صلاح از ما چه مي‌جويي که مستان را صلا گفتيم

به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتيم صلاح از ما چه مي‌جويي که مستان را صلا گفتيم گرت باور بود ور نه سخن اين بود و ما گفتيم در ميخانه‌ام بگشا که هيچ از خانقه نگشود
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
صلاح از ما چه مي‌جويي که مستان را صلا گفتيم
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير
صلاح از ما چه مي‌جويي که مستان را صلا گفتيم

شاعر : حافظ

به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتيم صلاح از ما چه مي‌جويي که مستان را صلا گفتيم
گرت باور بود ور نه سخن اين بود و ما گفتيم در ميخانه‌ام بگشا که هيچ از خانقه نگشود
بلايي کز حبيب آيد هزارش مرحبا گفتيم من از چشم تو اي ساقي خراب افتاده‌ام ليکن
به خاطر دار اين معني که در خدمت کجا گفتيم اگر بر من نبخشايي پشيماني خوري آخر
که اين نسبت چرا کرديم و اين بهتان چرا گفتيم قدت گفتم که شمشاد است بس خجلت به بار آورد
جزاي آن که با زلفت سخن از چين خطا گفتيم جگر چون نافه‌ام خون گشت کم زينم نمي‌بايد
ز بدعهدي گل گويي حکايت با صبا گفتيم تو آتش گشتي اي حافظ ولي با يار درنگرفت


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط