زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم

ناز بنياد مکن تا نکني بنيادم زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم سر مکش تا نکشد سر به فلک فريادم مي مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير
زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم

شاعر : حافظ

ناز بنياد مکن تا نکني بنيادم زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم
سر مکش تا نکشد سر به فلک فريادم مي مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
طره را تاب مده تا ندهي بر بادم زلف را حلقه مکن تا نکني دربندم
غم اغيار مخور تا نکني ناشادم يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم
قد برافراز که از سرو کني آزادم رخ برافروز که فارغ کني از برگ گلم
ياد هر قوم مکن تا نروي از يادم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزي ما را
شور شيرين منما تا نکني فرهادم شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
تا به خاک در آصف نرسد فريادم رحم کن بر من مسکين و به فريادم رس
من از آن روز که دربند توام آزادم حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روي


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط