6 پیشنهاد برای گذران اوقات فراغت
میگویند اگر بهترین جای دنیا هم برای اوقات فراغت بروی، بعد از چند بار دلت زده میشود. اصلاً آب اوقات فراغت با تکرار توی یک جو نمیرود. برای همین، باید پیشنهادهایی بدهیم که تا اندازهای جدیدتر و خلاقانهتر باشند. ضمن اینکه باید به اولویتهایی هم که جوانان به آنها بیشتر احتیاج دارند (اولویتهای گردشگری، فعالیتهای فرهنگی هنری و مهارتآموزی)، بیشتر توجه کرد؛ و اما پیشنهادهای ما:
اصولاً سفر چیز خوبی است. اما سفرهای درونشهری از آن چیزهای خیلی خوب است؛ سفری که نه چندان وقتتان را میگیرد و نه چندان هزینهبر است. سفر در تهرانی که بیشتر از دود و دم و ترافیکش در عذابیم، میتواند فرصتی به وجود بیاورد که جنبههای مثبت شهر را هم ببینیم، طبیعتش را بشناسیم و با تاریخش آشنا شویم. آشنایی با تاریخ شهر، یک هویت خاص به عنوان یک شهروند به ما میدهد و این به بهداشت روانمان کمک میکند. پناه بردن به طبیعت هم به قول روانکاوان مثل پناه بردن به دامان مادر است و آرامشبخش. از امسال این طرح را میراث فرهنگی و شهرداری با اتوبوسهایی با طراحی ویژه انجام میدهند. این اتوبوسها شما را دو جور در تهران میگردانند: یا از 9 صبح تا 2 بعد از ظهر، یا از 9 صبح تا 7 شب. یک راهنمای تهرانشناس هم با شما میآید تا شما حسابی به اطلاعات عمومیتان در مورد شهر بیفزایید. ظاهراً بعد از این اتوبوسهای روباز، نوبت اتوبوسهای دوطبقه قدیمی تهران است که روی یک موتور نو سوار شوند و حس نوستالژیکتان را هم زنده کنند.
تورهای تهرانگردی هم انواع دولتی دارند، هم انواع غیر دولتی. اصلاً شما خودتان هم میتوانید با تشکیل یک گروه دوستانه تهرانگردی برنامهریزی کنید و حسابی جاهای دیدنی پایتخت را بگردید. برای درآوردن آمار این جاها، میتوانید هم پشت بعضی از نقشههای تهران را بکاوید، هم کتابچه کوچک دیدنیهای تهران را. از این لیست، یادتان باشد که برج طغرل، چشمه علی، دشت لار و گلابدره را فراموش نکنید.
شهرستانیهایی هم که مثل تهرانیها، گرفتاری ترافیک و دود و دم ندارند، میتوانند این کار را در مورد شهر خودشان خیلی راحتتر و با استفاده از وسیله شخصی یا یکی از دوستان انجام دهند.
2- سر زدن به کلاسهای مهارتهای زندگی
شاید بگویید تابستان و کلاس رفتن؟ ولی اگر بدانید چقدر جنس این کلاسها با آن کلاسهای خشک مدرسه و دانشگاه فرق میکند، حتماً به آن سری میزنید. در کارگاههای مهارتهای زندگی، نه به شما آشپزی یاد میدهند و نه درست کردن لولههای ترکیده را. قضیه خیلی جدیتر و البته جذابتر از این حرفها است. شیوههای صحیح ارتباط با دیگران، مقابله با افسردگی و اضطراب، شیوههای حل مسأله و تصمیمگیری، شیوههای جرأتورزی و آشنایی با تفاوتهای زن و مرد از انواع چیزهایی است که شما در این کلاسها یاد میگیرید. در شهرستانها معمولاً بهزیستی یا نهادهای زیر نظر بهزیستی این کلاسها را برگزار میکنند. در تهران هم فرهنگسراهای مختلف، از جمله فرهنگسراهای خانواده و نهادهای غیر دولتی، متولی آموزش مهارتهای زندگی هستند.
3- ساختن یک وبلاگ و وبگردی
نوشتن خوب است. نوشتن از دغدغهها، آرزوها و خاطرات روزانه، یکی از امکاناتی است که یک وبلاگ میتواند در اختیارتان بگذارد. شما میتوانید با یک نام مستعار هرچه در دلتان است را بریزید روی اینترنت و حسابی به قول روانشناسان، تخلیه هیجانی شوید. ضمن اینکه با خواندن وبلاگهای دیگران میتوانید با دغدغههای یک جمع دیگر هم آشنا شوید. فضای وبلاگها خیلی فعالتر از فضاهای دیگر اینترنت است و هنوز از چترومها سالمتر و هدفمندتر باقی مانده است. وبلاگها در ضمن میتوانند مجالی برای بروز استعدادهای نوشتاری و هنری شما باشند. طراحی یک وبلاگ مثل مرتب کردن یک اتاق به شما آرامش میدهد. اتاقی که هر روز میتوانید محتوایش را عوض کنید و به دیگران نشان بدهید. ضمن اینکه شما نیز میتوانید هر روز خاطرات، شعرها و داستانهای دیگران را بخوانید و از طراحی اتاقشان لذت ببرید.
5- کتاب، کتاب و باز هم کتاب
همه نویسندههای ایرانی وقتی از خاطراتشان حرف میزنند، حتماً به خواندن کتاب در ظهرهای گرم تابستان اشاره میکنند. اگر خیلی حوصله دست گرفتن کتاب یا رفتن به کتابفروشی و کتابخانه را ندارید، میتوانید کتابهای الکترونیکی رایگان را دانلود کنید و بریزید روی هارد کامپیوترتان. اما اگر کامپیوتر ندارید، همین الان عضو یک کتابخانه عمومی شوید. اگر میخواهید حسابی از کتاب خواندن حظ ببرید، یک مجموعه طولانی مثل آشنایی با اساطیر کشورهای مختلف یا آشنایی با فیلسوفان مختلف را انتخاب کنید. اگر هم عشق داستانید، با یک رمان چند جلدی دست و پنجه نرم کنید: «در جستجوی زمان از دست رفته، مارسل پروست» میتواند باعث شود شما زمانتان را از دست ندهید. خواندن مجموعه آثار چخوف یا رمانهای داستایوفسکی هم حسابی تابستانتان را متفاوت میکند. اگر ایرانیخوانترید، رمانهای عامهپسند را بریزید دور؛ چون آخرش حس میکنید سر کارید.. اگر اهل هیچکدام از اینها نیستید، کتابدرمانی کنید لااقل! کتابهای روانشناسی الیس و بک میتوانند نظرتان را در مورد دنیا عوض کنند: «عشق هرگز کافی نیست»، «زندگی شادمانه» یا «از حال بد به حال خوب» را بگیرید دستتان و استارت بزنید.
6- فیلم دیدن به صیغه جمع
حتماً لازم نیست بروید سراغ فیلمهای تارکوفسکی و کیشلوفسکی و هیچکاک. و بروید از میدانهای اصلی شهر، یک عالمه انیمیشن بگیرید. اصلاً انگار ذات تابستان به کارتون بیشتر نزدیک است. میتوانید شکمتان را بگیرید و حسابی به بامزگیهای «گارفیلد 1 و 2» بخندید. توی «پینوکیو 3000» و «شنلقرمزی» دنبال نوستالژیهای کودکیتان بگردید خوبی این کارتونها این است که همه اعضای خانواده را میتوانید دور هم جمع کنید و با هم بخندید. فقط یادتان باشد که دوز خشونت این فیلمها زیاد نباشد
منبع:http://tandorosti.com
/خ
اصولاً سفر چیز خوبی است. اما سفرهای درونشهری از آن چیزهای خیلی خوب است؛ سفری که نه چندان وقتتان را میگیرد و نه چندان هزینهبر است. سفر در تهرانی که بیشتر از دود و دم و ترافیکش در عذابیم، میتواند فرصتی به وجود بیاورد که جنبههای مثبت شهر را هم ببینیم، طبیعتش را بشناسیم و با تاریخش آشنا شویم. آشنایی با تاریخ شهر، یک هویت خاص به عنوان یک شهروند به ما میدهد و این به بهداشت روانمان کمک میکند. پناه بردن به طبیعت هم به قول روانکاوان مثل پناه بردن به دامان مادر است و آرامشبخش. از امسال این طرح را میراث فرهنگی و شهرداری با اتوبوسهایی با طراحی ویژه انجام میدهند. این اتوبوسها شما را دو جور در تهران میگردانند: یا از 9 صبح تا 2 بعد از ظهر، یا از 9 صبح تا 7 شب. یک راهنمای تهرانشناس هم با شما میآید تا شما حسابی به اطلاعات عمومیتان در مورد شهر بیفزایید. ظاهراً بعد از این اتوبوسهای روباز، نوبت اتوبوسهای دوطبقه قدیمی تهران است که روی یک موتور نو سوار شوند و حس نوستالژیکتان را هم زنده کنند.
تورهای تهرانگردی هم انواع دولتی دارند، هم انواع غیر دولتی. اصلاً شما خودتان هم میتوانید با تشکیل یک گروه دوستانه تهرانگردی برنامهریزی کنید و حسابی جاهای دیدنی پایتخت را بگردید. برای درآوردن آمار این جاها، میتوانید هم پشت بعضی از نقشههای تهران را بکاوید، هم کتابچه کوچک دیدنیهای تهران را. از این لیست، یادتان باشد که برج طغرل، چشمه علی، دشت لار و گلابدره را فراموش نکنید.
شهرستانیهایی هم که مثل تهرانیها، گرفتاری ترافیک و دود و دم ندارند، میتوانند این کار را در مورد شهر خودشان خیلی راحتتر و با استفاده از وسیله شخصی یا یکی از دوستان انجام دهند.
2- سر زدن به کلاسهای مهارتهای زندگی
شاید بگویید تابستان و کلاس رفتن؟ ولی اگر بدانید چقدر جنس این کلاسها با آن کلاسهای خشک مدرسه و دانشگاه فرق میکند، حتماً به آن سری میزنید. در کارگاههای مهارتهای زندگی، نه به شما آشپزی یاد میدهند و نه درست کردن لولههای ترکیده را. قضیه خیلی جدیتر و البته جذابتر از این حرفها است. شیوههای صحیح ارتباط با دیگران، مقابله با افسردگی و اضطراب، شیوههای حل مسأله و تصمیمگیری، شیوههای جرأتورزی و آشنایی با تفاوتهای زن و مرد از انواع چیزهایی است که شما در این کلاسها یاد میگیرید. در شهرستانها معمولاً بهزیستی یا نهادهای زیر نظر بهزیستی این کلاسها را برگزار میکنند. در تهران هم فرهنگسراهای مختلف، از جمله فرهنگسراهای خانواده و نهادهای غیر دولتی، متولی آموزش مهارتهای زندگی هستند.
3- ساختن یک وبلاگ و وبگردی
نوشتن خوب است. نوشتن از دغدغهها، آرزوها و خاطرات روزانه، یکی از امکاناتی است که یک وبلاگ میتواند در اختیارتان بگذارد. شما میتوانید با یک نام مستعار هرچه در دلتان است را بریزید روی اینترنت و حسابی به قول روانشناسان، تخلیه هیجانی شوید. ضمن اینکه با خواندن وبلاگهای دیگران میتوانید با دغدغههای یک جمع دیگر هم آشنا شوید. فضای وبلاگها خیلی فعالتر از فضاهای دیگر اینترنت است و هنوز از چترومها سالمتر و هدفمندتر باقی مانده است. وبلاگها در ضمن میتوانند مجالی برای بروز استعدادهای نوشتاری و هنری شما باشند. طراحی یک وبلاگ مثل مرتب کردن یک اتاق به شما آرامش میدهد. اتاقی که هر روز میتوانید محتوایش را عوض کنید و به دیگران نشان بدهید. ضمن اینکه شما نیز میتوانید هر روز خاطرات، شعرها و داستانهای دیگران را بخوانید و از طراحی اتاقشان لذت ببرید.
5- کتاب، کتاب و باز هم کتاب
همه نویسندههای ایرانی وقتی از خاطراتشان حرف میزنند، حتماً به خواندن کتاب در ظهرهای گرم تابستان اشاره میکنند. اگر خیلی حوصله دست گرفتن کتاب یا رفتن به کتابفروشی و کتابخانه را ندارید، میتوانید کتابهای الکترونیکی رایگان را دانلود کنید و بریزید روی هارد کامپیوترتان. اما اگر کامپیوتر ندارید، همین الان عضو یک کتابخانه عمومی شوید. اگر میخواهید حسابی از کتاب خواندن حظ ببرید، یک مجموعه طولانی مثل آشنایی با اساطیر کشورهای مختلف یا آشنایی با فیلسوفان مختلف را انتخاب کنید. اگر هم عشق داستانید، با یک رمان چند جلدی دست و پنجه نرم کنید: «در جستجوی زمان از دست رفته، مارسل پروست» میتواند باعث شود شما زمانتان را از دست ندهید. خواندن مجموعه آثار چخوف یا رمانهای داستایوفسکی هم حسابی تابستانتان را متفاوت میکند. اگر ایرانیخوانترید، رمانهای عامهپسند را بریزید دور؛ چون آخرش حس میکنید سر کارید.. اگر اهل هیچکدام از اینها نیستید، کتابدرمانی کنید لااقل! کتابهای روانشناسی الیس و بک میتوانند نظرتان را در مورد دنیا عوض کنند: «عشق هرگز کافی نیست»، «زندگی شادمانه» یا «از حال بد به حال خوب» را بگیرید دستتان و استارت بزنید.
6- فیلم دیدن به صیغه جمع
حتماً لازم نیست بروید سراغ فیلمهای تارکوفسکی و کیشلوفسکی و هیچکاک. و بروید از میدانهای اصلی شهر، یک عالمه انیمیشن بگیرید. اصلاً انگار ذات تابستان به کارتون بیشتر نزدیک است. میتوانید شکمتان را بگیرید و حسابی به بامزگیهای «گارفیلد 1 و 2» بخندید. توی «پینوکیو 3000» و «شنلقرمزی» دنبال نوستالژیهای کودکیتان بگردید خوبی این کارتونها این است که همه اعضای خانواده را میتوانید دور هم جمع کنید و با هم بخندید. فقط یادتان باشد که دوز خشونت این فیلمها زیاد نباشد
منبع:http://tandorosti.com
/خ