1- تعریف و منشأ قصه های فرهنگ عامه
دسته بزرگی از قصه های کودکان به ادبیات شفاهی و فولکلوریک تعلق دارند. این قصه ها از هنر شفاهی جماعات اولیه برآمدهاند. انسان ها در آغاز تمدن خود، قصه هایی آفریده اند که در آنها اعتقادات و ارزش ها و هنجارهای اخلاقی خود را به روش (خیال انگیز فانتزیک) و با تکیه بر خاصههای زیبایی شناسی (استاتیک) منعکس و متبلور کرده اند.این قصه ها در شب نشینی ها یا هنگام کار توسط مردم، و گاه به وسیله قصه گوهای دوره گرد در برخی مراسم و محافل عمومی نقل می شده است و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر گذر می کرده است. این قصه ها گذشته از جنبه های سرگرم کننده و وجوه زیباشناختی، انعکاسی از سنن زندگی مردم و باورهای دینی و اخلاقی و گاه برداشت های فلسفی وحکمت آنها بوده است. در دورانی که کودکی و بزرگسالی سخت به هم آمیخته بود و چندان از هم فاصله نداشت این قصه ها برای کودکان و بزرگسالان هردو منبع الهام و لذت بود.
قصه های پندآموز، اسطوره، حماسه و افسانه و قصدهای پریان از اقسام مهم قصدهای فرهنگ عامه (فولکلوریک) است. این قصه ها فرآورده خلاقیت جمعی جماعت اولیه اند. و از مشخصات مهم این قصه ها این است که در آنها روح خوشبینی، نیک اندیشی امید و ایمان به پیروزی خیر بر شر و به روزی انسان موج می زند. این قصه ها از نسلی به نسل دیگر و از سرزمینی به سرزمین دیگر منتقل شدهاند و همواره ضمن حفظ درون مایه اصلی موافق مقتضیات زمان ومکان تغییراتی کرده اند و پیوسته صیقل خورده اند. آنها گرچه جلوه گاه اندیشه ها و آرزوهای مردم سادة قرن های اولیه هستند؛ اما به دلیل زیبایی حکمت , تعمیم پذیری که در خود دارند، قابلیت زیادی در ماندگاری از خود نشان داده و سده ها و هزاره ها را پشت سر گذاشته و به ما رسیده اند. این قصه ها به سبب خوشبینی و ایمان به پیروزی خیر که در آنها موج می زند و به سبب وجوه والای زیبایی شناختی که دارند برای کودکان غذای روحی بی نظیری هستند. بسیاری از ما بزرگسالان مثل تمام نسلهای گذشته، در شب نشینی ها و با قصه گویی های مادربزرگها برخوان این غذای روحی نشسته ایم و از نعمت آن بهرهها برده ایم. اکنون جا دارد در دنیای تازه ای که وسایل ارتباطی جدید ایجاد کرده اند نگذاریم فرزندانمان از این نعمت بی همتا محروم شوند.
منشأ قصه های فرهنگ عامه
پیدایش قصه های فرهنگ عامیانه به عصر کودکی بشر یعنی دوران های اولیه تکامل جامعه و فرهنگ بشر برمی گردد. پژوهشگران برای پیدا کردن منشأ تاریخی و سرزمینی قصه های فرهنگ عامه تلاش زیادی کرده اند. آنها در این راه به نتایجی نیز رسیده اند و نظریاتی را به دست داده اند، اما هنوز در این باب نظر کلی وجود ندارد و اختلاف نظرهای قابل تأملی در میان پژوهشگران به چشم می خورد. در ظاهر تعیین تاریخ و زمان معین برای این قصه ها قدری دشوار است. مسئله این است که این قصه ها در حقیقت گنجینه مشترک مردم سرزمینهای مختلف و اعصار مختلف هستند. شفاهی بودن این قصه ها باعث شده است که ضمن انتقال از سرزمینی به سرزمین دیگر و از عصری به عصر دیگر .دستخوش تغییرات پی در پی از نظر برخی از وجوه داستانی شوند و در نتیجه به هیچ عصر و سرزمینی تعلق نداشته باشند و در واقع به صورت بخشی از وجدان ناآگاه کل بشر در آیند. و با این همه منشأ برخی از قصدهای فرهنگ عامه را پژوهشگران پی گرفته اند. مثلا مجموعه ای از قصه های جادوگری در حدود هزاره چهارم پیش از میلاد در مصر وجود و داشته است.
یا گفته اند که قصه های «هزارویک شب» ابتدا از هند به ایران و از آنجا به اروپا رفته است. برادران گریم که خود از گروه نخستین گردآورندگان قصه های پریانند معتقدند که تمام این قصه ها از زبان هند و اروپایی ریشه گرفته و در سراسر جهان پخش شده اند. گروه دیگری از نویسندگان بر این عقیده اند که تمام قصه های پریان از سرزمین هند سرچشمه گرفته اند و از آنجا به دیگر نقاط جهان رفته اند. از جمله این پژوهشگران «تئودور بنفی» محقق دیگر آلمانی است که «پانچاتنترا» (1) (کلیله و دمنه) را به زبان آلمانی ترجمه کرده است. تئودور بنفی در مقدمه ای که بر ترجمه پانچاتنترا نوشته است به بیان این مطلب پرداخته است که منشأ تمام قصه های پریان به ادبیات تعلیمی هندی – بودایی برمی گردد. به نظر او این قصه ها توسط مسلمانان به اسپانیا و از طریق مغولها به اروپای شرقی منتقل شده و از آنجا در سراسر اروپا پخش شده است.(2)
اما بعدها بنیادهای نظری این نوع نگرش به قصه های فرهنگ عامه که مکتب تاریخی - جغرافیایی نام دارد مورد نقد پژوهندگان دیگر از جمله یک محقق سوئدی به نام کارل ویلهلم سیدو قرار گرفت و اعتبار آن زیر سوال رفت. دانش پژوهان میگویند درون مایه اصلی (3) بسیاری از قصه ها در جوامع مختلفی پیدا می شود که هیچ تماس و ارتباطی با یکدیگر نداشته اند. مثلا درون مایه قصه سیندرلا تقریبا در تمام فرهنگ ها یافت میشود. و پژوهشگران در فرهنگ های اینکا و مایا (در قاره آمریکا) و حتی در میان اسکیموها که با فرهنگ های نقاط دیگر دنیا تماسی نداشته اند قصه های پریانی یافته اند که از نظر درونمایه و بسیار به هم شبیه هستند. به این ترتیب مسئله مشابهت قصه های پریان در فرهنگ های مختلف موضوع بحث های داغی قرار گرفته است و برای آن تبیین های مختلفی آورده شده است. ما به اختصار و تنها برای آشنایی با نظریاتی که در این زمینه ابراز شده است به برخی له از انواع این تبیین ها اشاره ای می کنیم. از جمله مهم ترین اینها عبارتند از: نظریة مربوط به ساختمان روانی مشترک انسان ها و نظریه مربوط به مشابهت شرایط اجتماعی.
نظریة مربوط به مشابهت ساختمان روانی انسان ها
برخی از پژوهندگان علت مشابهت درون مایه قصه های فرهنگ عامه را در مشابهت ساختمان روانی آدمیان جسته اند. این پژوهندگان می گویند آدمیان، صرف نظر از محل جغرافیایی زندگیشان ساختمان روانی مشابهی دارند. برای مثال همه آنها دوست دارند که موفق و مرفه باشند و به بهروزی و رستگاری برسند، و چنین آرزوهایی خود سرچشمه بسیاری از این گونه قصه های پریان است. برخی از این دسته از پژوهندگان می گویند که آدمیان صرف نظر از محیطی که در آن زندگی می کنند نیازها و مسائل مشابهی دارند، نیازهایی که در میان همه آدمیان مشترک است. تلاش برای پاسخ گویی به این مسائل و نیازهای بنیادی، سرچشمه پیدایش و تکوین قصه های عامیانه است. پژوهشگران پیرو مکتب فروید و یونگ درباره مفهوم قصه های عامیانه و پیام آنها تجزیه و تحلیل های جالبی انجام داده اند.نظریة مشابهت شرایط اجتماعی
دسته دیگر از پژوهشگران منشأ شباهت درون مایه قصه های عامیانه در نقاط مختلف جهان را ناشی از یکسانی قانون تکامل اجتماعی در جوامع بشری ارزیابی کرده اند. مثلا در همه جا و تمام دوره ها انسان های نخستین که از تبیین علمی پدیده های طبیعی (مثل رعد و برق ، زلزله وطوفان) و پدیده های اجتماعی (مثل بهروزی یا تیره روزی ، وجود فقر یا غنا) ناتوان بودند با توسل به قوه تخیل و با تکیه بر خاصه های زیبایی شناسی برای آنها علل خیالی میتراشیدند. آنان برای نیروهای طبیعی درست مثل انسان قصد و اراده و میل و قایل می شدند و همه آنها را در سرنوشت انسان دخیل می پنداشتند. برخی از صاحب نظران و معتقدند که اصولا انسان های عصر کهن همه هستی را ارگانیک می دیدند و همه چیز را مه جاندار می پنداشتند بنابراین جان دادن به گیاهان وحتی جامدات در قصه ها اصولا با شیوه تفکر آنها سنخیت داشته است.تجزیه و تحلیل ساختاری
ساختارگرایی به عنوان یک نگرش در علوم اجتماعی تازه ترین گرایش نظری در این زمینه است که طی چند دهه اخیر ارج و اعتبار زیادی پیدا کرد. این شیوه نگرش در فولکلورشناسی نیز به نوبه خود جایگاه مهمی به دست آورد. یکی از پژوهشگران به نام ولادیمیر پراپ در این زمینه کتابی به نام ریخت شناسی قصه های پریان منتشر کرد که شهرتی جهانگیر کسب کرد و به عنوان یک کار کلاسیک در تجزیه و تحلیل ساختاری شناخته شد. پراپ با تجزیه و تحلیل قصه های پریان روسی، چنین اظهار نظر کرد که جزئیات کثیر قصه های پریان روسی را میتوان به یک طرح واحد تقلیل داد که عناصر این طرح بیش از سی و یک واحد نیست. چگونگی رابطه این عناصر، بافت قصه ها را مشخص می کند. بنا به روش ساختارگرایی مهم ترین مسئله پیدا کردن کوچک ترین واحد یا عنصر و قصه و آن گاه بررسی روابط متقابل این واحدها یا عناصر است.به عبارت دیگر، در تجزیه و تحلیل ساختاری قصه های پریان ابتدا اجزای سازنده قصه ها و آنگاه روابط متقابل این : اجزا با یکدیگر و با کل قصه مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. پراپ کوچک ترین جزء سازنده قصه را «کارویژه» نام گذارد و«کارویژه»(4) را به معنای کار یک شخصیت از حیث جایگاهش در پیشبرد قصه تعریف کرد. پراپ با تجزیه و تحلیل خود نه تنها تمام و درون مایه های قصه های پریان را به دوران پیش از تاریخ نسبت داد؛ بلکه علل شباهت آنها را نیز نشان داد. خوشبختانه کتاب «ریخت شناسی قصدهای پریان» به فارسی ترجمه شده است و همین اشاره کافی است تا خوانندگان برای اطلاعات بیشتر به خود کتاب رجوع کنند.(5)
جا دارد اشاره کنیم که امروزه هیچ یک از اندیشمندان، این نظریه را به طور مطلق قبول ندارند. شاید بتوان گفت که عوامل مختلف از جمله مشابهت شرایط اجتماعی و قانونمندی تکامل اجتماعی، قرابت در ساختمان روانی آدمیان که به تعبیری می تواند انعکاس همین مشابهت باشد، و همچنین انتقال قصه ها از سرزمینی به سرزمین دیگر، همه در مشابهت درون مایه های قصه های پریان دخیل بوده اند.
۲- دسته بندی قصه های فرهنگ عامه
قصه های فرهنگ عامه را می توان از دو جهت تقسیم بندی کرد:
یکی از جهت درون مایه ودیگری از حیث نوع وقالب (ژانر).از حیث درون مایه قصه های فرهنگ مردم را به پنج دسته تقسیم می کنند:
1. قصدهای دگرگونی بخت
۲. قصه های مافوق قهرمانی
٣. قصه های حیوانات
۴. قصه های مربوط به تبیین هستی
۵. قصه های خنده دار
و از لحاظ نوع ادبی قصه های فرهنگ عامه را به انواع زیر تقسیم می کنند:
قصه های پندآموز، اسطوره، حماسه، افسانه و قصدهای پریان. پیش از این در قسمت نخست کتاب تعریفی کوتاه از هر یک از این انواع به دست دادیم که در اینجا با تفصیل بیشتر به آن خواهیم پرداخت.قصه های فرهنگ عامه از حیث درون مایه
١- قصه های دگرگونی بخت:
در این دسته از قصه ها یک چهره گمنام، محروم و معصوم که به دلیلی (مثلا بد، جنسی نامادری) مورد ستم قرار گرفته است به لطف نیرویی سحرآمیز ناگهان و طبعش دگرگون می شود (مثلا به گنج میرسد یا با یک شاهزاده عروسی می کند). قهرمانی که دچار مخمصه شده و بعد نجات می یابد خود نیز به نحوی در دچار آمدن به مخمصه مقصر است؛ اما سرانجام یکی از نیروهای جادویی بر او رحم می آورد یا گناه او بخشوده میشود و او با برخورداری از یاری این نیروی ماوراء الطبیعی به بهروزی می رسد. در جلب نیروهای ماوراء الطبیعی نیز صفات مثبت خود قهرمان مثل هوش. مهربانی، شجاعت یا شرم او بی تأثیر نیست.
۲- قصه های مافوق قهرمانی:
در این دسته از قصه ها شخصیت اصلی قصه یک فرد عادی نیست، بلکه فردی است با قدرت مافوق طبیعی. این چهره تجسم یکی از صفات خوب مثل شجاعت،هوشیاری، مهربانی، نیکوکاری و جز اینها است و برخلاف شخصیت های قصه های دگرگونی بخت هیچ خصلت منفی ندارد. او هم دارای قدرت فوق العاده است و هم از حمایت نیروهای سحرانگیز و ماوراء الطبیعی بهره مند است. در این قصه عموما صفات اخلاقی خوب مثل شجاعت، مهربانی، نیکوکاری، زیرکی و غیره به عنوان فضایلی : معرفی می شوند که بر صفات بد مثل ترس، شرارت، حماقت، خودخواهی و غیره غلبه می کنند. برخی از قهرمانان این دسته از قصه ها مظهر آرمان های قومی و ملی هستند. قهرمانان حماسی مثل رستم از این نمونه اند.۳- قصه های حیوانات به عنوان یکی از زیرمجموعه های قصه های فرهنگ عامه:
قصه های حیوانات از تمثیلهای دینی آیینی بودا، دین یهود، هندوئیسم و فابل های اروپا ریشه گرفته اند. تمثیلهای دینی آیینی بودا به صورت قصه های اخلاقی وارد ادبیات عامیانه شد. مثلا در قصه ای که به قصه «درنا و شیر» معروف بود در اصل درنا تمثیل بودا و شیر تمثیل غرور انسانی بود؛ اما در قصه های فرهنگ مردم، درنا به نماد مهربانی تغییر یافت. خلاصه قصه این است که: استخوانی در گلوی شیری گیر می کند. درنایی از شیر پیمان می گیرد که به او آزاری نرساند تا استخوان را از گلوی او بیرون آورد. درنا ، استخوان را بیرون می آورد و در برابر توقع سپاسگزاری از شیر، از او می شنود که باید از اینکه او را نبلعیده است شکرگزار باشد.۴- قصه های تبیینی:
قصه ها با توضیح و تبیین پدیده ها و حوادث طبیعی و ریشه زندگی و مرگ سروکار دارند. پدیده هایی مثل رعد و برق، زلزله، سیل، خسوف و کسوف همواره ذهن آدمیان را مشغول می داشت. آدمیان سعی می کردند از چگونگی این پدیدهها سردرآورند. با توجه به محدودیت شناخت علمی در آن زمان این پدیده ها به صورت خیالی مورد تبیین قرار می گرفت.۵ - قصه های خنده دار:
دسته ای از قصه های عامیانه که می توان آن را به عنوان قصه های خنده دار از دسته های بالا جدا کرد به دنیای واقعی نزدیک تر و پیام آنها تلویحی تر است. در این قصه ها موقعیت هایی آفریده شده که در آنها خصایل منفی مثل دورویی، بیکاری، بیعاری، فریبکاری یا حماقت ما به خنده و محکوم به شکست تصویر شده است. قصه به این ترتیب صفات منفی را محکوم می کند؛ اما نمی گوید که بهتر است به جای این صفات از چه صفاتی پیروی کرد. این قصه ها به همین بسنده می کنند که ما را بر فریبکاری حقیر یک فریبکار یا بدبیاری یک آبله بخندانند.قصه های فرهنگ عامه از نظر نوع ادبی
قصه های پندآموز یا فابل
قصه های پندآموز معمولا قصه تمثیل کوتاهی است که در آن حیوانات، و گاهی جمادات، همچون انسان عمل می کنند و حرف می زنند. شخصیت های قصه های پند آموز منحصر به حیوانات نیست، بلکه انسان ها، خدایان واشیای بی جان را نیز در برمی گیرد. با این وجود در غالب این فاها حیوانات چهره اصلی هستند که احساسات و اعمال انسان به آنها نسبت داده می شود.قصه های کلیله و دمنه و مرزبان نامه از مشهورترین افسانه های پند آموز در ادبیات فارسی هستند. پنددادن وعبرت گرفتن یکی از مشخصات بارز این قصه هاست. گاهی چنین به نظر می رسد که این قصه ها فقط برای بیان یک اصل اخلاقی یا یک پند خردمندانه درست شده اند. لافونتن نویسنده معروف فرانسوی در نوشته های خود از این قالب بهره زیادی گرفته است. در افسانه های پند آموز جانوران و انسان ها به زبان مشترکی سخن می گویند و به یکدیگر و یاری می رسانند.
در افسانه های ازوپ، برخلاف پانچاتنترا، حیوانات چندان از بنیاد حیوانی خود دور و نیستند. افسانه های پند آموز ازوپ کمتر دارای نکات فلسفی و بیشتر دارای مشاهدات تیزبینانه ای در مورد رفتار انسان است.
پژوهندگان در اینکه افسانه های پند آموز از هند و سنن دینی بودایی و هندو منشأ را گرفته اند تردیدی ندارند. ا ز و لافونتن (۱۶۹۵- ۱۶۲۱) نویسنده و شاعر بزرگ فرانسوی از کسانی است که از این قالب ادبی بهره زیادی گرفته و آن را به مقام بالایی رسانده است. لافونتن با استفاده از که هم افسانه های ازوپ و بهره گرفتن از افسانه های پند آموز رایج در قرون وسطی، ضمن پیوند آنها با روح زمان خود و کشور خود، معاصرانش را به نیشخند طنز کشید. افسانههای پندآموز لافونتن به صورت یکی از ارکان ادبیات فرانسه در آمد و کودکان فرانسوی سخت به آن علاقه مندند و معمولا آنها را از بردارند.
مشخصه های افسانه های پندآموز از جمله درامی که در بر دارند و تصویر آسان و مختصری که از حقیقت میدهند، آنها را برای بچه ها به صورت خواندنیهای خوب و جالب در آورده است.
اسطوره
قصه ای است که بر مبنای داستان هایی که از کارهای خدایان و اعمال شگفت انگیز قهرمانان نیمه خدا و نیمه انسان و با سایه روشنی از روایت و تاریخ با تبیین پدیده های طبیعت و منشأ و مقصد انسان، یا آداب دینی و عادات قومی پدید آمده است.اسطوره از همگانی ترین شکلهای قصه های فرهنگ مردم و بخشی از فرهنگ باستانی است که در دوره خاصی از حیات تاریخی انسان پدید آمده و شکوفا شده است. روایات اسطوره ای، کوشش بشر دورانهای پیشین است در جهت توضیح و تفسیر رابطه انسان و جهان و تفسیر پدیده های مهم طبیعی همچون رعد و برق، باد و باران، خسوف وکسوف و نیز رویدادهای بزرگ اجتماعی همچون جنگ و تحولات تاریخی شخصیت های اسطوره غالبأ آدمیزاد نیستند؛ بلکه خدایانی هستند با خصوصیات انسانی یا نزدیک به انسان در اسطوره ها از اصل آفرینش، زندگی و مرگ، کارهای خدایان و دوستی ها و دشمنی های آنان سخن رفته است. جمشید جم و اهورمزدا و اهریمن در ایران و زئوس و آتنا و هرکول در یونان از جمله چهره های اساطیری هستند.
اسطوره ها را شخص معینی نیافریده است. اینها ساخته مردم عامی و عادی جوامع ابتدایی هستند. بسیاری از نویسندگان آنها را نمایش و نمادی از نیازهای روانی و آرمانی بشر دانسته اند که از ضمیر ناخودآگاه او سرچشمه گرفته است. (6)
ژان پل سارتر می گوید: با اسطوره سازی خصوصیات روان آدمی به اشیا انتقال می یابد. دل سنگ خون می شود، ابر سخن می گوید، ستاره آدمیان را مینگرد.
به سوک سیاوش همی جوشد آب
کند چرخ نفرین برافراسیاب
این کار شاعرانه پیش از هرچیز کار بشر نخستین است که برداشت خود را از زندگی به صورت اسطوره بیان می کند. در موقع خسوف اژدهایی ماه را در دهان می گیرد. برای وزیدن باد فرشت های گمارده میشود.(7)
ژان پل سارتر معتقد است که توضیح اسطوره ای را نمی توان توضیح با استفاده از تمثیل دانست، زیرا برای بشر اولیه فرشتگان باد وخدایان باران واقعا وجود داشتند. در هر حال اسطوره ها انعکاس رویاگونه جهان و پدیده های آن در ذهن بشر هستند که با مایه های نیرومندی از زیبایی شناسی (استتیک) و نمادسازی آمیخته شده اند.
اساطیر و کودکان
اسطوره از کودک انتظار ندارد که خود را به سطح قهرمان و خدایان برساند، بلکه از او میخواهد که تا حدی از فضایل قهرمانان مثبت قصه مانند الگو بهره گیرد. اسطوره نمی خواهد الگویی باشد که کودک سراسر شخصیت خود را بر مبنای آن شکل دهد، از او توقع بیجا ندارد، زیرا قلمرو اسطوره عرصه قهرمانانی است که ابعاد فوق بشری دارند؛ اما قهرمان مثبت اسطورهها صفات خوب انسانی نیز دارند که شایسته تقلید است.اسطوره یکی از منابع طبیعی کتاب کودک محسوب می شود. زیرا هر کودک در تخیل خود بذر تمام تجاربی را که بشر در تاریخ خود طی کرده است فراهم دارد. کودک، همچون لا انسان اولیه آتش را کشف می کند. جا دارد اشاره کنیم که امروزه هیچ یک از اندیشمندان، ا ز این نظریه را به طور مطلق قبول ندارند. شاید بتوان گفت که عوامل مختلف از جمله مشابهت شرایط اجتماعی و قانونمندی تکامل اجتماعی، قرابت در ساختمان روانی آدمیان که به تعبیری می تواند انعکاس همین مشابهت باشد، و همچنین انتقال قصه ها از سرزمینی به سرزمین دیگر، همه در مشابهت درون مایه های قصه های پریان دخیل بوده اند، از طلوع خورشید شگفت زده می شود، روی درخت خانه می سازد، در غار، در کلبه ودر قایق زندگی می کند، در خیال به زیردریا و کهکشان ها می رود و چرخ و ارابه اختراع می کند. هیچ راهی نیست که انسان اولیه پیموده باشد و کودک در عالم کودکی و بازیهایش آن را نپیماید.(8)
اینها از حس کنجکاوی کودک و میل او به زندگی و رشد مایه می گیرد. کودک به خوبی باور دارد که رعد از برخورد دو ابر پدید می آید؛ اما به همان سان باور دارد که این صدا صدای سم اسب پیرزنی است که بر پشت ابرها میتازد. این تبیین دوگانه و تناقض آمیز ممکن است ذهن ما بزرگسالان را بیاشوند؛ اما ذهن کودک را پر آشوب نمی کند.
حماسه
روایتی است غالبا منظوم و نسبتا بلند درباره کارهای قهرمانان قومی، دینی و تاریخی ایلیاد و ادیسه سروده هومر شاعر یونانی و شاهنامه سروده شاعر بزرگ ایرانی فردوسی از نمونه های برجسته حماسه است.در تاریخ تکامل بشر، حماسه ها دیرتر از اسطورهها پدید آمدهاند. حماسهها هرچند و مانند اسطوره ها از قصه های شفاهی مردم مایه گرفته اند اما شاعر مشخصی دارند، با این همه حماسه نه بیانگر احساس و عقاید شاعر حماسه سرا، بلکه نمایانگر فرهنگ یک جامعه و تعابیر آنها از زندگی و جامعه و آرمان های آن است. حماسه های منظوم گرچه از کا نبوغ وحکمت شاعرانی همچون فردوسی و هومر برخوردار شده اند؛ اما اعتقادات دینی و اصول اخلاقی نهفته در آنها از درون جوامع ابتدایی بیرون تراویده و طی قرون تناور شده است. قهرمانان حماسه همچون رستم و آشیل به تدریج به صورت مظهر غرور و قدرت ملی در آمده اند. مایه اصلی قهرمانان حماسی، محصول تخیل و آرمان مشترک مردم در محدودة جوامع قومی و ملی است.
انسان ها همواره شیفته رفتار و کارهای شجاعانه و قهرمانی بودهاند و به ویژه برای کارهای قهرمانی که در جهت هدف های بزرگ و والا و عمومی بروز می کرد ارج بسیار قایل بوده اند. برای همین تمام اقوام تاریخ قوم خود را با افسانه های قهرمانی آمیخته و برای پرورش روح سلحشوری در جوانان از حماسه ها بهره برده اند.
کودکان، به ویژه گروه سنی میانی و بالا به حماسه علاقه زیادی نشان میدهند. شکوه وعظمت حماسه ها، احساسات پاکی که در آن نهفته است، اصالت و شرف قهرمان های حماسی، نیروی جسمی و روحی آنان و طرح روشن و وقایع فشرده قصه، خلاصه تمام آنچه که مشخصه حماسه ها را تشکیل میدهد در روح کودک و نوجوان تأثیر ژرف و پایداری می گذارد.
افسانه ها
افسانه ها از انواع ادبیات شفاهی هستند که جنبه های گوناگونی از زندگی بشر را با و استفاده از عنصر خیال انگیزی توصیف و روشن کرده اند. افسانه ها به علل مختلف و برای و برآوردن نیازهای گوناگون آفریده شده اند و به همین سبب از نظر شکل و مضمون بسیار و متنوع هستند. بسیاری از حوادث تاریخی نیز در آگاهی مردم عامی شکل افسانه گرفته اند. د اساطیر وحماسهها را نیز می توان نوعی افسانه به شمار آورد؛ اما آنها هرکدام کارکرد و و محدوده خاصی دارند که در دو مبحث پیشین از آنها سخن رفت؛ بنابراین ما آن قصه های فرهنگ مردم را که در قلمرو قصه های پندآموز، اسطوره وحماسه جای نمی گیرند در دسته افسانه جای می دهیم. برای مثال قصه های هزار و یک شب افسانه است، زیرا نه به توضیح پدیده های مهم طبیعت و جامعه می پردازد، نه قهرمان قومی وملی و سرنوشت تراژیک آنها موضوع اصلی آن است و نه از زبان حیوانات پند و اندرز گفته شده است.افسانه ها نیز با آرزوهای مردم ارتباط دارند. در آنها نیز آرزوی نیکبختی، عمر جاوید و ثروت بیکران، پرواز به کهکشان، رهایی از ستم و شورها و سوداهای انسانی بازتاب یافته است.
قصه های پریان
تعریف
قصه های پریان به دسته ای از قصه های غالبأ کوتاه گفته می شود که در فضایی پر راز و رمز و سرشار از ماجراهای شگفت و مرتبط با دخالت چهره های وراء طبیعی و نامتعارف مثل غول و جن و پری جریان می یابند. قصه های پریان در اصل به ادبیات شفاهی و فرهنگ عامه تعلق دارند؛ اما شاخه ای از قصدهای پریان (نوع جدید) وجود دارد که نویسندگان معینی به بهره گیری از روش قصه های پریان فرهنگ عامه آنها را خلق کرده اند.قصه های پریان را میتوان به دو دسته تقسیم کرد. نخست قصه هایی که به فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی تعلق دارد و از گذشته های دور به ما رسیده است و دیگر قصه هایی که توسط نویسندگان جدید آفریده شده اند. برادران "گریم" از نخستین پژوهندگانی هستند د که در آلمان به شیوه علمی به جمع آوری این دسته از قصه ها اقدام کرده اند. این دانشوران از قصه هایی که در میان مردم آلمان رواج داشت مجلد بزرگی را فراهم آوردند. در مورد دسته دوم نیز باید گفت هانس کریستین آندرسن نویسنده دانمارکی نخستین نویسندهای است که به نوشتن قصه های پریان اقدام کرده است. همان طور که در فصل های پیشین اشاره شده است شارل پرو در فرانسه و کریلف در روسیه نیز از جمله ادیبانی هستند که به جمع آوری قصه های پریان و انتشار آنها اقدام کرده اند.
۳- مشخصات ادبی قصه های فرهنگ عامه
شخصیت پردازی
قصه های فرهنگ عامه بافتی ساده دارند. شخصیت ها به طور مطلق خوب یا بد، زیرک یا ابله، درستکار یا فریبکار وجز اینها توصیف شده اند. شخصیت ها معمولا در قطب مخالف و مقابل یکدیگر قرار گرفته اند. از این رو خواننده یا شنونده میداند که باید کدام یک را بپسندد و کدام یک را نپسندد، با چه کسی همدردی کند و از کدام بیزار باشد.در قصه های فرهنگ مردم از توصیف طولانی روحیه شخصیت ها خودداری شده است. قهرمان های قصه خیلی زود وارد میدان عمل می شوند و خصلت بد یا خوب را نمایان می سازند. قصه های مردمی از عظمت شخصیت هراسی ندارند و همین ویژگی ها است که و موجب روشن بودن پیام قصه وجذابیت آن برای کودکان می شود.
در قصه های فرهنگ مردم چهره های اصلی معمولا شخصیت روشن و مشخصی د دارند و در بیشتر موارد مشابه هستند. مثلا کوچک ترین پسر خانواده معمولا از برادران : بزرگتر خود با هوش تر است و یا دختران زیبا معمولا خوش قلب و مهربان هستند. یا فقرا نیک نفس و با محبت و ثروتمندان سنگدل و ظالم هستند. در این قصه ها آدم های خوب و فروتن به ثروت و افتخار و آدم های نادان به ذلت و نکبت میرسند.
حوادث
حوادث قصه های فرهنگ مردم نیز اغلب ساده است. شخصیت های اصلی در همان چند جمله اول معرفی می شوند و پس از آن رو در روی کره اصلی داستان قرار می گیرند. آن گاه پس از ماجراهای بسیار قهرمان اصلی این گره را می گشاید. ماجرا در قصه های فرهنگ مردم نقش مهمی دارد. حوادث معمولا تند و پی در پی رخ میدهند و پایان ناگزیر داستان را رقم می زنند. در این قصه ها از توصیفهای طولانی صحنه ها پرهیز شده است.شیوه بیان
ان زبان قصه های مردمی با گفتار عادی بسیار نزدیک است، زیرا این قصه ها قرنها پیش از پیدایش فن چاپ وحتی فن نوشتن پیدا شدهاند. علاوه براین این قصدها از زمانی به زمان دیگر و از دیاری به دیار دیگر سفر کرده و علاوه بر اینکه همواره صیقل یافته اند در هر جا با زبان وخلقیات آن محل تطبیق یافته اند.قصه های فرهنگ عامه در قرن ما
کودکان قصه های فرهنگ مردم را که در واقع فرهنگ نامه دوران کودکی بشر است دوست دارند و از تصاویر زیبا، پیام واضح، تخیل پویا و درام های مهیج آن لذت می برند. در قصه های فرهنگ مردم، همه چیز به طور ساده و صریح، بدون پیچیدگی های عاطفی و ریزه کاری های توصیفی بیان می شود و کودکان با فرهنگ و سنن و اعتقادات مردم خویش آشنا می شوند. با تمام اینها بایستی این واقعیت را در نظر داشت که در زمان ما امکانات آفرینش قصه های فرهنگ مردم محدود شده است. شرایطی که در آن قصه های فرهنگ مردم شکل گرفتند از میان رفته است. قصه های دیرین، افسانه های کهن، اساطیر قدیم که زمانی رسالتشان را به طور درخشانی انجام می دادند امروز دیگر زمانشان گذشته است.بیشتر دلایلی که بشر ابتدایی را به خیالبافی وامیداشت اهمیت خود را از دست داده است. به دلیل پیشرفت های علمی بر قوای طبیعت چیره شده و هر روز بیشتر و بیشتر آن را برای تأمین نیازهای خود به خدمت می گیرد. قدرت ابداع ما امروزه در قلمرو دنیای ملموس به کار می افتد و در دنیای علم به جهان شگفتی ها راه می گشاید؛ اما این بدین معنی نیست که ما با قصه های کهن بیگانه شده ایم و آنها دیگر برای ما معنی ندارند. حکمت درونی این قصه ها همواره می تواند راهنمای کودکان ما باشد و آنها را به سوی نیکی ها و نیکویی ها راهبر شود؛ اما از جهت خلق قصه باید گفت که بسیاری از نویسندگان بنام از طرح های قصه های فرهنگ مردم الهام گرفته و در زمینه قصه های پریان به خلق اثر دست زده اند و نوع جدید قصه های پریان را وارد عرصه ادبیات کودک کردند که مورد استقبال کودکان قرار گرفت.
پینوشتها:
1- پانچانترا در زمان ساسانیان به زبان پهلوی و در دوره اسلامی توسط ابن مقفع از پهلوی به عربی و آنگاه توسط نصرالله منشی از عربی به فارسی برگردانده شد و همان است که به نام کلیله و دمنه شناخته میشود.
2-didactic
3- Motif
4 - Function
۵. ولادیمیر پراب، ریخت شناسی قصه های پریان، ترجمه فریدون بدرهای، تهران، انتشارات توس، ۱۳۶۸.3- Motif
4 - Function
6. گولیس، ویلیام، ادبیات و بازتاب آن، ترجمه بهروز غرب دفتری، ص ۱۲۳.
۷. سارتر، ژان، پل، ادبیات چیست. ص ۲۳۸.
8 - Georgiou, constantin, children and their literature , new-york , university
منبع: بنیادهای ادبیات کودک، کمال پولادی، ناشر: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چاپ دوم، تهران، 1387ش، صص 232-215