کتاب تصویری چگونه کتابی است؟

در مورد کتاب های تصویری سوء تفاهم بزرگی وجود دارد. این سوء تفاهم نه تنها در مورد محتوای کتاب تصویری، بلکه در مورد نام آنها نیز به چشم می خورد. هنوز هم کسانی که حتی سروکاری با ادبیات کودک دارند کتاب های تصویری را با کتاب های مصور و اشتباه می گیرند.
جمعه، 12 شهريور 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کتاب تصویری چگونه کتابی است؟

1- تعریف، انواع و جایگاه کتاب های تصویری

ویژگی های کتاب تصویری 
یکی از گسترده ترین انواع ادبیات کودک کتابهای تصویری است. قسمت عمده و کتابهایی که برای گروه سنی پیش دبستان وسال های نخست دبستان منتشر می شود مرتبط با این نوع ادبی است. کتاب تصویری کتابی است که از پیوند انداموار organicنوشته و تصویر و درست شده است. کتاب تصویری در شکل مطلوبش یک زبان هنری خاص است، کتابی در است که در آن تصویر و نوشته چنان با یکدیگر پیوند یافته اند که از آمیزش آنها زبان هنری و تازهای پیدا شده است.
 
با این حال، تمام کتاب های تصویری که منتشر می شوند با این مطلوب منطبق نیستند چه بسا کتاب تصویری از ترکیب سرسری نوشته و تصویر درست شده باشد؛ اما نداشتن این وضعیت مطلوب باعث نمی شود که شمار زیادی از کتابها را از شمول این عنوان خارج کنیم؛ اما به نظر ما همچنان باید دسته ای از کتابها که فتورمان (1) خوانده می شوند در شمار کتاب های تصویری به حساب آورد. فتورمان ها از یک سلسه نقاشی به همراه چند سطر نوشته که بیانگر یک داستان هستند درست شده اند. اینها از کمترین ویژگی های لازم برای قرار گرفتن در شمار کتاب های تصویری برخوردار نیستند؛ اما می توان آنها را جزء کتاب های مصور قلمداد کرد که تعریف جداگانه ای دارد.
 
 در مورد کتاب های تصویری سوء تفاهم بزرگی وجود دارد. این سوء تفاهم نه تنها در مورد محتوای کتاب تصویری، بلکه در مورد نام آنها نیز به چشم می خورد. هنوز هم کسانی که حتی سروکاری با ادبیات کودک دارند کتاب های تصویری را با کتاب های مصور و اشتباه می گیرند. با توجه به چنین اشتباه فاحشی بحث تفصیلی درباره کتاب تصویری هرچه بیشتر ضرورت می یابد. اشاره ای به تفاوت کتاب تصویری و کتاب مصور تفاوت بارز این دو دسته کتاب را نشان میدهد.
 

کتاب تصویری و کتاب مصور

کتاب تصویری در شکل مطلوب، کتابی است که از پیوند انداموار دو هنر نویسندگی و و تصویرگری دریک ساخت یگانه، پدید آمده است. در کتاب تصویری خوب، دو عنصر کلام و تصویر چنان با هم پیوند خورده و یکدیگر را تکمیل می کنند که هر یک از این دو عنصر، بدون دیگری ارزش واقعی خود را از دست میدهد. کتاب تصویری را باید یک شکل بیانی خاص در کنار سایر اشکال مثل داستان، شعر، نقاشی و مجسمه سازی به شمار آورد. همه اجزای کتاب تصویری از جلد، قطع، رنگ گرفته تا نوشته و تصویر از یک طرح مشخص، پیروی می کند و یک اثر واحد را می سازد.
 
پس کتاب تصویری کتابی نیست که تنها با یک سلسه نوشته همراه تعدادی نقاشی، درست شده باشد. چنین خصوصیتی متعلق به کتاب مصور است نه کتاب تصویری. بد نیست در همین جا کتاب مصور را نیز تعریف کنیم. کتاب مصور کتابی است که منظور خود را اساسا با کلام منتقل می کند؛ اما برای افزودن بر غنا وجذابیت کتاب از تصویر نیز بهره می گیرد. در یک کتاب مصور اگر تصویر را برداریم خدشه ای به قالب بیانی وارد نمی شود. در یک کتاب مصور حتی میتوان تصاویر را با شمارهای مشخص کرد و آنگاه همه تصاویر را در صفحات آخر کتاب آورد. در چنین کتابی شاید خواننده حتی نیازی به دیدن تصویرها نداشته باشد.
 
اما در کتاب تصویری تمام عناصر تشکیل دهنده کتاب از طرح وجلد و قطع تا نوشته وتصویر چنان هماهنگ شده اند که کلیت واحدی را با هویت خاص خود ایجاد کرده اند. کتاب تصویری خوب به دو حوزه هنرهای تجسمی وادبیات هر دو تعلق دارد. کتاب تصویری خوب یک رسانه خاص با امتیازات و امکانات خاص خود است. کتاب تصویری خوب حتی برای بزرگسالان نیز جالب است. با این حال چنان که اشاره شد بسیاری از کتاب های تصویری با این شکل مطلوب همساز نیستند؛ اما با این حال نمیتوانیم آنها را از زمره این دسته از کتاب ها خارج کنیم. بنابراین اگر کتابی از پیوند قابل قبول نوشته و تصویر پدیده آمده باشد به آن می توان کتاب تصویری نام داد، هرچند که با مشخصات مطلوب کاملا منطبق نباشد.
 

انواع کتاب های تصویری

کتاب های تصویری از حیث نسبتی که بین نوشته و تصویر وجود دارد بسیار متفاوتند. در یک سو کتاب هایی هستند که تماما از تصویر تشکیل شده اند و نوشته در آنها سهمی ندارد، و در سوی دیگر کتاب هایی که در آنها سهم تصویر کمتر وسهم نوشته در بیان منظور بیشتر است. اغلب کتاب های تصویری بین این دو قطب قرار گرفته اند. میزان سهمی که به تصویر داده می شود از جهتی به گروه سنی مخاطب بستگی دارد. هرچه سن مخاطب کمتر باشد
 
به طور معمول میزان استفاده از تصویر بیشتر است. برعکس، هرچه سن مخاطب بیشتر باشد می توان سهم بیشتری به نوشته و سهم کمتری به تصویر داد. گروه های سنی بالاتر، از دایره واژگان گسترده تری بهره می برند و می توانند توصیفهای پیچیده تر را با شکلهای کمتر دریافت دارند؛ اما نباید پنداشت که استفاده از تصویر وکتاب تصویری، در درجه اول به دلیل محدود بودن دایره واژگان کودکان است. مسئله این است که در اصل ذهن کودکان با تصویر و نگاه تصویری تناسب بیشتری دارد تا با کلام. چنان که اشاره خواهیم کرد در اصل کودکان «تصویری می اندیشند.»
 
از نظر موضوعی نیز کتاب تصویری هم می تواند داستان باشد، هم دانستنی های علمی و هم آموزش مهارت های مختلف از قبیل زبان، ریاضیات و علوم از تصویر حتی در کتاب های شعر کودکان نیز بهره گرفته می شود؛ اما دشوار بتوان این گونه کتاب ها را کتاب تصویری به - معنی درست کلمه به شمار آورد. کتاب تصویری به معنی درست کلمه با کتاب قصه تطبیق بیشتری دارد، بی آنکه جایز باشد کتاب تصویری را به این دسته از کتاب ها محدود کنیم.

کتاب های تصویری کودکان
 

فایده کتاب تصویری

کتاب تصویری در پرورش ذهن وذوق کودک نقش بسیار زیادی دارد. نقش کتاب لا تصویری از کمک به پیشرفت مهارت کودک در فراگیری زبان ملی گرفته تا پرورش تخیل، خلاقیت، عواطف وذوق زیبایی شناسی کودک گسترش می یابد. کتاب تصویری برای کودک دنیای تازهای سرشار از تجارب رنگارنگ است، تجربه ای که همراه آن مانند هر تجربه دیگر در قلمرو حیاتش (از بازی گرفته تا مراودات مختلف) چیزهای گوناگونی فرا می گیرد. کتاب تصویری برای کودک تجربه ای است در دنیای پیرامون، «تجرب های از اشیاء، زیبایی ها و کشش ها و کوشش های آن، از طریق دنیای سحرانگیز تصویر و کلام است.»
 
کتاب تصویری میتواند دنیای دوم کودک باشد، دنیایی که همچون دنیای واقعی محل گشت و گذار و کسب تجارب و احساسهای تازه است. کتاب تصویری می تواند محلی برای ارضای حس کنجکاوی بی کران کودک باشد.
 
کودک در کتاب تصویری با مظاهر گوناگون زندگی از جمله محبت، همکاری نوع دوستی آشنا می شود و اینها عواطف او را پرورش می دهد. کتاب تصویری وسیله و حوزه دیگری برای آشنایی کودک با آداب و سنن و فرهنگ قومی و ملی و دینی و گذشته کشور خود است. اینها برای پی بردن به هویت فرهنگی مردم خود و کسب هویت برای خود وسیله است، نقش کتاب تصویری در پرورش کودک را به صورت زیر میتوان و برشمرد:
 
1. تجربه کودک را از دنیای پیرامون گسترش می دهد.
٢. به پیشرفت مهارت کودک در زبان رسمی و ملی کمک می کند.
٣. عواطف و ذوق زیبایی شناسی کودک را پرورش می دهد.
۴. به رشد تخیل و قوه خلاقه کودک کمک می کند.
5. به ارضای حس کنجکاوی و نیاز کودک به اکتشاف در دنیای بیرون یاری می رساند.
۶. به کودک امکان می دهد تا با فرهنگ جامعه خود آشنا شود و برای خود کسب و هویت کند.
 

کودک و تصویر

اما علاوه بر نقش های بالا که به هر کتاب خوبی صرف نظر از تصویری وغیر تصویری میتوان نسبت داد، سهم خاص کتاب تصویری این است که همه اینها را منطبق با ذهن کودک که از نظر ویژگی خود با دریافت تصویری از جهان نسبت دارد به انجام می رساند.
 
علاوه بر آن، باید به این موضوع توجه کرد که کودکان خردسال نمی توانند به خوبی از کلام و نوشته استفاده کنند، در حالی که به بهترین وجه می توانند با تصویر ارتباط برقرار کنند.
 
در مراحل رشد کودک، دریافت بصری ودرک تصویرها و عناصر بصری مقدم برکلام است. کودکان پیش از آنکه بتوانند کلمات را بخوانند و معنی را بفهمند، می توانند تصاویر را با دیدن درک کنند و از مفهوم آن سردر آورند.(2) حتی زمانی که کودک شروع به فراگیری مهارت خواندن می کند هنوز تا سال ها دایره واژگان او محدود است و بسیاری از چیزها را نمی توان با کلام به او منتقل کرد. مثلا توصیف صحنه ها و مناظر و ظواهر شخصیت های داستانی با استفاده از کلام با دانسته های زبانی کودک همخوانی ندارد، در حالی که یک تصویر همه این چیزها را به سادگی می تواند به کودک منتقل کند.
 
می گویند مسیحیان نخستین، وقتی کلیساهای خود را ساختند در روش تزیین آن، به ویژه در مورد ایده ها و تصویرهایی که می خواستند در داخل کلیسا به کار ببرند سال ها بحث و مجادله داشتند. در قرن ششم میلادی پاپ گرگوار بزرگ نطقی ایراد کرد که به عنوان یک و رهنمود، سمت گیری و سنت هنری کلیسا را نشان داد و به این مجادله ها پایان بخشید. در آن زمان در اروپا اکثر مردم بی سواد بودند و پاپ گرگوار با آگاهی از این واقعیت گفت: . «نقاشی برای بیسوادان همان کاری را می کند که نوشته برای باسوادان.» گفته اند کتاب «ارژنگ» مانی نیز مصور بوده است و برای انتقال ایده ها از تصویر در آن استفاده شده بود. با این حال آنچه پاپ گرگوار گفت همه مطلب نیست. واقعیت آن است که حتی برای باسوادان نیز تصویر کاری می کند که تنها از نوشته برنمی آید. برای همین بسیاری از صاحب نظران معتقدند(3)، کتاب تصویری حتی برای بزرگسالان نیز می تواند جایگاه خود را داشته باشد.
 

۲- برخی قواعد مربوط به تصویرگری کتاب کودکانه

تصویرگری کتاب کودکان صرف نظر از آنکه یک هنر است و نمی توان کیفیت آن را با یک سلسه ملاک ها و معیارهای قالبی تعیین کرد، درعین حال به عنوان یک وسیله بیانی، جهت و قواعد معینی را رعایت کرده است. کسانی که کتاب های تصویری کودکان در اروپا را طی دو سه دهه اخیر مورد بررسی قرار داده اند، توانسته اند قواعدی را در مورد طرح کلی آن استخراج کنند و به صورت نظریه بیان کنند. برای آشنایی بیشتر با وجوه مختلف تصویرگری کتاب کودکان می توان به برخی از این قواعد اشاره کرد.

کتاب های تصویری کودکان
 

قاعده مربوط به موقعیت شخصیت ها در روی جلد

آنچه در روی جلد کتاب تصویری در می آید مستلزم پیروی از قواعدی است. غالبا مهم : است که آیا شخصیت اصلی قصه در روی جلد تصویر شده است یا خیر، و اگر تصویر شده است در چه جای صفحه: بالا، پایین، سمت راست، یا سمت چپ. قرارگرفتن در بالای صفحه، برتری موقعیت، هیجان انگیزی، رویایی بودن، قدرت و دارا بودن صفات مثبت را القا می کند. برعکس، قرارداشتن در پایین صفحه، نشانه فروتری، نگون بختی و داشتن با صفات منفی است.
 

قاعده مربوط به اندازه ها و ابعاد تصویر

بزرگ یا کوچک تصویر کردن یک شخصیت یا یک موضوع یا به همین صورت قراردادن آن در نمای دور یا نزدیک، باعث میشود که آن شخصیت یا موضوع به تناسب بزرگ یا کوچک تقویت و یا تضعیف شود. ترسیم یک صحنه در پشت جلد نیز اهمیت خاص آن را نمایش میدهد. به همین ترتیب اگر بیش از یک صحنه در پشت جلد ترسیم شود از اهمیت مجموع آن صحنه ها کاسته می شود. اگر یک شخصیت به دفعات مکرر در یک صفحه ترسیم شود از اهمیت و موقعیت مرکزی آن کاسته می شود. تکرار ترسیم یک شخصیت در صفحه روی جلد با کاهش اهمیت آن شخصیت تناسب مستقیم و باهمیت آن تناسب معکوس دارد. بنابراین اگر یک شخصیت در وسط صفحه و به صورت درشت تصویر شود به بیننده این فکر القا می شود که آن شخصیت دارای اهمیت و امتیاز ویژهای است. برعکس شخصیت هایی که در پایین صفحه با حاشیه صفحه و با ابعاد کوچک ترسیم میشوند دارای اهمیت کمتری به شمار می آیند.
 

قاعده مربوط به پرسپکتیو

در پرسپکتیو آنچه بیشتر با آن سروکار داریم عبارت است از افق، خط افق، تقابل جلدی با عمق صفحه و محو تدریجی نقطه ها. محو شدن افق وخطی که مرز بالا و پایین کادر را از هم تفکیک می کند، بیشتر فکر خطر و گره در کار شخصیت قصه را القا می کند. در برخی از مشهورترین کتاب های تصویری محو شدن افق همسو با پیش رفتن شخصیت به سوی و خطر است. اگر همراه محو شدن افق، نقطه های در حال محوشدن را نیز داشته باشیم یا لا بالای افق فقط فضای خالی و باز تصویر شود این احساس القا می شود که وضع درهم و برهم و بغرنجی پیش رو است. این احساس بیننده را به سمت حالت تعلیق سوق میدهد و این پرسش را بر می انگیزد که: «بعد چه میشود؟»(4) موضوع دیگر که در مورد پرسپکتیو قابل ذکر است این است که شخصیتی که در جلوی نمای دو بعدی قرار گرفته است غالبا از شخصیتی که در عمق سه بعدی قرار گرفته است کمتر هوشیار و زیرک وخردمند جلوه می کند و جنبه خیال انگیزی (فانتزیک) آن نیز کمتر است.
 

قاعده مربوط به پیکره بندی

تصویرگر با استفاده از قاعده پیکره بندی، به بیننده امکان می دهد تا دنیای درون و نهفته ودنیای بیرون و آشکار قصه را بهتر دریافت کند. وقتی تصویرگر در یک چهارچوب مشخص وروشن قرار می گیرد از بیننده نگاه بسته تر و محدودتری طلب می شود؛ اما وقتی تصویر در چهارچوب بسته و محدود قرار نگرفته است از بیننده درخواست شده است با دید گسترده تر و درون کاوانه تر به آنچه در پیش رو دارد نگاه کند. وقتی شخصیت قصه از دنیای بسته تر به دنیای باز و گسترده تر و همچنین به سوی تجربه های تازه تر گام برمی دارد معمولا تصویرها از پیکره بندی نامنعطف به سوی اسکلت بندی منعطف تغییر جهت می دهند. همان طور که چهار چوب بسته، این احساس را نشان میدهد که از این محدوده نباید فراتر رفت، شکستن این چهارچوب حاکی از آن است که فضای قصه به تدریج بازتر میشود و چشم انداز بخت شخصیت روشن تر میشود.
 
در مورد چهارگوش یا دایرهای بودن تصاویر نیز رویه معینی شکل گرفته و به سهم خود و قاعده ای پدید آورده است. وضعیت شخصیتی که در خطوط مدور محصور شده است، بیش از شخصیتی که در خطوط چهارگوش قرار گرفته است امن و رضایت بخش است. تأکید ها روی کادرهای چهارگوش غالبا برای نشان دادن وضع قهرمان هنگام روبرو شدن با د دشواری انضباط تحمیلی و محدودیت و شرایط نامساعد است.
 

قواعد مربوط به خط وجاذبه و دافعه

دشواری و ضعف شخصیت معمولا با صاف یا دندانه دار بودن، متراکم یا فاصله دار بودن و کلفت یا نازک بودن خطها نمایش داده می شود. خطوط موازی نشانه حوادث آرام و خطوط زاویه دار القاکننده حوادث تند و ناگهانی است. خطهای نازک و فاصله دار برای موقعیت های پرتحرک و خط های تیره برای جریان های آرام وعادی به کار می رود. خطهای داندانه دار با زوایای تند برای نشان دادن حوادث ناگوار و گرفتاریهای شخصیت یا هجوم حوادث به سوی او مورد استفاده قرار می گیرد. هاشور متراکم، نشان دهنده شدت حوادث و هاشورهای نرم بیانگر رهایی شخصیت از درد سر است.

کتاب های تصویری کودکان
 

قواعد مربوط به رنگ ها

رنگ ها نیز هر یک با حوادث و احساس های خاص پیوند دارند. مثلا رنگ روشن با اور شادی و امید و اکتشاف، و رنگ های تیره با یأس و تشویش و دشواری وضع هماهنگی دارد. وقتی قهرمان قصه مشغول اکتشاف است طبیعت با رنگ های روشن، و وقتی دربند و بلا است با رنگ سیاه و آبی تیره رنگ آمیزی می شود.
 
هنر تصویرگری بیشک ظرایفی بیش از این دارد که بتوان در چند صفحه مشخصات کیفی آن را بیان کرد. آنچه در بالا آمد، نگاهی به برخی اصول و قواعد بود که از مشاهده کتاب های تصویری کودکان طی دو سه دهه اخیر به دست آمده است و برای آشنایی خوانندگان ذکر شد. شاید همین نمونه مختصر برای اشاره به اهمیت و حساسیت کار و تصویرگری اکتفا کند. بحث تخصصی تر نیاز به مجال دیگری غیر از این کتاب دارد (که هدفش آشنایی با کلیات ادبیات کودک و انواع آن است)
 

۳- مشخصات کلی یک کتاب تصویری خوب

پس از اشاره به برخی قواعد کلی در فن تصویرگری، بد نیست به برخی مشخصات عمومی کتاب های تصویری از جمله مشخصات مضمونی آنها نیز اشاراتی داشته باشیم. یک کتاب تصویری خوب در درجه اول باید سه خصوصیت عام داشته باشد:
 
۱) از کیفیت هنری خوب برخوردار باشد. ۲) برای بچه ها جالب وجاذب باشد. ۳) مثل هرکار هنری حرفی برای گفتن داشته باشد.
 
گفتن این که چه چیزی کیفیت هنری یک کتاب تصویری را بالا می برد، قدری دشوار است. گذشته از آنچه گفته شد، تصویرگری یک کار هنری است و برخلاف حوزة علوم نمی توان برای آن فرمول و قاعده درست کرد. به هرحال با توجه به مطالبی که گفته شد، می توان چنین فرض کرد آثاری که مورد توجه کودکان و منتقدان قرار گرفته است می تواند ملاک و اصولی در مقام راهنما در اختیار ما بگذارد، البته اگر گفتن اینکه چه کیفیاتی یک کتاب تصویری را زیبا و هنری می کند کمی دشوار باشد، در عوض اعلام اینکه آیا این یا آن کتاب خوب است یا ضعیف، آسان تر است. یک کتاب تصویری خوب با و توجه به آنچه گفته شد از مشخصات زیر برخوردار است:
 
هماهنگی تصویر و متن
را در کتاب تصویری خوب بین متن و تصویر هماهنگی همه جانبه ای وجود دارد. چیزی که تصویرگر می آفریند باید با آنچه نویسنده قصد بیان آن را دارد، هماهنگی و همسویی داشته باشد. تصویر باید بخشی از بار انتقال معنا و منظور را برعهده داشته باشد و زبان و گفتار را تکمیل کند. علاوه بر این، باید بین متن و تصویر طوری هماهنگی ایجاد شود که و چشم به راحتی بتواند از متن به تصویر و از تصویر به متن سیر کند. با تأسف در تعداد زیادی از کتاب های تصویری از جمله کتاب های تصویری منتشر شده توسط کانون این اصل روشن رعایت نشده است. در این کتاب ها نوشته به راهی رفته است و تصویر به راهی دیگر. تصویرگر در واقع به سلیقه خود در جای جای کتاب نقاشی هایی را آورده است. باید به این موضوع توجه کرد که کار تصویرگری با نقاشی متفاوت است. در نقاشی هنرمند بر اساس منبع الهام خود نقاشی می کند؛ اما تصویرگری یک زبان و یک وسیله بیانی است. تصویرگر باید به متن و نوشته نظر داشته باشد و آن را تکمیل کند.
 
سادگی زبان
در یک کتاب تصویری خوب، واژگان و ساختار جمله باید با سن مخاطب تناسب داشته باشد. گنجینه واژگان کودک محدود است و نمی تواند از کتاب هایی که در آن از واژه های دشوار استفاده شده است به خوبی بهره برداری کند. به همین صورت از به کاربردن جمله های بلند و پیچیده در کتاب های تصویری امتناع میشود. در کتاب های تصویری سعی میشود لغات و اصطلاحات به کار رفته با آنچه در کتاب های درسی کودکان آمده است و نزدیکی و مطابقت داشته باشد.
 
رعایت گروه سنی
کتاب تصویری مانند سایر کتاب های کودکان باید کم وبیش با گروه سنی مخاطب همخوانی داشته باشد. دراصل هرچه گروه سنی مخاطب پایین تر باشد اتکا به تصویر بیشتر و استفاده از نوشته کمتر است. برخی از اصول اولیه که رعایت آن در کتاب های و تصویری با توجه به ملاحظات سنی مخاطب لازم است به قرار زیر است:
 
الف - کتاب های تصویری کودکان پیش دبستانی:
1. موضوعات و مفاهیم مطرح شده باید ساده باشد.
۲. تصویرها باید روشن و آسان فهم باشد.
3. رنگ ها نباید زیاد تند یا زننده باشد.
۴. بهتر است موضوع کتاب مربوط به زندگی پیرامون کودکان باشد. (محیط خانه وخانواده)
 
ب - کتاب های تصویری برای گروه سنی سال های نخست دبستان:
۱. برای این گروه سنی نیز تا حد زیادی از تصویر استفاده میشود.
٢. در کتاب های مربوط به این گروه سنی همچنان رویدادهای داستان باید ساده باشد تا کودک بتواند به آسانی ماجراها را دنبال کند.
۳. تصاویر باید همچنان ساده و گویا باشد.
۴. چهره های اصلی قصه معمولا به طور زنده و واقعی ترسیم می شوند.
۵. تصاویر در مجموع به طور عمده چکیده داستان را بیان می کنند.
 
ج - گروه سنی ۹ تا ۱۲ سال
کتاب های تصویری برای این گروه سنی به تصویرهای کمتری نیاز دارد؛ ولی کودکان این گروه سنی همچنان از تصویر استقبال می کنند. در مورد کتاب های مربوط به این گروه و سنی در استفاده از سبکهای متنوع تصویرگری و نقاشی محدودیت کمتری وجود دارد و : تصویرگر ناگزیر نیست به پیروی از شیوه های خیلی ساده به تصویرگری بپردازد. با و این همه هنوز هم کودک برای ارتباط برقرار کردن با طرحهای غریب آمادگی ندارد. در و مورد کتاب های این گروه سنی نیز همچنان باید به این اصل توجه کرد که تصویر باید از لحاظ شکل به مصداق واقعی اش نزدیک باشد تا ذهن کودک با مشاهده تصویر بتواند آنچه ما که خارجی آن بوده است، متوجه شود.

نگاهی دوباره

ما از زمانی که کتاب تصویری همچون آلبومی از تصویر و نوشته به حساب می آمد، فاصله گرفته ایم. در سه دهه گذشته برداشت تازه ای از کتاب تصویری پدید آمده است. هنرمندان تصویرگر درک تازهای از کتاب تصویری پدید آورده اند. آنها به سمتی گرایش پیدا کرده اند که کتاب تصویری را به نوع ادبی (ژانر) خاص با عرصه و امکانات ویژه خود، تبدیل کنند. آنها در وجود کتاب تصویری، امکان بیانی منحصر به فردی را کشف کرده اند که از پیوند دو شیوه بیانی متفاوت، یعنی ادبیات و نقاشی در یک ساختار یگانه درست شده است. این هنرمندان می پرسند چرا باید کتاب تصویری تنها به عرصه ادبیات یا عرصه هنرهای تجسمی تعلق داشته باشد، چرا باید از هنر تجسمی یعنی تصویرگری تنها به مثابه تمهیدی برای جلب کودک به سوی کتاب استفاده کرد؟ چرا نباید از پیوند این دو شیوة بیانی رسانه تازه و یگانه ای ساخت؟ عنصر تجسمی نباید تنها برای تزیین کتاب به کار رود، بلکه باید مکمل نوشته و با آن دارای پیوند انداموار باشد. واقعیت این است که کودک زبان و تصویر را بهتر درک می کند وذهنش با توجه به خصوصیاتی که مقتضی مراحل نخستین و رشد است نسبت به تصویر واکنش مساعدتری نشان میدهد؛ بنابراین پیوند انداموار نوشته و تصویر می تواند به یک رسانه هنری تازه تبدیل شود.
 
با چنین آمیزشی از نوشته و تصویر، کودک می تواند تصویر را چون نوشته بخواند و دل نوشته را در تصویر بازجوید. آنجا که کلام از بیان ناتوان است تصویر سخن می گوید و آنجا که دست تصویر بسته است کلام به سخن زبان می گشاید. پی بردن به چنین ملاحظاتی د بود که کتاب تصویری را از حالت پیشین یعنی پیوند مکانیکی نوشته و تصویر به وضع کنونی؛ یعنی پیوند انداموار نوشته و تصویر تکامل داد.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- فتورمان ها معمولا سنین بالاتری را نسبت به کتاب های تصویری پوشش میدهند که می توان آن را وجه تمایز به حساب آورد.
2-Joan Thorn, "children's Literature: Reading, seeing, watching," children's Literature In Education, vol ,22 , No I (1991) p 51.
3- David Mckee op.cit
4. William Moebius, In troduction to picture Book codes, word and Imagevol .2 ,No 2 (1986) pp141-151.
 
منبع:  بنیادهای ادبیات کودک، کمال پولادی، ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چاپ دوم، تهران، 1387ش، صص 211-197


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط