مقدمه
وقتی می گوییم خانه، در حقیقت گفته ایم خانواده و اگر بگویم خانواده، در واقع گفته ایم زن و شوهر یا پدر و مادر و وقتی نام پدر و مادر بمیان آید اسم فرزندان آنان نیز مطرح می شود. خانه به لحاظ لغوی، دراصل مسکنی بوده که ممکن است از سنگ، گل یا موی بز ساخته شده باشد و آنگاه تسامحا به شرافت اطلاق شده است گفته می شود بیت تمیم در حنظله است یعنی حنظله شرف آنها بشمار می رود. بدین ترتیب، واژه بیت در معنای خانواده به مفهوم شرف، فراگیری و حمایت است و خانوادهی فلان با بیت فلان، یکسان نیست زیرا بیت فلان اگرچه در حقیقت به معنای مسکن است ولی مجازا معنای شرف را می دهد و در مجموع، خانواده شریف را می رساند.خانواده از دیدگاه دین بدین معناست که روشن سازیم شریعت اسلامی چه تصوری از مفهوم خانوادهی شرافتمند دارد و چگونه زن خوشبخت را محور آن قرار داده است . این شریعت آسمانی و مطهر، چه احکام و ترتیباتی برای تضمین زندگی شرافتمندانه چنین خانواده ای در نظر گرفته است، برای تحقق رسالت آن در جامعه ای که شکل و رشد یافته است.
خانواده، ترکیبی اجتماعی است که با ازدواج آغاز می گردد
خانواده با ازدواج شروع می شود و آنگاه با تناسل و زناشویی، گسترش می یابد و تبدیل به ترکیبی اجتماعی یا عضوی از جامعه می گردد.برای تصور این عضو مرکب، باید پیش از هر چیزاز عناصر تشکیل دهنده آن سخن بمیان آوریم خانواده پیش از تولد فرزندان از زن و شوهر تشکیل می شود و سپس بدنبال تولد فرزندان، همین زوج تبدیل به پدر و مادر می شوند. هرکدام از زوج ها تنها به دلیل پیوند ازدواج میان آنهاست که چنین نامی یافته اند. با شناخت ازدواج در اسلام خانواده یا دست کم بخشی از خانواده یا یکی از چهره های آنرا خواهیم شناخت.
ازدواج در شریعت اسلامی
ت ازدواج اولین پیوند میان دو انسان است و از این پیوند است که پیوندهای دیگر نشأت می گیرد. اگر آدم و حوا ازدواج نمی کردند و رابطه زناشویی میان آنها برقرار نمی شد، هیچکدام از روابط بشری از دورترین زمانها تاکنون وجود نمی داشت. بنابر این، ازدواج نیز یکی از آیات بزرگ الهی و گویای حکمت و حسن تدبیر و تقدیر هستی از سوی اوست.آیه ازدواج خود شامل چندین آیه نشانه بزرگی خداوند است: «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»(1) و از نشانه های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد. ازدواج مردان با زنان که از خودشان آفریده شده اند یک نشانه آیه بزرگ الهی است و اینکه این ازدواج آرامش و اطمینان بخش است خود آیه دیگری از آیات اوست. و اینکه باعث دلبستگی پایدار و مهر و محبت میان زن و شوهر و نیز میان خویشان آنها شده است، آیات دیگری از نشانه های بزرگ خداوندی در امر ازدواج است.
از دیگر آیه های ازدواج نکاتی است که در آیه زیر انعکاس یافته است: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ بَنِینَ وَ حَفَدَةً وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّبَاتِ أَفَبِالْبَاطِلِ یُؤْمِنُونَ وَ بِنِعْمَتِ اللَّهِ هُمْ یَکْفُرُونَ»(2) خداوند از خودتان برای شما همسرانی آفرید و برای شما از همسرانتان، فرزندان و فرزندزادگانی پدید آورد واز چیزهای پاکیزه، روزیتان داد. در س امانه های انجام داده اند.
بنابر این فرزندان، زینت زندگی و ثمره پیوند مقدسی هستند که خداوند جهانیان بندگانش را بدان ارزانی داد و آنها به عنوان یک نعمت و بمثابه انگیزه ای از انگیزه های فطرت بشری در پی آنند اسلام به پیوند ازدواج اینگونه می نگرد و آنرا چنین پوششی می دهد تا مردم با حقیقت آن آشنا شوند و اهمیت آنرا در تأسیس خانواده خوشبخت درک کنند چرا که خانواده خوشبخت جز با ازدواج سعادتمندانه شکل نخواهد گرفت.
شرایط ازدواج موفق
ازدواج موفق برای مرد به چه معناست؟ آیا ازدواجی است که زن زیبایی در یک سوی آن قرار دارد؟ یا زن ثروتمندی؟ یا زنی با پست شغلی مهم و یا بالاخره زنی با حسب و نسب؟ و ازدواج موفق و سعادتمندانه برای زن به چه معناست؟ آیا ازدواجی است که در آن با مردی خوش سیما، مردی تنومند و صاحب کاخ و اتومبیل گرانقیمت و یا با مردی دارای پست دولتی و موقعیت اجتماعی بالا در جامعه، همسر گردد؟اگر در انتظار پاسخ از سوی من هستید، من پاسخی به این پرسش نخواهم داد. زیرا هرگز در برابر پاسخ پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و بر آموزه هایی که برای همه ما به ارمغان آورده و از آنچه از پروردگارش آموخته و جز وحی الهی بر زبانش جاری نیست و از پیش خود سخنی نمی گوید حرفی نخواهم زد. پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله وسلم) ضمن تشویق جوانان به ازدواج و دعوت از آندسته جوانانی که هنوز امکان ازدواج نیافته اند به شکیبایی و انتظار تا زمانی که خداوند امکانات آنرا برایشان فراهم سازد. خطاب به آنان می فرماید: ای گروه جوانان هر کس از شما توانایی و امکانات یافت ازدواج کند زیرا ازدواج راهی برتر برای پوشش چشم و دوری از معصیت است و هر کس نتوانست، روزه بگیرد که روزه چون دژی او را پاس خواهد داشت.
توانایی و امکانات بنا به نظر اهل ذکر توان بدوش کشیدن مسؤولیت های زندگی مشترک و خانواده شامل مسؤولیت های مادی، قدرت تربیت و ارشاد و حمایت بی دریغ و پرتوان از خانواده در برابر هرگونه خطری است.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به کسانی که قادر به ازدواج نیستند توصیه فرمود که در پناه روزه، شهوت غریزی خود را کنترل کنند و این عینا همان نکته ای است که در آیه زیر وارد شده است: « وَلْیَسْتَعْفِفِ الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحًا حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ ...» (3) کسانی که توان زناشویی نمی یابند باید خویشتن داری کنند تا خداوند به آنان، از بخشش خویش، بی نیازی دهد.
و این پیامبر گرامی (صلی الله علیه و سلم) است که معیار درست انتخاب را در برابر مان قرار می دهد تا مرد، زن شایسته ای را که دوسوم زندگی خانواده وشکل گیری خانواده سعادتمند در اختیار اوست برگزیند آنحضرت (صلی الله علیه و سلم) می فرماید: زن را به چهار چیزش به نکاح در می آورند: برای ثروتش، نسبش، جمالش و دینش، پس تو خدایت عاقبت خیر دهد آن زن دیندار را برگزین»( حدیث ابوهریره جز ترمزی، همه جماعت اهل سنت آنرا روایت کرده اند.)
کسی که دین ندارد، دنیا ندارد
دین مرد و زن ریشه هرگونه اصلاحی است که پیامبر خدا (صلی الله علیه و سلم) در این در مورد، زن خوب و شایسته چنین فرمود: می خواهید شما را به بهترین گنجی که آدمی می تواند داشته باشد رهنمون کنم؟ زن وقتی شوهر به او نگاه می کند شاد گردد و چون از او دور می شود پاسش دارد و اگر فرمانش داد اطاعتش کند و این همان زن دیندار است.اسلام زن را در عرش خانواده نشانیده زیرا کلید اصلاح خانواده در دستان اوست. از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) نقل شده که فرمود: هر زنی که بمیرد و همسرش از وی راضی باشد وارد بهشت می گردد. این سخن از باب خریدن ناز زنان از سوی مردانشان نیست بلکه بیانگر قدرت زن و تأثیر وی بر رئیس خانواده یعنی مرد است. در این مورد مثالی می زنیم که تأثیر آن بر همسرش را بیشتر روشن سازد:
از همسر مرد هیزم فروشی پرسیدند: چگونه به چنین جایگاهی در دل همسرت دست یافته ای؟ زن پاسخ داد: رنجی را که بهنگام هیزم شکنی در کوه می کشد حس می کنم تشنگی اش را آنگاه که تیشه می زند و عرق می ریزد درک می کنم و بنابراین برایش غذا و نوشیدنی خنک آماده می کنم خانه ام را مرتب میسازم و با پوشیدن زیباترین لباسهایم به انتظارش می نشینم و زمانی که به درب منزل می رسد، به استقبالش می روم آنگونه که عروسی، دامادش را استقبال می کند به او محبت و مهربانی می کنم و بدین کار، خستگی ها و کار طاقت فرسایش را از یادش می برم. کاملا حق با زن هیزم شکن است که جایگاه خود را ناشی از خوش برخوردی با شوهر می داند دشمنان تربیت و اخلاق اینرا بردگی زن و خوارساختن شخصیت او می دانند و به نام مدرنیته و با دعوی یاوری زن ورفع منزلت او وزدودن ستم های مرد بر او، چنین می گویند و فطرت خداوندی نهفته در انسانها زن و مرد را بفراموشی می سپارند ؛ همین فطرت است که مرد را بر آن می دارد تا تیشه بر دست از کوه بالا رود و هیزم شکنی کند و خانواده اش را تأمین و همسرش را سعادتمند سازد و این نیز از فطرت است که زن برای همسرش آرایش کند و به بهترین صورت به استقبالش آید و خستگی را از تنش بگیرد و نشاط و زندگیش بخشد و دردهایش را حس کند؛ مگر او نیمه مکمل مردش نیست؟
اهمیت نقش زن دلیل اصلی توصیه های کتاب و سنت
بنابر اهمیت نقش زن در خانواده و جامعه است که در کتاب و سنت اینهمه به او توصیه شده است در قرآن مجید خداوند متعال مردان را متوجه مسؤولیت های خویش قرار داده و عهد و پیمانی را که در برابر زنان برعهده آنهاست یادآور شده است: «... وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا»(4) و با آنان شایسته و بنابر عرف رفتار کنید و اگر ایشان را نمی پسندید بدانید بسا چیزی را ناپسند می دارید و خداوند در آن خیری بسیار نهاده است. و نیز آیه: «وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضَى بَعْضُکُمْ إِلَى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ مِیثَاقًا غَلِیظًا»(5) در حالیکه با یکدیگر آمیزش کرده اید و آنان از شما پیمانی استوار ستانده اند. و در سنت نیز در خطبه حجة الوداع سخن پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) را داریم که فرمود: زنان اسیرانی هستند که چیزی برای خود ندارند آنها را به امانت از خدا گرفته اید و با کلمه الله بر شما حلال گشته اند. در مورد زنان از خدای بترسید و در مورد آنان رفتار نیکو داشته باشید آیا ابلاغ کردم؟ خداوندا تو خود گواه باش. همچنانکه همین توصیه در خصوص زنان، در سخن دیگری از آنحضرت (صلی الله علیه و سلم) آمده است: کاملترین مؤمنان به لحاظ ایمان، خوش اخلاقترین آنهاست و بهترین شما، بهترین برای زنان خویشند.(6) و فرمود: بهترین شما، بهترین برای خانواده خویش است و من بهترین شما، برای خانواده ام هستم. و مگر حکمتی را که می گوید: وقتی علت چیزی را نمی دانی از زن بپرس نشنیده اید؟ و در این صورت اگر علت خوشبختی یا بدبختی خانواده را نمی دانید از زن بپرسید جز با زن شایسته ای که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آنرا بهترین متاع دنیا قرار داده، و فرموده است: دنیا سرشار متاع است و بهترین متاع آن، زن شایسته است. خوشبختی خانواده، معنایی ندارد.دین حنیف ما در خصوص نقش ازدواج در ساخت خانواده خوشبخت، چنین آموزه هایی دارد. حال اگر خانواده ای با ازدواج موفق و مبتنی بر تقوای الهی و حسن معاشرت و درک متقابل زن و شوهر از نقش و مسؤولیت های خویش، شکل گیرد، تنها بخشی از راه را طی کرده و حتی می توان گفت تنها در آغاز راه است، بقیهی راه، مهمتر و دشوارتر است ؛ بخش مهمتر و دشوارتر راه کدام است؟
زن پس از ازدواج
وقتی کشاورزی نهالی می کارد بدون انتظار به گل نشستن و میوه دادن درخت کارش معنا و مفهومی ندارد و اگر مراقب میوه اش نباشد که بهترین لذیذترین و زیباترین میوه ها باشد و با کوشش و خبرگی هر چه تمامتر به مراقبت از درخت کاشته شده نپردازد و سعی جدی و تلاشی پیگیر در خصوص انتخاب نوع بذر و خاک و اصلاح آن بعمل نیاورد، کارش را تمام و کمال انجام نداده است.به نظرم متوجه بقیه کارهایی که ما پس از شکل گیری خانواده و ازدواج باید انجام دهیم، شده اید ما باید مراقب ثمره های این ازدواج یعنی فرزندان باشیم و هرچه در توان داریم برای پرورش نیکوی آنها بکار گیریم جهل ما به موضوع نیز عذر موجهی بشمار نمی رود.
فرد مسلمان در تمام زندگی فعالیت می کند و می آموزد تا همواره عهده دار مسؤولیت باشد و امانتش را به نیکویی ادا کند.
محیط اولیه با پیشتازی زن به عنوان مادر
پژوهشگران علوم اجتماعی و جامعه شناسان این خانواده را که شامل پدر و مادر و فرزندان و گاهی برخی خویشان نزدیک هم گشته است محیط اولیه می نامند و دست اندرکاران آموزش و پرورش مدرسه اولیه اش می گویند ؛ این محیط یا مدرسه اولیه مشت نمونه خرواری است که خبر از حال و روز امت می دهد، آگاهی افراد آنرا نشان می دهد امت نیز چیزی جز مجموعه این خانواده ها نیست ملت نیز جز این خانواده هایی که در سایه آن زندگی می کنند نیست.بنابراین اگر این خانواده و این نمونه، اصلاح نشود و چنانچه مادری که بیشترین و گسترده ترین تأثیر را داراست، اصلاح نشود ؛ فرزندان بجایی نخواهند رسید. گفته های پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) آنجا که سخن از فرزندان و تربیت و شکل گیری آنها بمیان آورده است در این باره بسیار گویا و رساست می فرماید: هرمولودی، بر فطرت زاده می شود یعنی با همان خوی پسندیده ای که خداوند متعال او را آفریده است و این پدر و مادر اویند که یهودی، مسیحی یا زرتشتی اش می سازند. و چه زیبا سروده است حافظ ابراهیم درباره نقش زن در تربیت نسل ها آنجا که می گوید: مادر مدرسه ای است که چنانچه آنرا در جای خود نشاندی ملتی با نژاد و خلق و خوی نیکو، فراهم آورده ای.
پیش از شکل دهی و تشکیل خانواده ها، باید ببینیم زنان و مردانی که قرار است با هم تشکیل خانواده دهند کدامند تا خانواده واقعا موفقی را پی ریزی کنیم نه اینکه ظاهرش موفقیت و خوشبختی و باطنش ناکامی و عذاب باشد. بنابراین خانواده نقش فرزندآوری و نیز نقش توجه و عنایت مداوم به این فرزندان و ثمره بقای خود را دارد.
ارزشمند بودن فرزندان در اسلام
فرزندان فوق العاده ارزشمند هستند و شریعت اسلام درست بر خلاف تمدنهای پیش از خود است که فرزندان خود را قربانی خدایان و طبیعت می کردند؛ همچنانکه در میان سرخپوستان اکوادور و قبایل مکزیک و مصریان باستان و نیز بنی اسراییل در زمان پادشاه یازدهم (اکازAchaz )و پادشاه سیزدهم (منصه - M anas) که به گواهی سفر ارمیا متداول بود که فرزندان خود را به عنوان قربانی بت های خود به آتش می انداختند - به کشتن می دادند. " فینیقی ها" و "کارتاژها" و "رومی ها" نیز از اینگونه رفتارها داشتند.(7)چینیان باستان نیز فرزندان خود را برای رفع دردسرها، می کشتند. یونانی ها نیز فرزندان بی بنیه یا متولدین از پدر و مادر ضعیف یا سالخورده را می کشتند. افلاطون هم خود این قبیل کارها را تشویق می کرد.(8)
شریعت اسلامی شدیدا با این وضع مخالفت کرد چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و سلم) از مسلمانان خواست تا همچنانکه در خصوص عدم شرک و دیگر گناهان کبیره دست بیعت می دهند در مورد عدم قتل فرزندانشان نیز بیعت کنند. از عبادة بن الصامت نقل شده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالیکه گروهی از یارانش براو حلقه زده بودند، فرمود: با من بیعت کنید که خداوند یکتا را شریکی نگیرید، دزدی نکنید، مرتکب زنا نشوید، فرزندان خود را نکشید و به کسی تهمت ناروا نزنید . (9)
اسلام نه تنها از کودکان در برابر مرگ حمایت کرد بلکه "عقیقه" را هم در نظر گرفت که به رسم شادی و خوشحالی از تولد نوزاد - دختر یا پسر - مایه جشن خانوادگی می شود.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) محبت و لطف و رحمتش را نثار فرزندان و نوادگان کرد که در این باره احادیث و روایات فراوانی نقل شده که این مقال گنجایش نقل همه آنها را ندارد. از جمله و به عنوان مثال: حدیث عایشه صدیقه که گفت: هیچ کس را چون حضرت فاطمه (سلام الله علیها) ندیدم که پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به او گرایش داشت و عزیزش می داشت وقتی او وارد می شد پیامبر برمی خاست و دستانش را می گرفت و بر آنها بوسه می زد و کنار خود می نشاند و اگر آنحضرت بر فاطمه وارد می شد، بر می خاست و دستش را می گرفت و می بوسید و کنار خود می نشاند.(10) حدیث ابوهریره که در آن الأقرع بن حابس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را دید که دست امام حسین (علیه السلام) را می بوسید. به حضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) گفت: من خود ده پسر دارم که در مورد هیچکدامشان چنین نکرده ام. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پاسخش داد: کسی که رحم نکند رحم نمی شود.(11) وحدیث البراء که می گوید: « پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را دیدم که امام حسن (علیه السلام) را بر شانه حمل می کرد و می فرمود: خداوندا من دوستش دارم، تو هم دوستش بدار.(12)
تربیت اسلامی با توجه به الگوی برتر
نقش ما در رسیدگی به فرزندان، تنها منحصر به مهربانی، مراقبت و تقبل مخارج آنها نیست اینها برای تشکیل یک خانواده خوب و صالح، لازم است اما کافی نیست باید الگوی برتری وجود داشته باشد تا تربیت فرزندان براساس آن صورت گیرد شیوه تربیت نبوی که بکار افراد، خانواده ها، امت و همه نسلهای پیاپی آمده نیز چنین بوده است در قرآن کریم نیز به این روش اشاره شده است: « لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ...»(13) ( بی گمان برای شما در فرستادهء خداوند، سرمشقی نیکوست.)بنابراین برماست و وظیفه داریم که اگر بدنبال تشکیل خانوادهی شایسته ای هستیم، برای فرزندان خود پدر و مادر نمونه ای باشیم و برای اینکه چنین شویم باید همه چیزمان را با قرآن وسنت وفق دهیم. از عایشه درباره اخلاق رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) پرسیدند گفت: اخلاقش قرآنی بود. این پاسخ در عین اختصار بسیار دقیق است زیرا منظورش آن بوده که آنحضرت (صلی الله علیه و آله و سلم) در رفتار و کردار خود گویای روح قرآن بود و همچون قرآن نوری فیض رسان به دلها و هستی بود و راه مردم را روشن ساخت و آنان را به مسیر هدایت رهنمون شد.
در نتیجه هیچ جای شگفتی نیست که چرا پیامبری که خداوند جهانیان او را مژده رسان و شاهد و هشداردهنده و فراخوان به خدای بزرگ و چراغ راهش قرار داده است، اینهمه دلها را شیفته خود کرده باشد. شگفت نیست که به او همچون به نور عشق بورزند ومیلادش را چنین شکوهمندانه و با عظمت به جشن بنشینند. همه مراحل تربیت فرزندان مهم و شایسته هر گونه عنایت و پیگیری است مرحله خردالی در آغوش مادر یا در مهد کودک مرحله کودکی در دبستان، مرحله نوجوانی در دبیرستان و سپس در دانشگاه و آنگاه که از سوی پدر و مادر تحویل جامعه و زندگی می شود تا از جامعه بهره مند گردد و به آن خدمت نماید و تربیت و پرورش او از سوی خداوند جهانیان، کار نیکو و پیوسته ی برای پدر و مادرش منظور گردد. حاصل آنکه خانواده خوشبخت آنچنانکه اسلام می خواهد و مییند خانوادهی است که با ازدواج موفق و ایجاد رابطه میان دو شخص شایسته ی که مسئوؤلیت زندگی را می شناسند، آغاز می گردد و به نسل صالح و مؤمنی که برای خیر خود و دیگران گام برمی دارد می انجامد.
آیا می توان گفت خانواده خوشبختی را بدون وجود همسر و مادر شایسته و مسؤولی به تصور در آورد؟ در حدیث عبدالله بن عمر به نقل از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز آمده است: همگی چوپانید و همگی مسوؤل رعیت خویشید فرمانروا چوپان است، مرد نسبت به خانواده اش چوپان است، زن نسبت به منزل همسر و فرزندانش چوپان است بنابراین همگی چوپان و جملگی مسؤول رعیت خویش هستید.
در خصوص زن شایسته نیز احادیث شریف متعددی از آنحضرت وارد شده که علاوه بر آنچه گفته آمد، به این موارد نیز می توان اشاره کرد: از عبدالله بن عمروبن العاص نقل شده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: دنیاجملگی کالاست و بهترین کالای آن زن شایسته و نیکوست.
به نقل از امامه از قول پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده که فرمود: استفاده مرد مؤمن از همسر شایسته اش، بهره گیری نیکو از قدرت خداوندی است، همسر شایسته ای که چون فرمانش دهد فرمان برد و هرگاه نگاهش کند، شادش نماید و هرچه به او دهد خوشنود گردد و هرگاه غیبت کند، جان و مالش را پاس دارد.
زن در اسلام وجودی منحصر به فرد
زن در خانه پدری دختری دردانه و ناز و گلی شکفته و مالامال زیبایی و طراوت و جمالی بوده که اطرافیانش را با مهر و محبت واحساسات پاک و لطیف سرشار می سازد. وسپس دختر جوانی که در سایه پدرومادر، قرار دارد و دانش و تجربه می آموزد تا برای نقشی که قرار است در گردش ایام و در زندگی و جهاد و مسؤولیت بر عهده گیرد آماده گردد چرا که بدون سلاح پیروزی در هیچ عرصه ای میسر نیست. او پس از آن همسری است که با پیمانی سخت با مردی که با کمال رضا و رغبت به همسری برگزیده وحتی پدرش در صورتی که دختر بالغ وعاقلی باشد و خواستگارش از لحاظ دینی و اخلاقی شایسته باشد حق واداشتن او به پذیرش شریک زندگی را نداشته پیوند زناشویی بسته است.چه پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمان داده، که دختران به عقد خواستگارانی که به ایمان و اخلاق و دینشان اطمینان داریم، در آیند؛ در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که ابوهریره آنرا نقل کرده، فرموده است: هرگاه خواستگاری آمد که از دین و اخلاقش راضی هستید، او را دختر دهید اگر چنین نکنید فتنه ای بزرگ و فسادی سترگ در روی زمین پدید خواهد آمد.
همچنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پذیرش خواستگار را به خود زن واگذاشته است در حدیثی از عبدالله بن برید به نقل از عایشه ام المؤمنین آمده که می گوید: دختری به حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و گفت: ای رسول خدا پدرم مرا به ازدواج برادرزاده اش در آورده تا وضع خود را بهبود بخشد. می گوید: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) موضوع را بر عهده دختر گذارد. دختر گفت: من با کاری که پدرم کرده موافقم ولی می خواهم زنان بدانند که پدران در این خصوص تصمیم گیرنده اصلی نیستند.
قرآن کریم از این رو پیوند زناشویی را پیمان سخت نام نهاده که اساس دیگر پیمانهای موجود میان انسانها تلقی می شود و از آن گذشته پیوند متمایزی است که در پناه آن زن و شوهر یکدیگر را سرشار محبت خود می سازند و منحصرا مربوط به انسانهاست و شامل هیچ موجود زنده دیگری نمی شود.
زن همان مادری است که مسؤول و چوپان و همه کاره دولت قلمرو کوچک و در عین حال مهم خویش یعنی خانواده است که منهای چنین دولتی، دولت قدرتمندی برای امت شکل نخواهد گرفت.
زن مسلمان و زنان پیش و بعد از اسلام
زن پیش از اسلام همچنانکه روشن خواهیم ساخت در منتهای حقارت و توهین و بی اختیاری و بدور از انسانیت زندگی می کرد. بهنگام ظهور اسلام زن در چنین وضعی می زیست و اسلام او را از پستی بدر آورد و قدر و منزلت و انسانیتش را به وی بازگرداند و او را همچون مرد و البته با رعایت فطرت و خوی ویژه ای که به عنوان جنس زن از جنس مردان متفاوتش می سازد ارج و اعتبار بخشید.آنگاه تمدن غرب یعنی تمدن پول و ثروت و اشباع غرایز مطرح شد که زن متدین، عفیف و باحیای مسلمان را موجود عقب مانده ای تلقی می کند که شایسته زندگی نیست و نسبت به الگوپذیری از او هشدار داد و او را به ترقی و پیشرفت و به عرضهی جلوه های زنانگی خود و اعمال شگردهای فتنه انگیزی دلربا فراخواند. زن امروزی در تمدن غرب به همان دوره سابق بازگشت و تقریبا با آنچه که پیش از اسلام بود مطابقت یافت اینک توضیح مطلب:
زن پیش از اسلام
با پژوهش های انجام یافته از سوی پژوهشگران و مطالعه کنندگان در احوال قبایل عشایر و مجموعه های کوچک انسانی پیش از اسلام و با بررسی خلق و خوی و اخلاق و نظام های اجتماعی زندگی این اقوام نمونه هایی بدست آمده که می تواند وضع زنان در آنروزگار را روشن کند. از جمله:
زن در برخی قوانین و سنت های هند
در باره زن می گوید: وبا و مرگ و جهنم و سم و مارها و آتش جملگی بهتر از زن هستند. از نظر هندیان باستان، زن به کاری که آنرا فحشای مقدس می نامند می پردازد و اینکار را به نام معبد و بنام الهه و بنام مقدسات انجام می دهد و این کار از انواع عباداتی تلقی می گردد که باعث نزدیکی به الهه می شود و توجه و عنایت آسمان را بسوی خود جلب می کند زنان یونان باستان نیز این نوع فاحشگی را در معبد افرودیت انجام می دادند در میان ارمنیان و میان زنان مصری نیز این وضع متداول بود و تا قرن نوزدهم در برخی معابد هند، همچنان بچشم می خورد. در دوره بودا نیز سردسته فاحشه ها در شهر (فیزالی) مورد احترام و تقدیر بود و خود بودا نیز از وارد شدن به خانه اش ابایی نداشت.زن نزد برخی عشایر (تودا - Todas)
در سرزمین هند جنوبی، زن خودبخود همسر برادران شوهر خود و خواهرانش همسران آنان می گردیدند و فرزندان برحسب سن میان آنها تقسیم می شد فرزند اول برای برادر بزرگتر و فرزند دوم برای بعدی و به همین ترتیب....زن در تمدن یونان
لیکورگوس قانونگذار اسپارت، همبستری با دیگران را از تصویب گذراند در این نوع همبستری مرد از زنش می خواهد با بزرگان و مردان حسب و نسب دار و با هوش همبستر شود تا از آنان فرزندانی باهوش و زیبا بدنیا آورد. خود لیکوگوس نیز پیرمردان را تشویق می کرد تا با هدف دستیابی به نسلی زیبا و نیرومند و در جهت خدمت به وطن تن به اینکار دهند و همسرانشان را در اختیار چنان مردانی قرار دهند.زن در تمدن بابل
کار فاحشگی مقدس چنانکه از مورخ یونانی هرودوت نقل شده است در معبدهای الهه (میلیتا) صورت می گرفت. هرودوت می نویسد: هر یک از دختران این سرزمین باید یکبار در طول زندگی خود به معبد بروند و خود را در اختیار مرد بیگانه ای قرار دهند اگر مرد بیگانه ای گذشت و روی زانویش قطعه پولی گذاشت و دعایش کرد که الهه میلیتا تبرکش کند برمی خیزد و همراهش می شود تا کام از او بگیرد سپس دختر خوشحال از تبرک الهه به خانه باز می گردد و افراد خانواده و خویشان و دوستانش تبریکش می گویند و به او هدیه می دهند.زن در میان سیاهپوستان آفریقا
پژوهشگر انگلیسی (الیس -Ellis) به نتایج زیر رسیده است: کانال بازار یران در بار در ساحل بردگان در هر شهر، مؤسسه ای وجود دارد که دخترکان زیباروی از سن ده تا دوازده سالگی به آن مراجعه کنند تا مدت سه سال در آنجا بمانند و طی این مدت رقص مذهبی و قرائت اوراد مقدس را فرا گیرند و پس از پایان دوره آموزشی در فاحشگی مقدس تخصص یابند و وقف روحانیون دینی می شوند ولی در عمل هیچ خواهانی را رد نمی کنند! آنها را به عنوان همسران الهه ها می شناسند و فرزندانی را که از این راه حامله می شوند فرزندان خدا تلقی می کنند. و در ساحل طلا راهبه ها و کشیشهای زن در شرایط بشدت پست و خفت باری به فاحشگی مقدس می پردازند و چنانچه یکی از آنها از مردی خوشش اید و خواهان هم بستری با او شود مرد را به خانه اش دعوت می کند و به اطلاعش می رساند که الهه ای که زندگی خود را وقف عبادت و اطاعت او کرده است به وی الهام کرده که او را به عنوان معشوق خود بگیرد مرد نیز خرسند و خوشحال از اینکه الهه او را برگزیده پیش او می ماند تا سرانجام از او خسته شود و طردش کند.(14)
زن نزد عبریان باستان
معابد گروههایی از زنان وجود داشت که به فاحشگی می پرداختند و بر این باور بودند که این زنان منبع خیری برای کسانی هستند که با آنها نزدیکی کنند. عمل به این سنت نیز همچون سنت های دینی پابرجا بود تا بالاخره در سفر تثنیه تحریم گردید.(15)زن در کشورهای غربی
اور ان تمام توالت ایرانیان اروپا از زمانهای دور هرگز برای زن به عنوان یک انسان ارزشی برابر با مرد قایل نبوده و زن همچون کالایی برای چپاول جنسی و تجارت و برخوردار از ارزش مادی و شهوانی مطرح بوده است.قاعدتا حدود یک قرن پس از قرون وسطی، زن در غرب باید سهمی از تغییر و پیشرفت برده باشد ولی چنین نشده و مثلا در دوره پادشاه هانری هشتم پایه گذار مکتب )انگلیکانیا)( مکتب "انگلیکانی"، مکتبی است که در پی نزدیکی و همسویی میان دو دشمن دیرین یعنی کاتولیک ها و پروتستانهاست. این مکتب برای نخستین بار در فرانسه و سویس به رهبری “جان کالوین John Galvin، 1564-1509" شکل گرفت.) که در فاصله سالهای ۱۵۰۹ تا 1547 میلادی بر انگلستان سلطنت کرد قانونی صادر می کند که براساس آن قرائت کتاب مقدس از سوی زنان تحریم می شود زیرا آنها ناپاک و آلوده و شیطانند و برخلاف مرد انسان نیستند اعتقادی که طی قرنهای پیش از آن هم رواج داشت.
اینک سه قرن از مرگ هانری هشتم می گذرد و حدود سال ۱۸۵۰ میلادی است و زن همچنان در سرزمین غرب برهمان وضعی است که بوده و قانون جاری اصولا زنان را به عنوان شهروند قبول ندارد و هیچگونه حقوق شخصی و مدنی برای آنها قایل نیست. زن حق داشتن هیچ مالی را حتی اگر خود با عرق جبین کسب کرده باشد ندارد. حتی لباس تنش را نیز مالک نیست اروپا به لحاظ صنعتی و مادی پیشرفت کرد و زن نیزهمگام با این پیشرفت ها در هنر عشوه گری و ناز و کرشمه پیشرفت کرد و به صورت عنصر ثابتی در تبلیغ کالاها و فریبایی و جلب حریفان درآمد قوانین تمدن معاصر نیز به او آزادی مطلق داد تا هر کاری را با هرکس دلش خواست انجام دهد و زمانی که عاقل و بالغ شده که غالبا رسیدن به سن هجده سالگی است هیچ کس حق اعتراض به او را ندارد حتی اگر پدر و مادرش باشند دیگران که جای خود دارند.
اصل آزادی مطلقی که زن به عنوان تمدن از آن برخوردار گشته همه حدو مرزها را در نوردید و همه گونه خطوط قرمز را زیر پا گذارد و در عرصه شهوت ها و لذتهای گوناگون هر ممنوع و حرامی را حلال گرداند حتی اگر به صورت زندگی زناشویی مادر و پسر باشد و چه بسیار زنانی که اعتراف کرده اند بدون رضایت خود پسرانشان با آنها همخوابگی کرده اند که کار بسیار زشت و ناپسندی است.
زن فقط در دیدگاه اسلامی، انسان کاملی است
وقتی در زندگی زن از زمانهای باستان، تأمل می کنیم می بینیم که او از آن زمان تاکنون از انسانیت خود بدور مانده و در تمامی جوامع، اسیر بهره برداری های نامشروع بوده و به عشوه گری تا فاحشگی که در برخی شریعت ها امر مقدسی تلقی می شده است پرداخته است.این وضع زنان در جهان تا به امروز بوده و هست و بدتر هم خواهد شد و تنها زنانی از این ورطه رهایی یافته اند که به اسلام و تعالیم اسلامی پناه آورده باشند:
چرا؟ چون اسلام آنها را با مردان برابر ساخته و در قرآن با عبارت: «یاایهاالذین آمنوا.. »( ای کسانی که ایمان آورده اید..) خطابشان کرده است و زنان و مردان را یکجا و باتفاق خوانده است. این نکته بسی مهم است که مرد این احساس را ندارد که از جنس مذکر است پس چرا زن مؤنث بودنش را فراموش نمی کند او باید تنها انسان باشد و تنها یک نفر از این قاعده مستثنی است که همسر اوست و حق دارد مرد بودنش را یادآور شود همچنانکه شوهر نیز حق دارد زن بودن زنش را خاطرنشان سازد و دیگران باید تنها به انسانیت زنان توجه کنند شیوه تربیتی مورد نظر اسلام چنین است، شیوه ای که به زن برابری با مرد در انسانیت را می بخشد و او را از اهانت و بهره برداری های آنچنانی رها می سازد.
زن مسلمان گرسنگی می کشد ولی تن فروشی نمی کند
آیا زن مسلمان نیازمند تقلید از زنان غربی است؟ تقلید از آنها در غربزدگی در فریبایی و فریبندگی یا در غرقه گشتن در عشوه گریها، جاذبه جنسی یابی عفتی های کلامی؟ تمدن آنها همه ی این کارها را روا داشته و قوانینشان نیز منع نکرده است. آیا این حکمت اسلامی نیست که به زن شرافتمند مسلمان و بطورکلی به هر زن شرافتمندی می گوید:« زن آزاده، گرسنه می ماند ولی تن به خودفروشی نمی دهد»؟ این در ستایش از عفت زنان آزاده و خودداری آنان از تن دادن به خواسته هوسرانان است.آیا این حکمت غربی ها نیست که می گویند: همه زنان فاحشه اند مگر مادرم که حرمتش میدارم آیا این حکمت گویای عمل زن غربی و سقوط اخلاقی او نیست؟ زن مسلمان هرگز چنین نیست مگر از ایمان خود دست شسته و نعمت های خداوندی برخود را بفراموشی سپرده و خدای را سپاس نگفته باشد که گفته اند: هرکس نعمتی داشت و سپاس نگفت از کفش بیرون رود.
خلاصه
زن نقش سترگ و مهمی در بنای خانواده خوشبخت و هماهنگی دارد بنای ملت های بیدار نیز جز با خشت خانواده های صالح بلندی نم گیرد. خانواده صالح نیز با جدیت و مسئوؤلیت پذیری در انتخاب زن از سوی مرد و انتخاب مرد از سوی زن آغاز می گردد که در سنت شریف نبوی نیز آشکارا روشن گشته و پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرموده است: زن را به چهار چیزش به نکاح در می آورند: ثروتش، نسبش، جمالش و دینش، آن زن دیندار را برگزین.خانواده، وظیفه سنگین ظریفی برعهده دارد که انجام موفقیت آمیز آن خالی از لطف و سعادت نیست و آن اینکه جز با زاد و ولدی که مایه ادامه حیات آن چنان که خداوند متعال به حکمت و تقدیر خود در نظر گرفته است کامل نمی گردد. و چه شادی و شعفی بالاتر از موفقیت در تربیت فرزندان و تحویل شایستگانی به جامعه که با توجه به الگوی نیکویی که خداوند در اختیارتان قرار داده خیر وصلاح جامعه را تضمین کنند. قرآن کریم در آیه ای گویا و جالب بدین شکل از آن سخن بمیان آورده است: « لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ»(15)( بی گمان برای شما در فرستاده خداوند، سرمشقی نیکوست.)
اسلام انسانیت زن مسلمان را به وی بازگرداند و او را همسان با مرد و برابر با او در همه چیز با توجه به تفاوتهای فطری دوجنس و ویژگی های طبیعی و متفاوت هر کدام قرار داد.
زن مسلمان در میان زنان تمدنهای گوناگون جهان از آغاز تاکنون، منحصربفرد بوده است ؛ علت آن نیز کاملا ساده و روشن است ؛ زن مسلمان زنانگی خود را تنها برای همسرش عرضه می کند و با سایر مردان خواهر ایمانی است و انسانی با موجودیت مستقل ودارای نقش تکمیل کننده و حامی شرکای زندگی خویش است.
اگر خواسته باشیم برای زنان مسلمان در میان دیگر زنان جهان مشابهی بیابیم هرگز نه در گذشته و نه در حال حاضر نمی توانیم بیابیم زیرا زنان جهان زنانگی را عرضه کرده و انسانیت خود را که در آن با مردان برابرند بفراموشی سپرده اند و در نتیجه ارزش خود را از دست داده و تابع و برده شهوت گشته و با تن خود تجارت می کنند و برای مشتریانشان عشوه گری می نمایند روحشان مرده و ارزشهایشان را از میان برده اند. بدین ترتیب آیا پذیرفته است که زن مسلمان از زن غربی که در حضیض پستی و منجلاب قرار دارد تقلید کند و او را سرمشق خود قرار دهد؟ پاسخ این پرسش را زنان مسلمان خود بهتر می دانند.
پینوشتها:
1- سوره روم، آیه ۲۱
2- سوره نحل، آیه ۷۲
3- سوره نور، آیه ۳۳
4- سوره نساء، آیه ۱۹
5- سوره نساء، آیه ۲۱
6- مشکات المصابیح، حدیث شماره ۳۰۸۳
7- استاد محمد التومی، "نظام الأسرة فی الاسلام" صص ۲۳- ۱۸
8- همان ، ص۲۱
9- "بخاری" کتاب الایمان، باب : ۱۱
10- ابوداود ؛ شماره ۵۲۱۷.
11- همان ؛ شماره : 5218
12- البخاری"در" الادب المفرد
13- سوره احزاب، آیه ۲۱
14- کتاب "الاسرة و المجتمع" (خانواده و جامعه) صص ۱۰۳ - ۱۰۲
15- اصحاح ۲۳، بند ۱۷
15- سوره احزاب، آیه 21
منبع: مجموعه مقالات حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی، جلد اول، نویسنده: الطیب سلامه، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1385 ش، صص 216-193