اصحاب و ياران امام مهدي(ع) (4)

نهضت يمني‌ها به فرماندهي شخصي که در روايات از وي با عنوان«يماني» نام برده شده، يکي از رخدادهاي مهم و تأثيرگذار هنگام ظهور است. اين نهضت ـ که در روايات، يکي از نشانه‌ها و علائم حتمي ظهور ياد شده، بيش از همه مورد ستايش و تأکيد قرار گرفته است. اين موضوع، از جهات مختلفي نظير رهبري نهضت، زمان قيام، مکان قيام، مليت يماني، خصوصيات شخصي يماني، اهداف قيام، ويژگي‌هاي قيام و… قابل بررسي است. در اين نوشتار، نگارنده كوشيده است با نگرش روايي به
سه‌شنبه، 14 ارديبهشت 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اصحاب و ياران امام مهدي(ع) (4)
اصحاب و ياران امام مهدي(ع) (4)
اصحاب و ياران امام مهدي(ع) (4)

نويسنده: قنبرعلي صمدي




مجاهد مردان يمني

نهضت يمني‌ها به فرماندهي شخصي که در روايات از وي با عنوان«يماني» نام برده شده، يکي از رخدادهاي مهم و تأثيرگذار هنگام ظهور است. اين نهضت ـ که در روايات، يکي از نشانه‌ها و علائم حتمي ظهور ياد شده، بيش از همه مورد ستايش و تأکيد قرار گرفته است. اين موضوع، از جهات مختلفي نظير رهبري نهضت، زمان قيام، مکان قيام، مليت يماني، خصوصيات شخصي يماني، اهداف قيام، ويژگي‌هاي قيام و… قابل بررسي است. در اين نوشتار، نگارنده كوشيده است با نگرش روايي به اين بحث، ابعاد مختلف اين موضوع را از منظر روايات، مورد توجه قرار دهند. مسألة قيام يماني در آستانة ظهور حضرت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف از نظر منبع شناسي، فقط در منابع روايي شيعي منعكس شده و در مجامع روايي اهل سنت مطرح نگرديده است. روايات موجود در منابع شيعي، وي را از جهات مختلفي توصيف كرده است. اين روايات، اصل قيام يماني را در هنگامة ظهور حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف، يك امر قطعي و مسلم مي‌داند و تعداد اين روايات نيز در حد استفاضه نقل شده است.
بر اساس تتبع نگارنده، در مجامع حديثي شيعه بيش از 45 روايت در اين رابطه نقل شده كه از اين مجموع، تعداد رواياتي كه بدون تكرار در مصادر اوليه نقل شده، حدود شانزده روايت است؛ از اين رو، در يك تقسيم‌‌بندي کلي، موضوعات مطرح شده در اين روايات را در چند محور، مي‌توان مورد توجه قرارداد:

1. مشخصات فردي:

در روايات، هويت فردي و خصوصيات اسمي و نسبي اين شخصيت، چندان شفاف بيان نشده است. در اين‌باره، فقط دو روايت وجود دارد که وي را با نام حسن يا حسين از منطقة صنعا در يمن، معرفي کرده است:
نخست، روايتي است كه در كتاب بشارة الاسلام نقل شده است. در اين روايت، از يماني، با نام «حسين» يا «حسن» ياد شده است. در اين روايت، آمده است:
فرمانروايي از صنعاي يمن به نام حسين يا حسن قيام خواهد كرد. در پرتو قيام او كه خجسته و طاهر است، فتنه‌ها از ميان مي‌رود و حق پس از پنهان شدن، آشكار مي‌شود (كاظمي، بي‌تا: ص187).
روايت دوم نيز در كتاب بشارة الاسلام، از امام صادق عليه السلام نقل شده است. در اين روايت كه به نسب يماني اشاره دارد، آمده است: «…خروج مردي از فرزندان عمويم زيد در يمن». (همان)
آنچه كه در كتاب‌هاي متأخران دربارة مشخصات اسمي يا نسبي يماني ذكر شده نيز مبتني بر همين دو روايت است. نويسنده كتاب عصر ظهور، با اشاره به روايت اول مي‌گويد: «در بخشي از روايات، وارد شده است كه او از يمن و از يك آبادي به نام «کرعه» خروج مي‌كند». وي گفته است كه بعيد نيست اين شخص همان يماني باشد كه قبل از قيام حضرت خروج مي‌كند (كوراني، همان: ص159). آيت الله صافي گلپايگاني نيز در منتخب الاثر معتقد است وي از يمن خروج مي‌كند: «يماني مردي است كه مردم را به سوي مهدي عليه السلام فرا مي‌خواند و از يمن خروج مي‌كند» (صافي گلپايگاني، 1421: ج2، ص563).
به نظر مي‌رسد دلالت اين دو روايت بر اثبات مطلب، قابل تأمل است؛ زيرا ظاهر اين دو روايت دلالت روشني ندارد كه يماني در اين‌جا همان يماني مورد نظر در باب علايم ظهورباشد؛ چون در هيچ يك از اين دو روايت، صحبت از خروج هنگام ظهور يا نزديك به ظهور، مطرح نيست؛ لذا اين احتمال وجود دارد که مراد از يماني در اين دو روايت، يماني معهود در عصر راوي باشد. بنابراين دربارة شناسنامة اسمي و نسبي «يماني»، به سبب عدم شفافيت مسأله در روايات، نمي‌توان قضاوت قطعي كرد.

2. مليت يماني:

اما درباره مليت يماني و اين‌كه اهل كجا است و از چه منطقه‌اي قيام خواهد كرد، آنچه در روايات آمده، اين است كه وي از منطقة «يمن» خروج خواهد كرد. اما اين‌كه آيا مراد از «يمن»، كشور يمن فعلي است كه مركز آن «صنعا» است يا اين‌كه منطقة گسترده‌ و وسيع‌تري را شامل مي‌شود، بايد گفت که روايات در اين‌باره نيز صراحت ندارد؛ ولي باتوجه به اين‌که در روايات، از اهل يمن به دليل نقش با اهميت آنان در زمينه سازي ظهور و ياري حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف، تجليل و ستايش شده است، اين احتمال، بيشتر تقويت مي‌شود که وي از اهل يمن فعلي باشد. افزون بر اين‌که هيچ قرينه‌اي وجود ندارد كه اصطلاح «يمني» در گذشته داراي قلمرو بيشتر از يمن فعلي بوده باشد.

3. خروج يماني، از علائم ظهور:

در بعضي از روايات، تصريح شده است، خروج يماني، يكي از علايم ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف است؛ مانند روايتي که عمر بن حنظله از امام صادق عليه السلام چنين نقل مي‌کند: «پيش از قيام حضرت مهدي عليه السلام، پنج چيز به عنوان علامت و نشانه رخ خواهد داد: «نداي آسماني، سفياني، واقعه خسف بيدا و خروج يماني و كشته شدن نفس زكيه» (صدوق، بي‌تا: ص649؛ همو، بي‌تا: ص304).
در حديث ديگر محمد بن مسلم از امام باقر عليه السلام نقل مي‌كند كه فرمود:
از نشانه‌هاي خروج وي، خروج سفياني از شام و يماني از يمن و شنيده شدن صدا از آسمان در ماه رمضان است كه ايشان را با نام خود و نام پدرش از آسمان فرياد مي‌زند (كاظمي، همان: ص100).

4. حتمي بودن خروج يماني:

مسألة ديگر دربارة يماني حتمي بودن قيام وي در آستانة ظهور است. در روايات، بر محتوم بودن خروج وي، تصريح كرده است:
الف. امير المؤمنين عليه السلام مي‌فرمايد: «از اموري كه حتما اتفاق مي‌افتد قبل از قيام قائم عليه السلام، خروج سفياني، خسف بيدا، كشته شدن نفس زكيه، شنيده شدن صداي آسماني و خروج يماني است» (نعماني، همان: ص252).
ب. عبد الله بن سنان از امام صادق عليه السلام نقل مي‌كند كه حضرت فرمود: «شنيده شدن صداي آسماني و خروج سفياني و يماني و… امري حتمي است» (مفيد، همان: ص336).

اصحاب و ياران امام مهدي(ع) (4)

5. زمان قيام يماني:

در روايات، قيام يماني هم‌زمان قيام خراساني و خروج سفياني در آستانه ظهور، بيان شده است. خروج اين دو (خراساني و يماني) در جهت دعوت به حق و به سوي امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و سفياني در جهت مقابله با قيام حضرت، در يك سال و يك‌ماه و يك روز عنوان شده است که اكنون به چند نمونه از اين روايات اشاره مي‌كنيم:
الف. ابو بصير از امام باقر عليه السلام در حديثي مفصل نقل مي‌كند كه حضرت فرمود: «خروج سفياني و يماني و خراساني در يك سال و يك ماه و يك روز اتفاق مي‌افتد؛ به صورت پي در پي يكي به دنبال ديگري رخ مي‌دهد».(نعماني، همان: ص253)
ب. امام صادق عليه السلام نيز درباره هم‌زماني و رقابت يماني با سفياني مي‌فرمايد: «قيام اين دو شخص يكي در جبهه حق و ديگري در جبهه باطل در تقابل و رقابت با هم قرار دارد؛ همانند رقابت دو اسب تيزرو» (نعماني، همان: ص253).
ج. در روايت عمر بن حنظله از امام صادق عليه السلام، حضرت مي‌فرمايد: «پنج علامت و نشانه قبل از خروج حضرت مهدي عليه السلام رخ خواهند داد: صداي آسماني، خروج سفياني، بلعيده شدن گروهي در سرزمين بيداء، خروج يماني و كشته شدن نفس زكيه» (طوسي، همان: ص436).
د. امام صادق عليه السلام در روايت ديگر با اندك تفاوتي مي‌فرمايد: «پنج چيز نشانه قيام قائم عليه السلام است: خروج يماني و سفياني و صداي آسماني و واقعة خسف بيدا و قتل نفس زكيه» (صدوق، بي‌تا: ص244).
بايد توجه داشت که در اين روايات، ضمن تأكيد بر اين‌كه خروج يماني از علائم قيام حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف خواهد بود، محل خروج يماني را نيز «يمن» بيان كرده است كه مويد احتمال «يمني» بودن وي مي‌باشد، همان‌گونه كه قبلاً نيز اشاره شد؛ زيرا ظاهر كلام حضرت (اليماني من اليمن) در روايت اخير و تعبير (خروج اليماني من اليمن) در روايت نخست به قرينه جملة (خروج السفياني من الشام) که قبل از آن مطرح شده، اين است كه حضرت محل خروج وي را «يمن» معرفي كرده است.
ه‍. در جاي ديگر نيز امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد: «سه شخص: خراساني، سفياني و يماني در يكسال و يكماه و يك روز خروج مي‌كنند» (مفيد، همان: ج2، ص446).
و. در روايت يعقوب سراج از امام صادق عليه السلام نيز آمده است:
خدمت حضرت صادق عليه السلام عرض كردم: چه وقت فرج و گشايش شيعيان شما فرا مي‌رسد؟ فرمود: زماني كه بين فرزندان عباس اختلاف و نزاع رخ دهد و حكومتش سست شود و كساني كه گمان نمي‌رود بر آنان هجوم آورد و حكام عرب از جايگاه خود به زير آورده شود و هر صاحب ادعايي تلاش خود را بنمايد و سفياني خارج شود و يماني قيام كند و حسني به پا خيزد. آن‌گاه صاحب الامر عليه السلام از مدينه به سمت مكه حركت كند در حالي كه ميراث پيامبر صلي الله عليه و آله را با خود دارد (نعماني، همان: ص27).
در اين روايت نيز خروج يماني، همانند خروج سفياني و حركت سيد حسني كه شايد مراد همان سيد خراساني مذكور در روايات باشد، اندكي قبل از ظهور حضرت مهدي عليه السلام يا متصل به آن، ذكر شده است. خود تعبير «واقبل اليماني» در اين روايت، بيانگر اقدامات تمهيدي و زمينه ساز جناب يماني در جهت استقبال از حضور حضرت قائم عجل الله تعالي فرجه الشريف، مي‌باشد.
6. اهداف و ويژگيهاي قيام يماني: ميان شخصيت‌هاي مؤثر در زمينه سازي و قيام براي دفاع و حمايت از حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف، هيچ شخصيتي همانند يماني و قيام او در روايات، مورد تجليل و عنايت قرار نگرفته است. قيام يماني از جهت قداست هدف و خلوص انگيزه و دعوت به سوي حق از سوي ائمه عليه السلام بيش از ديگران، مورد تأييد و تكريم خاص قرار گرفته است:
الف. امام صادق عليه السلام در توصيف قيام يماني مي‌فرمايد: «هيچ پرچمي و حركتي در هنگامه ظهور، رشد يافته‌تر از حركت يماني نيست. او مردم را به سوي حق هدايت و راهنمايي مي‌كند» (طوسي، همان: ص446).
ب. در روايت ابي بصير از امام صادق عليه السلام نيز آمده است:
در ميان پرچم‌هاي برافراشته شده هيچ پرچمي مثل پرچم يماني هدايت بخش نيست. پرچم وي هدايت است، چون وي مردم را به سوي صاحب شما دعوت مي‌كند، پس هنگامي كه يماني قيام كرد، فروش سلاح بر مردم حرام خواهد بود. در آن هنگام بايد به سوي وي شتافته شود چون او پرچمدار هدايت است. بر هيچ مسلماني روا نيست كه از وي روي بگرداند وگرنه اهل آتش خواهد بود چون او به سوي حق و راه مستقيم فرا مي‌خواند (نعماني، همان: ص253).
تعابير و فرازهاي به كار رفته در اين حديث شريف، گوياي درخشش شخصيت ممتاز يماني هنگام ظهور و صحت قيام و انقلاب وي است. جالب اين است كه اين توصيفات درباره يماني كه وي را شخصي مورد تأييد و لازم الاتباع معرفي كرده، بعد از قراردادن آن در كنار سيد خراساني در صدر روايت بوده است؛ يعني بعد از اين‌كه قيام يماني را با قيام خراساني هم‌زمان ذكر نموده، فرازهاي ذيل روايت در مقام تجليل از شخصيت منحصر به فرد وي و تأييد كامل قيام او، با تأكيد مكرر بيان شده است كه قيام يماني را از نظر خلوص انگيزه و صداقت در اهداف، از ديگران متمايز مي‌كند.
در اين رابطه توجه به دو نکتة مهم، ضروري است:
نکتة اول، تأييد محكم روايات، بر حقانيت قيام يماني و امضاي كامل جنبش يماني است؛ نظير آنچه در فقرات «ليس في الرايات أهدي من راية اليماني»، «هي راية هدي»، «فإن رايته راية الحق»، «يهدي إلي الحق و إلي طريق مستقيم»، «لأنه يدعوا إلي صاحبكم» و… مشاهده مي‌شود. در اين فقرات، كلمه «هدي» كه مطلق ذكر شده و نيز تعبير «أهدي»، گوياي مشروعيت كامل اين قيام است. نيز تعابيري كه در جهت تعليل انگيزه‌هاي قيام يماني به كار رفته، وجه حقانيت وي را در دعوت به سوي حق و امام زمان عليه السلام بيان كرده است.
نکتة دوم، وجوب حمايت از قيام يماني است؛ چنان‌که در روايت قبل، امام صادق عليه السلام مردم را به پيوستن و همراهي وي مكلف كرده است و مخالفت و پشت كردن با او را نه تنها حرام، بلکه مستلزم كفر و شقاوت دانسته و اهل آتش شدن اعلام كرده است؛ چنان‌که پيش‌تر اشاره شد.
علاوه بر حرمت مخالفت فكري با وي، مخالفت عملي و عدم اطاعت از وي را در ممنوع بودن فروش اسلحه نيز ياد آور شده است كه همه اين‌ها بيانگر اهميت و نقش برجسته حركت انقلابي يماني در مقايسه با ديگران در آستانة ظهور حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف و هجوم فتنه‌ها در آن عصر و زمان است.
اما اين‌كه چرا در روايات نهضت يماني، هدايت بخش‌تر از ديگران توصيف شده و وجه برجستگي و استقامت پرچم وي ميان ديگر پرچم‌ها و قيام‌ها چيست، پرسشي است که با تأمل در روايات قبل، مي‌توان پاسخ آن را به دست آورد.
در اين‌باره، نويسندة کتاب عصرظهور، چند وجه را ياد آور شده است كه توجه به آن، حائز اهميت است:
وجه اول اين‌كه سيستم رهبري سياسي در يمن، از جهت سادگي و قاطعيت، نزديك‌تر به اسلام و دستورات مربوط به توسعه و گسترش اسلام و الزامات آن است.
وجه دوم اين‌كه ممكن است اين امتياز، به سبب وجود نيروهاي مطيع، مخلص و تسخير‌ناپذير در سپاه يماني ‌باشد.
وجه سوم اين‌كه ممكن است عدم پايبندي و عدم تعهد به عناوين ثانوي و معاهدات بين المللي حركت يماني، موجب برتري نهضت وي در آن شرايط باشد؛ برخلاف نهضت خراساني از ايران كه با توجه به سابقة سياسي و تعهدات متقابل با نظام‌هاي بين المللي، در چنين وضعيتي قرار ندارد. وجه چهارم اين‌كه قيام يماني به دليل اين‌كه به ديدار حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف نائل شده و مستقيماً از رهنمودهاي امام عليه السلام بر خوردار است، خالص‌تر و مطمئن‌تر از قيام‌هاي ديگر است (كوراني، همان: ص159).
نويسنده عصر ظهور در نهايت، وجه اخير را ترجيح مي‌دهد؛ ولي دليلي وجود ندارد كه جناب يماني در خروجش مستقيما از حضرت عجل الله تعالي فرجه الشريف دستور بگيرد يا اين‌كه شخصاً با حضرت ديدار داشته باشد؛ بنابراين در توجيه و تحليل برتري و هدايت بخشي قيام يماني، وجه اول و وجه سوم مناسب‌تر به نظر مي‌رسد.
غير از آنچه اشاره شد، گروه‌هاي ديگري نيز هستند که هنگام ظهور، براي ياري امام مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف، از مناطق مختلف قيام مي‌کنند و به لشکريان پيروز حضرت مي‌پيوندند. اين نيروها، از مناطق مختلفي مثل کوفه، شام، مصر و… به سوي حضرت به پا مي‌خيزند. در برخي روايات از اين نيروها و مجموعه ها، با عناويني همچون: «ابدال»، «نجبا» و «عصائب» ياد شده است (مجلسي، همان: ج51، ص88). در برخي روايات، از اهالي طالقان به عنوان ياران و اصحاب حضرت مهدي عليه السلام، تجليل شده است. از امام صادق عليه السلام درباره اهالي طالقان، نقل شده است که فرمود: «براي قائم عليه السلام، گنجي است در طالقان که نه طلا است و نه نقره» (همان: ج52، ص308). همچنين از امير المؤمنين عليه السلام نقل شده است که فرمود:
خوشا به حال طالقان، که از براي خداوند عز و جل در آن گنج‌هايي است نه از جنس طلا و نه از نقره و لکن درآن مرداني است اهل ايمان که خدا را از روي معرفت شناخته‌اند، آنان انصار و ياوران مهدي در آخر الزمان خواهند بود (همان: ج51، ص87؛ كوراني، همان: ج3، ص82).
و روايات مشابه ديگري نيز در اين زمينه نقل شده است. از ميان مجموعه نيروهايي که از مناطق مختلف براي حمايت و ياري رساني امام مهدي عليه السلام به پا مي‌خيزند، در اين شرايط حساس و تاريخي، تنها رزمندگان خراساني و يماني به صورت يک نيروي منظم و داراي آرايش نظامي، در صحنه ظاهر شده و به ايفاي نقش مي‌پردازند. ظاهراً ميان حرکت نيروهاي تحت امر شعيب بن صالح و نيروهاي خراساني نيز ارتباط و هماهنگي کامل وجود دارد. اين نيرو‌ها بعد از طغيانگري سفياني در آستانة ظهور، از مناطق مختلف به صورت ضربتي وارد عراق شده و با سپاه سفياني به نبرد مي‌پردازند. به همين سبب، آنان در حمايت از امام مهدي عليه السلام و مقابله با دشمنان آن حضرت، نقش مؤثر و برجسته تري نسبت به ديگران خواهند داشت.
آنچه اشاره شد، صرفاً نمونه‌هايي از قيام عدالت خواهانه‌اي بود که بر اساس روايات در هنگامه ظهور براي حمايت از قيام حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف رخ مي‌دهند. البته اين به معناي انحصار ياوران مهدي عليه السلام در هنگام ظهور در موارد ذکر شده نمي‌باشد.
منابع تحقیق :
1. ابن بابويه قمي، ابوجعفر محمد بن علي، الخصال، قم، انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين.
2. ابن بابويه قمي، ابوجعفر محمد بن علي، كمال الدين وتمام النعمه، قم، انتشارات اسلامي وابسته به جامعه مدرسين.
3. ابن حماد مروزي، ابوعبدالله نعيم، الفتن، انگلستان، كتابخانه المتحف، خطي.
4. ابن طاووس، رضي الدين علي بن موسي، الملاحم والفتن في ظهورالغائب المنتظر، بيروت، موسسة الاعلمي.
5. ابن منظور، محمد، لسان العرب، قم، نشرادب الحوزه.
6. اربلي، ابوالحسن علي بن عيسي بن ابي الفتح، كشف الغمه في معرفة الأئمه، بيروت، دارالكتب الاسلاميه.
7. بحراني، هاشم، المحجة فيما نزل في الحجة بيروت، مؤسسة الوفأ، 1403ق.
8. بحراني، هاشم، حلية الابرارفي فضائل محمد وآله الاطهار، قم، دارالكتب العلميه.
9. بحراني، هاشم، غاية المرام في حجة الخصام عن طريق الخاص والعام، بيروت، مؤسسة الاعلمي.
10. حرعاملي، محمد بن الحسن، اثبات الهداة، قم، چاپخانه علميه.
11. حرعاملي، محمد بن الحسن، الايقاظ من الهجعه،قم، دارالكتب العلميه.
12. حسيني واسطي زبيدي، محمد مرتضي، تاج العروس، كويت، دارالهدايه، 1385ش.
13. حلي، رضي الدين علي بن يوسف بن المطهر، العدد القويه لدفع المخاوف اليوميه، قم، كتابخانه مرعشي نجفي.
14. حلي، يوسف حسن بن مطهر، المستجاد من كتاب الارشاد، قم، كتابخانه آيت‌الله مرعشي.
15. ديلمي، ابو محمد، ارشاد القلوب، بيروت، موسسه الاعلمي.
16. شيخ طوسي، ابوجعفرمحمد بن حسن، الغيبه، تهران، كتابفروشي نينوي.
17. صافي گلپايگاني، لطف‌الله، منتخب الاثر، چاپ دوم، قم، انتشارات حضرت معصومه عليها السلام، 1421ق.
18. صفار قمي، محمد بن الحسن بن فروخ، بصائرالدرجات في فضائل آل محمد صلي الله عليه و آله، قم، كتابخانه آيت‌الله مرعشي.
19. طبرسي، فضل بن الحسن، مجمع البيان في تفسيرالقرآن، قم، دارالكتب الاسلاميه.
20. طبري، محمد بن جرير بن رستم، دلائل الامامه، قم، كتابفروشي رضي.
21. طبسي نجفي، محمد رضا، الشيعة والرجعة، چاپخانه الآداب، نجف اشرف، 1385ش.
22. عاملي، محسن امين، اعيان الشيعه، بيروت، دارالتعارف.
23. عبدالباقي، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الكريم، قاهره، الطبع الثاني1408ق.
24. عروسي حويزي، عبدعـلي بن جمعه، نورالثقلين، قم، چاپخانه علميه.
25. عياشي سمرقندي، محمد بن مسعود، تفسيرالعياشي، تهران، كتابفروشي اسلاميه.
26. فتال نيشابوري، محمد، روضة الواعظين، انتشارات الرضي، قم.
27. کوراني، علي، عصرظهور، ترجمة عباس جلالي، 1378، قم، سازمان تبليغات اسلامي.
28. کوراني، علي، معجم احاديث المهدي، مؤسسه معارف اسلامي، قم، 1411ق.
29. كاظمي، مصطفي، بشارة الاسلام، تهران، كتابخانه نينوالحديثه.
30. كليني رازي، محمد بن يعقوب، الكافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
31. متقي هندي، علاء الدين علي، كنزالعمال في سنن الاقوال والافعال، بيروت، مؤسسة الرساله.
32. متقي هندي، علاءالدين علي، البرهان في علامات مهدي آخرالزمان، چاپخانه خيام، قم.
33. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، مؤسسة الوفاء.
34. معروف (الدين راوندي)، ابوالحسين سعيدبن هبة الله، الخرائج والجرائح، قم، مؤسسة الامام مهدي.
35. مقدس شافعي، يوسف بن يحيي، عقدالدرر في اخبارالمنتظر، عالم الفكر، قاهره.
36. نعماني، محمد بن ابراهيم، الغيبة، تهران، كتابفروشي صدوق.
37. نوري طبري، ميرزا حسين، مسدرك الوسائل، قم، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث.
منبع: www.entizar.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط