گر از اين منزل ويران به سوي خانه روم
شاعر : حافظ
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم |
|
گر از اين منزل ويران به سوي خانه روم |
نذر کردم که هم از راه به ميخانه روم |
|
زين سفر گر به سلامت به وطن بازرسم |
به در صومعه با بربط و پيمانه روم |
|
تا بگويم که چه کشفم شد از اين سير و سلوک |
ناکسم گر به شکايت سوي بيگانه روم |
|
آشنايان ره عشق گرم خون بخورند |
چند و چند از پي کام دل ديوانه روم |
|
بعد از اين دست من و زلف چو زنجير نگار |
سجده شکر کنم و از پي شکرانه روم |
|
گر ببينم خم ابروي چو محرابش باز |
سرخوش از ميکده با دوست به کاشانه روم |
|
خرم آن دم که چو حافظ به تولاي وزير |
|