كالبد شكافي هولوكاست از ديد مورخين
" اندرو گري " (Andrew Gray) در گزارشي منتشر شده در نشريه " بارنزريويو " (Barnes Review) به بررسي كتاب "كالبدشكافي هولوكاست: انتقاد فزاينده از حقيقت و حافظه " اثر گرمار رودلف، محقق نامدار مكتب تاريخ حقيقي، پرداخته است. در ابتداي اين گزارش چنين ميخوانيم: ادبيات و آثار مرتبط با جنبش الغاي قانون بردگي هنوز هم قابل خواندن و مفيد است اما نه به عنوان تاريخ پژوهشگرانه. آيا سيمون ليگري (Simon Legree) يك مباشر ساده مزرعه بود؟ آيا بردهداري آمريكا يك نهاد دگرآزارانه گسترده بود؟ ما ميتوانيم هر كدام از اينها را كه ميخواهيم باور كنيم اما تاريخ به عنوان يك رشته نظاممند و خردورزانه از هيچ يك از اين عقايد حمايت نميكند. اگر اصرار داشته باشيم كه به عمق مطالب بپردازيم، بنابراين يقينا نبايد يك ديوار دفاعي اخلاقي دور بردهداري ايجاد نماييم و يا اينكه كلا وجود آن را به مدت دو قرن در داخل خاك آمريكا انكار نماييم. نه، ما واقعا به تاريخ علاقهمند هستيم و اين يعني احترام به مدارك، استانداردهاي بالاي مجادله و اثبات، و بدبيني و شكگرايي در مورد تواناييمان در فهم وقايع گذشته آن گونه كه واقع شدهاند. ادبيات و آثار جنبش طرفداري از الغاي قانون بردگي بيشتر وارد حوزه تبليغات شده است. اين همان چيزي است كه روزي آثار مرتبط با نابودي و كشتار در "هولوكاست " روزي گرفتار آن خواهند شد.
گزارش "بارنزريويو " با اشاره به صدماتي كه شهادتهاي دروغ و جعلي "شاهدين عيني " و "بازماندگان " به علم تاريخ وارد كردهاند، ادامه مييابد: براي كسب دانش تاريخي هيچ نوع ميانبري وجود ندارد. در اغلب موارد هيچ چيز نميتواند جايگزين خواندن و بازخواني دقيق و موشكافانه رويدادها باشد. در آلماني عبارتي وجود دارد به معناي "ديوانهوار دروغ گفتن " (lugen wie gedruckt). يك ضربالمثل روسي نيز وجود دارد كه ميگويد "هيچكس مثل يك شاهد عيني دروغ نميگويد. " اينها دو خطر عمدهاي هستند كه در نوشتههاي تاريخي امروزي به چشم ميخورند. براي مقابله با اين وضعيت، محققين مكتب تاريخ حقيقي سعي ميكنند تاريخ را از انبوه چيزهايي كه احاطهاش كردهاند محافظت كنند. اما آنها براي نيل بدين مقصود بايد تاريخ را با دقت و موشكافي زياد مورد بازبيني قرار دهند و اين كار آساني نيست. كتابي كه معرفي ميشود براي يك مطالعه غيرجدي و سرسري نگاشته نشده است. اين اثر به عنوان يكي از متون اصلي مكتب تاريخ حقيقي در حوزه هولوكاست، دقت و موشكافي لازم را در بهترين حد ممكن رعايت كرده است.
در ادامه گزارش حاضر آمده: آن دسته از افراد اديب و اهل مطالعهاي كه دقتي هر چند اندك در مورد موضوع ادبيات هولوكاستي كردهاند يقينا تصديق مينمايند كه آثار و ادبيات نابوديگراها (exterminationist) افرادي كه معتقد به داستان نابودي و كشتار يهوديها به دست آلمان نازي هستند دچار مبالغه و گزافهگويي شدهاند. يهودي واقعا تحت پيگرد و آزار بودند و در اين ميان دچار رنج زيادي شدند و مرگ و مير بالايي نيز متحمل شدند. چرا بايد موضوع را بيشتر بررسي كرد؟
گزارش "بارنزريويو " با جواب به سؤال فوق ادامه مييابد: به يك دليل، زيرا خود تاريخ در معرض خطر قرار دارد. تا چه حدي تاريخ براي مصارف تبليغاتي به كار ميرود؟ تا چه حد بايد هر دورهاي افسانهشناسي هولوكاستي مختص به خود – به همراه تابوها و سانسورهايش – را داشته است؟ تحمل كردن اين نوع تنزل استانداردها بدون هيچ گونه اعتراض و يا مقاومت درست به مانند اين است كه در اجراي قانون از فرايند منصفانه و بيطرفانه قضايي دست بشوييم. تاريخ نيز به فرايندي منصفانه و بيطرفانه نياز دارد.
براي مثال براي بررسي درستي يك شهادت بايد خود شهادتها را نيز مورد استنطاق و بازجويي دوباره قرار داد تا ميزان صحت آنها را سنجيد. (چه مقدار از شهادتهاي بازماندگان هولوكاست در معرض شك و ترديد قرار گرفتهاند؟) اگر دادگاهي به جنايتي رسيدگي ميكند كه ميتواند منجر به صدور حكم اعدام شود (در اين مورد جرم عبارت است از شنيعترين كشتار دستهجمعي تاريخ) آيا نبايد آلات ارتكاب آن جرم به دقت مورد بررسي قرار گيرند؟ عنصر فيزيكي جرم كجاست؟
آن دسته از خواندگاني كه ميخواهند براي اولين بار اسناد و مداراك موجود را به طور جدي مورد وارسي قرار دهند، كتاب حاضر را شوكهكننده خواهند يافت. در اين كتاب مجموعهاي از اصليترين مطالب تجديدنظرطلبها منتشر شده است. كتاب "كالبدشكافي هولوكاست " متشكل از 24 مقاله است كه هر كدام در حدود 30 صفحه را شامل ميشوند. برخي از اين مقالات بسيار فني بوده و مطالعه همگي آنها ضروري است. بخش شوكهكننده كتاب اينجاست كه با خواندن آن ميفهميم تجديدنظرطلبي بر دعاوي نابوديگرايان مهر پايان نهادهاند. عنوان كتاب نوعي اشاره كنايهآميز به كتاب دبورا ليپستاد (Deborah Lipstadt)، نابودگراي معروف، است كه براي حمله به محققين مكتب تاريخ حقيقي نوشته شده بود. عنوان كتاب ليپستاد از اين قرار است: "انكار هولوكاست: حملات فزاينده به حقيقت و حافظه. "
اما تحقيق در باب تاريخ حقيقي هولوكاست پديدهاي است كه هر كسي بايد به شيوه خود بدان بپردازد. همانگونه كه در مورد تبليغات بدبين و شكاك هستيم، خودمان نيز نميخواهيم كه بخشي از آن باشيم. ما معترضيني هستيم كه به سادگي عقيده خود را تغيير نميدهيم.
گزارش نشريه "بارنزريويو " با بررسي كتاب رودلف گرمار ادامه مييابد: زمان زيادي لازم است تا متون ارائه شده در اين كتاب به طور كامل فهميده شوند. اذهاني كه هنوز متولد نشدهاند روزي با علاقه و اهميت خاصي به مطالعه متون خواهند پرداخت. مخالفين ما امروزه هولوكاست را تبديل به مهمترين مشغله تاريخ كردهاند. همين واقعيت در آينده توجهات زيادي را معطوف به خود خواهد كرد. چگونه اين تبليغات و افسانهها توانستهاند در اين زمانه صلح خود را چنين گسترده تحميل نمايند و چگونه در فضايي كه چنين دم از آزادي بيان زده ميشود با مقاومت ضعيفي روبرو گرديده؟
گرمار رودلف (Germar Rudolf) ويراستار اين كتاب، پس از اينكه كتاب مقدماتياش با نام "بنيانهاي تاريخ " 15 سال قبل انتشار پر سر و صداي خود را در آلمان آغاز كرد، تصميم گرفت بنا به دلايل حقوقي كتابش را با نام مستعار به چاپ برساند. اين نويسنده كه نامش مستحق تقدير و تحسين است، رهبري جهاني جنبش مكتب تاريخ حقيقي را عهده دار شده و بارها تحت پيگرد و تعقيب قضايي قرار گرفت كه اين خود از وي قهرماني بزرگ ساخت. رفتار همكاران وي در مؤسسه ماكس پلانك (Max-Planck-Institut) كه لكه ننگي بر نام پلانك است، و سپس سيستم قضايي آلمان و در آخر خود دولت آلمان روزي به عنوان يكي از بزرگترين رسواييهاي زمان ما قلمداد خواهند شد. آنهايي كه تاريخ را ميسازند معمولا هزينه آن را ميپردازند.
رودلف در معرض انواع حملات تعصبآميز قرار گرفت اما خود هيچگاه در عقايدش تعصب را راه نداد. اثبات حقيقت تاريخي امري بسيار سخت است زيرا هميشه برنامهاي سياسي در جهت مخالف آن وجود دارد. دوك ولينگتون (Wellington) در اواخر عمرش ميگفت كه آنقدر داستانهاي متفاوتي درباره نبرد واترلو شنيده است كه گاهي با خود ميانديشد آيا واقعا در آنجا حضور داشته يا نه. ما محققين مكتب تاريخ حقيقي بر صداقت و درستكاري در مواجهه با پيچيدگيهاي تاريخ گذشته اصرار ميكنيم، بنابراين بايد خود نيز اين فضائل را دارا باشيم و هيچگاه از آنها عدول ننماييم.
منبع:خبرگزاری فارس
/ن
گزارش "بارنزريويو " با اشاره به صدماتي كه شهادتهاي دروغ و جعلي "شاهدين عيني " و "بازماندگان " به علم تاريخ وارد كردهاند، ادامه مييابد: براي كسب دانش تاريخي هيچ نوع ميانبري وجود ندارد. در اغلب موارد هيچ چيز نميتواند جايگزين خواندن و بازخواني دقيق و موشكافانه رويدادها باشد. در آلماني عبارتي وجود دارد به معناي "ديوانهوار دروغ گفتن " (lugen wie gedruckt). يك ضربالمثل روسي نيز وجود دارد كه ميگويد "هيچكس مثل يك شاهد عيني دروغ نميگويد. " اينها دو خطر عمدهاي هستند كه در نوشتههاي تاريخي امروزي به چشم ميخورند. براي مقابله با اين وضعيت، محققين مكتب تاريخ حقيقي سعي ميكنند تاريخ را از انبوه چيزهايي كه احاطهاش كردهاند محافظت كنند. اما آنها براي نيل بدين مقصود بايد تاريخ را با دقت و موشكافي زياد مورد بازبيني قرار دهند و اين كار آساني نيست. كتابي كه معرفي ميشود براي يك مطالعه غيرجدي و سرسري نگاشته نشده است. اين اثر به عنوان يكي از متون اصلي مكتب تاريخ حقيقي در حوزه هولوكاست، دقت و موشكافي لازم را در بهترين حد ممكن رعايت كرده است.
در ادامه گزارش حاضر آمده: آن دسته از افراد اديب و اهل مطالعهاي كه دقتي هر چند اندك در مورد موضوع ادبيات هولوكاستي كردهاند يقينا تصديق مينمايند كه آثار و ادبيات نابوديگراها (exterminationist) افرادي كه معتقد به داستان نابودي و كشتار يهوديها به دست آلمان نازي هستند دچار مبالغه و گزافهگويي شدهاند. يهودي واقعا تحت پيگرد و آزار بودند و در اين ميان دچار رنج زيادي شدند و مرگ و مير بالايي نيز متحمل شدند. چرا بايد موضوع را بيشتر بررسي كرد؟
گزارش "بارنزريويو " با جواب به سؤال فوق ادامه مييابد: به يك دليل، زيرا خود تاريخ در معرض خطر قرار دارد. تا چه حدي تاريخ براي مصارف تبليغاتي به كار ميرود؟ تا چه حد بايد هر دورهاي افسانهشناسي هولوكاستي مختص به خود – به همراه تابوها و سانسورهايش – را داشته است؟ تحمل كردن اين نوع تنزل استانداردها بدون هيچ گونه اعتراض و يا مقاومت درست به مانند اين است كه در اجراي قانون از فرايند منصفانه و بيطرفانه قضايي دست بشوييم. تاريخ نيز به فرايندي منصفانه و بيطرفانه نياز دارد.
براي مثال براي بررسي درستي يك شهادت بايد خود شهادتها را نيز مورد استنطاق و بازجويي دوباره قرار داد تا ميزان صحت آنها را سنجيد. (چه مقدار از شهادتهاي بازماندگان هولوكاست در معرض شك و ترديد قرار گرفتهاند؟) اگر دادگاهي به جنايتي رسيدگي ميكند كه ميتواند منجر به صدور حكم اعدام شود (در اين مورد جرم عبارت است از شنيعترين كشتار دستهجمعي تاريخ) آيا نبايد آلات ارتكاب آن جرم به دقت مورد بررسي قرار گيرند؟ عنصر فيزيكي جرم كجاست؟
آن دسته از خواندگاني كه ميخواهند براي اولين بار اسناد و مداراك موجود را به طور جدي مورد وارسي قرار دهند، كتاب حاضر را شوكهكننده خواهند يافت. در اين كتاب مجموعهاي از اصليترين مطالب تجديدنظرطلبها منتشر شده است. كتاب "كالبدشكافي هولوكاست " متشكل از 24 مقاله است كه هر كدام در حدود 30 صفحه را شامل ميشوند. برخي از اين مقالات بسيار فني بوده و مطالعه همگي آنها ضروري است. بخش شوكهكننده كتاب اينجاست كه با خواندن آن ميفهميم تجديدنظرطلبي بر دعاوي نابوديگرايان مهر پايان نهادهاند. عنوان كتاب نوعي اشاره كنايهآميز به كتاب دبورا ليپستاد (Deborah Lipstadt)، نابودگراي معروف، است كه براي حمله به محققين مكتب تاريخ حقيقي نوشته شده بود. عنوان كتاب ليپستاد از اين قرار است: "انكار هولوكاست: حملات فزاينده به حقيقت و حافظه. "
اما تحقيق در باب تاريخ حقيقي هولوكاست پديدهاي است كه هر كسي بايد به شيوه خود بدان بپردازد. همانگونه كه در مورد تبليغات بدبين و شكاك هستيم، خودمان نيز نميخواهيم كه بخشي از آن باشيم. ما معترضيني هستيم كه به سادگي عقيده خود را تغيير نميدهيم.
گزارش نشريه "بارنزريويو " با بررسي كتاب رودلف گرمار ادامه مييابد: زمان زيادي لازم است تا متون ارائه شده در اين كتاب به طور كامل فهميده شوند. اذهاني كه هنوز متولد نشدهاند روزي با علاقه و اهميت خاصي به مطالعه متون خواهند پرداخت. مخالفين ما امروزه هولوكاست را تبديل به مهمترين مشغله تاريخ كردهاند. همين واقعيت در آينده توجهات زيادي را معطوف به خود خواهد كرد. چگونه اين تبليغات و افسانهها توانستهاند در اين زمانه صلح خود را چنين گسترده تحميل نمايند و چگونه در فضايي كه چنين دم از آزادي بيان زده ميشود با مقاومت ضعيفي روبرو گرديده؟
گرمار رودلف (Germar Rudolf) ويراستار اين كتاب، پس از اينكه كتاب مقدماتياش با نام "بنيانهاي تاريخ " 15 سال قبل انتشار پر سر و صداي خود را در آلمان آغاز كرد، تصميم گرفت بنا به دلايل حقوقي كتابش را با نام مستعار به چاپ برساند. اين نويسنده كه نامش مستحق تقدير و تحسين است، رهبري جهاني جنبش مكتب تاريخ حقيقي را عهده دار شده و بارها تحت پيگرد و تعقيب قضايي قرار گرفت كه اين خود از وي قهرماني بزرگ ساخت. رفتار همكاران وي در مؤسسه ماكس پلانك (Max-Planck-Institut) كه لكه ننگي بر نام پلانك است، و سپس سيستم قضايي آلمان و در آخر خود دولت آلمان روزي به عنوان يكي از بزرگترين رسواييهاي زمان ما قلمداد خواهند شد. آنهايي كه تاريخ را ميسازند معمولا هزينه آن را ميپردازند.
رودلف در معرض انواع حملات تعصبآميز قرار گرفت اما خود هيچگاه در عقايدش تعصب را راه نداد. اثبات حقيقت تاريخي امري بسيار سخت است زيرا هميشه برنامهاي سياسي در جهت مخالف آن وجود دارد. دوك ولينگتون (Wellington) در اواخر عمرش ميگفت كه آنقدر داستانهاي متفاوتي درباره نبرد واترلو شنيده است كه گاهي با خود ميانديشد آيا واقعا در آنجا حضور داشته يا نه. ما محققين مكتب تاريخ حقيقي بر صداقت و درستكاري در مواجهه با پيچيدگيهاي تاريخ گذشته اصرار ميكنيم، بنابراين بايد خود نيز اين فضائل را دارا باشيم و هيچگاه از آنها عدول ننماييم.
منبع:خبرگزاری فارس
/ن