24 خرداد 1389 / 1 رجب المرجب 1431 / 14 ژوئن 2010 |
1) 24 خرداد سال 1364 هجري شمسي :
عمليات قدس يك با رمز يا محمد رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) در ساعت 21:05 آغاز شد . اين عمليات در منطقه اي هورالهويزه و با هدف انهدام نيروهاي دشمن صورت گرفت. دلاور مردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طي اين عمليات چندين فروند هواپيما و هلكوپترو قايق دشمن را نابود ساختند و مناطق وسيعي از لوث وجود دشمن بعثي پاك شد. |
2) تقاضاي خلع "محمد علي شاه" از سلطنت از سوي انجمنهاي ايالتي كشور (1287 ش):
در اوايل روز چهاردهم خرداد 1287ش، عدهاي سرباز در خيابانها به تهاجم و كتك و غارت مردم پرداختند. اين وضعيت، مردم را چنان هراسان ساخت كه هر كس به گوشهاي فرار كرد و پناهي جُست. به علت قطع سيمهاي تلگراف، اين خبر تا چند روز به شهرهاي ديگر نرسيد، اما هنگامي كه مردم ديگر شهرها نيز آگاه شدند، شورش كردند و انجمن ايالتي و ولايتي آذربايجان، تلگرافي به انجمنهاي شيراز، خراسان، اصفهان و كرمان فرستاد كه خواهان حركت انقلابي مردم به منظور خلع محمد علي شاه از سلطنت است. در پي آن، از شهرهاي اصفهان، همدان، شيراز، رشت، كرمان، استرآباد، زنجان و ديگر شهرها، تلگرافهاي زيادي رسيد كه گوياي حمايت مردم از اين آرمان بود. |
3) ورود مجاهان مشروطه خواه به تهران و پايان استبداد صغير (1288 ش):
با ورود مجاهدان گيلان از قزوين و مجاهدان بختياري از راه اصفهان و فتح شهر تهران در بيست و چهارم خرداد 1288ش، محمد علي شاه قاجار پس از يك دوره سلطنت كوتاه، ولي بسيار پركشمكش، از اريكه قدرت سقوط كرد و دوران استبداد صغير پايان گرفت. وي كه با اتكاء به قدرت روسها در بابر خواست مردم كشور سخت مقاومت كرده بود، پس از آگاهي از ورود مجاهدان به پايتخت و نااميدي از حمايت واقعي روسها، سراسيمه با كالسكه به سفارت روسيه پناهنده شد و بدين ترتيب، فصل نويني در تاريخ ايران آغاز شد. فاتحان تهران، سپس در جلسهاي محمدعليشاه را از سلطنت عزل، و پسرش احمدشاه را به اين مقام نشاندند. فتح تهران و خلع محمدعلي شاه قاجار از سلطنت، پاياني بر استبداد صغير و آغازي بر شكلگيري دومين دوره مجلس شوراي ملي بود. |
4) رحلت عالم مجاهد آيتاللَّه "غلامحسين تبريزي عبدخدايي" (1359 ش):
آيتاللَّه شيخ غلامحسين تبريزي، در حدود سال 1264 ش (1303 ق) در تبريز به دنيا آمد و در همان شهر مقدمات علوم ديني را فرا گرفت. وي سپس راهي نجف اشرف گرديد و در محضر علامه سيد محمدكاظم يزدي، مدارج ترقي را پيمود. آيتاللَّه عبد خدايي بعدها مجله مذهبي "تذكرات ديانتي" را در تبريز به هنگام حكومت استبدادي رضاخان منتشر كرد و به دليل مبارزات ضدرضاخاني ماهها در اختفا به سر برد. وي از سال 1310 ش مقيم مشهد گرديد و از سال 1320 ش تا اواخر عمر در جوار مرقد امام هشتم(ع) اقامه نماز جماعت مينمود. از آثار چاپ شده ايشان، دروس دينيه بر تفسير قرآن قابل ذكر است. اين عالم مبارز سرانجام در 24 خرداد 1359 برابر با اول شعبان 1400 ق در سن 97 دار فاني را وداع گفت. |
5) نامه 120 تن از نمايندگان مجلس براي بررسي طرح عدم كفايت سياسي بنيصدر (1360 ش):
پس از آن كه مقاومت مردمي عليه تهاجم قواي متجاوز بعث در جبهههاي جنگ به علت عدم پشتيباني لازم از جانب بني صدر به عنوان فرماندهي كل قوا، به فرسايش گراييد و اختلافات داخلي بين رييس جمهور با مجلس شوراي اسلامي و قوه قضائيه و ديگر نهادهاي انقلابي به اوج رسيد، همچنين نصايح امام خميني(ره) نيز براي تفاهم و رفع اختلافات به جايي نرسيد، در جلسه 24 خرداد 1360، نامه يكصد و بيست تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي قرائت شد كه در آن تقاضاي رسيدگي به صلاحيت سياسي بني صدر را داشته و خواستار طرح آن با قيدِ دو فوريت شدند. در اين ميان، هواداران بني صدر در مجلس، سعي ميكردند با مخالفت با اين طرح و نيز كارشكني در رسميت يافتن جلسات مجلس و خروج از صحن علني، بني صدر را همچنان در رأس قدرت نگاه دارند. اما نمايندگان انقلابي مجلس، با تصويب اين طرح در 31 خرداد 1360، عملاً اين عنصر خائن را به مرحله خلع قدرت رساندند. پس از تصويب عدم كفايت سياسي بني صدر در مجلس شوراي اسلامي، حضرت امام نيز بر همين مبنا، وي را از رياست جمهوري اسلامي ايران عزل نمودند. با عزل بني صدر، هر چند يكي از ريشههاي اصلي كارشكنيها و اختلافات موجود از بن كنده شد، ولي از اين به بعد، دوران چند ماهه فعاليتهاي خرابكارانه ضد نظام و درگيريهاي مسلحانه و خونين روي داد كه به شهادت عاليترين مسؤولان نظام تا مردم كوچه و بازار منجر شد. اما ملت مسلمان ايران تحت رهبريهاي پيامبر گونه حضرت امام و با عنايات حق تعالي و امام عصر(علیه السلام) از اين دوران پر اغتشاش گذشت و اهداف اسلامي و انقلابي خود را در پيش گرفت. |
6) سوار شدن "حضرت نوح"(علیه السلام) بر كشتي |
7) ميلاد "امام محمدباقر"(علیه السلام) بنا به روايتي(57 ق):
بنا به روايتي حضرت امام محمدباقر(علیه السلام) در اول رجب سال 57 ق در مدينه به دنيا آمد. آن حضرت را باقر لقب دادند كه به معناي شكافندهي علوم است، زيرا آن بزرگوار مشكلات و پيچيدگيهاي علميِ عصرِ خود را با دقت و ظرافتِ خاصي تجزيه و تحليل ميكرد. در دوران امامت آن حضرت، از سال 96 ق كه مقارن با سالهاي پاياني حكومت جور بني اميه و ضعف آن بود، فرصتي فراهم شد تا آن بزرگوار به تقويت بنيانهاي فكري و فرهنگي مسلمانان بپردازد. در اين زمان و همچنين در دوران امامت فرزندش امام جعفر صادق(علیه السلام) بسياري از علوم شكوفا شد و شاگردان آن دو بزرگوار، برخي از علوم را گسترش داده، علوم جديدي را نيز ابداع كردند. امام محمدباقر(علیه السلام) بر اثر سلطهي حكومتِ طاغوت، از نظر سياسي مُنزوي بود و اعتراضات او به صورت يك نهضت سياسي همه جانبه به سرنگوني رژيم بنياميه نيانجاميد. ايشان كه دريافته بود فرهنگ تشيع در انزوا قرار گرفته و زير چكمهي جلاّدان اُموي، بيرَمَق مانده است، دست به يك انقلاب وسيع فرهنگي زد و با تشكيل حوزهي علميه و تربيت شاگردان برجسته، فقه آل محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و خط فكري تشيُّع را آشكار ساخت. پس از آن حضرت(علیه السلام) فرزند برومندشان، حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، با تشكيل حوزهي علميه با چهار هزار نفر شاگرد، آن حركت و نهضت فرهنگي را غناي بيشتري بخشيد. |
8) رحلت "نُعمان بن محمد" از علماي شيعهي آفريقا(363 ق);
ابوحنيفه نُعمان بن محمد بن منصور از علما و فقهاي مشهور آفريقاست كه در شعر، لغت، تاريخ، فقه، تفسير و علوم قرآني، بسيار متبحر بود. وي در ابتدا مذهب مالكي داشت و سپس هدايت يافته، امامي مذهب گرديد، به همين جهت به ابوحنيفهي شيعه شهرت دارد. ابوحنيفه مدتي در دستگاه خلفاي فاطمي مصر به قضاوت در آن ديار نشست و به قاضي نُعمان مصري نيز معروف شد. دَعائمُ الاسلام، اختلاف اصول المذاهب و مُختَصرُ الاثار از اوست. وفات نعمان بن محمد در مصر واقع گشت. |
9) وفات "رشيدالدين صوري" گياه شناس و طبيب برجستهي مسلمان(639 ق):
رشيد الدين ابومنصور بن علي صوري، گياهشناس و طبيب مشهور، در سال 573ق، در صور واقع در لبنان كنوني و در خانداني اصيل به دنيا آمد و در جواني براي كسب علم به سرزمينهاي متعدد سفر كرد. آنچه در روش علمي ابن صوري جلب نظر ميكند، توجه دقيق او به مطالعهي گياهان دارويى است و همين ويژگي، از او يك محقق برجسته ساخته است به طوري كه برخي از محققان، رشيد الدين صوري را بنيانگذار گياهشناسي نوين دانستهاند. مهمترين اثر ابنصوري، كتابي دربارهي گياهان، همراه با تصاوير آنها است. از اين كتاب به عنوان دايرةالمعارف مُصوَّر علم گياهشناسي ياد ميشود. |
10) رحلت عالم بزرگ و فقيه جليل "محقق خوانساري" (1099 ق):
آقا حسين بن جمالالدين محمد خوانساري، معروف به محقق خوانساري عالمي عامل، فقيهي كامل، محدثي فاضل، اصولي، رجالي، حكيم و متكلم قرن يازده است. اين شخصيت برجستهي جهان اسلام جامع معقول و منقول بود و به علامه، فَريدُ الدَّهر، استادُ الحُكماءِ و المُتِكلِّمين و مربي الفُقها و المحدثين مشهور است. ايشان در هر يك از دروس معقول و منقول تدريس ميكرد، به همين جهت به استاد الكُلِّ في الكُلّ معروف بود. محقق خوانساري در نوجواني جهت تحصيل به اصفهان عزيمت نمود و در حلقهي درس اساتيد زمان همچون: ميرفندرسكي، علامه محمدتقي مجلسي اول و محقق سبزواري قرار گرفت. وي در اندك زماني به مقام بالاي علمي دست يافت و علمش بر همگان مسلّم گرديد. از آن پس به تدريس پرداخت وشاگردان كم نظيري همانند سيد نعمت اللَّه جزايري، شيخ جعفر قاضي، ملاميرزا شيرواني و آقاجمال خوانساري (فرزندش) راپرورش داد. همچنين ترجمهي صحيفهي سجاديه، الجبر و الاختيار، حاشيهي الهيّات شفا و... از آثار اين عالم فرهيخته ميباشند. محقق خوانساري سرانجام در هشتاد و دو سالگي در اصفهان به ديدار معبود شتافت و درقبرستان تخت فولاد به خاك سپرده شد. به دستور شاه سليمانِ صفوي، قُبّهاي عالي بر مرقد او بنا كردند كه زيارتگاه دوستداران ميباشد. |
11) 14ژوئن سال 1986 ميلادي :
خورخه لوئيس بورخِس نويسنده ادبيات آمريكاي لاتين در گذشت. او متولد آرژانتين بود و دوران نوجواني را با مطالعه آثار نويسندگاني چون ادگارآلن پو،چارلزديكنز وسروانتس سپري كرد. بورخس در پايان تحصيلات عاليه، نويسندگي را به طور جدي شروع كرد و از طنز پردازان مشهور گرديد.او به سبب نابينايي موفق به نوشتن رمانهايش شدو اكثر آثار به جاي مانده از وي به صورت شعر ونظم هستند.گرايش او به نويسندگان فراموش شده وعلاقه اش به طنز موجب گشت تا آثاري جامع و شگفت انگيز را خلق كند. كتب هزارتوها؛ سرخ و آبي؛ ومرگ پرگار از آثار بورخس مي باشند كه به زبان فارسي هم برگردانده شده اند. |
12) كشف نيروي بخار آب توسط "دنيس پاپن" طبيعيدان فرانسوي (1707م) (ر.ك: 11 ژانويه) |
13) تولد "خانم هارِيْت بِيچراستو" نويسنده معروف امريكايي (1811م):
خانم هاريت بِيچر استو، رمان نويس امريكايى، در 14 ژوئن 1811م در كنتاكي امريكا به دنيا آمد. وي پس از پايان تحصيلات به آموزگاري پرداخت و در كنار آن، كتبي به رشته تحرير درآورد. هاريت به امور ديني و اصلاحات اجتماعي علاقهمند بود. خانواده وي از رهبران ضد بردگي بودند و او هم به بردگان فراري، ياري و پناه ميداد. او در آن زمان با نگاه موشكافانهاي، اجتماع را ميكاويد و با ديدن يك برده يا كودك محروم، ميكوشيد تا با سخن گفتن با آنها و آشنايى با خصوصيات زندگي آنان، شناخت بيشتري از تودههاي رنج كشيده بشري به دست بياورد. قوانين سخت آن زمان، معروف به قوانين بردگان فراري، چنان خانم بيچراستو را تحت تاثير قرار داد كه وي را به نوشتن كتاب "كلبه عمو تام" كشاند. اين كتاب در سالهاي پيش از جنگهاي داخلي امريكا معروف به جنگهاي انفصال، نقش مهمي در برانگيختن احساسات ضد برده داري در اهالي شمال امريكا كه مخالف بردهداري بودند، داشت. اين كتاب داستان برده مسيحي سياهپوستي است كه ارباب سنگ دلش، با او رفتاري بسيار خشن دارد. كتاب كلبه عمو تام، نه تنها در امريكا بلكه در سراسر جهان تاثير فراواني گذاشت و به زبانهاي مختلف ترجمه شد. اين داستان براي بار نخست به صورت پاورقي در يكي از مجلات واشينگتن منتشر ميشد. اما به خواست يكي از ناشران بزرگ آن زمان، به صورت كتاب در دسترس مردم قرار گرفت و اقبال مردم از اين رمان چنان بود كه در مدت كوتاهي، نام هاريت بيچراستو به صورت يكي از آشناترين نامهاي امريكا درآمد. خانم بيچراستو پس از اين كتاب، آثار ديگري نيز نگاشت كه هرچند برخي از آنها در موضوع بردگان، از جهاتي برتر از كتاب قبلي بودند، اما شهرت و توفيق كلبه عمو تام را پيدا نكردند. استو آثار ديگري از جمله شعر و خطابه، مردم شهر قديم و مردم پوگانوك نيز به رشته تحرير درآورده است. خانم هاريت بيچر استو سرانجام در اول ژوئيه 1896م در پنجاه و هشت سالگي درگذشت. |
14) آغاز تجاوز نيروهاي فرانسوي به كشور الجزاير (1830م):
بهانه ظاهري فرانسويان براي مداخله رسمي در الجزاير، اهانت يكي از مقامات عثماني به كنسول فرانسه بود. اما هدف اصلي هيأت حاكمه فرانسه كسب اعتبار و حيثيت براي حكومت خود در انظار مردم اين كشور بود. از اين رو، نيروهاي فرانسوي در 14 ژوئن 1830م در سواحل الجزاير پياده شدند. هرچند تجاوز نيروهاي فرانسوي با مقاومت اوليه مدافعان الجزايري مواجه شد، اما سرانجام در 5 ژوئيه همان سال، الجزيره به تصرف ارتش فرانسه درآمد. در سال 1834م دولت فرانسه، الجزاير را به صورت رسمي در اختيار گرفت و براي اجراي برنامههاي خود در اين منطقه يك فرماندار كل منصوب نمود. تسلط استعمارگرانه فرانسه بر الجزاير بيش از يكصد و سي سال به طول انجاميد و در طي اين مدت مقاومتهاي مردمي و قيامهاي پراكنده همچنان ادامه داشت. كشور الجزاير سرانجام پس از جانفشانيهاي استقلالطلبانِ اين كشور، در ژوئيه 1962م به استقلال دست يافت. |
15) مرگ "ژاك ژان دو مورگان" باستانشناس معروف فرانسوي (1924م):
ژاك ژان ماري دو مورگان، باستانشناس فرانسوي در سوم ژوئن 1857م در فرانسه به دنيا آمد. وي پس از طي تحصيلات خود در مهندسي معدن، در فرانسه، انگلستان، بلژيك، اتريش و آلمان به تحقيقات زمينشناسي پرداخت و گزارشاتي در اين زمينه منتشر كرد. اين سفرها باعث جلب توجه او به آثار ما قبل تاريخ انسان گرديد. دومورگان در 32 سالگي به نمايندگي از دولت فرانسه به آسيا سفر نمود و پس از بازديد از هند و قفقاز و ارمنستان، به مدت سه سال در ايران اقامت گزيد. او در ايران، ضمن انجام تحقيقات زمينشناسي، براي نخستين بار به كشف معادن نفت در ايران نائل شد و گزارشي در اين باب به فرانسه فرستاد. بر اثر همين گزارش بود كه دارسي، سرمايهدار انگليسي، امتياز استخراج نفت را از دولت ايران گرفت و موفق به استخراج نفت شد. در همين حال، دومورگان نتيجه مطالعات و بررسيهاي خود در ايران را در 9 جلد منتشر ساخت. دو مورگان در سالهاي بعد، به عنوان مسئول هيأت باستانشناسي مصر و مديركل شعبه آثار باستاني مصر به تحقيقات فراواني درباره مصر قديم پرداخت و موزه اسكندريه را نيز تأسيس كرد. وي پس از چندي بار ديگر راهي ايران شد و با انجام حفريات متعدد، هزاران قطعه از اشياء نفيس باستاني را در مناطق فارس، لرستان و خوزستان كشف كرد. ادامه اين كشفيات باعث شد كه دولت فرانسه با انعقاد قراردادهاي ناعادلانه با ايران، زمينه انتقال اشياء قيمتي ايران زمين به موزههاي فرانسه را مهيا سازد. از آن سو، پادشاهان نادان قاجار، بدون خبر از ارزش اين آثار باستاني، اين قراردادها را با شرايطي آسان تاييد كردند تا در قبال آن،فرانسويها مخارج خوشگذراني دربار ايران را فراهم سازند. در اين ميان، دولت فرانسه نيز با خيالي آسوده مشغول غارت اشياء عتيقه ايران شد و پس از اخذ امتياز سخاوتمندانهاي از جانب مظفرالدين شاه مبني بر انحصاري بودن كشف آثار عتيقه در تمام خاك ايران براي ابد، سيل اين اشياء به سوي پاريس جريان يافت. بيخبري شاهان قاجار از ارزش آثار عتيقه تا آنجا بود كه به طور نمونه، هنگام سفر مظفرالدين شاه به پاريس و بازديد از موزه آثار باستاني ايران در آن شهر، تصور كرد كه اين موزه به دليل ارادت فرانسويان به ايران است. از اين رو دستور داد كه موزه مشابهي نيز براي گراميداشت فرانسه در ايران تأسيس شود. دومورگان همچنين بدون توجه به تعلق آثار باستاني به سرزمين ايران، اشياء بسيار مهم ديگري را به پاريس برد كه سنگ نبشته حاوي قانون حمورابي مربوط به دو هزار سال قبل از ميلاد، از مشهورترين آنهاست. وي شبيه اين اعمال را در مصر نيز انجام داد و اشيايى از مصر قديم را به پاريس فرستاد. بيشك حضور اين افراد به عنوان كاشف و باستانشناس در ايران و كشورهاي داراي سابقه تمدن ديرينه، نقش مهمي در غارت آثار باستاني آن كشورها داشته و بدون حضور اين اشخاص، هيچ گاه موزههاي اروپايى، تا اين حد مملو از اشياء عتيقه و با ارزشِ تمدنهاي شرقي نميگرديد. هرچند در اين ميان، ناداني متوليان امر و منفعتطلبي سودجويان در سرزمينهاي مادر، اين سرقت فرهنگي را براي غربيها آسان ميكرد. ژاكژان ماري دومورگان سرانجام در 14 ژوئن سال 1924م در 67 سالگي جان سپرد. |
16) وقوع فاجعه هولناك طغيان رود يانگ تِسه در چين (1931م):
رودخانه "يانگ تسه كيانگ" طولانيترين رود آسيا با حدود 5/500 كيلومتر در چين قرار دارد. اين رودخانه كه بيش از 900 كيلومتر آن قابل كشتيراني با كشتيهاي اقيانوس پيماست به ندرت دچار طغيانهاي مخرب ميشود. با اين حال در 14 ژوئن 1931م هولناكترين و مخربترين طغيان، در همين رودخانه به وقوع پيوست. در اين زمان، در پي بارش بارانهاي موسمي، امواج خروشان سيلاب از اين رودخانه سرازير شد و تمامي خاكريزها، سدها و ساير موانع را از ميان برداشت. جريان خروشان آب، 8 ايالت چين را زير آب برد و 35 هزار مايل مربع از اراضي را دربرگرفت. گفته ميشود كه تلفات اين حادثه عظيم در حدود 50 ميليون نفر بوده كه شامل كشته شدگان، بيخانمانها، تلفات ناشي از قحطيِ به وجود آمده از نابودي مزارع و نيز قربانيان شيوع بيماريها و امراض گوناگون ميباشد. |
17) تصرف پاريس توسط ارتش آلمان نازي در جريان جنگ جهاني دوم (1940م): پانزده ماه پس از فروزان شدن آتش جنگ جهاني دوم و در ادامه توسعه طلبيهاي هيتلر، نيروهاي آلمان نازي به قصد تصرف فرانسه، خود را براي هجوم به اين كشور آماده ميكردند. در روز پنجم ژوئن 1940م، هيتلر فرمان انهدام كامل نيروهاي فرانسه را صادر كرد و سه روز بعد، نيروهاي زرهي آلمان، خطوط دفاعي فرانسه را در شمال شرقي اين كشور در هم شكستند و وارد خاك فرانسه شدند. در اين ميان، موسوليني، نخستوزير ديكتاتور ايتاليا و همپيمان آلمان، پس از مدتي ترديد و تعلُّل، در روز دهم ژوئن به انگلستان و فرانسه اعلان جنگ داد و فرانسه علاوه بر جبهه شمالي، در مرزهاي جنوب شرقي خود نيز در معرض تهديد قرار گرفت. نيروهاي فرانسه كه در پي شكستهاي قبلي، به كلي روحيه خود را باخته بودند در برابر نيروهاي آلمان كه از نظر تجهيزات زرهي و پوشش هوايى بر آنها برتري داشتند به سرعت شروع به عقبنشيني كردند. با نزديكي نيروهاي آلمان به پاريس، هيتلر طي پيامي به فرانسويان، آنها را به ترك مخاصمه دعوت كرد و از ارتش فرانسه خواست از مقاومت در پاريس خودداري كنند. در نهايت، سحرگاه روز چهاردهم ژوئن 1940م، اولين واحدهاي سربازان آلماني وارد پاريس شدند و همانطور كه هيتلر از فرانسويان خواسته بود، پاريس تقريباً بدون مقاومت در برابر ارتش آلمان تسليم شد. در اين ميان در حالي كه سربازان آلماني در خيابان اصلي پاريس رژه ميرفتند، اهالي شهر در كنار خيابان به نظاره آنها ايستاده بودند و ميگريستند. فتح فرانسه براي آلمان به قيمت نزديك به چهل و پنج هزار كشته و يكصد و ده هزار زخمي تمام شد. فرانسه تا 23 اوت سال 1944م، به مدت بيش از چهار سال تحت اشغال آلمان بود. |