ساقي به نور باده برافروز جام ما
شاعر : حافظ
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما |
|
ساقي به نور باده برافروز جام ما |
اي بيخبر ز لذت شرب مدام ما |
|
ما در پياله عکس رخ يار ديدهايم |
ثبت است بر جريده عالم دوام ما |
|
هرگز نميرد آن که دلش زنده شد به عشق |
کايد به جلوه سرو صنوبرخرام ما |
|
چندان بود کرشمه و ناز سهي قدان |
زنهار عرضه ده بر جانان پيام ما |
|
اي باد اگر به گلشن احباب بگذري |
خود آيد آن که ياد نياري ز نام ما |
|
گو نام ما ز ياد به عمدا چه ميبري |
زان رو سپردهاند به مستي زمام ما |
|
مستي به چشم شاهد دلبند ما خوش است |
نان حلال شيخ ز آب حرام ما |
|
ترسم که صرفهاي نبرد روز بازخواست |
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما |
|
حافظ ز ديده دانه اشکي هميفشان |
هستند غرق نعمت حاجي قوام ما |
|
درياي اخضر فلک و کشتي هلال |
|