16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010

1) 16ارديبهشت ماه سال1356هجري شمسي: محمد علي اميرجاهد شاعر پرشور ايراني به سراي باقي شتافت. او تحصيلات خود را دردارالفنون به پايان رساند و ازهمان زمان درروزنامه هاي رسمي و جرايد ديگربه خبرنگاري و خدمات مطبوعاتي مشغول شد. اميرجاهد درزمان جنگ جهاني اول ازجمله خبرنگاراني بود كه به سياست متجاوزان اعتراض مي كرد و با سري پرشور ازمهرميهن، اشعارو تصنيف هاي شورانگيزمي سرود و درجرايد منتشرمي كرد.
يکشنبه، 12 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010

16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010 1) 16ارديبهشت ماه سال1356هجري شمسي: محمد علي اميرجاهد شاعر پرشور ايراني به سراي باقي شتافت. او تحصيلات خود را دردارالفنون به پايان رساند و ازهمان زمان درروزنامه هاي رسمي و جرايد ديگربه خبرنگاري و خدمات مطبوعاتي مشغول شد. اميرجاهد درزمان جنگ جهاني اول ازجمله خبرنگاراني بود كه به سياست متجاوزان اعتراض مي كرد و با سري پرشور ازمهرميهن، اشعارو تصنيف هاي شورانگيزمي سرود و درجرايد منتشرمي كرد.
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010 2) 16ارديبهشت ماه سال1358هجري شمسي: به منظورپاسداري ازانقلاب اسلامي و فقط مرزهاي كشورايران سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تشكيل شد. اين نيروي عظيم نظامي به منزله بازوي مسلح دركنارعقيده و تفكراسلامي در8 سال دفاع مقدس حماسه هاي بزرگي آفريد. حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) رهبركبيرانقلاب اسلامي براي تجليل ازپاسداران فداكاردرپيامي فرمودند:« اي كاش من هم يك پاسداربودم.»
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010 3) آغاز نخست وزيري "علي اميني" مهره سرسپرده طاغوت (1340 ش): به دنبال استعفاي دولت جعفر شريف امامي، با مقدماتي كه از قبل تدارك ديده شده بود، شاه فرمان نخست‏وزيري را با اختيارات كامل به نام دكتر علي اميني صادر كرد و او با پشتيباني و حمايت آمريكا، زمام امور را در دست گرفت. مقدمات نخست‏وزيري علي اميني از بعد از كودتاي 1332 فراهم شد. او با سمت وزير دارايي در كابينه سپهبد زاهدي، رئيس هيئت نمايندگي ايران در مذاكرات نفت بود. از اين لحاظ علي اميني نزد خارجيان و به ويژه آمريكاييان، مقام و موقعيت ويژه‏اي پيدا كرد. او بعدها سفير ايران در آمريكا شد. وي با جلب حمايت دموكرات‏هاي آمريكا و پس از پيروزي آنان در انتخابات، توانست علي‏رغم ميل شاه به نخست‏وزيري دست يابد. در واقع او برگزيده حزب دموكرات آمريكا بود و شرط اصلي قبول اين سمت از جانب او مبتني بر اين اصل بود كه شاه چون طبق قانون اساسي از مسؤوليت مُبرا است و فقط حق سلطنت دارد، بنابراين بايد در امور كشور دخالت نكند. اميني سپس از شاه انحلال مجلس شوراي ملي و سنا را درخواست نمود و شاه در نوزدهم ارديبهشت به اين خواسته او تن داد. دوران نخست وزيري اميني سرانجام پس از چهارده ماه در 27 تيرماه 1341 به پايان رسيد.
4) رحلت عالم و فقيه بزرگ، آيت‏اللَّه "روح اللَّه كمالوند خرم آبادي" (1343 ش): آيت‏اللَّه روح اللَّه كمالوند خرم‏آبادي در سال 1280 ش (1319 ق) در خانواده‏اي كشاورز در خرم آباد به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات مقدماتي، راهي بروجرد شد و در آن شهر از فقيه بزرگ، آيت‏اللَّه سيدحسين بروجردي كسب فيض نمود. ايشان سپس در اراك به درس آيت‏اللَّه شيخ عبدالكريم حائري حاضر شد و به مدارج بالاي علمي رسيد. از آن پس و به همراه استاد راهي قم گرديد و با حضور آيت‏اللَّه بروجردي در قم، بار ديگر در خدمت آن عالم فرزانه، زانوي ادب زد. از هم بحث‏هاي آيت‏اللَّه كمالوند مي‏توان به حضرت امام در فلسفه و آيت‏اللَّه سيد محمدرضا گلپايگاني در فقه اشاره كرد. آيت‏اللَّه كمالوند در سال 1330 ش، در 50 سالگي به خواهش مردم خرم آباد و به امر آيت‏اللَّه‏بروجردي، جهت احياي حوزه علميه خرم آباد و ارشاد و تبليغ، راهي اين شهر گرديد و تا پايان عمر خود در آن شهر ساكن شد. آيت‏اللَّه كمالوند در ميان مردم خرم آباد داراي محبوبيتي خاص بود و از نفوذ سياسي - اجتماعي يك مرجع بهره مي‏برد كه اين محبوبيت در سايه اخلاق و پرهيزگاري ايشان شكل گرفته بود. وي در كنار تدريس، از مبارزات سياسي نيز غافل نبود و در مواقع لزوم از قبيل طرح سربازگيري طلاب، رفراندوم شاه و ملت و... به دستگاه جور تذكر مي‏داد. سرانجام اين عالم وارسته پس از عمري مجاهدت و خدمت در شانزدهم ارديبهشت 1343 ش برابر با 23 ذي حجه 1382 ق در 63 سالگي دار فاني را وداع گفت و پس از تشييعي با شكوه، در مسجد بالا سر حرم حضرت معصومه(سلام الله عليها) به خاك سپرده شد.
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010 5) شهادت "مجيد شريف واقفي" از اعضاي مجاهدين خلق توسط منافقان اين گروه (1354ش): سازمان مجاهدين خلق ايران در سال 1344 ش توسط تعدادي از جوانان، براي مبارزه مسلحانه با رژيم شاه تأسيس شد. اما برخي از اعضاي سست ايمان اين سازمان، به تدريج تحت تأثير افكار ماركسيستي قرار گرفتند و جنگ قدرت براي به دست گرفتن رهبري سازمان مجاهدين خلق آغاز شد. از اواخر سال 1353 و اوايل 1354 ش سازمان منافقين در ديدگاه‏ها و مواضع ايدئولوژيكي خويش تجديد نظر نمود و به اين نتيجه رسيد كه آن چه در گذشته به آن اعتقاد داشتند، نمي‏تواند مبناي يك حكومت قرار گيرد. سازمان تصور مي‏كرد كه اسلام نمي‏تواند مسائل اقتصادي را حل و فصل كند و در قالب يك حكومت، اداره مملكت و كشور را عهده‏دار شود و ايدئولوژي اسلامي يك تفكر سازنده نيست. اين تغيير نگرش نسبت به مسائل گوناگون اسلامي و نيز گرايش به سمت تفكرات ماركسيسم - لنينيسم، باعث واكنش جدي اعضاي متديني گرديد كه با هدف سرنگوني رژيم طاغوت و روي كار آمدن نظام اسلامي وارد سازمان شده بودند. از جمله اين افراد مجيد شريف واقفي و مرتضي لباف‏نژاد بودند كه پس از اين تغيير مواضع سازمان، دچار تصفيه درون گروهي شده و به طرزي فجيع به شهادت رسيدند.
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010 6) آغاز اولين نمايشگاه مطبوعات ايران (1371 ش)
7) تولد "ابوجعفر احمدبن ابراهيم قيرواني" معروف به "ابن‏جزّار" جغرافي‏دان، طبيب و فيلسوف مسلمان مغرب زمين(320 ق): احمد بن ابراهيم بن ابي خالد، معروف به ابن جزار از مشاهير اطباي اسلامي قرن چهارم هجري مي‏باشد. وي براي رعايت شرافت مقام علم، به خانه‏ي كسي از ملوك و حكام نمي‏رفت و بيماران را تنها در خانه‏ي خود معاينه مي‏نمود. ابن جَزّار بيش از هشتاد سال به قناعت و گوشه‏گيري زندگي كرد و بر خلاف ديگر پزشكان مغرب، از نزديك شدن به سلاطين خودداري مي‏كرد. مشهورترين كتاب وي، زادُالمُسافر در طب است كه به چند زبان نيز ترجمه شده است. همچنين كتب الاعتماد، طِبُّ الفقرا و نيز كتاب اخبارُ الدّولَه در ظهور حضرت مهدي(علیه السلام) به مغرب از آثار ابن جزّار مي‏باشند. مرگ اين طبيب مسلمان، در اوايل قرن پنجم هجري روي داد.
8) 6ماه مي سال1744ميلادي: ژان باتيست دولامارك طبيعي دان فرانسوي بدنيا آمد. او با نگارش نخستين كتاب خود بنام گياهان فرانسه شهرت يافت. آثاربعدي لامارك فرهنگ گياهشناسي و تاريخ طبيعي بود كه برشهرت او افزود. اين دانشمند فرانسوي درزمان انقلاب كبيرفرانسه سرپرستي موزه تاريخ طبيعي را به عهده داشت و دركناراين مسئوليت تحقيقات جامع و مفصّلي درباره بي مهرگان زنده و فسيلها انجام داد. كتابهاي فلسفه جانورشناسي و تاريخ جانوران بي مهره لامارك بعدها فريضه تكامل تدريجي و تاريخي موجودات زنده قرارگرفت.
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010 9) تولد "ژان لامارْكْ" زيست شناس و طبيعي دان معروف فرانسوي (1744م): ژان باتيست پيِر آنتوان دومونه لامارْكْ دانشمند زيست شناس و طبيعي دان فرانسوي در 6 مه 1744م درفرانسه به دنيا آمد. وي در نوجواني به نظام پيوست اما پس از چند سال اين كار را رها كرد. لامارك چون در باغ پادشاهي رفت و آمد داشت، به جمع‏آوري گياهان علاقه زيادي پيدا كرد. وي هم‏چنين سالياني به تحصيل پرداخت و ضمن فراگيري طب، به شيمي، هواشناسي و به ويژه گياه‏شناسي علاقه‏مند شد. لامارك پس از چندي كتاب گياهان فرانسه را نگاشت كه شهرت فراواني برايش به ارمغان آورد و به عضويت آكادمي علوم فرانسه درآمد. لامارك هم‏چنين در دوره انقلاب كبير فرانسه، سرپرستي موزه تاريخ طبيعي پاريس را به عهده داشت. مهم‏ترين فعاليت علمي لامارك، تحقيقات جامع و مفصّل او درباره بي‏مهره‏گان زنده و فسيل‏ها است. هم‏چنين وي با انتشار كتاب تاريخ طبيعي بي‏مهره‏گان توانست حيواناتي راكه شباهتي با هم دارند به هم نزديك كند. در اين زمان، اين فكر به خاطرش آمد كه ممكن است تمام حيوانات از چند اصل و مبدأ نزديك به هم و مشترك سرچشمه گرفته‏اند. موضوع ديگري كه لامارك از خود سؤال مي‏كرد اين بود كه چرا حيوانات تغيير شكل پيدا مي‏كنند و خود جواب مي‏داد، علت، تاثير محيط است. لامارك اين افكار را كه اساس فلسفه پيروان تغيير شكل موجودات است در سال 1809م در كتابي به نام فلسفه حيوان‏شناسي منتشر نمود. تاكيد لامارك درباره تطور و تكامل موجودات زنده بر دو اصل تاثير محيط و واكنش موجود زنده به اين تاثير و نيز وراثتِ صفاتِ اكتسابي است. انديشه‏هاي لامارك، بعدها موجب اختلاف و نزاع فراواني بين دانشمندان علوم طبيعي گرديد و طرفداران نظرات لامارك، به لاماركيسم معروف شدند. كتاب فسلفه جانورشناسي و تاريخ جانوران بي‏مهره نيز بعدها مبناي فرضيه تكامل تدريجي موجودات زنده گرديد. ژان باتيست لامارك كه به عنوان پايه‏گذار علم نوين طبيعي، معروف است سرانجام در 12 اكتبر 1829م در 85 سالگي درگذشت.
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010 10) تولد "زيگموند فرويد" روان‏پزشك و روان‏كاو برجسته اتريشي (1856م): زيگموند فرويد، روان‏كاو معروف اتريشي در 6 مه 1856م از پدر و مادري يهودي در چكسلواكي به دنيا آمد و در چهارسالگي به همراه خانواده‏اش به وين در اتريش رفت. وقتي كه فرويد دوران دبيرستان را به پايان رسانيد، ميل به شناخت انسان، او را به سوي آموزش تحقيق درعلم فيزيولوژي و كالبدشناسي كشاند و براي اين منظور، در هفده سالگي در دانشكده پزشكي ثبت نام كرد. فرويد در ابتدا تمايلي به طب نشان نمي‏داد و به تحقيق خالصِ علمي علاقه بيشتري داشت. بااين حال از 29 سالگي كار خود را به عنوان طبيب متخصص اعصاب آغاز كرد و پس از چندي در درمان بيماري‏هاي رواني و نيز در رشته روان‏شناسي تبحر پيدا كرد. از سال 1895م تا پايان عمر، فرويد، سخت به كار دانش نوين روان‏شناسي و روان‏كاوي مشغول بود. او نظريه‏ها و عقيده‏هاي خود را بر تجربه‏هايى كه از درمان بيماران خويش به دست مي‏آورد پايه گذاري نمود. فرويد به اين نكته پي برد كه نتايج آزمايش‏هاي بالينيِ بيماران رواني براي تشخيص بيماري كافي نيست و تنها كاربرد جراحي و ميكروسكوپ نمي‏تواند همه مسائل مغز را بگشايد. شيوه‏اي كه فرويد براي بهبود اين بيماران ابتكار كرد اين بود كه در حالي كه بيمار در حال استراحت مطلق و هوشيار بود از او مي‏خواست افكاري كه از مغزش مي‏گذرد مسلسل‏وار به زبان آورد. اين شيوه كه عبارت از كشاندن انديشه از ضمير ناخودآگاه به ضمير آگاه است، به زودي به نام تحليل رواني يا روان‏كاوي معروف شد. وقتي فرويد براي اولين بار تئوري خود را مطرح نمود، دنيا با ضربه عظيمي مواجه شد و هنگامي كه وي در سال 1896م، منشأ اختلالات رواني را ناكامي‏هاي جنسي عنوان كرد، روان‏شناسان سراسر دنيا را به واكنش عليه خود واداشت. منتقدان فرويد نسبت به آراء او كه خواهان آزادي مفرط جنسي بود اعتراض مي‏كردند و معتقد بودند كه اين مسئله، تمام موضوعات زيباي اين دنيا هم‏چون معصوميت دوران كودكي را زير سؤال مي‏برد. مسئله ديگري كه مورد اعتراض قرار گرفت، دخالت فرويد در امور شخصي بيمارانش بود. ميراث فرويد، بحث و جدال بسياري را برانگيخت و تا سال‏هاي متمادي، يافته‏هاي او مورد نقد و بررسي پژوهشگران، دانشجويان و حتي انسان‏هاي عادي قرار گرفت. فرويد منشأ انديشه‏ها و رفتار انسان را ضمير ناخودآگاه وي مي‏داند و ريشه بسياري از دردها و عقده‏ها را، در واپس زدگي‏هاي دوران كودكي مي‏شمارد. در سال 1938م كه نهضت نازيسم از مرزهاي آلمان تجاوز كرد و اتريش را فرا گرفت، فرويدِ يهودي، به همراه دخترش به انگلستان پناهنده شد. وي در آنجا به عضويت انجمن سلطنتي انتخاب گشت و سرانجام در 23 سپتامبر 1939م در 83 سالگي بر اثر حمله قلبي درگذشت. جسد فرويد را بنا به وصيت خودش سوزاندند و تبديل به خاكستر كردند. از زيگموند فرويد آثار متعددي برجاي مانده كه آينده يك توهم، آشوب تمدن، روان‏شناسي توده و تعبير رؤيا از آن جمله‏اند.
11) مرگ "فِرِدْريش هومبولدْ" جغرافي‏دان آلماني و پدر جغرافياي نوين (1859م): فردريش ويلهلم هانريش الكساندر هومبولْدْ جغرافي‏دان معروف آلماني در 14 سپتامبر 1769م در برلين در آلمان به دنيا آمد. وي از آغاز جواني، تحصيلات منظمي نكرد و به رشته‏هاي گوناگون گراييد. با اين حال پس از چندي به گياه‏شناسي و علوم طبيعي علاقه‏مند شد و از 21 سالگي سفرهاي علمي خود را به نقاط مختلف جهان آغاز كرد. او آزمايش‏هايى درباره جريان برق در عضلات اعصاب انجام داد و از گياهان و مواد زميني نمونه‏هاي فراواني گرد آورد. هومبولد درباره جريان‏هاي اقيانوسي در كرانه‏هاي امريكاي جنوبي مطالعه كرد كه اين جريان هنوز به نام او است. وي درباره آتشفشان‏هاي امريكا تحقيق كرد و دريافت كه امتداد آنها بر خط راست است. همبولد هم‏چنين شدت انحراف مغناطيسي را در مسيري از دو قطب زمين به سوي استوا اندازه گرفت و نسبت تنزل دما با ارتفاع را تعيين نمود. او سالياني در ايالات متحده ماندگار شد و درباره آثار تاريخي سرخپوستان تحقيقات پرارزشي كرد. هومبولد در دوران طولاني عمر خود اطلاعاتي وسيع و مداركي فراوان جمع‏آوري نمود و در هفتاد سالگي، اين اطلاعات را در كتابي به نام كيهان انتشار داد. وي در اين كتاب كوشيده است تا زمين را از لحاظ كيهاني مورد بحث قرار دهد. اين كتاب يكي از جالب‏ترين كتاب‏هايى است كه در تاريخ علم نوشته شده است و به عنوان نخستين دايرةالمعارف دقيق و مستند در باب جغرافيا و زمين‏شناسي به شمار مي‏رود. مجموعه كتاب كيهان تا جلد چهارمش در زمان خود هومبولد انتشار يافت و جلد پنجم آن پس از مرگش منتشر شد. كتاب و تحقيقات هومبولد كه بر اساس كشف راز چگونگي زمين و جهان استوار بود، باعث گرديد كه وي را پايه‏گذار جغرافياي نو بدانند. هم‏چنين همبولد را مؤسس دانش ژئوفيزيك دانسته‏اند كه به عنوان شاخه‏اي از فيزيك به زمين و پديده‏هاي فيزيكي و از جمله تغييرات شتاب جاذبه، زلزله و مانند آن مي‏پردازد. فردريش هومبولد سرانجام در ششم مه 1859م در 90 سالگي درگذشت.
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010 12) تولد "رابيندرانات تاگور" فيلسوف، نويسنده و شاعر بلند آوازه هندي (1861م): رابيندرانات تاگور شاعر و نويسنده هندي در 6 مه سال 1861م در خانواده‏اي برهمايى كه افراد آن شاهزاده بودند، متولد شد. او از كودكي به سرودن شعر روي آورد و قبل از 18 سالگي، بيش از هفت هزار بيت شعر سرود و مقالات فراواني در روزنامه نوشت. تاگور در 16 سالگي براي تحصيل حقوق راهي انگلستان شد و هم‏زمان، به تحقيق درباره شاعران انگليسي پرداخت. وي در سال 1901م خانه صلح را در هندوستان تأسيس كرد و همه نظراتش را درباره چگونگي آموزش و پرورش در اين مدرسه به مرحله عمل درآورد. تاگور در اين مدرسه به تربيت و ارشاد جوانان هندي پرداخت و براساس انديشه‏هاي مذهبي و سنتي به پيشرفت معنوي آن كمك كرد تا اين‏كه پس از بيست سال، به دانشگاه تبديل شد. تاگور از هنگامي كه به نهضت ملي هند پيوسته بود بيشتر، اشعار تبليغاتي مي‏سرود، ولي به تدريج، كارهاي پر حرارت ايام جواني را رها كرد و راه نويسندگي خاص خود كه در آن، توصيف‏هاي لطيف طبيعي را با تفكرات مذهبي و فلسفي در هم آميخته بود، در پيش گرفت. در اين زمان بود كه وي از همه آثار ادبي قديم هند به ويژه ادبيات قديم سانسكريت استفاده و اقتباس نمود و آثارش در سراسر هند رواج يافت. او در طول عمر خود سه هزار ترانه سرود، شصت كتاب منتشر كرد و مقالات، داستان‏هاي طولاني و وعظ و نمايش‏نامه‏هاي زيادي از خود به جاي گذارد. قرباني، پادشاه و ملكه و زورق طلايى از جمله آثار اوست. هم‏چنين ديوان گيتانجالي وي، به سبب ارزش معنوي و احساس عميق انساني كه در اشعار آن نهفته است، شهرتي جهاني دارد. تاگور به وسيله اين ديوان و نيز حدود يك‏صد ديوان شعر كه منتشر نمود، به عنوان بزرگ‏ترين شاعر زمان خود معرفي گرديد. علاوه بر كارهاي ادبي، تاگور داراي فلسفه‏اي مخلوط از فلسفه شرقي و اخلاقيات مسيحي و يهودي بود. وي چندان رغبتي به حيات اخروي نشان نمي‏داد و آنچه بيشتر به آن توجه مي‏كرد، تحول مترقيانه انسان در زندگي فعلي او بود. تاگور اعتقاد داشت كه اين تحول، فرايند يادگيري از طريق رنج است و اين انديشه را به زيبايى تمام در يكي از اشعار خود بيان مي‏كند. از ميان آثار منثور تاگور كه بيان كننده فلسفه او هستند، شايد دل‏انگيزتر از همه، مجموعه نامه‏هاي خارجي اوست كه در سال 1921م انتشار يافت. تاگور در سال 1913م جايزه نوبل ادبيات را دريافت كرد و از دانشگاه آكسفورد لندن، دكتراي افتخاري گرفت و او نه تنها به خاطر زيبايي شاعرانه سبكش در نوشتنْ بلكه به خاطر عمق افكار فلسفي‏اش، شايسته دريافت نوبل شد. رابيندرانات تاگور سرانجام در 7 اوت 1941م پس از يك عمل جراحي در هشتاد سالگي در كلكته درگذشت.
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010 13) درگذشت "هنري ديويد ثورو" طبيعي‏دان و فيلسوف معروف امريكايي (1862م): هنري ديويد ثورو، طبيعي‏دان و فيلسوف امريكايى، در 12 ژوئيه 1817م در ايالت ماساچوست امريكا به دنيا آمد. وي در 16 سالگي وارد دانشگاه هاروارد شد و پس از فراغت از تحصيل به كار پرداخت. اما در همه جا و همه حال در جستجوي خدا بود. وي مي‏گفت: چون در ميان يك ميليون مردم نيويورك، يك انسان هم پيدا نكرد، از زندگي اجتماعي فاصله گرفت و مدت 2 سال در يك جنگل، درون كلبه‏اي كوچك به زندگي پرداخت و توانست ثابت كند كه انسان وقتي خوش‏بخت است كه كاملا به قدرت و نيروي خود زندگي كند. وي به عنوان يك نصيحت نوشت: تا مي‏تواني بر ديگران متكي نباش. در اين زمان، مردم به ديدار وي مي‏رفتند و او را شاگرد جديد مسيح(علیه السلام) مي‏ناميدند. مردم، او را مردي مي‏يافتند كه با اندك مالي كه دارد، كاملا خرسند و راضي است. زندگي او سرشار از شگفتي و شادي بود. مناظر و صداهاي طبيعت به او شادماني مي‏داد. ثورو احساس مي‏كرد كه جهان، سراسر يك نغمه ابدي است. بخشي از اعتقادات وي را مي‏توان چنين برشمرد: انسان جزئي از طبيعت است اما نه مهم‏ترين آن؛ دنياي بزرگ براي شادي و سرورِ كوچك‏ترين موجودات خلقت، هستي يافته است؛ ما در اين خاكدان، اقامت كرده و بهشت را از ياد برده‏ايم؛ با ثروت زائد، تنها چيزهاي زائد مي‏توان خريد؛ تقريبا تمامي راه‏هايى كه براي كسب پول پيموده مي‏شود به انحطاط مي‏رود. ثورو معتقد بود: بزرگ‏ترين لعنتي كه دامنگير ماست، حرص ما براي كسب موفقيت است. زندگي ما در شماره كردن چيزهايى كه خيال مي‏كنيم بدان‏ها نيازمنديم تلف مي‏شود. ثورو از جمله مردان معدودي است كه به تعليم فلسفه نپرداخت، بلكه مطابق فلسفه زندگي كرد. وي بر اين اعتقاد بود كه فيلسوف بودن تنها بدان نيست كه آدمي، انديشه‏هاي باريك بينانه بپرورد يا حتي مكتبي بنيان نهد. فيلسوف بودن آن است كه آدمي، حكمت را چنان دوست بدارد كه ساده، آزاده، مستغني و با اطمينان زندگي كند. ثورو همه اين افكار و بيشتر از آن را درمنظومه منثور خويش به نام والدِن بيان كرده است. علاوه بر والدن، ثورو نزديك به چهل كتاب ديگر هم نوشت كه بيشتر آنها بعد از مرگش انتشار يافتند ازجمله: گردش در مزرعه و جنگل، تابستان، زمستان و آغاز بهار در ماساچوست. چكيده فلسفه ثورو، چنان كه از همه آثار او برمي‏آيد اين دو كلمه است، قناعت و سادگي. بغرنجي‏ها و تعصّبات اجتماع رابه كنار بگذار و خودت باش. عظمت و حقارت خويش را بشناس. تو جزيى از طبيعتي، اما نه مهم‏ترين جزء. تو مركز و هسته زمين نيستي، همچنان كه زمين مركز عالم نيست. ثورو عشقي بي‏كران براي مخلوقات خدا داشت و همه جانداران در نظر او عالي بودند. علاقه و بستگي ثورو با همه موجودات زنده، زاده اعتقاد او به اين اصل بود كه هر يك از موجودات، هر چند كوچك و ناچيز باشد، جزئي از مظهر ذات لايتناهي و ابدي جهان است. بنابراين اگر انسان را به طور مجزّا مورد نظر قرار دهيم، وجود عالي‏ترين انسان، حادثه ناچيزي بيش نيست. اما اگر انسان را به عنوان جزئي از كل در نظر آوريم، حتي پست‏ترين انسان، حلقه ضروري و لازمي در طرح شادي‏بخش زندگي است. هر يك از ما ساخته آن مغز جهاني است كه آن هنگام كه ما در خواب هستيم، او مشغول انديشه و تفكر است. هنري ديويد ثورو تا آخر عمرش از لحاظ مالي فقير و از لحاظ روحي غني باقي ماند تا اينكه در ششم مه 1862م در 45 سالگي بر اثر ابتلا به بيماري سل، درگذشت.
14) تشكيل اوليه جلسه سازمان ايكائو وابسته به سازمان ملل متحد (1947م): سازمان بين‏المللي هواپيمايى كشوري موسوم به ايكائو به عنوان يكي از مؤسسات تخصصي سازمان ملل، با 26 عضو آغاز به كار نمود. هدف‏ها و مقاصد عمده آن كه در منشور آن ذكر شده‏اند عبارت است از: توسعه مطمئن و منظم هواپيمايى كشوري بين المللي در سراسر جهان، تشويق صنايع هواپيما سازي جهت مصارف صلح‏آميز، توسعه خطوط هوايي، فرودگاه‏ها و تسهيلات هوانوردي. به طور كلي، ايكائو، در جهت كمك به توسعه كليه جنبه‏هاي فني هواپيمايي كشوري بين‏المللي فعاليت مي‏نمايد. در سال 1982م تعداد 148 كشور در ايكائو عضويت داشته‏اند و مقر آن در مونترال (كانادا) است.
16 اردیبهشت 1389 / 21 جمادی الاولی 1431 / 6 می 2010 15) درگذشت "موريس مِتِرلينْگْ" نويسنده و نمايش‏نامه‏نويس شهير بلژيكي (1949م): موريس مِتِرلينْگْ شاعر، نويسنده، درام نويس، فيلسوف و محقق بلژيكي در 29 اوت 1862م در شهر گان بلژيك به دنيا آمد. وي تحصيلات خود را در رشته حقوق به پايان رسانيد و از سال 1886م به كار وكالت اشتغال ورزيد. مترلينگ پس از اين‏كه سفري به فرانسه نمود تحت تاثير برخي نويسندگان آن سامان قرار گرفت و از آن پس به ادبيات و فلسفه پرداخت. وي در 27 سالگي مجموعه شعري خود به نام گلخانه‏هاي گرم را خلق كرد. اشعار اين ديوان، سرشار از غم جانگداز و تاريك‏بيني و نياز مبهم به عالم اسرار است و نشان دهنده علاقه شاعر به كشف سرچشمه‏هاي تحول روحي خود است. مترلينگ پس از چندي به نمايش‏نامه‏نويسي و كارگرداني پرداخت و ده‏ها اثر در اين زمينه خلق كرد. در ديگر آثار او، مسئله تقدير مطرح گرديده است و به عنوان يك موضوع فلسفي مورد نظر قرار گرفته وسوسه بشر براي حل معماي سرنوشت نيز نكته‏اي است كه در آثار مترلينگ به چشم مي‏خورد. مترلينگ در همه فنون شعر و نثر و فلسفه تبحر داشت. آثار نغز و پرمغز او گواه اين امر است كه جنگ جهاني اول و دوم، در روحيه او آثار بدي به جاي گذاشته است. با آغاز جنگ جهاني دوم، وي به امريكا رفت و تا آخر عمر در آن كشور به سر برد. مترلينگ بعدها چنان در رشته نمايش‏نامه‏نويسي پيشرفت كرد كه وي را شكسپير بلژيك لقب دادند. او در آثار فلسفي خود مسائلي تازه را طرح مي‏كرد كه جامعه مذهبي و اخلاقي جهان را بر ضد خود شوراند. شهرت مترلينگ در امريكا به قدري بود كه فقط نود هزار مؤسسه كوچك و بزرگ، نام پرنده آبي كه هم نام يكي از كتاب‏هاي اوست براي خود انتخاب كردند. او در شعر و نويسندگي از مكتب سمبوليسم كه عقيده دارد شعر بايد ترجمه عواطف و احساساتي باشد كه از اعماق روح انساني تجلي مي‏كند، تبعيت مي‏كرد. نمايش‏نامه‏ها و قطعات او، همه داراي كنايات و اشارات و رموز و اسرار مبهم و پيچيده است كه بيشتر به صورت اپرا به اجرا درآمده‏اند. مترلينگ از يك سو عارفي بود كه به هستي ماوراء حواس توجه داشت و از سوي ديگر، فيلسوفي واقع‏پرداز بود كه به جهان از دريچه حواس مي‏نگريست. در نتيجه، آثار ادبي او هم جنبه‏هاي مادي و هم جنبه‏هاي معنوي حيات را شامل است. مترلينگ در تمام آثار خود، ترحمي بي‏انتها نسبت به رنج‏ديدگان و عشقي لطيف نسبت به هم‏نوعان خويش ابراز مي‏دارد و مي‏گويد: هرچه بيشتر درباره خوشبختي مي‏انديشيم، بيشتر به اتكاي آن بر خوشبختي ديگران پي مي‏بريم. از موريس مترلينگ آثار متعددي بر جاي مانده كه پرنسس مالِن، پرنده آبي، معبد مدفون، ميزبان ناشناس و قانون بزرگ از آن جمله است. وي هم‏چنين در سال 1911م به دليل نگارش نمايش‏نامه معروف پرنده آبي، موفق به اخذ جايزه نوبل ادبيات گرديد. موريس مترلينگ سرانجام در ششم مه 1949م در 87 سالگي بر اثر سكته قلبي درگذشت.




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط