مي‌سوزم از فراقت روي از جفا بگردان

هجران بلاي ما شد يا رب بلا بگردان مي‌سوزم از فراقت روي از جفا بگردان تا او به سر درآيد بر رخش پا بگردان مه جلوه مي‌نمايد بر سبز خنگ گردون
دوشنبه، 10 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مي‌سوزم از فراقت روي از جفا بگردان
روي بنما و مرا گو که ز جان دل برگير
مي‌سوزم از فراقت روي از جفا بگردان

شاعر : حافظ

هجران بلاي ما شد يا رب بلا بگردان مي‌سوزم از فراقت روي از جفا بگردان
تا او به سر درآيد بر رخش پا بگردان مه جلوه مي‌نمايد بر سبز خنگ گردون
گرد چمن بخوري همچون صبا بگردان مر غول را برافشان يعني به رغم سنبل
در سر کلاه بشکن در بر قبا بگردان يغماي عقل و دين را بيرون خرام سرمست
چنگ حزين و جامي بنواز يا بگردان اي نور چشم مستان در عين انتظارم
يا رب نوشته بد از يار ما بگردان دوران همي‌نويسد بر عارضش خطي خوش
گر نيستت رضايي حکم قضا بگردان حافظ ز خوبرويان بختت جز اين قدر نيست


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط