در این تعریف، به هر دو بعد مادّى و معنوى توجّه شده است; زیرا هماهنگى استعداد ها و قواى مادّى و معنوى انسان در صورتى حاصل می شود که هر دو بُعد مورد مراقبت و پرورش قرار گیرند و به سوى هدف مطلوب و شایسته مقام انسانى - که تأدیب و متخلق شدن به اخلاق الهى است سوق داده شوند.مولی متقیان امیرمؤمنان علیه صلوات الله می فرمایند: مَنْ تَأَدَّبَ بِأَدَبِ اللَّهِ أَدَّاهُ إِلَى الْفَلَاحِ الدَّائِم.[1]کسى که به ادب ها و روش های خدا گونه تربیت و پرورش پیدا کند، نتیجه آن تربیت این است که به رستگاری و فلاح دست پیدا می کند. و یا خداوند متعال به پیامبر اکرم صلوات الله علیه وحی فرمود:وَلا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلى مامَتَّعْنا بِه اَزْواجاً مِنْهُمْ.[2] به آنچه که به گروهی از کافر ها داده ایم و آن ها را از نعم دنیوی برخوردار کرده ایم، از روی تعجب چشم خیره نکن و متعجب نشو. پس از آن، پیامبر گرامی اسلام علیه صلوات الله دستور دادند، فردی میان مردم صدا زند: مَنْ لَمْ یَتَعَزَّ بِعَزَاءِ اللَّهِ تَقَطَّعَتْ نَفْسُهُ عَلَى الدُّنْیَا حَسَرَات.[3] کسى که مؤدب به ادب الهى نباشد، با دل پر حسرت از جهان می رود.
خانواده رکن مهم تربیت
عوامل متعدد در فرایند تربیت و انتقال ارزش های دینی در اطفال تأثیر گذار است اما خانواده در این زمینه با نفوذترین عامل به شمار می رود. کودک نخستین چشم انداز را از جهان پیرامون، در خانواده می آموزد و احساس وجود می کند و با آداب و رسوم اجتماعی و مراسم دینی آشنا و به وظایف فردی و حدود و اختیارات مسئولیت های خود پی می برد زیرا خمیر مایه ی شخصیت انسان در خانواده تکوین می یابد و نگرش ها، رغبت ها و رفتار های خوشایند و ناخوشایند نسبت به پدیده های مختلف از خانه سرچشمه می گیرد.اثر تربیت خانوادگی در بسیاری از مسائل زندگی افراد به وضوح قابل مشاهده است. خانواده اولین بخش از یک اجتماع است که هر کدام از ما به صورت تولد، فرزند خواندگی، یا ازدواج به آن وارد میشویم. روابط بین افراد خانواده و نقش هایی که هر یک از اعضا بر عهده میگیرند، میتواند بر شکل گیری شخصیت و نحوه تعاملات افراد اثر بگذارد. علاوه بر ژن های مشابه، سبک های ارتباطی افراد یک خانواده نیز منجر به پیدایش خصوصیات مشترک در بین آن ها می شود.
توجه دین به اهمیت نظام خانواده
متخصصان معتقدند معمولاً افرادی که از سلامت روان مناسبی برخوردار هستند در خانواده های سالمی نیز پرورش یافته اند؛ زیرا مادر یا پدری که خود دچار مشکلات روحی باشد نمی تواند مراقبت های لازم را از فرزند خود به عمل بیاورد و در نتیجه از همین طریق مشکلات خود را به کودک نیز منتقل می کند. برای مثال یک مادر افسرده معمولاً فرزند خود را نیز افسرده می کند چرا که انرژی روانی کافی برای برقراری ارتباط عاطفی با فرزند خود را ندارد. کمبود عاطفی ایجاد شده به رابطه بین مادر و فرزند لطمه وارد می کند و در نتیجه کودک نیز ممکن است از همان ابتدا علائمی از افسردگی از خود نشان دهد. البته اختلالات روحی و روانی تا حدی می توانند ژنتیکی نیز باشند. چرا که تحقیقات نشان داده است جدا از روش های تربیتی میزان بروز اختلالاتی نظیر اختلالات اضطرابی و افسردگی در کسانی که سابقه این مشکلات در بستگان درجه یکشان وجود دارد بیشتر از دیگران است.تربیت دینی کودکان، امری ضروری و لازم است و این ضرورت حداقل از دو دید فردی و اجتماعی قابل رسیدگی است. از لحاظ فردی مذهب پایه و مایه همه جوانب و ابعاد فرد و سبب بسیاری از رشدها و ایستایی ها است. چه بسیارند امانت های الهی که در سایه بی توجهی اولیای کودک به جنبه های عقیدتی و مذهبی او دچار تزلزل می شوند. کودک بر اساس آن چه که دیده و شنیده، چه درست و چه غلط، می آموزد و عمل می کند و از این دیدگاه نقش خانواده در کودک فوق العاده است.
در دین مبین اسلام، خانواده محبوب ترین و عزیز ترین نهاد بشرى برای تربیت انسان بیان شده است. هدف از تشکیل آن، تأمین نیاز های عاطفی و معنوی انسان از جمله دستیابی به آرامش است.در اسلام خانواده به عنوان کانون تربیت معرفی شده است که صلاح و فساد آن موجب نیک بختی و سعادت و یا انحراف و تباهی جامعهی انسانی خواهد بود. از گام های نخستین در راه تحکیم بنیان خانواده، شناخت ماهیت و کارکرد های خانواده، ضرورت های وجودی نهاد خانواده و بازشناسی ساختار های آسیب زای نهاد خانواده است.
خانواده در صورت تحقق درست و صحیح این کارکرد ها به خوبی خواهد توانست اهداف مهم تشکیل خود را محقق نموده و در راستای تعالی و سعادت جامعه پیرامونی خود گام بردارد؛ بنابراین عدم تحقق درست این کارکردها، موجب تضعیف بنیان نهاد خانواده شده و آن را نهادی آسیب پذیر خواهد نمود. به همین خاطر اسلام بسیار به اهمیت جایگاه خانواده و روابط بین اعضای آن توجه دارد.
امام سجاد صلوات الله علیه می فرمایند:
حَقُّ رَعیَّتِکَ بِمِلْکِ النِّـکاحِ فَاَنْ تَعْلَمَ اَنَّ اللّهَ جَعَلَها سَکَنا وَ مُسْتَراحا وَ اُ نْسا وَ واقیَه وَ کَذلِکَ کُلُّ واحِدٍ مِنْکُما یَجِبُ اَنْ یَحْمَدَ اللّهَ عَلى صاحِبِهِ وَ یَعْلَمَ اَنَّ ذلِکَنِعْمَه مِنْهُ عَلَیْهِ وَ وَجَبَ اَنْ یُحْسِنَ صُحْبَه نِعْمَه اللّهِ وَ یُکْرِمَها وَ یَرْفَقَ بِها وَ اِنْ کانَ حَقُّکَعَلَیْها اَغْلَظَ وَ طاعَتُکَ بِها اَ لْزَمَ فیما اَحْبَبْتَ وَ کَرِهْتَ ما لَمْ تَـکُنْ مَعْصیَه فَاِنَّ لَها حَقَّ الرَّحْمَه وَ الْمُؤانَسَه وَ مَوْضِعَ السُّکونِ اِلَیْها قَضاءَ اللَّذَّه الَّتى لابُدَّ مِنْ قَضائِها وَ ذلِکَ عَظیمٌ وَ لا قُوَّه اِلاّ بِاللّهِ.[4] امّا حقّ همسرت این است که بدانى، به راستى خداوند او را مایه آرامش و آسایش و همدم و پرستار تو قرار داده و بایسته است که هر یک از شما [زن و شوهر] به سبب همسرش خداى را سپاس دارد و بداند که این ارزانى خدا بر اوست و باید با نعمت خدا، نیک رفتار باشد و گرامی اش دارد و با او سازگارى کند و اگر چه حقّ تو بر عهده او سخت تر و فرمان پذیرى از تو در آنچه دوست مىدارى و ناپسند می شمارى تا جایى که گناه نباشد، بر او لازم تر است ولى زن نیز حقّ مهرورزى و همدمى دارد و حق دارد که آرامشش در برآوردن لذّتى که در انجامش ناگزیر است، فراهم شود.رسول اکرم صلوات الله علیه در تبیین جایگاه مرد و زن در خانواده می فرمایند:اَلرَّجُلُ راعٍ عَلى اَهْلِ بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسؤُولٌ عَنْهُمْ وَ الْمَرْاَه راعیَه عَلى بَیْتِبَعْلِها وَ وُلْدِهِ وَ هِىَ مَسْؤُولَه عَنْهُمْ.[5]مرد، سرپرست خانواده است و درباره آنان از او سؤال می شود و زن، سرپرست خانه شوهرش و فرزندان اوست و درباره آنان از وى سؤال می شود.
به نظر می رسد از دیدگاه اسلام یکی مهم ترین اهداف زندگی زناشویی، تربیت صحیح و درست فرزندان است؛ بنابراین یکی از دلایل توصیه ها و دستورات و تعالیم اسلام نسبت به رابطه مرد و زن این است که خانواده با این مختصات که زن و مرد به مسئولیت های خود عمل می کنند، بهتر می توانند فرزندان متناسب برای زندگی آینده خود تربیت کنند.
آینده فرزندان وابسته به تربیت امروز خانواده
خانواده نقش بسزایی در ازدواج فرزندان و الگو های رفتاری که آن ها در زندگی مشترک خود ایفا میکنند، دارد. به همین خاطر است که بسیاری از افراد برای اینکه بتوانند به شناخت و درک بهتری از همسر آینده خود دست یابند به روابط او با خانواده اش دقت می کنند. از نظر علمی خانواده از طریق سبک های ارتباطی و نحوه پرورش دل بستگی می تواند الگو های رفتاری را در فرد شکل دهد که در چگونگی برقراری روابط عاطفی بعدی او اثر می گذارد.علاوه بر موارد ذکر شده، خانواده میتواند در روند ازدواج نیز نقش تسهیل گر را داشته باشد. چرا که خانواده سالم با آموزش نحوه درست تصمیمگیری و کمک به فرزندان در مسیر استقلال خواهی مقوله ازدواج را برای افراد آسانتر میکند؛ اما بسیاری از خانواده ها به دلیل تعارضاتی درونی، ازدواج اعضا را نیز با مشکل مواجه میکنند. برای مثال این خانوادهها نمیتوانند استقلال اعضای خود را بپذیرند، در نتیجه دائماً در زندگی فرزندان خود دخالت میکنند. همچنین ممکن است به دلیل کمبود مهارتهای ارتباطی نتوانند حمایتهای عاطفی کافی را برای آنها فراهم کنند. بسیار اهمیت دارد که در بررسیهای پیش از ازدواج، خانواده فرد مورد نظر را نیز در نظر بگیرید و نحوه ارتباطات میان اعضا را بیشتر بررسی کنید.[7]
نتیجه گیری:
درست است که ابزار ها و عامل های مختلفی در مسیر و فرآیند تربیت و پرورش کودکان وجود دارد اما وجود خانواده مناسب و مهیا در این مسیر، از عامل های مهم و حیاتی است. به طوری که بدون وجود این اهرم تأثیر گذار، رسیدن به اهداف تربیتی امری محال و نشدنی است.خانواده خوب و مناسب در آینده فرزندان و به تعبیر واضح تر زندگی مشترک آن ها، بسیار تأثیر گذار است؛ و بسیاری از مشکلاتی که جوانان در زندگی زناشویی با همسر خود پیدا می کنند ناشی از عدم تربیت صحیح خانوادگی و آماده نشدن جوان برای حل به موقع و صحیح دشواری های زندگی مشترک است.
پینوشت:
[1] -التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری علیه السلام، ص: 17
[2] - سوره حجر، آیه 88
[3] -الخصال، ج1، ص: 64
[4] - تحف العقول، النص، ص: 262
[5] - صحیح بخارى، ج ۳، ص ۱۲۵
[6] - روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (ط - القدیمه)، ج5، ص: 518
[7] - ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺭ ﻣﻜﺘﺐ ﻗﺮﺁﻥ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ علیهم صلوات الله، کاظم ارفع