دمت گرم باد

اشعاري که براي آزادگان سروده شده، بسيار کمتر از اشعاري است که به جانبازان تقديم شده است. شايد به اين علت که درد و رنج جانبازان تا زمان حال ادامه داشته و چه بسا از گذشته افزون تر شده و به هر حال هنوز پيش چشم شاعران است، اما رنج آزادگان با پايان يافتن دوران اسارت پايان يافته است و آنها اکنون به زندگي عادي مشغول اند. هر چه باشد يافتن شعري خوب با موضوع آزادگان بسيار دشوارتر از يافتن شعري با موضوع جانبازان است. اما مثنوي کوتاه زير از عليرضا دهرويه، از
يکشنبه، 30 خرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دمت گرم باد
دمت گرم باد
دمت گرم باد





اشعاري که براي آزادگان سروده شده، بسيار کمتر از اشعاري است که به جانبازان تقديم شده است. شايد به اين علت که درد و رنج جانبازان تا زمان حال ادامه داشته و چه بسا از گذشته افزون تر شده و به هر حال هنوز پيش چشم شاعران است، اما رنج آزادگان با پايان يافتن دوران اسارت پايان يافته است و آنها اکنون به زندگي عادي مشغول اند. هر چه باشد يافتن شعري خوب با موضوع آزادگان بسيار دشوارتر از يافتن شعري با موضوع جانبازان است. اما مثنوي کوتاه زير از عليرضا دهرويه، از نمونه هاي عالي اشعاري است که براي آزادگان سروده شده است. اين شعر از «علي رضا دهرويه » ، در عين کوتاهي انگار هيچ حرفي را ناگفته نگذاشته است. بخوانيم :
دمت گرم باد
آمدي و بوي قفس مي دهي
زخم تنت را به که پس مي دهي ؟
آمده اي ؟ حنجره ات مال ما
زخم تنت نوبر امسال ما
آمدنت آمدني بوده است
رنگ نگاهت چمني بوده است
راست بگو، با که کجا بوده اي ؟
گرم ملاقات خدا بوده اي
آمدي و حرف قفس مي زني
تند زدي بال و نفس مي زني
خاطره کنج قفس تازه کن
صبر کن، آهسته، نفس تازه کن
خانه پر از عطر بهاري شده
چشم و دلم آينه کاري شده
سردي من در قدمت گرم باد
من سر و پا گوش، دمت گرم باد
منبع:ماهنامه ي امتداد شماره ي 23




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط