود چون به باغ آمدند همه شاگردان عيسي(علیه السلام) پراكنده شده و فرار كردند. يكي از يهوديان به نام يهودا كه شبيه عيسي(علیه السلام) بود و جاي عيسي(علیه السلام) را نيز او نشان داده بود به دست آنها افتاد. سپاهيان او را با هلهله و غوغا، كشان كشان بردند و چون مجال تحقيق بيشتري نبود به دارش زدند. اما خداوند عيسي(ع) را در آن حال به آسمان برد. به روايتي ديگر يكي از حواريون جواني بود كه به عيسي(ع) شباهت داشت. وي پس از اجازه از حضرت عيسي(ع)، خود را عيسي(ع) معرفي كرد و او را به دار زدند و امر بر يهوديان مشتبه شد. حضرت عيسي(ع) در هنگام عروج، 33 سال داشت.
12) تولد "ويليام وُرْدْ زُورْثْ" اديب و شاعر برجسته انگليسي (1770م): ويليام وردزورث اديب و شاعر معروف انگليسي، در هفتم آوريل 1770م در ايالت كمبِرْلَنْد انگلستان به دنيا آمد و از اوان جواني به مطالعه در زمينه ادبيات پرداخت. وي قسمت اعظم زندگي خود را در شمال انگلستان، در كنار مردم روستايى گذراند و احساسات طبيعي و مناظر طبيعت و صفاي باطن مردم اين ناحيه، الهام بخش آثارش گرديد. وردزورث را پايهگذار مكتب رمانتيك انگلستان ميدانند كه با انتشار مجموعه اشعاري به نام نغمههاي شاعرانه از طرف او و شاعر هم وطنش، كالْريجْ، اين مكتب، تحولي فلسفي و ادبي يافت. شعراي اين مكتب به جاي پايبندي به سنتها، درانتخاب مطالب قالب ادبي، سبك، انشا و زبان شعري، شاعراني مبتكر و بدعت گذار هستند. وردزورث دنيا را با چشم عرفان مينگريست. در نظر او، طبيعت، مظهر جمال مطلق و مربي ذوق و احساسات بشري است و زندگي در دامان طبيعت، ساده و شيرين و سرشار از شادي و خرسندي است. در شعر وردزورث، انسان تماشاگري است كه از دور، زيبايىهاي طبيعت را ميبيند و تأثير ميپذيرد. اشعار او مثل همه اشعار رمانتيك، بسيار ظريف و آميخته با تخيلات فراوان شاعرانه است و در آنها، شاعر غالباً بيش از آنكه با حقيقت ومنطق سر و كار داشته باشد. با روح و احساس خود سرگرم است. درآثار وردزورث، همه جا اين نظر پيداست كه زندگاني روزمره، براي بشر پر از لذات و شادكاميهاي معنوي است، و وظيفه بشر است كه روح خود را براي استفاده از آنها آماده نمايد. اصول عقايد وردزورث كه در اشعار وي آمده، بر اين مبنا استوار است كه سازنده اصلي خصوصيتهاي اخلاقي و روحي بشر در سن بلوغ، همانا غرائز و لذتهاي بيغل و غش دوران كودكي است. وردزورث اگرچه به حفظ مزاياي طبقات اصيلْ پايبند است و آنها را لازم و محترم ميشمارد، اما از ديگر سو بر ضد نظام اجتماعي كه موجب انحطاط اخلاقي مردم است عصيان ميورزد. خوانندگان آثار وردزورث، زيبايى طبيعت، گياهها، كوهها و حيوانات را زنده و گويا احساس ميكنند و با عالم طبيعت رابطهاي نزديك و اسرارآميز برقرار ميسازند. اشعار وردزورث از اولين تغزّلهاي جواني تا عميقترين و پرانديشهترين آنها در سنين هفتاد سالگي، پيوسته با پيروزي همراه بوده است. احساس كلي كه از اشعار وردزورث به انسان دست ميدهد، صداقت و سادگي است. شاهكار وي، شعر طويلِ زندگي نامه خودْ نوشتْ بود كه شهرت فراواني يافت. همچنين تفرّج، خاطرات كودكي و جنگجوي شادمان ازديگر آثار اوست. ويليام وردزورث كه در اواخر عمر به اميرالشعرايي انگلستان رسيد، سرانجام در 23 آوريل 1850م در هشتاد سالگي درگذشت.
14) تهاجم ايتاليا براي تصرف كشور آلباني در آستانه جنگ جهاني دوم (1939م): با شعلهور شدن آتش جنگ در اروپا، تمام قراردادها و معاهداتي كه پس از جنگ اول جهاني امضا شده بود و پيشگيري از جنگ و تأمين صلح را مدنظر قرار داده بود، از اعتبار افتاد. يكي از اين جنگها، حمله ايتاليا به آلباني بود. در سال 1927م يك پيمان تدافعي ميان ايتاليا و آلباني به امضاء رسيد كه در واقع باعث شد نفوذ هرچه بيشتر ايتاليا در آلباني ممكن گردد. با اين حال از سال 1935م كه موسوليني به فكر كشورگشايى افتاد، حمله به آلباني نيز مدنظر او قرار گرفت. اين نقشه در 7 آوريل 1939م با بمباران سواحل آلباني و پياده شدن نيروهاي ايتاليايى عملي گرديد و با شكست مقاومت آلباني، اين كشور به تصرف ايتالياي فاشيسم درآمد. دو روز قبل از تهاجم ايتاليا براي تصرف آلباني، در جريان گفتگوهاي معروف به "مذاكرات ژنرالها" بين ژنرال كايْتل آلماني و ژنرال پارْياني ايتاليايى، تصميم نهايى براي آغاز اين تجاوز نظامي، اتخاذ شده بود. ده هزار سرباز مسلح ايتاليايى با پشتيباني 400 هواپيما در حمله به آلباني شركت داشتند كه در نبردي پنج روزه، ارتش آلباني را شكست داده و اين كشور را اشغال كردند. با فرار پادشاه و ملكه اين كشور، آلباني جزئي از ايتاليا شده و دولتي فاشيستي در آلباني روي كار آمد. با تسلط موسوليني بر آلباني، اجلاس مشروطيت آلباني، اتحاد با ايتاليا را تصويب نموده و طي اين مصوبه، پادشاه ايتاليا تاج و تخت آن كشور را تصاحب كرد. با اين حال، ايتاليا كمتر از دو سال بعد مجبور به خروج از اين منطقه شد و راه براي شكستهاي بعديش باز گرديد.
15) غرق كشتي جنگي ژاپني "ياماتو" توسط امريكا در اواخر جنگ جهاني دوم (1945م): در جريان آخرين و بزرگترين نبرد دريايى و زميني بين امريكا و ژاپن در جريان جنگ جهاني دوم كه براي تصرف جزيره اوكيناوا روي داد، ژاپنيها كشتي جنگي خود را به نام ياماتو براي يك مأموريت انتحاري به اين جزيره اعزام كردند. اين رزمناو عظيم 72 هزار تني كه در آن تاريخ بزرگترين كشتي جنگي جهان به شمار ميآمد پس از وارد آوردن ضرباتي به چند كشتي امريكايي، سرانجام توسط هواپيماهاي امريكايي مورد حمله قرار گرفت و در روز هفتم آوريل 1945م غرق شد. تعداد پرسنل كشتي ياماتو، بيش از سه هزار و سيصد نفر بود كه در جريان اين نبرد، متجاوز از سه هزار نفر كشته شدند و تنها سيصد نفر جان سالم به در بردند.
16) درگذشت "هنري فورْدْ" مخترع امريكايي و پدر صنعت اتومبيل (1947م): هنري فورْد مخترع امريكايى در 30 ژوئيه سال 1863م در خانوادهاي فقير در امريكا به دنيا آمد. فورد از كوچكي علاقه مفرطي به پيچ و مهره و ابزار مكانيكي داشت و به هنگام كودكي به ساعت سازي و در جواني به شغل مكانيكي روي آورد. هنري روزي ماشيني را ديد كه بدون اسب و با نيروي بخار در جاده حركت ميكند. وي وقتي آن را از نزديك مشاهده كرد، خودش مثل آن را ساخت و در 12 سالگي اولين ارابه بياسب را مورد آزمايش قرار داد. هنري اين دستگاه را تكميل نمود و در سال 1896م اتومبيل خود را براي اولين بار به نمايش گذاشت. وي در سالهاي بعد، اختراع خود را تكميل كرد و عليرغم اينكه ديگران نيز اتومبيلهاي مشابهي ساخته بودند، ولي در سال 1895م، رسماً امتياز اختراع اتومبيل به هنري فورد داده شد. فورد در ابتدا به همراه شركاي خود، شركت اتومبيل سازي ديترويت را تأسيس كرد و در سال 1903، شركت موتور فورد را به وجود آورد. او در سال 1907 سهام ديگران را خريد و از آن پس اداره شركت در خانواده او باقي ماند و ثروتي هنگفت به دست آورد. فورد با اتخاذ تدابيري، اتومبيل ارزان به تعداد بسيار توليد كرد و از اين حيث، از تمام رقباي خود پيشي گرفت. هنري فورد كه در ابتدا داراي خانوادهاي فقير بود، پس از اين اختراع، به عنوان پدر صنعت اتومبيلسازي شهرت يافت و به هنگام مرگ، يك امپراتوري بزرگ در صنعت اتومبيل به وجود آورده بود. فورد سرانجام در 7 آوريل 1947م در 84 سالگي درگذشت.
17) تأسيس سازمان بهداشت جهاني و روز جهاني بهداشت (1948م): به دنبال تشكيل كنفرانس بينالمللي سانفرانسيسكو در سال 1946م، تصميم به تشكيل يك همايش جهاني بهداشت گرفته شد كه اساسنامه آن در هفتم آوريل 1948م، در نيويورك تنظيم و تصويب شد. در ژوئن همان سال نيز، اولين مجمع عمومي سازمان بهداشت جهاني در ژنو با حضور نمايندگان 61 كشور جهان تشكيل شد. هدف اين سازمان، فراهم كردن حداكثر امكانات بهداشتي و سلامتي براي كليه انسانهاي روي زمين است. به دنبال اين هدف، سازمان، برنامههاي زيادي را به مرحله اجرا گذاشت تا زمينه مساعدت كشورها را براي تقويت بهداشت عمومي خود فراهم كند. يكي از موانع بزرگ در بهبود وضع بهداشت در دنيا، كمبود اشخاص متخصص ميباشد. سازمان بهداشت جهاني براي رفع اين مشكل، دورههاي مطالعاتي و كارآموزي و تعليم و تكميلي در سراسر جهان تشكيل داده است. بيشتر توجه سازمان بهداشت، مداواي تبهاي مناطق گرمسيري، سل، جذام، وبا، طاعون، آبله، بهداشت مادران و كودكان و تغذيه متمركز ميباشد و از جمله برنامههاي عمده آن، ريشهكني مالاريا و آبله است. دبيرخانه سازمان بهداشت جهاني كه از مؤسسات وابسته به سازمان ملل است، در شهر ژنو پايتخت سوئيس قرار دارد. همه ساله به منظور يادآوري سالروز تأسيس سازمان بهداشت جهاني، با انتخاب يك موضوع مهم كه ميتواند پيام آور بهداشت و سلامتي براي جوامع بشري باشد و همچنين با ارسال يك پيام، روز جهاني بهداشت، گرامي داشته ميشود.
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.