نامگذاری سوره حَدید
این سوره را حدید نامیدهاند؛ چراکه این واژه در آیه بیست و پنجم آن آمده است.حدید در این آیه به معنای آهن است. از امام علی(علیه السلام) نقل شده است که منظور از نزول آهن، خلقت آن است.
همچنین آن حضرت در روایت دیگری منظور از آهن را سلاح دانسته است.
محل و ترتیب نزول
سوره حدید جزو سورههای مدنی و در ترتیب نزول، نود و چهارمین سورهای است که بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است.این سوره در چینش کنونی مُصحَف، پنجاه و هفتمین سوره است و در جزء ۲۷ قرآن جای دارد.
تعداد آیات و دیگر ویژگیها
این سوره جزو سورههای هفتگانه مُسَبِّحات است که با تسبیح خداوند آغاز میشود.سوره حدید ۲۹ آیه، ۵۷۶ کلمه و ۲۵۴۵ حرف دارد و جزو سورههای مُفَصَّلات (دارای آیات کوتاه) قرآن است.
آیات مشهور
آیه چهارم درباره خلقت هستی در شش روز و آیه ۱۱ درباره قرضالحسنه از آیات مشهور این سوره است.هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ... (آیه ۴)
ترجمه: اوست آن کس که آسمانها و زمین را در شش هنگام آفرید.مسئله خلقت در شش روز، هفت مرتبه در قرآن ذکر شده است که نخستین بار در آیه ۵۴ سوره اعراف و آخرین بار در همین آیه آمده است.
منظور از«روز» در این آیات، روز معمولی نیست؛ بلکه منظور از آن «دوران» است؛ خواه این دوران کوتاه باشد یا طولانی هرچند میلیونها سال طول بکشد.
مَن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّـهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ کَرِیمٌ (آیه ۱۱)
ترجمه: کیست آن کس که به خدا وامى نیکو دهد تا [نتیجهاش را] براى وى دوچندان گرداند و او را پاداشى خوش باشد؟در این آیه، برای تشویق به انفاق، از تعبیر «وام دادن به خداوند» استفاده شده است.
منظور از «قرض دادن به پروردگار» هرگونه انفاق در راه اوست که یکی از مصادیق مهم آن کمککردن به پیامبر(صلی الله علیه و آله) و امام است تا در مصارف لازم برای ادارۀ حکومت اسلامی به کار گیرد.
در سخن امام علی(علیه السلام) آمده است خداوند، از روی ذلّت و خواری، از شما یاری نخواسته یا برای جبران کمبود خود، از شما قرض نخواسته است.
محتوای این آیه در اشعار فارسی نیز بازتاب داده شده است. مولوی میسراید:
اقرضوا الله قرض ده زین برگ تن
تا بروید در عوض در دل چمن
بگیر کیسه پر زر باقرضوا الله آی
قراضه قرض دهی، صد هزار کان گیری. 1
آثار و برکات سوره حدید
آثار و برکات این سوره شامل:ایمن شدن از عذاب الهی و آزاد شدن از زندان
در تفسیر البرهان درباره خواص و آثار سوره حدید از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم آمده است: هر کس سوره حدید را قرائت نماید بر خدا لازم است که او را از عذاب خدا ایمنی بخشد و در بهشت به او نعمت بخشد و هر کس بر قرائت این سوره مداوت کند و زندانی و در غل و زنجیر باشد خداوند راه نجات او را آسان میکند.ایجاد قوت و شجاعت در جنگ
هر کس سوره حدید را بنویسد و با خود همراه داشته باشد اگر در جنگی شرکت کند هیچگونه تیر و چیز فلزی به بدن او وارد نمیشود و در جنگ دارای قوت قلب و پردلی میشود و اگر بر جایی از بدن که آهنی (یا فلزی دیگر) بر آن وارد شده است، خوانده شود در همان ساعت و بدون درد خارج میشود.فضلیت سوره حدید
هر کس سوره حدید را قرائت کند از کسانی است که به خدا و رسولش ایمان آورده است.سوره حدید از سوره هایی است که احتمال وجود اسم اعظم درآن وجود دارد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم به براد بن عازب فرمود: اگر می خواهی خداوند را به اسم اعظمش بخوانی، ده آیه اول سوره حدید و آیات آخر سوره حشر را بخوان.
در سخنی از امام صادق علیه السلام آمده است: هر کس سوره حدید و مجادله را در نمازهای واجب خود بخواند و بر انجام آن مداومت کند، خداوند او را تا زمان مرگش هرگز عذاب نمی کند و نه خودش و نه خانواده اش هیچ گونه بدی، نمی بیند و هیچ فقر و نیاز شدیدی به او نمی رسد. 2
داستان سوره حدید
در توحید سند خود از ابو بصیر روایت کرده که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود: همواره خدای عزوجل پروردگار ما بوده، و علم ذات او بود، بدون این که معلومی داشته باشد، و بعد از آنکه موجودات را آفرید آن وقت علمش بر آن مخلوقات تعلق گرفت، و علمش دارای معلوم شد.مؤلف: مراد از این علم، چیزی نظیر علم ما عبارت است از صورتهای ذهنی، نیست، و علم او به عالمی که بعدها آفرید نظیر علم یک معمار به قیافه خانه ای که بعدها می خواهد بسازد نیست، یک معمار وقتی می خواهد خانه ای را بسازد صورتی از آن خانه را در ذهن خود ترسیم نموده، طبق آن نقشه بنا را می سازد، به طوری که اگر بعد از ساختنش خرابش کرد، باز آن صورت ذهنی به حال خود باقی است، چنین علمی را علم کلی می نامند، که در مورد خدای تعالی صدقش محال است، بلکه علم او عبارت است از ذات او، و ذاتش عین علم او به معلومات است، و وقتی هم که معلوم در خارج تحقق می یابد ذات آن معلوم عین علم خدای تعالی به آن چیزی که هست علم اولی علم ذاتی و صفت ذات اوست، و علم دومی علم فعلی و صفت فعل اوست.
و در همان کتاب خطبه ای از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرده، و در آن آمده که علم خدا به وسیله ابزار و آلات نیست، و جز به ذات او نمی باشد، و بین او و معلوماتش علمی که غیر ذات او باشد واسطه نیست.
مؤلف: منظور از این کلام این است که: ذات خدای تعالی عین علم او است، نه این که صورت علمیه ای زاید بر ذات او واسطه باشد.
در الدر المنثور است که ابن جریر، ابن ابی حاتم، ابن مردویه، و ابو نعیم (در کتاب دلائل) از طریق زید بن اسلم، از عطا بن یسار، از ابی سعید خدری، روایت کرده که گفت:
در سال حدیبیه در رکاب رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم از مدینه بیرون شدیم تا به عسفان رسیدیم، در آنجا رسول خدا صلی اللّه علیه و آله وسلم فرمود: ممکن است مردمی نیایند که شما وقتی اعمال خود را با اعمال آنان مقایسه کنید اعمال خود را ناچیز بشمارید. پرسیدیم: یا رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم آن مردم چه کسانیند آیا از قریشند؟ فرمود: نه، و لیکن اهل یمنند، که دلهایی رقیق تر و قلوبی نرم تر دارند، پرسیدیم: آیا آنها بهتر از ما هستند یا رسول اللّه؟ فرمود: اگر هر یک از آنان کوهی از طلا در راه خدا انفاق کنند هرگز به یک چهارم اجر شما و بلکه نصف آن هم نمی رسند، و همین فصل ممیز میان ما و سایر مسلمانان آینده است، که ما قبل از فتح مکه در راه خدا انفاق کردیم، (لا یستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل...)
مؤلف: این معنا به چند طریق و با عبارتی قریب به هم روایت شده، ولی اشکال متوجه آن هست که از سیاق آیات مورد بحث برمی آید که بعد از فتح نازل شده که منظور از آن فتح، فتح حدیبیه است و یا فتح مکّه است، و این روایات می گویند: آیه قبل از فتح نازل شده، پس با آیه انطباق ندارد.
و نیز در همان کتاب است که عبد بن حمید و ابن منذر از عکرمه روایت کرده اند که گفت: وقتی آیه شریفه (لا یستوی منکم من انفق من قبل الفتح و قاتل) نازل شد ابو دحداح گفت: خدا سوگند امروز مبالغ هنگفتی انفاق می کنم، تا درجه آن کسانی را دریابم قبل از فتح انفاق کرده بودند، و بعد از من هم کسی نتواند این رکورد مرا بشکند. آنگاه گفت بارالها هر چه را که ابو دحداح مالک است نصفش در راه تو باشد، و تمامی اموالش را نصف کرد، تا رسید به لنگه کفشش گفت: حتی این هم.
و در تفسیر قمی در ذیل آیه (یوم تری المؤمنین و المومنات یسعی نورهم بین ایدیهم و بایمانهم) می گوید: در روز قیامت نور در بین مردم طبق درجات ایمانشان تقسیم می شود، و نوری که به منافق می رسد تنها بین انگشت ابهام پای چپش را فرا می گیرد، منافق به نور خود می نگرد، و سپس به مؤمنین می گوید: بایستید تا من از نور شما اقتباس کنم.
مؤمنین ایشان می گویند: به عقب برگردید و در آنجا برای خود کسب نور کنید، درهنگام است که بین این دو طایفه دیواری زده می شود، دیواری که دارای دری است، از پشت دیوار مؤمنین را صدا می زنند که مگر ما در دنیا با شما نبودیم؟ می گویند: بله بودید، و لیکن شما خود را مفتون و هلاک کردید، امام فرمود: یعنی با نافرمانی خدا خود را هلاک کردید (و تربصتم و ارتبتم) فرمود: یعنی همواره در انتظار بودید و شک داشتید.
و سپس درباره جمله (فالیوم لا یوخذ منکم فدیة) فرمود: به خدا سوگند منظور یهود و نصاری نیست، بلکه همین مسلمان اهل قبله است: (ماویکم النار هی مولیکم) فرمود یعنی آتش اولی و سزاوارتر است برای شما.
مؤلف: منظور امام از اهل قبله، منافقین از مسلمانان هستند.
و در کتاب کافی به سند خود از ابان بن تغلب روایت کرده که گفت: از امام صادق علیه السلام شنیدم می فرمود: زنهار، از آرزوی (دور و دراز) بپرهیزید، که خرمی زندگی شما را می برد، و دیگر هیچ یک از نعمتهایی که شما داده اند در نظرتان خرم و قانع کننده نمی شود، همین آرزوها باعث می شود آنچه موهبت و عطا که خدای عزوجل به شما ارزانی داشته در نظرتان کوچک و بی ارزش شود، و چون آنچه دارید ناچیز و بی ارزش شد، و آنچه ندارید و آرزویش را می پرورانید به دست نمی آورید سراسر عمرتان به حسرت می گذرد. 3
پی نوشت:
1.www.fa.wikishia.net
2.www.mizan.news
3.www.ommolketab.ir