معرفی تفسیر مواهب علیه

شیوه نگارش تفسیر کاشفی، همان روش بقیه مفسران با اهداف هدایتی و بر مشی کلامی اهل سنت است. گفته شده، چون کاشفی در هرات، ملازم امیر علی شیر نوایی و جامی بوده و این کتاب را برای آنان و به درخواست ایشان نگاشته،...
چهارشنبه، 5 آبان 1400
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معرفی تفسیر مواهب علیه

شناسنامه تفسیر

نام معروف مواهب علیه، تفسیر حسینی کاشفی
مؤلف کمال الدین حسین بن علی واعظ کاشفی سبزواری
تولد حدود ۸۴۰ ق
وفات 910 ق
مذهب شیعه
زبان فارسی
تاریخ تألیف ۸۹۷-۸۹۹ق
تعداد مجلدات ۴جلد
مشخصات نشر نخستین چاپ در بمبئی، ۱۲۷۹ق، در حاشیه قرآن (اکتفاء القنوع /۱۱۸). تهران، کتابفروشی و چاپخانه اقبال، چاپ اول، ۱۳۱۷ش، با تصحیح و مقدمه و حاشیه نگاری سید محمدرضا جلالی نائینی (قطع رقعی)، چاپ دوم: ۱۳۶۹ش. البته این تفسیر چاپ های متعددی در هند و پاکستان دارد و به زبان های اردو و پشتو ترجمه شده است و همچنین در زیرنویس برخی از قرآن های چاپ پاکستان آمده است.
 

معرفی مفسر و تفسیر

ملاحسین کاشفی سبزواری، ملقب به واعظ، مؤلف کتاب مشهور روضة الشهدا، از علمای تیموریات و صاحب تفسیر دیگری به نام «جواهر التفسیر» است. مواهب علیه خلاصه«جواهر التفسیر» است که تنها جلد نخستین آن، آماده استنساخ شده بود و تا آیه ۸۴ سوره نساء، بیشتر تفسیر ننموده است.(1)
 
اما درباره این تفسیر مواهب، هرچند که به پای تفاسیر بزرگ فارسی نمی رسد- باز از روحیه محققانه مؤلف نشان ها دارد. مواهب برخلاف انبوه عظیم آثار قرن ۹، ۱۰، ۱۱ که بیشتر رونویسی و تکرار مکررات بود، از استقلال و استفاده از منابع متنوع نسبی برخوردار است. مؤلف به انبوهی مرجع از عربی و فارسی استناد کرده و سپس، برای نخستین بار در شیوه تفسیر نویسی، از شاعران بزرگ فارسی زبان، مولانا، سعدی، حافظ، جامی، سنایی و بسیاری دیگر، شاهد آورده است. «در یک بررسی بسیار کوتاه در بخش کوچکی از کتاب، به نام ۲۰ منبع که مستقیما مورد استفاده او بوده است برخورد شده است. (زمخشری، ابن عربی، بیضاوی، فخر رازی، ماتریدی، قشیری...). اما آنچه برای کار اهمیت دارد آن است که وی از تفسیرهای فارسی نیز که شامل ترجمه قرآن کریم هم هستند بسیار استفاده کرده. نام تفسیر میبدی، کشف الاسرار و به خصوص نقل قول از «پیر طریقت» (خواجه عبدالله انصاری) مکرر است. نام تفسیر بصائر نیز یکبار دیده شد. (نک: مقدمه، ۱/ ۳- ۸۲).(2)
 
از سوی دیگر باید گفت که برجستگی آن، در عبارت پردازی های ادبی و عرفانی آن است، زیرا کاشفی از برجسته ترین نثرنویسان نیمه دوم قرن نهم هجری است. این عبارت پردازی گاه به شکل ملمع و ترکیبی از کلمات عربی و فارسی و ترجمه کلمات آیات است. به عنوان نمونه در یکجا چنین بیان می کند: «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکَةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا کُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» جان می ستانند از ایشان ملائکه، که اعوان ملک الموت اند: «ظالمی أنفسهم» در حالتی که ایشان ستم کاری بودند بر نفس خود بترک هجرت و در آن وقت هجرت فرض بوده، و یا به موافقت با کفار و آن ممنوع بوده: «قالوا» گفتند ملائکه از روی سرزنش ایشان را که: «فیم کنتم» در چه چیز بودید شما از کار دین و با کدام طائفه بودید از مشرکان و موحدان؟ «قالوا مما» گفتند بودیم ما مستضعفین فی الأرض، ضعیفان و عاجزان در زمین مکه، و کفار غالب بودند. قالوا، گفتند فرشتگان، تکذیب ایشان را: «أ لم تکن أرض الله واسعة» که آیا نبود زمین خدا گشاده و بسیار در دنیا: «فتهاجروا فیها» که شما هجرت کنید در طرف دیگر از آن چنانچه مهاجران حبشه و مدینه هجرت کرد. (3).
 
سبک تفسیر، عرفانی، ادبی و اخلاقی با استشهاد از قصص، حکایات و اشعار فارسی است. نثر آن، ساده، شیوا و شامل برخی از وجوه تفسیری است. از تفاسیر پیشین، به تفسیر تبیان شیخ طوسی و کشاف زمخشری عنایت دارد و چون اهل معقول و سیر و سلوک و عرفان است، فتوحات مکیه، ابن عربی را ارج می گذارد و از این کتاب در جای جای تفسیر نقل می کند. به بیان سخنان همچون: قشیری، عطار، سنایی و مولوی در نثر و نظم استناد می جوید. از آنان مثل جنید بغدادی با تعبیرهای تجلیل آمیز یاد می کند: «از حضرت سید الطائفه جنید قدس سره منقول است که فرموده اند، در معنای: «یا أیها الذین» که پنجاه سال است که در ایمان آوردنم و در ایمان تازه کردنم و هنوز در آنم». (4).
 
شیوه نگارش تفسیر کاشفی، همان روش بقیه مفسران با اهداف هدایتی و بر مشی کلامی اهل سنت است. گفته شده، چون کاشفی در هرات، ملازم امیر علی شیر نوایی و جامی بوده و این کتاب را برای آنان و به درخواست ایشان نگاشته، اعتقادات شیعی خود را ابراز نکرده است، زیرا امیر علی شیر، در مذهب اهل سنت، بی نهایت متعصب بوده و ارائه تفسیری بر مذاق شیعه، ممکن نبوده است. در هر صورت، عقاید و جهت گیری کلامی در این تفسیر، بر وفق مذاق اهل سنت است، هرچند گاه این تفاوت اعتقادی را مناسب با آن فضا بیان می کند، مثل آنچه در تفسیر آیه: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»(5) بیان می کند: و گفته اند این حال مخصوص ست به «یؤتون» یعنی زکوة میدهند در حال رکوع خود در نماز از غایت حرصی که به احسان دارند و مسارعتی که در ادای آن مینمایند. در اکثر تفاسیر مذکورست که این آیت در شأن مرتضی علی (علیه السلام) نازل شده و در اسباب نزول آورده که حضرت رسالت پناه (صلی الله علیه و آله وسلم) از حجره طاهره به مسجد آمد و مردمان بعضی در رکوع و جمعی در قیام بودند، دیده مبارک آن حضرت (صلی الله علیه و آله وسلم) بر سائلی افتاد، پرسید که هیچ کس تو را چیزی داد، وی خاتمی از زر یا نقره به حضرت نمود و گفت این خاتم به من داده اند حضرت فرمود که این چه کس عطا کرده است؟ درویش اشارت به امام علی (علیه السلام) کرد حضرت (صلی الله علیه و آله وسلم) فرمود که در چه حال به تو داده، سائل گفت: «اعطانی وهو راکع» حضرت رسالت پناه (صلی الله علیه و آله وسلم) تکبیر گفت و این آیت بر خواند». (6)
 
اما این که عامل آن چه بوده، نمی توان به قطع چیزی بیان کرد، اما بدون شک تأثیر قدرت و حکومت و دوران و شرایط هرات و شخصیت علیشیر نوایی نمی تواند بی تأثیر در این جریان و این شیوه بیان باشد.
 
در آغاز تفسیر، نام سوره و تعداد آیات را ذکر می کند، سپس با آوردن ترجمه آیات و شرح مختصری از مفهوم آیه به بحث های اخلاقی، عقیدتی و تاریخی اشاره میکند. در چاپ موجود، آیه ها نیامده و تنها به شماره آیات و ترجمه آنها بسنده شده است. از اسباب نزول و قصص انبیا، آنچه به نظر وی صحیح آمده، به صورت موجز یاد کرده است. در ذکر منابع، به نام کتاب، بسنده نموده و عمده منابع وی، کتاب های اهل سنت است.
 
روش کاشفی در تفسیر، بیشتر جنبه عرفانی و ادبی دارد. در نقل قصص، به روایات اسرائیلی اعتماد کرده، حتی قصه هایی که با عصمت ملائکه و انبیا منافات دارد، ذکر می کند. (7) گرچه در پاره ای موارد، مانند قصه داود، این نکته را تصریح می کند که برخی از این قصه ها با شرع و عقل منافات دارد (8) اما در هر حال، این موارد، اندک است. با کاشفی، مانند برخی از مفسرین برای توضیح مطلب به اشعار فارسی متوسل شده و در مواردی اندک، اشعار عربی را هم ذکر میکند. دیدگاه های کلامی وی همان طور که گفتیم، دیدگاه نویسنده ای از اهل سنت است، مگر در مواردی مانند آیه تطهیر که پس از نقل قول عکرمه و برخی از تابعین (که گفته اند مراد از اهل بیت، زنان پیامبر هستند) قول ام سلمه و عایشه را ترجیح می دهد و مراد را، آل عبا یعنی علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم السلام) می شمارد. (9). این تفسیر، به روایت افندی در ریاض العلما (10) چون مشتمل بر جهت گیری های غیر شیعی بوده، به دستور شاه عباس ثانی و توسط فیض کاشانی اصلاح گردیده و به نام تنویر المواهب (حواشی فیض بر مواهب علیه) معرفی شده است. البته کسان دیگری چون زوارهای و ملافتح الله کاشانی، این تفسیر را مطابق با مذاق شیعه تغییر داده اند که همه اینها، حکایت از این جهت میکند که این تفسیر، بسیار مورد استقبال عامه مردم قرار گرفته است.
 
پی‌نوشت‌ها:
1- لازم به یادآوری است که تفسیر جواهر اخیرا توسط آقای جواد عباسی تحقیق و با اهتمام دفتر نشر میراث مکتوب انتشار داده شده است.
2- آذرنوش، آذرتاش، تاریخ ترجمه از عربی به فارسی، ص ۲۳۴
3- مواهب علیة، ج ۱، ص، ۲۰۰
4- همان، ص: ۲۱۲
5- سوره مائده، آیه۵۵
6- مواهب علیة، ج1، ص ۲۴۹
7- همان، ج۱/ 29 ، ج4 ص ۳۸
8- همان، ج4 ص ۲۸
9- همان، ج3 ص ۴۷۸
10- هملن، ج ۲/ ۱۹۰
 
منبع: شناخت نامه تفاسیر، سید محمدعلی ایازی، چاپ اول، نشر علم، تهران، 1393ش، صص983-980


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط