درآمدی بر تفسیر ساختاری قرآن (5)
نويسنده:محمد خامه گر
6. گزارشی از سبکهای نمایشی ساختار سوره ها
انتخاب الگویی مناسب برای نمایش ارتباط آیات به دو دلیل از اهمیت و حساسیت خاصی برخوردار است. اول به جهت آن که در نگاه اول و سطحی، آیات قرآن بی نظم و بدون ارتباط به نظر می رسند و به همین دلیل طرفداران نظریه ساختار به تکلف و تحمیل امری بر خلاف سبک و سیاق قرآن متهم هستند. این شبهه و زمینه سازی های بعدی آن طرفداران این نظریه را به گزینش الگویی مناسب و گویا که به سرعت ارتباط آیات را مشخص کرده و شبهه تکلف را از میان ببرد سوق داده است. بنابراین پذیرش عمومی نظریه سوره ها تا اندازه زیادی به چگونگی نمایش و ارائه آن وابسته است؛ به گونه ای که در کمترین زمان خواننده را با نظم شگفت انگیز و ارتباط منطقی اجزای سوره آشنا نماید و شبهه تکلف و تهمت بی نظمی را بزداید. از سوی دیگر بسیاری از فوائد و نتائجی که از نظریه وحدت غرض سوره ها انتظار داریم به گونه ای با سبک نمایش آن مرتبط می شود. از این میان فوائد آموزشی و عملی این روش همانند حفظ آسان مفاهیم قرآن، فهرست بندی قرآن، تهیه طرحهای آموزشی، ارتباط نزدیک تری با مدل نمایش سوره دارند. بنابر این در صورتی که مدل انتخاب شده از گویایی و پویایی لازم برخوردار نباشد بسیاری از فوائد دستاوردها و پیامدهای ساختار سوره ها حذف می شود.
این دلایل موجب شده تا با دقت و حساسیت ویژه ای به بررسی روشها و سبک های رایج نمایش ساختار سوره پرداخته با نقل و سپس نقد آنها راه همواری را برای نمایش ارتباط درونی سوره ها بیابیم.
بررسی اسلوبها و سبکهای رایج تفاسیر نگاشته شده بر مبنای ساختار سوره نشان می دهد که این نظریه به شش روش، قابل ارائه و نمایش است که عبارتند از:
1. سبک نمودار محتوایی
2. سبک گزارش محتوایی
3. سبک نمودار درختی
4. سبک استدلالی
5. سبک گزارش اجمالی
6. سبک تفصیلی
یک. سبک نمودار محتوایی
در این روش، ابتدا مباحث اصلی و محوری مشخص شده و سپس زیرمجموعه های آن یکی پس از دیگری و با رعایت نحوه ارتباط آنها با یکدیگر ردیف می شود و از آنجا که نمودار از کل به جزء حرکت می کند می تواند همه جزئیات مباحث را پوشش داده و ارتباط آنها را باموضوع اصلی روشن کند و جایگاه هر بحث را در مجموع نشان دهد.
نمونه ای از روش نمودار محتوایی را در فهرست مطالب کتابها می بینیم با این تفاوت که در فهرست کتب به ذکر جزئیات نمی پردازند، اما در روش نمودار محتوایی جزئیات نیز مورد توجه واقع می شوند.
تفسیر کاشف تنها تفسیری است که به این روش توجه نموده و بر این اساس به ترسیم روابط آیات با هدف اصلی سوره پرداخته است.
در این تفسیر پس ازکشف موضوع اصلی هر سوره، روابط موضوعات گوناگون سوره با موضوع اصلی و روابط آیات با موضوعات فرعی در یک نمودار جامع نشان داده است، به گونه ای که خواننده با نگاهی اجمالی به نمودار می تواند به پیوستگی مفاهیم و مباحث مطرح شده در سوره پی ببرد و چهره موزون سوره های قرآن را احساس نماید.
حجة الاسلام دکتر عبدالکریم بی آزار شیرازی مؤلف این تفسیر تاکنون شش جلد از این تفسیر و ترسیم نمودار محتوایی ده سوره اول قرآن (تا سوره یونس) ارائه کرده که با ترجمه تفسیری دکتر سید محمدباقر حجتی، اشعار جالب، تصاویر مناسب و روش نگارشی نوین، ارزش و بهای دوچندانی یافته است.
تفسیر کاشف با تکیه بر روش نمودار محتوایی؛ ابتدا فهرست تفصیلی مطالب سوره را تنظیم نموده و سپس ضمن ترجمه آیات به ذکر نکات تفسیری و تاریخی مرتبط با آیات می پردازد. در این تفسیر به روابظ مضامین سوره ها با یکدیگر نیز توجه وافری شده است و قبل از هر چیز در تفسیر سوره ها به رابطه آن با سوره های قبلی و بعدی می پردازد. برای آشنایی بیشتر با این تفسیر و سبک نمودار محتوایی آن، نمودار سوره بقره را ذکر کرده و برای پرهیز از طولانی شدن سخن تنها به آدرس آن بسنده می کنیم.
دو. سبک گزارش محتوایی
در این روش، مفسران، ابتدا مقاصد اصلی و محورهای مهم سوره را بیان می کنند و در بیشتر موارد نیز محورهای چندی برای سوره در نظر می گیرند. آن گاه با دسته بندی آیات ذیل مقاصد اصلی به چگونگی ارتباط آیات با آنها اشاره می کنند.
از آنجا که مبنای اساسی این روش، گزارش از مضمون و محتوای سوره است به نکات تفسیری کمتر توجه می شود. هر چند در مواردی به نکات برجسته هر سوره نیز اشاره می شود؛ اما آن هم برای نشان دادن نحوه ارتباط آیات و به دست آوردن مؤیدی بر مقاصد و اهداف سوره است.
دکتر عبدالله محمود شحاته در کتاب «اهداف و مقاصد سوره های قرآن کریم» از همین روش پیروی کرده است. وی در هر سوره تلاش دارد با گزارشی ازمضامین سوره و سیاق آیات آن و یا ارتباط سوره با سوره های مجاور خواننده را به مقاصد اصلی سوره راهنمایی کند. و از سوی دیگر با اشاره به عناصر اساسی سوره هماهنگی آنها را با غرض اصلی سوره نمایش دهد؛ مثلاً در ترسیم اهداف سوره سبأ پس از آن که با ذکر مقدمه ای به معرفی سوره می پردازد درباره موضوعات اصلی سوره می نویسد:
«موضوعات و مسائل سوره سبأ همان موضوعات عمومی و اساسی عقیده یعنی توحید، ایمان به وحی و اعتقاد به روز جزا می باشد. و نیز از این حقیقت سخن به میان می آید که ایمان و عمل صالح ـ نه اموال و اولاد ـ اساس حکم و داوری و پاداش نزد خداوند است.»64
وی سپس به بیان مباحث و فصول سوره سبأ می پردازد و آنها را در شش فصل رده بندی می کند: فصل اول: الوهیت «اثبات بعثت و معاد»(آیات 9 ـ 1)، فصل دوم: داود و سلیمان (آیات 14 ـ 10)، فصل سوم: قوم سبأ (آیات 21 ـ 15)، فصل چهارم: شرک و توحید (آیات 27 ـ 22)، فصل پنجم: صحنه قیامت (آیات 42 ـ 29)، فصل ششم: دعوت به مطالعه دقیق و تفکر و اندیشیدن (آیات 54 ـ 43).
چنان که ملاحظه می شود بین این فصول هیچ گونه ارتباط منطقی و اشتراک در موضوع دیده نمی شود؛ زیرا وی با این فصل بندی درصدد نشان دادن آیات با غرض واحد نیست، بلکه ذیل هر فصل گزارشی از محتوای آیات مربوطه می دهد و سعی می کند هماهنگی آنها را با فضای کلی سوره که طرح مسائل عقیدتی است نشان دهد. با توجه به اینکه وی فضای عمومی همه سوره های مکی را یکسان می بیند چه بسا در بیشتر سوره ها به وحدت مقاصد کلی آنها با یکدیگر گرایش یابد؛ گرچه در برخی از سوره ها نیز تلاش می کند تا خطوط اساسی سوره را ترسیم نماید و در موارد اندکی مانند سوره فرقان نیز به وجود یک خط اصلی و اساسی در سوره اعتراف می کند.
همه این تردیدها و رفت وآمدها برای آن است که معیار اساسی دراین روش تنها گزارش محتوای سوره ذیل دسته بندی های مشخص است و اگر اتفاقاً این گزارش مفسر را به وجود یک موضوع اصلی در سوره برساند، بسیار مطلوب و خوشایند است. و گرنه هیچ اشکالی وجود ندارد که سوره دارای دو یا سه محور اصلی باشد و اصولاً در آن سوره یک هدف دیده نشود. ازاین رو مهم ترین ایرادی که بر این روش وارد است به وجود آمدن حالت بلاتکلیفی و سردرگمی درخواننده است. سبک گزارش محتوایی از ارائه نهایی یک نمودار منطقی و از ارتباط دادن آیات در پرتو غرض واحد ناتوان است، هر چند در برخی موارد او را به وحدت سیاق و غرض در سوره می رساند، اما در بیشتر سوره خواننده را بین «وحدت و کثرت» سرگردان نگاه می دارد تا او با تلاش و دقت مضاعف به بخشی از ارتباط آیات دست یابد.
سه. سبک نمودار درختی
بنابراین برای ترسیم نمودار درختی هر سوره چند اقدام اساسی باید صورت گیرد.
1. کشف غرض اصلی سوره
2. تعیین موضوعات فرعی (عناصر غرض سوره)
3. بیان پیامد اثبات موضوعات فرعی
4. ترسیم نمودار درختی بر اساس روابط موجود بین سه مورد گذشته
5. تشریح نحوه ارتباط آیات با عناصر سوره در بخش توضیحات
در روش نمودار درختی بیشتر به سیر مباحث و ارتباط آنها توجه می شود و نمودار درصدد است که نشان دهد چگونه یک موضوع و لوازم آن در سراسر سوره پوشش داده شده است.
دکتر حسن المیدانی در کتاب «قواعد التدبر الأمثل لکتاب الله عزّوجلّ» از این روش در نمایش ساختار سوره رعد استفاده کرده است و از این رهگذر سبک جدیدی را به قرآن پژوهان معرفی نموده است.
سبک نمودار درختی نیز به نوبه خود محاسن و کاستی هایی دارد. بزرگ ترین حسن آن دستیابی آسان و سریع به مطالب مطرح شده در سوره است؛ به گونه ای که با یک نگاه اجمالی می توان چارچوب کلی و خط سیر محتوایی سوره را درک نموده و به راحتی آن را به دیگران انتقال داد. اما بر این روش انتقاداتی نیز وارد است:
٭ یک؛ آن که سوره را از نظم موجود آن خارج نموده و به حکمتی که در ورای توقیفی بودن نظم آیات است بی توجهی می شود و نوعی پراکندگی و بی نظمی را در سوره به رخ می کشد. در حالی که اقتضای توقیفی بودن نظم سوره آن است که مطالب سوره در یک سیر منطقی و منظم خواننده را به یک هدف و غرض مشخص رهنمون گردد. گرچه در این جزوه نیز اشاره کردیم که ممکن است دو آیه همجوار با یکدیگر مرتبط نبوده و تنها از طریق ارتباط با غرض اصلی سوره همجواری آنها توجیه پذیرد، اما پذیرش این نکته بدان معنی نیست که مطالب مرتبط به یک محور یا موضوع فرعی در یک آیه به پایان می رسد و با آیه بعدی موضوع جدیدی آغاز می شود و با فرض اینکه همه این موضوعات با غرض اصلی سوره مرتبط می باشند می توان آنها را در یک راستا ارزیابی نمود. اما اعتقاد به اینکه مطالب مرتبط با یک موضوع فرعی در بخشهای مختلف از سوره پراکنده باشند و حتی هر بخش از یک آیه به یک موضوع جداگانه مرتبط باشد به نظم و سیاق یک سوره لطمه جدی زده و با اصول اولیه بلاغت و حکمت در سخن ناسازگار است.
٭ دو؛ هدف اصلی از نمایش ساختار سوره ها درک روابط آیات با هدف اصلی سوره است. بسیاری از فوائد این نظریه نیز به همین نکته باز می گردد؛ از جمله مقابله با شبهه افکنی های خاورشناسان، ترجمه پیوسته قرآن، آشنایی با روش طرح معارف دینی در قرآن، فهرست بندی سوره ها و…. اما در سبک نمودار درختی با حذف مضامین صریح آیات و قراردادن عناوین استنباط شده از مجموعه ای از آیات به جای آن، لطمه ای جدّی به کارآیی و توانمندی نمودار زده است. مثلاً در نموداری که دکتر میدانی درباره ساختار سوره رعد ترسیم کرده است پس از آن که «مرسل الیهم» را یکی از موضوعات فرعی سوره دانسته، ذیل آن نگاشته است:
درباره «مرسل الیهم» در سوره مطالب زیر ذکر شده است:
1. منکران دعوت ـ به رغم وجود دلائل قاطع ـ از پذیرش دعوت حق سر باز می زنند. 2. منکران به شریکان خود پناه می برند. 3. بین منکران و مؤمنان و حق و باطل نزاع دائمی برقرار است.
اما مشخص نشده است که هر یک از این مطالب در کدام آیه مطرح شده است.
٭ سه؛ انتقاد دیگری که متوجه این روش می باشد نداشتن توضیحات تفسیری است. شاید نمودار درختی به تنهایی برای نمایش ارتباط آیات کافی به نظر برسد، اما برای قانع ساختن مخاطبان درک عمیق مفاهیم قرآنی نارسا می باشد. از این رو باید با نکته پردازی های تفسیری ابهامهای موجود در روابط آیات را روشن نمود و تا اندازه ای مشکلات تفسیری را نیز حل کرد، تا به تدریج این شیوه به روش تفسیری تبدیل شده و از حاشیه کتب تفسیری خارج شود.
دکتر میدانی به منظور معرفی بیشتر روش نمودار درختی و آشنایی با روابط آیات در سوره مبارکه رعد، نموداری در این رابطه ترسیم نموده است.65
پی نوشت ها :
64. شحاته، عبدالله محمود، اهداف و مقاصد سوره ها، 92.
65. میدانی، عبدالرحمن حسن بن حبنکة، قواعد التدبّر الأمثل لکتاب الله عزوجل، 31ـ39.