شناسنامه تفسیر
نام معروف: تفسیر الکاشفمؤلف: محمدجواد مغنیه
تولد: ۱۳۲۲ ق
وفات: ۱۴۰۰ق
مذهب: شیعه
زبان: عربی
تاریخ تألیف: ۱۳۸۸- ۱۳۹۰ ق
تعداد مجلدات: ۷ جلد
مشخصات نشر: بیروت، دار العلم للملایین، چاپ اول، ۱۹۶۸م، چاپ سوم، ۱۹۸۱م، قطع وزیری. ترجمه این تفسیر به فارسی موسی دانش انجام شده و بوستان کتاب در سال ۱۳۸۷ش، نشر داده است.
معرفی مفسر و تفسیر
مرحوم علامه محمدجواد مغنیه، فرزند شیخ محمود در سال ۱۳۲۲ ق در روستای «طیردبا» لبنان به دنیا آمد. او هنوز ۴ بهار را ندیده بود که مادرش را از دست داد. پدرش پس از مرگ همسرش که از سلاله پاکت سادات بود، لبنان را به قصد عراق ترک کرد و محمد جواد در نجف، خط و حساب و زبان فارسی را آموخت. آن گاه به تحصیلات دینی روی آورد. از همان کودکی تلاش کرد که روی پای خود بایستد، و در این مدت سختی های بسیار تحمل کرد تا جایی که همین سختی ها وسیله قدرت مقاومت و تلاش او شد. از اساتید آن عصر چون برادرش بزرگ ترش شیخ عبدالکریم مغنیه (۱۳۱۱- ۱۳۵۴ ق) است که مجتهد بود و کتاب القضا و کتاب الارث از آثار اوست، از دیگر اساتید او محمد سعید فضل الله (۱۳۱۶- ۱۳۷۳ق) سید حسین حمامی، سید حسین بن علی بن هاشم حمام، شیخ حسین کربلایی است که مغنیه جلد دوم کفایة الاصول را نزد این عالم بزرگوار و درس خارج را نزد آیت الله خوئی خوانده است.محمدجواد پس از مرگ برادرش، نجف را به سوی «معرکه» یکی از روستاهای جبل عامل ترک گفت. مردم استقبال گرمی از او نمودند تقاضا کردند که به جای برادرش منصب امامت جماعت را به عهده بگیرد. مغنیه نیز قبول نمود و در کنار اقامه نماز جماعت، به تدریس قرآن و معارف پرداخت. مغنیه در «طیر حرفا» به کشاورزی پرداخت و اندکی به وضعیت نابسامان اقتصادی خود، سامان بخشید. شیخ محمد جواد در سال ۱۳۶۷ق قاضی شد و سال بعد، مشاور عالی و از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۷۵ق رئیس دادگستری شیعیان لبنان شد. بعد از این که از ریاست عزل شد، تا سال ۱۳۷۸ق به عنوان مشاور باقی ماند. او در مدتی که در دادگستری بود، سعی کرد به عدالت رفتار کند. مثلا در سال ۱۳۷۶ ق وزیر کشاورزی (کاظم الخلیل) به او گفت: خواسته مرا انجام بده تا در ریاست ابقا شوی. مغنیه جواب داد: ثابت ماندن دینم، مهم است؛ کرسی ریاست، سایه ای رفتنی است.
مغنیه با شیخ الأزهر، شیخ شلتوت که از بانیان «دارالتقریب بین المذاهب» و از منادیان وحدت اسلامی به شمار می رود، در سال ۱۳۸۲ ق برای دومین بار ملاقات کرد. محبوبیت او در بین علمای شیعه به سبب صدور فتوای او بر «جواز عمل به فقه شیعه» است. نامه های زیادی بین آنان رد و بدل شد. وقتی سخن از شیعه به میان آمد، او گفت: شیعیان، الازهر را تأسیس کردند و مدت کوتاهی علوم و مذهب تشیع در الأزهر تدریس می شد، تا این که به پادارندگان این مذهب از آن اعراض کردند. من به او گفتم: علمای شیعه شما را محترم می شمارند، چون ارزش خدمات شما را به دین می دانند و جرأت شما را در بیان حق و عدل که از ملامت هیچ کس نمی هراسید، میستایند و به او گفتم شیعیان خلافت بعد از پیغمبر را حق امام علی می دانند، ولی عقیده دارند که نباید به اختلافی دامن زد که موجب تفرقه و به ضرر اسلام باشد؛ همان طورکه امام علی این کار را کرد. او در طول عمر خود به کشورهای مختلف سفر کرد، که می توان به سفر او به سوریه در سال ۱۳۷۹ق، و دیدار با شیخ ابوزهره، مسافرت به مصر و ایران در سال ۱۳۸۲ق، سفر به بحرین در سال ۱۳۸۵ق، اشاره کرد. همه این سفرها قبل از نگارش تفسیر الکاشف بود.
مغنیه از نویسندگان متعهد و متفکر شیعی معاصر است که افزون بر کتاب های مختلف اجتماعی، سیاسی، کلامی و فقهی، دو تفسیر نیز بر قرآن نگاشته است. به عقیده بعضی، مغنیه در حوزه فقه مجدد است و نظریات جدیدی در پژوهش های فقهی دارد که در کتاب الامام الصادق و المذاهب الخمسه او بازتاب یافته است. او انسانی است که با زمان به جلو گام بر می داشت. او به این واقعیت رسیده که زندگی در حال دگرگونی و تغییر است و یکی از صفات حیات و زمان، تغییر است. مغنیه به وحدت میان مسلمانان میاندیشید و عقیده داشت که علت دشمنی ها عدم شناخت از یکدیگر و بی توجهی به شرایط جهان اسلام است. او علما را برای مبارزه با استعمار به کمک طلبید و از آنان خواست تا حکم واقعی اسلام را برای مبارزه با استعمارگران صادر کنند، ولی به ندای او جوابی داده نشد. مغنیه نوشت: «بعد از جنگ چهارم اعراب و اسرائیل، عرب ها به آمریکا نفت نفروختند و نفت بسیار گران شد. ما هم خدا را شکر کردیم؛ ولی مدتی بعد، دوباره معامله نفت شروع شد. این حقیقت را همه می دانیم که آمریکا و اسرائیل، سلاطین ستمگری هستند و بر این مطلب، ظلم آمریکا در ویتنام و... گواه هستند. با همه اینها، اموال عرب (نفت) بدون این که خود بخواهند، سلاحی میشود علیه تمام ملت های مسلمان.
مغنیه بیش از ۵۰ کتاب تألیف کرده که از مشهورترین آنها، الشیعه و الحاکمون است که به فارسی هم ترجمه شده است. الاسلام بنظرة اسلامیه، فی ظلال نهج البلاغه، فقه الامام الصادق - علیه السلام - 3 مجلد، الاسرائیلیات، من وحی الاسلام، التفسیر الکاشف :۷ مجلد. فلسفه اخلاق فی الاسلام. علم اصول الفقه فی ثوبه الجدید اصول الاثبات فی فقه الجعفری التفسیر المبین: در حاشیه قرآن چاپ شده است. تفسیر الصحیفة السجادیه.
مغنیه در سال ۱۳۸۴ ق از بیماری قلبی رنج می برد و سرانجام در ۱۹ محرم ۱۴۰۰ ق در لبنان دار فانی را وداع گفت. جسد وی به نجف اشرف منتقل و سپس آیت الله العظمی خویی بر وی نماز گذارد و در یکی از اتاق های حرم امام علی - علیه السلام - دفن گردید.
التفسیر المبین
مغنیه دارای دو تفسیر است، یکی التفسیر المبین مغنیه یک جلدی، شامل تفسیر جلالین و تفسیر شبر است که در حاشیه قرآن، به چاپ رسیده و برای خواننده ای که میخواهد همزمان با تلاوت قرآن، معانی کلمات و واژه های دشوار را بیابد که در این جا، بیش از تبیین اندکی از کلمات، فراتر نرفته است. دیگری، همین تفسیر است که در هفت جلد به نگارش در آورده و با نگاهی اجتماعی به مسائل قرآنی چشم دوخته است. ویژگی این تفسیر، هدفداری و صبغه تربیتی و هدایتی آن است.مؤلف در تشریح انگیزه تألیف خود، چنین گفته است: «تفسیر نویسی هنری است که در شرایط زمانی و مکانی خاص شکل می گیرد، بدین روی تفسیر قرآن به اختلاف زمان ها و دگرگونی شرایط دگرگون خواهد شد.»
البته وی متعقد نیست که مفسر نظریه یا احتمال جدیدی می آورد که در گذشته سابقه نداشته، بلکه او با ارائه اندیشه خود، گروهی از خوانندگان را به سوی قرآن جذب میکند. آن گاه وی، کلامی از محیی الدین عربی نقل می کند که انسان با هر تلاوت جدید به معنای تازه ای می رسد؛ با آن که حروف و کلمات همان است که پیش از آن خوانده است. که البته این معنا در روایات اهل بیت (علیهم السلام) رسیده است که: «لم یأت لزمان دون زمان، بل لکل قوم جدید و لکل قوم قض" الى یوم القیامه» و برای هر ملتی دارای طراوت است. مغنیه هدف اصلی خود از ارائه تفسیر کاشف را پاسخگویی به نیازهای جهان معاصر و اقناع نسل جدید میداند که از آن تعبیر به «لون اقناعی» میکند. منظور وی از این اصطلاح، قانع کردن خواننده و پاسخ دادن به شبهات و اشکالات عصر است.
مغنیه در آغاز تفسیر، مقدمه ای روشنگر در زمینه عظمت و والایی قرآن، توقعات و نیازهای نسل جدید، اهداف تفسیر، روش مفسر و انگیزه نگارش تفسیر دارد که به نکات سودمند و آموزنده ای اشاره میکند. روش مفسر، این گونه است که در آغاز، واژه های مشکل را معنا میکند، سپس اعراب و نکات ادبی را توضیح می دهد و آنگاه به معنای آیه و پیام آن می پردازد. اهتمام فراوان به کمک گرفتن از آیات دیگر و احادیث متقن اهل بیت عصمت (علیهم السلام) دارد.
بحث های موضوعی پیرامون آیه را طرح می کنند، که این بحث ها گاه جنبه تاریخی دارد و گاه جنبه اعتقادی یا اخلاقی. وی در باب پیوند بین آیات، به طور صریح می گوید: من معتقد به تناسب آیات و سوره ها نیستم و معنا ندارد، کتابی که در مدت بیست و اندی سال نازل شده و بر آن هم ترتیب نیافته، با یکدیگر نوعی پیوند و تناسب موزون داشته باشد.
گاه به نکاتی تفصیلی اشاره میکند، مثل آنچه درباره بنی اسرائیل با اصطلاحات امروزی اشاره دارد: «اسرائیلیان به سایه، غذا و نوشیدنی بدون زحمت و دشواری دست یافتند. در نتیجه، ثروتمند و فقیر، گرسنه و سیر، زحمتکش و برخوردار در میان آنان وجود نداشت. نه کسی مالک ابزار تولید بود و نه بی عدالتی در توزیع کالاها وجود داشت. از هر فردی به اندازه توانش کار کشیده نمی شد و هرکس به اندازه کارش مزد نمی گرفت و خلاصه آنکه، جز مساوات و برابری در زندگی چیز دیگری مطلق میان آنها وجود نداشت، و این زندگی نیز در برابر مال، یا کار و یا چیزی دیگر نبود.» (1) ویژگی دیگر تفسیر الکاشف ارائه فهرست موضوعی و جایگاه بحث آن در تفسیر است. بر اثر همین رویکرد است که در تفسیر الکاشف تفسیر آیات مشابه یا هم موضوع تکرار نشده، یا اگر تکرار شده با اسلوب متفاوت است.
ویژگی های تفسیر الکاشف
از دیگر ویژگی های تفسیر الکاشف، ارائه تفسیر آیات فقهی و کلامی به صورت تطبیقی است؛ او قائل است که تنها معجزه پیامبر قرآن بوده و معجزات دیگر را از سوی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در سند نبوت قبول ندارد و مانند فضل الله، داستان شق القمر را در تفسیر آیه: «اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ» (2) نمی پذیرد هرچند که آن را محال نمیداند، به دلایلی انکار می نماید: «تردیدی نیست که این کار ذات امکان پذیر است؛ ولی امکان، چیزی است و به وقوع پیوستن چیزی دیگر؛ چه، به وقوع پیوستن نیاز به دلیل دارد و دلیلی بر اثبات این حادثه، که ماه در دوران پیامبر اعظم صلى الله علیه و اله به دو نیم شده باشد، وجود ندارد، بلکه دلیل هایی بر نفی آن وجود دارند که عبارتند از:اولا، این حادثه با چندین آیه در تضاد است که آشکارا بیان می کند، پیامبر صلى الله علیه و اله به درخواست مشرکان درباره امور خارق العاده و معجزات پاسخ نمی داده و تنها بر طبق فرمان خداوند به آنها پاسخ می داده است.
ثانیا، دو نیم شدن ماه حادثه طبیعی مهمی است که اگر اتفاق می افتاد، مردم شرق و غرب آن را می دیدند و دانشمندان و تاریخ نگاران بیگانه و دیگران این حادثه را ثبت می کردند؛ چنانکه حوادث کوچک تر از آن را ثبت کرده اند.
ثالثا، دو نیم شدن ماه از موضوعاتی است که جز از طریق خبر متواتر به اثبات نمی رسد، درحالی که خبر دو نیم شدن ماه خبر واحد است و در این باره نمی توان بدان اعتماد کرد.
رابعا، جمله و انشق القمر پس از جمله اقتربت الساعة آمده است و این نشان میدهد که ماه در هنگامی که قیامت برپا شود به دو نیم تقسیم می شود و مراد از واژه «انشقاق» در اینجا همان چیزی است که در آیه ۱ از سوره انشقاق، از این واژه اراده شده است: إذا السماء انشقت یعنی در روز قیامت، ستارگان آسمان پاره پاره می شوند. او به نزاع های کلامی وارد نمی شود، و دعواهای گذشته را زنده نمی کند. (3).
بنابراین، تفسیر الکاشف یکی از تفاسیر تبینی دوره معاصر با نگرش اجتماعی است و روش مغنیه در این تفسیر بیانی، با اهداف هدایتی و به صورت تحلیلی و در مجموع فشرده و به دور از بحث های ادبی و کسل کننده برای خواننده متوسط است.
پینوشتها:
1. ترجمه تفسیر کاشف ج ۱، ص۲۳۵
2. سوره قمر، آیه ۱
3. ترجمه تفسیر کاشف ج ۱، ص ۴۹
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص 808-803