دست انداز در برابر تقريب
نويسنده:فاطمه سادات حسني
اشاره
پيشينه وهابيت
شيخ محمد پس از مرگ پدر به اظهار عقايد خود پرداخت و جمعي از مردم حريمله از او پيروي کردند و کار وي شهرت يافت. وي از حريمله به عينيه رفت. رييس عينيه در آن وقت، عثمان بن حمد بود. عثمان شيخ را پذيرفت، و او را گرامي داشت و در نظر گرفت وي را ياري کند. شيخ محمد نيز در مقابل، اظهار اميدواري کرد که همه اهل نجد از عثمان اطاعت کنند. خبر دعوت شيخ محمد و کارهاي او به امير «احسا» رسيد. وي نامه اي براي عثمان نوشت و نتيجه اش اين شد که عثمان شيخ را نزد خود خواند و بعد عذر او را خواست. شيخ محمد به او پاسخ داد که اگر مرا ياري کني تمام نجد رامالک مي شوي، اما عثمان او را از عينيه بيرون راند.
شيخ محمد در سال 1160 هـ . ق رهسپار «درعيه» از شهرهاي معروف نجد شد. در آن وقت درعيه توسط محمد بن سعود (جد آل سعود) اداره مي شد. وي به ديدن شيخ رفت و عزت و نيکي را به او مژده داد. شيخ نيز قدرت و غلبه بر همه بلاد نجد را بشارت داد، و بدين ترتيب ارتباط ميان شيخ محمد و آل سعود آغاز شد.
درآن وقت که شيخ محمد به درعيه آمد و با محمد بن سعود توافق کرد، مردم آن جا در نهايت تنگدستي و احتياج بودند. «آلوسي» از قول «ابن بشر نجدي» نقل مي کند که من (ابن بشر) در اول کار شاهد تنگدستي مردم درعيه بودم؛ سپس آن شهر را در زمان «سعود» مشاهده کردم، در حالي که مردم آن از ثروت فراوان برخوردار بودند. البته ابن بشر شرح نداده است که اين ثروت هنگفت از کجا پيدا شده بود، ولي از سياق تاريخ ممعلوم مي شود که از حمله به مسلمانان قبايل و شهرهاي ديگر نجد (به جرم موافقت نکردن با عقايد وي) و به غنيمت گرفتن و غارت کردن اموال آنان به دست آمده بود.
از آن پس حکومت عربستان به دليل انتساب به سعود، «آل سعود» ناميده شده و به علت انتساب به عبدالوهاب پدر شيخ محمد، حکومت «وهابيت» لقب گرفت. سرانجام محمد بن سعود در سال 1179 هـ . ق/1765 .م بعد از چهل سال حکمراني و جنگ، بي آن که بتواند کار مهمي از پيش برد، درگذشت و جاي خود را به پسرش عبدالعزيز سپرد. وي بر خلاف پدر با پشتيباني شيخ محمد بن عبد الوهاب، حکومت وسيعي پديد آورد. گسترش منطقه حکومتي و تصاحب اموال قبايل، نه تنها هزينه ارتش و بودجه کشور جديد سعودي را فراهم ساخت، بلکه موجي از ثروت و رفاه را با خود به ارمغان آورد. فتح مکه، مدينه و طائف نيز شهرت وي را افزون ساخت. او بر اساس فتواي وهابيان، مشاهد متبرکه و قبه قبور ائمه را ويران کرد. و پس از تصرف حجاز، بحرين و چند امارت ساحلي خليج فارس را نيز به سلطه خود در آورد. در عهد عبدالعزيز مناطق زيادي به تصرف وهابيان در آمد؛ در آن دوران انگليسي ها خاندان سعودي را به رسميت شناختند و با آن ها رابطه دوستي برقرار کردند.
در اواخر امارت عبدالعزيز، محمد بن عبد الوهاب در 91 سالگي - و به قول «ابن بشر» در 98 سالگي - درگذشت. به سال 1203 هـ . ق به حکم محمد بن عبد الوهاب، در دوران عبد العزيز، فرزندش سعود از سوي پدر به ولايت عهدي منصوب شد. در تابستان سال 1218 هـ . ق ناگاه مردي در کسوت درويشان از پشت سر بر عبدالعزيز 83 ساله پس از 39 سال حکومت حمله کرد و او را به قتل رساند. وهابيان بر آن مرد حمله برده، سرش را بريدند. (2)
بعد از عبد العزيز بن محمد، پسرش سعود 11 سال بر عربستان سلطنت کرد. با مرگ سعود، پسرش ابراهيم به امارت درعيه رسيد ولي چون بين او و عمويش عبد الله بن عبد العزيز بر سر جانشيني پدر اختلاف افتاد، حکومت آل سعود ضعيف و در همين جا متوقف شد. بعدها توسط مشاري بن سعود و ... تلاش بسياري براي برپايي مجدد حکومت و قدرت آل سعود صورت گرفت، اما نتيجه اي نداشت تا اين که عبد العزيز بن عبد الرحمن قدرت را در دست گرفت.
وي در سال 1351 هـ . ق/ 1939 .م به موجب فرماني نام کشور خود را «المملکه العربيه السعوديه» گذاشت و پايتخت آن را شهر رياض قرار داد. سياست داخلي و روش زندگي او تا پايان عمر، طبق آداب قبايل عربي و مذهب وهابيت بود. بزرگ ترين خوشبختي عبد العزيز، پيدا شدن نفت در عربستان بود که امتياز استخراج آن را به کمپاني آمريکايي استاندارد اويل و سپس شرکت آرامکو واگذار کرد، و اين سرآغاز ارتباطي نوين بين آل سعود و غرب بود. سرانجام عبد العزيز در سال 1373 هـ . ق، پس از 54 سال حکومت بر عربستان، در شهر طائف درگذشت. پس از مرگ او پسرانش به ترتيب سن به حکومت رسيدند تا اين که تخت سلطنت به ملک فهد بن عبد العزيز واگذار شد. او نيز راه و روش اجدادش را ادامه داد و براي ترويج وهابيت کوشش بسيار نمود و روابط و مناسبات سياسي، اقتصادي با جهان غرب را صميميت بيش تري بخشيد، و اين ارتباط ها بعد از او توسط امير عبدالله پيگيري شده است.
وهابي نه؛ ما سلفي هستيم!
بنا بر آن چه ذکر شد، شايسته است درباره واژه سلف و عقايد سلفي ها توضيح دهيم.
مفهوم لغوي و اصطلاحي سلفي
سه اصل اساسي سلفي ها
2. عدم تأويل نقل: يعني اگر ظاهر آيه و روايتي مخالف نص ديگري از قرآن و يا روايت و عقل باشد نمي توانيم تأويل کنيم. ابن تيميه مي گويد: آن چه در کتاب و سنت ثابت شد و سلف از امت بر آن اجماع کرده اند حق است و اگر لازمه آن نسبت جسميت به خداوند باشد اشکالي ندارد؛ زيرا لازمه حق، حق است. (7)
3. انحصار در استدلال هاي قرآني: ابن قيم جوزي مي گويد: ان طريق القرآن في الاستدلال ملائمه في العقل و الوجدان.
نتيجه: وهابيت؛ عامل تفرقه
پي نوشتها:
1. خلاصه اي از تاريخ نجد آلوسي از ص 111-113.
2. صفر الجزيره، ج 1، ص 54.
3. لسان العرب، ج 6، ص 330 و 331.
4. النکه السفلي، ص 15 و 16.
5. الصحوه الاسلاميه، ص 25.
6. موافقه صحيح المنقول لصريح المعقول، ج 1، ص 21.
7. الفتاوي، ج 5، ص 192.
جعفر سبحاني، آيين وهابيت، دفتر انتشارات اسلامي، ... .
علي اصغر رضواني، ابن تيميه، مؤسس افکار وهابيت، انتشارات مسجد مقدس جمکران، تابستان 85 .
علي اصغر رضواني، زيارت قبور، همان.
علي اصغر رضواني، خدا از ديدگاه وهابيان، مسجد مقدس جمکران، بهار 1386.
علي اصغر رضواني، شناخت سلفي ها، مسجد مقدس جمکران، تابستان 1385.
علي اصغر رضواني، توسل، همان.
علي اصغر رضواني، برپايي مراسم جشن و عزا، همان.
علي محمدي آشناني، شناخت عربستان، مشعر، تابستان 82 .
محمدي ري شهري، ميزان الحکمه، دفتر تبليغات اسلامي، تابستان 1371.
منبع: برگرفته از مجله ي پويا شماره 7< /خ