آسیب های اجتماعی در روایات «میزان الحکمه»(3)
نويسنده:احمد حیدرنام
منبع : راسخون
منبع : راسخون
4- غيبت (33)«الغیبة»
وَلا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ (34)
و از يكديگر غيبت نكنيد، آيا كسي از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ آن را ناخوش داريد (پس) از خدا بترسيد كه خدا توبه پذير مهربان است.
15477- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « مررت ليلة اسري بي علي قوم يخمشون وجوهم باظفارهم فقلت: يا جبرئيل من هولاء؟ فقال؟ هولاء الذين يغتابون الناس و يقعون في اعراضهم»
در شب معراج مردمي را ديدم كه چهره هاي خود را با ناخنهايشان مي خراشند، پرسيدم اي جبرئيل اينها كيستند؟ گفت: اينها كساني هستند كه از مردم غيبت مي كنند و آبرويشان را مي برند.
15484- الامام الحسين(علیه السّلام) : « لرجل اغتاب عنده رجلا -: يا هذا – كف عن الغيبة فانها ادام كلاب النار».
به مردي كه در حضور ايشان از مردي غيبت كرد: اي مرد! دست از غيبت بردار، زيرا غيبت نواله سگهاي دوزخ است.
ب) غيبت و دين:
15495- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « الغيبة اسرع في دين الرجل المسلم من الاكلة في جوفه»
غيبت كردن در (نابودي ) دين آدمي، زودتر كارگر افتد تا بيماري خوره در اندورن او.
15496- رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « مَنِ اغتاب مسلما او مسلمة لم يقبل الله صلاته و لا صيامه اربعين يوما و ليلة الا ان يغفر له صاحبه»
هر كس از مرد يا زن مسلماني غيبت كند خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذيرد مگر اينكه غيبت شونده او را ببخشد.
ج) معناي غيبت:
15506- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « الغيبة ذكرك اخاك بما یكره»
غيبت آن است كه از برادرن چيزي بگويي كه او خوش ندارد.
15509- الامام الكاظم(علیه السّلام) : « مَن ذكر رجلا مِن خلفه بما هو فيه مما عرفه الناس لم يغتبه و من ذكره من خلفه بما هو فيه مما لا يعرفه الناس اغتابه».
هر كس پشت سر ديگري چيزي بگويد كه در او هست و مردم هم آن را مي دانند غيبتش نكرده است اما اگر كسي پشت سرش چيزي را بگويد كه در او هست ولي مردم نمي دانند غيبتش كرده است.
د) كسي كه غيبتش رواست:
15514- رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « اربعه ليست غيبتهم غيبة: الفاسق ملعن بفسقه و الامام الكذاب ان احسنت لم يشكر و ان اسأت لم يغفر و المتفكهون بالامهات و الخارج عن الجماعة الطاعن علي امتي الشاهر عليها بسيفه»
چهار كسند كه غيبت كردن از آنها غيبت نيست فاسقي كه فسق خود را آشكار مي سازد پيشواي درغگويي كه اگر خوبي كني سپاسگذاري نمي كند و اگر بدي كني نمي بخشد كساني كه از سر خنده و شوخي فحش مادر مي دهند و كسي كه از جماعت مسلمانان كناره گيرد و بر امت من عيب گيرد و به روي آنها شمشير كشد.
هـ ) گوش دادن به غيبت:
15533- الامام علي(علیه السّلام) : « السامع للغيبة كالمغتاب»
شنونده غيبت، مانند غيبت كننده است.
15535- الامام علي (علیه السّلام): «- و قد نظر الي رجل يغتاب رجلا عند ابنه الحسن (علیه السّلام) – يا بني نزه سمعك عن مثل هذا ؛فانه نظر الي اخبث ما في وعائه فافرغه في وعائك»
وقتي ديد شخصي در حضور فرزندش حسن(علیه السّلام) از كسي غيبت مي كند-: فرزندم! گوش خود را از چنين كسي به دور دار، زيرا او به پليدترين و نجس ترين چيزهايي كه در ظرف وجود خود دارد نگريسته و آنها را در ظرف تو خالي كرده است.
5- دروغ (35)«الکذب»
17386- قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « اذا کذب العبد کذبة نباعد الملک منه سیرة میل من نتن مت جاء به»
هـر گـاه بـنده دروغ بگويد، از بوى گندى كه پديد آورده است ، فرشته به مسافت يك ميل از او فاصله گيرد.
17427- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « لا یکذب الکاذب الا مهانة نفسه، و اصل السخریة الطمأنینة الی اهل الکذب»
دروغگو، دروغ نمى گويد، مگر براثر حقارتى كه در وجود اوست و ريشه تمسخر، اعتماد كردن به دروغگويان است .
ب) دروغ کلید هر بدی:
17409- امام باقر(علیه السّلام) : « انّ الله جعل للبشر اقفالاً و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شرٌ من الشراب»
خـداوند عزوجل ، براى بدى قفلهايى قرار داده و كليدهاى آن قفلها راشراب قرار داده است و دروغ ، بدتر ازشراب است .
ج) دستور به ترك دروغ جدى و شوخى:
17415- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « انّ الکذب لا یصلح منه جدٌ و لا هزل، و لا ان یعد الرجل ابنه ثم لا ینجز له، ان الصدق یهدی الی البر، و انّ البرّ یهدی الی ال الجنّة»
دروغ ، چه جدى وچه شوخى آن ، درست نيست همچنين درست نيست كه مرد بـه فرزند خود وعده اى بدهد و به آن عمل نكند همانا راستگويى ،به نيكى رهنمون مى شود و نيكى بـه بـهـشـت هـدايـت مـى كـنـد و دروغ بـه ناراستى و انحراف مى كشاند و ناراستى و انحراف، به آتش رهنمون مى شود.
د) نتیجه دروغ:
17443- الامام على (علیه السّلام): « کثرة الکذب تفسد الدین و تعظم الوزر»
دروغگويى زياد، دين را تباه و گناه را بزرگ مى گرداند.
17462- الامام صادق (علیه السّلام): « انّ الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل»
انسان دروغى مى گويد و به سبب آن ، از نماز شب محروم مى شود.
6- لغو (گفتار و کردار بیهوده)(36)«اللّغو»
با فرو گذاشتن آنچه سودمند است، خود را در معرض آنچه بیهوده است قرار مده.
18277- قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « اعظم الناس قدراً من ترک ما لا یعنیه»
پر ارج ترین مردم کسی است که آنچه را که بیهوده است فرو گذارد.
7- شوخی (37)« المزاح»
18863- الامام الباقر(علیه السّلام): « انّ الله یحب المداعب فی الجماعة بلا رفث»
خداوند کسی را که در میان جمعی شوخی و بذله گویی کند دوست دارد، به شرط آن که ناسزاگویی در آن نباشد.
18855- قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « المؤمن دعبٌ لعبً و المنافق قطبٌ غضبٌ»
پيامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : مؤمن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و خشمگین.
ب) نکوهش شوخی:
18864- قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « یا علی لا تمزح فیذهب بهاؤک، و لا تکذب فیذهب نورک»
پيامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : ای علی؛ شوخی مکن که ارج و احترامت را از بین می برد و دروغ نگو که نورانیتت را از بین می برد.
18878- الامام الصادق(علیه السّلام): «اذا احببت رجلاً فلا نمازحه و لا تماره»
هر گاه کسی را دوست داشتی نه با او شوخی کن و نه مجادله.
18865- الامام علی(علیه السّلام): «ما مزح امرؤ مزحة الا مجّ من عقبه مجّه»
هیچ شوخی نیست مگر این که پاره ای از عقل را دور انداخت.
فصل چهارم: آسيب هايي كه به واسطه اجتماع و روابط انسانها در جامعه پدید می آید.
مقدمه فصل چهارم
پس یکی از عوامل مهم در ارتکاب جرایم و بزهکاریها، محیط زندگی یا همان جامعه است.
ما در این فصل سعی کردیم بعضی از مواردی را که شامل نابسامانیهای جامعه نظیر طلاق، فساد، قهرکردن، زورگویی، خیانت، گناه و اعتیاد؛ می شود را بررسی نموده، باشد که بتوان با استفاده از احادیث اهل بیت علیهم السلام با این آسیبها به طور صحیح برخورد کنیم و افرادی که در این وادی گرفتار شده اند را یاری کنیم.
1- طلاق (38)«الطّلاق»
خداوند متعال مردان و زنانى را كه همواره تغيير ذائقه مى دهند (و در پى تعويض همسران خود هستند) دوست ندارد.
11177- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « ما احلَّ الله شیئاً ابغض الیه من الطلاق»
خداوند چيزى را كه نزد او منفورتر از طلاق باشد، حلال نكرده است .
2- فساد(39)«الفساد»
1 ـ گناه:
پيامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : گـناه را هرگاه بنده پنهانى مرتكب شود به كسى جز صاحب آن زيانى نمى زند وهرگاه آشكارا انجامش دهد و مردم او را منع نكنند، آن گناه به عموم مردم آسيب خواهد رساند.
2 ـ اختلاف:
سوگند به خدا كه هيچ امتى پس از پيامبر خود دچار اختلاف نشد،جز آن كه باطل آن بر حق آن چيره گشت مگر اين كه خدا نخواست .
3 ـ محروميت از حق:
هـرگـز پـاك و پاكيزه (و سعادتمند) نگرددآن امتى ، كه حق ناتوان بدون ترس و لرز از قدرتمند گرفته نشود.
ب) مفسدان حقیقی:
15893- رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی قیل: یا رسول الله و من هما؟ قال: الفقهاء و الامراء»
دو گروه از امن متتد که اگر آنها درست شوند امتم درست شود و اگر آنها تباه شوند امتم تباه گردد.
ج) آنچه مانع از فساد می شود:
15910- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « لولا عباد لله رکّع و صبیان رضّع و بها ثم رتّّع، لصب علیکم العذاب صبّا»
اگر نبود وجود بندگانی که برای خدا رکوع می کنند و کودکان شیر خوار و حیوانات چرنده، بیگمان عذاب سختی بر آنها نتزل می شود.
3- قهر كردن (40)«الهجران»
پيامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : قهر كردن مسلمان بابرادرش ، مانند ريختن خون اوست .
21090- الامام صادق(علیه السّلام): «لا یزال ابلیس فرحا ما اهتجر المسلمان فاذا التقیا اصطکّت رکبتاه و تخلّعت أوصاله، و نادی یا ویله، ما لقی من الثّبور»
تا زمانى كه دو مسلمان با يكديگر قهر باشند، ابليس خوشحال است و هرگاه با هم (آشـتى و)ديدار كنند، زانوهايش به هم خورد وبندهايش از هم بگسلد و فرياد زند: اى واى بر من ، هلاك شدم .
21104- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «لا تدابروا و لا تقاطعوا، و کونوا عباد الله اخوانا، هجر المؤمنین ثلاثا، فان تکلّما و الا اعرض الله عنهما حتی یتکلّما»
به يكديگر پشت نكنيد و از هم نبريد وبا هم ، اى بندگان خدا، برادر باشيد قهر كردن دو مؤمن سه روز اسـت ، اگـر (پـس از سـه روز) با هم صحبت نكردند خداوند عزوجل از آن دو روى گرداند تا زمانى كه با هم صحبت كنند.
4- زور گویی (41)«البغی»
826 (منتخب)- الامام علی(علیه السّلام): « ایاک و البغی فانّه یعجّل الصرعة و یحلب العامل به العبر»
از زور گویی و سرکشی بپرهیز که زورگویی زود به خاکت افکند و زورگو را درس عبرت می سازد.
828 (منتخب)- الامام صادق: (علیه السّلام) « انظر ان لا تکلمن بکلمة بغی ابداً و ان اعجبک نفسک و عشیرتک»
مواظب باش که هرگز حرف زوری از دهانت خارج نشود هر چند به قدرت خود و خویشاوندانت بنازی.
ب) زورگو و سرکش:
1811- الامام صادق(علیه السّلام): «فی قوله تعالی (فمن اضطر غیر باع و لا عاد) - : الباغی الذی یخرج علی الامام»
در تفسیر آیه «هر کس ناچار شود بی آنکه سرکشی ورزد و تجاوز کند» ـ: سرکش کسی است که علیه امام قیام کند.
ج) جنگ با مسلمانان سرکش و یاغی:
1815- الامام علی(علیه السّلام): « القتال قتالان: قتال اهل الشرک لا ینفر عنهم حتی یسلموا او یؤتوا الجریة عن یدٍ و هم صاغرون، و قتال لاهل الزّیغ لا ینفر عنهم حتی یفیؤوا الی امر الله أو یقتلوا»
با اهل بغی (گروههای یاغی و سرکش ) به همان شدت جنگ با مشرکان، باید جنگید و از تمام امکانات و تواناییهای اهل قبله (مسلمانان) باید علیه آنان کمک گرفت و در صورت دسترسی بر ایشان، باید همچون مشرکان اسیرشان کرد.
5- خیانت (42)«الخیانة»
5295- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « لا تخن من خانک فتکون مثله»
به کسی که به تو خیانت کرده است خیانت نکن که تو نیز چون او خواهی بود.
5285- الامام علی(علیه السّلام): « الخیانة رأس النفاق»
خیانت سرآمد نفاق است.
ب) نشانه خیانت:
5300- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « افشاء سرّ اخیک خیانة، فاجتنب ذلک».
فاش کردن راز برادر دینی خیانت است، پس از این کار دوری کن.
5305- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : « امّا علامة الخائن فاربعة: عصیان الرحمان و اذی الجیران و بعض الاقران و القرب الی الطغیان»
نشانه های خیانتکار چهار چیز است: نافرمانی رحمان، آزار رساندن به همسایگان، نفرت از همگنان و نزدیک شدن به سرکشی و طغیان.
5304- الامام علی(علیه السّلام): « الخائن من شغل نفسه بغیر نفسه و کان یومه شرّاً من امسه».
خیانتکار کسی است که خود را به غیر خود مشغول دارد و امروزش بدتر از دیروزش باشد.
ج) اوج خیانت:
5306- الامام علی(علیه السّلام): « غایة الخیانة خیانة الخلّ الودود، و نقض العهود»
اوج خیانت، خیانت کردن به دوست صمیمی و شکستن عهد و پیمانهاست.
6- گناه (43)«الذّ نب»
وَذَرُوا ظَاهِرَ الإثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الإثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ (44)
(وگـنـاه را ، چه آشكار باشد و چه پنهان ، ترك گوييد آنان كه مرتكب گناه مى شوند ، به سزاى اعمال خود خواهند رسيد).
6535- الامام علی(علیه السّلام):«الذنوب الدعا، و الدواء استغفار، و الشفاء ان لا تعود»
گناهان درد و دارو (ى آنها) استغفار است و شفايش به اين است كه عود نكنند.
6548- الامام علی(علیه السّلام) : «اجتناب السیئات اولی من اکتساب الحسنات»
دورى كردن از بديها سزاوارتر از انجام خوبيهاست .
ب) تظاهر به گناه:
6555- امـام رضـا(علیه السّلام) : «المذیع بالسیئة مخذول، والمستتر بالسیئة مغفور له »
كـسـى كـه گناه (خود) را آشكار كند خوار فروگذاشته شود و كسى كه گناه را مخفى و پوشيده بدارد آمرزيده شود.
ج) بزرگترين گناهان:
6566- الامام الباقر(علیه السّلام): «الذنوب کلها شدیدةٌ و اشدها ما نبت علیه اللّحم و الدم»
همه گناهان بدند و بدترين آنها گناهى است كه برآن گوشت و خون برويد.
6568- الامام علی(علیه السّلام): «اعظم الذنوب عند الله اصرّ علیه عامله»
بزرگترين گناه نزد خداوند ، گناهى است كه مرتكبش بر آن اصرار ورزد.
د) گناهانى كه آمرزيده نمى شود:
6579- رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «لکلّ ذنب توبة الا سوء الخلق فان صاحبه کلّما خرج من ذنبٍ دخل فی ذنبٍ»
هر گناهى توبه دارد مگر بداخلاقى ، زيرا آدم بداخلاق از هر گناهى كه درآيد (وتوبه كند) به گناهى ديگر مى افتد.
6577- الامـام الصـادق(علیه السّلام): «کلّ ذنب مغفورة سوی عقوبتی اهل دعوتک»
هر گناهی بخشیده می شود مگر نارضایتی همکیشانت (از تو).
هـ) بر حذر داشتن از گناه در خلوت:
6582- امـام عـلـى(علیه السّلام) : «اتّقوا معاصی الله فی الخلوات، فانّ الشاهد هو الحاکم»
از مـعـاصـى خـدا درتـنـهـايـيـهـا(ى خود) بپرهيزيد ، زيرا آن كه شاهد است (يعنى خداوند) همان داور است .
و) سبك و كوچك شمردن گناه:
6587- الامام الباقر(علیه السّلام): «لا تستصغرنّ سیئة تعمل بها، فانک تراها حیت تسوؤک»
کردار بد خود را کوچک مشمار؛ زیرا (در قیامت) آن را ناخوشایند خواهی دید.
ز) گناهان كبيره:
6604- الامام الصادق(علیه السّلام) : «الکبائر سبع: قتل المؤمن متعمّداً، و قذف المحصنه، و الفرار من الزّحف، و التعرّب بعد الهجرة، و اکل مال الیتیم ظلماً، و أکل الربا بعد البیّنه، و اکل ما اوجب الله علیها النار»
گـنـاهـان كـبـيـره هـفـت تاست : كشتن عامدانه مؤمن ، تهمت زدن به زن پاكدامن، فرار از مـيـدان جهاد با دشمن ، تعرب بعد از هجرت (ارتداد) ، خوردن به ناحق مال يتيم ، رباخوارى بعد از دانستن (حرمت آن ) و هر چيزى كه خداوند به سبب آن آتش دوزخ را واجب كرده است .
ح) اصرار بر گناه:
6613- الامام باقر(علیه السّلام): «فی قوله تعالی (... ولم یصرّوا ...) الاصرار ان یعذب العبد و لا یستغفر، و لا یحدث نفسه بالتوبة فذلک الاصرار»
درباره آيه ( بر آنچه مى كردند پاى نفشارند) ، فرمود : اصرار بر گناه اين است كه بنده گناه كند و آمرزش نطلبد و در فكر توبه هم نباشد اين است اصرار (بر گناه ).
ط) شاد شدن به گناه:
6624- الامام علی(علیه السّلام) : «من تلذّذ بمعاصی الله اورث الله ذلّا »
هر كه از معاصى خداوند لذت برد خداوند او را به خوارى افكند.
ی) گناهان زود كيفر:
6649- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «ثلاثة من الذنوب تعجّل عقوبتها و لا تؤخر الی الاخرة: عقوق الوالدین و البغی علی الناس و کفر الاحسان»
پـيـامـبـر خـدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : سه گناه است كه كيفرشان در همين دنيا مى رسد و به آخرت نمى افتد : آزردن پدر و مادر ، زورگويى و ستم به مردم و ناسپاسى نسبت به خوبيهاى ديگران .
ک) داروى گناهان:
6655- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «لکل داء دواءٌ و دواءُ الذنب الاستغفار»
هر دردى را دارويى است و داروى گناهان استغفاراست .
ل) پاك كننده هاى گناهان .
1 ـ كيفر دنيوى:
6666- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «لا یزال البلاء فی المؤمن و المؤمنه فی جسده و ماله و ولده حتی یلقی الله و ما علیه من خطیئه»
زن و مرد مؤمن پيوسته در جان و مال و فرزندش گرفتار بلا مى شود تا آن كه بدون گناه خدا را ديدار كند.
2 ـ بيماريها:
6671- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم):« حمّی اللیل کفارة السنةٍ»
يك شب تب داشتن كفاره يك سال (گناه ) است .
3 ـ اندوهها:
6681- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «ما اصاب المؤمن من نصب و لا وصبٍ و لا حزنٍ حتی الهمّ یهمّه الا کفر الله به عنه سیئاته»
هيچ رنج و درد و اندوه و حتى نگرانى خاطرى به مؤمن نرسد جز اين كه خداوند بدان گناهانش را بزدايد.
4 ـ كارهاى نيك:
6686- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «اذا عملت سیئة فاعمل حسنة تمحوها»
هر گاه كار بدى كردى كار خوبى انجام بده آن بدى را پاك مى كند.
5 ـ خوشخويى:
6689- الامـام صادق(علیه السّلام) : «انّ احسن الخلق یذیب الخطیئه کما تذیب الشمس الجلید، و ان سوء الخلق لیفسد العمل کما یفسد الخلّ العسل»
همانا خوشخويى گناه را مى گدازد ، همچنان كه آفتاب يخ را و بدخويى كردار را تباه مى سازد ، همچنان كه سركه عسل را.
6 ـ سجده زياد:
6694- الامـام صادق(علیه السّلام) : «جاء رجل الی رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فقال: یا رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) کثرة ذنوبی و ضعف عملی، فقال رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : اکثر السجود فانه یحطّ الذنوب کما تحطّ الریح ورق الشجر»
مردى خدمت پيامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آمد و عرض كرد : اى رسول خدا! گناهانم زياد شده و اعمالم سست و اندك گشته است رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود : زياد سجده كن ، زيرا، همچنان كه باد برگ درختان را فرو مى ريزاند، سجده گناهان را مى ريزاند.
7- اعتیاد: (مصرف مواد مخدر.)(45)«المخدّر»
زمانى فرا رسد كه امت من چيزى به نام بنگ استعمال مى كنند من از اين افراد بيزار و بدورم و آنان از من دورند.
4626- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «سلّموا علی الیهود و النصاری و لا تسلّموا علی آکل البنج»
به يهود و نصارى سلام كنيد اما به مصرف كننده بنگ سلام نكنيد.
4627- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «من احتقر ذنب البنج فقد کفر»
كسى كه گناه كشيدن بنگ را ناچيز شمارد كافر است .
4628- رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) : «من اکل البنج کانما هدم الکعبه سبعین مرّه و کانما قتل سبعین نلکاً مقربا، و کانما قتل سبعین نبیاً مرسلاً، و کانما احرق سبعیت مصحفاً، و کانما رمی الی الله سبعین حجراً، و هو ابعد من رحمة الله من شارب الخمر و آکل الربا و الزانی و النّمّام »
هـر كـس بنگ استعمال كند چنان است كه هفتاد بار كعبه را ويران كند و هفتاد فرشته مقرب را بـكـشـد و هفتاد پيامر مرسل را به قتل رساند و هفتاد قرآن را بسوزاند و هفتاد سنگ به سوى خدا پرتاب كند چنين كسى از رحمت خدا دورتر است تا شرابخوار و رباخوار و زناكار و سخن چين .
کتاب نامه:
1.آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحرافات)، هدایت الله ستوده، آوای نور، تهران، چاپ پنجم، 1378.
2.جامعه شناسی، منصور قنادان و همکاران، آوای نور، تهران، چاپ دوم، 1376.
3.مبانی جامعه شناسی، رسول ربانی و مجتبی شاهنوسی، آوای نور، تهران، چاپ اوّل،1380.
4.مبانی جامعه شناسی، منصور وثوقی و علی اکبر نیک خلق، بهینه، تهران، چاپ هفدهم، 1386.
پی نوشت ها :
33- میزان الحکمة، جلد 9، ص4449.
34- حجرات 12.
35- میزان الحکمة، جلد 11، ص5119.
36- میزان الحکمة، جلد 11، ص5333.
37- میزان الحکمة، جلد 11، ص5545.
38- میزان الحکمة، جلد 7، ص3303.
39- همان، جلد 10، ص4613.
40- میزان الحکمة، جلد 13، ص6615.
41- همان، جلد 2، ص523.
42- میزان الحکمة، جلد 4، ص 1585.
43- میزان الحکمة، جلد 4، ص 1879.
44- بقره، 120.
45- میزان الحکمة، جلد3، ص1373.