دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشيم
شاعر : حافظ
سخن اهل دل است اين و به جان بنيوشيم |
|
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشيم |
چاره آن است که سجاده به مي بفروشيم |
|
نيست در کس کرم و وقت طرب ميگذرد |
نازنيني که به رويش مي گلگون نوشيم |
|
خوش هواييست فرح بخش خدايا بفرست |
چون از اين غصه نناليم و چرا نخروشيم |
|
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است |
لاجرم ز آتش حرمان و هوس ميجوشيم |
|
گل به جوش آمد و از مي نزديمش آبي |
چشم بد دور که بي مطرب و مي مدهوشيم |
|
ميکشيم از قدح لاله شرابي موهوم |
بلبلانيم که در موسم گل خاموشيم |
|
حافظ اين حال عجب با که توان گفت که ما |
|