فتوي پير مغان دارم و قوليست قديم

که حرام است مي آن جا که نه يار است نديم فتوي پير مغان دارم و قوليست قديم روح را صحبت ناجنس عذابيست اليم چاک خواهم زدن اين دلق ريايي چه کنم
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
فتوي پير مغان دارم و قوليست قديم
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير
فتوي پير مغان دارم و قوليست قديم

شاعر : حافظ

که حرام است مي آن جا که نه يار است نديم فتوي پير مغان دارم و قوليست قديم
روح را صحبت ناجنس عذابيست اليم چاک خواهم زدن اين دلق ريايي چه کنم
سال‌ها شد که منم بر در ميخانه مقيم تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من
اي نسيم سحري ياد دهش عهد قديم مگرش خدمت ديرين من از ياد برفت
سر برآرد ز گلم رقص کنان عظم رميم بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذري
ظاهرا عهد فرامش نکند خلق کريم دلبر از ما به صد اميد ستد اول دل
کز دم صبح مدد يابي و انفاس نسيم غنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباش
درد عاشق نشود به به مداواي حکيم فکر بهبود خود اي دل ز دري ديگر کن
که نصيب دگران است نصاب زر و سيم گوهر معرفت آموز که با خود ببري
ور نه آدم نبرد صرفه ز شيطان رجيم دام سخت است مگر يار شود لطف خدا
چه به از دولت لطف سخن و طبع سليم حافظ ار سيم و زرت نيست چه شد شاکر باش


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط