تروريسم و جريان نفاق(2)

نفاق، در صدر اسلام، حرکتي هدفمند و خصمانه بود که مي کوشيد مخالفت خود را با حاکميت پيامبر، پنهاني به سرانجام برساند. تا زماني که اسلام در مکه بود، فقط دو جبهه وجود داشت: اسلام، و کفر و شرک. با هجرت پيامبر...
پنجشنبه، 21 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تروريسم و جريان نفاق(2)
تروريسم و جريان نفاق(2)
تروريسم و جريان نفاق(2)






جريان نفاق در صدر اسلام

نفاق، در صدر اسلام، حرکتي هدفمند و خصمانه بود که مي کوشيد مخالفت خود را با حاکميت پيامبر، پنهاني به سرانجام برساند.
تا زماني که اسلام در مکه بود، فقط دو جبهه وجود داشت: اسلام، و کفر و شرک. با هجرت پيامبر به مدينه و افزايش تعداد مسلمانان، نفاق نيز آغاز شد و با گشترش فتوحات مسلمانان، تشکيلات جريان نفاق نيز منسجم تر و پيچيده تر مي گرديد. منافقان نه تنها در باطن، يار و همراه پيامبر نبودند، بلکه براي شکست دادن او، در خلوت خويش ، با کفار همراهي مي کردند.
توطئه ها و کارشکني هاي اين جريان در عرصه هاي گوناگون عليه جامعه نوپاي اسلامي، بخش بزرگي از گرفتاري هاي پيامبر (ص) را تشکيل مي داد.
خداوند در آيات متعدد، از مسلماناني که در مقابل پيامبر ايستادگي مي کردند، با عنوان منافق ياد کرده و اهميت اين مسئله تا اندازه اي است که سوره منافقون را، براي شناسايي اين جريان، بر پيامبر خويش نازل فرمود. بر اساس آيات قرآن، منافقان، کافرند و کفر آنها تا جايي است که خداوند در آيه 6 سوره منافقون، خطاب به رسولش مي فرمايد: « اي رسول! تو از خدا بر آنان آمرزش بخواهي يا نخواهي يکسان است، خدا هرگز آنان را نمي بخشد، زيرا خداوند، گروه فاسقان (لجوج و منافق) را هدايت نمي کند.» همچنين به آن حضرت، امر مي شود که از کافران و منافقان پيروي نکند.(1)
جريان نفاق که در همان صدر اسلام نيز از مهم ترين تهديدهاي داخلي در برابر اسلام بود، با گسترش اسلام، آرام آرام در ساختار جامعه اسلامي بيشتر رسوخ کرد و بر قدرت خود افزود. و پيامبر نيز خطر منافقان را پيوسته به مسلمانان گوشزد مي کرد.
اميرمؤمنان علي (ع) مي فرمايد:
پيامبر به من فرمود: بر امت اسلام نه از مؤمني هراسي دارم و نه از مشرک؛ زيرا مؤمن را ايمانش باز داشته، و مشرک را خداوند به جهت شرک او نابود مي سازد. من بر شما از مرد منافقي مي ترسم که دروني دو چهره و زباني عالمانه دارد. گفتارش دل پسند و رفتارش زشت و ناپسند است. (2)
سرکرده منافقان در مدينه، عبدالله ابن ابي بود که با گروهي ديگر بارها کوشيد به حکومت نوپاي ديني ضربه بزند؛ از جمله در جنگ احد، ضربه هايي به مسلمانان وارد کرد.
در زمان پيامبر (ص) ابرهاي سياه نفاق برسر عده اي از صحابه و فرماندهان لشکر آن حضرت سايه گسترده بود و منافقان، به عبدالله ابن ابي و ديگران منحصر نبودند. جريان نفاق، در دوران حکومت امام علي (ع) نيز ادامه يافت.

جريان نفاق در زمان امام علي (ع)

منافقان در دوران حکومت امام علي (ع) نيز مشکلات زيادي براي آن حضرت ايجاد کردند. همانند ناکثين؛ جريان نفاقي که با ثروت، قدرت، سياست و وجاهت پديدآمده بودند، و سرانجام در برابر حضرت علي (ع) ايستادند و جنگ خونيني را به راه انداختند، وآسيب هاي فراواني به پيکر جامعه اسلامي وارد آوردند.

جريان نفاق در عصر ما

انقلاب اسلامي نيز در دوران حيات پر برکت خود، همواره با جريان نفاق روبه رو بوده و با آن دست و پنجه نرم کرده است.
از همان آغازين روزهاي پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي، پس از آنکه سازمان مجاهدين خلق ( منافقين) نتوانستند در دسته بندي هاي سياسي کشور جايگاهي بيابند، دشمني شان آشکار شد و با حمله هاي تروريستي و ناجوانمردانه خود، زخم هايي بزرگ بر پيکره نهال نوپاي انقلاب نشاندند. شهادت مظلومانه چهره هاي علمي و مذهبي و سياسي، و به خاک و خون کشيدن مردم عادي به دست منافقان، هيچ گاه از حافظه تاريخي ملت ايران پاک نخواهد شد. سوء قصد به رهبر معظم انقلاب، انفجار مرکز حزب جمهوري اسلامي و شهادت شهيد بهشتي و72 يارش، شهادت رجايي و باهنر ، مدني، هاشمي نژاد، دستغيب، صدوقي، اشرفي اصفهاني، لاجوردي ، صياد شيرازي و... تنها بخشي از جنايت هاي جريان نفاق در عصر ماست.
در همان سال هاي پرحادثه، اين جريان در چهره بني صدر نيز متبلور شد. بني صدر به دليل وابستگي فکري اش به غرب و از آنجا که ارزش هاي غربي با گوشت و پوستش آميخته و جدا ناشدني بود، مورد توجه آمريکا قرار گرفت و به صورت مهره اي کارساز و اميد بخش براي بيگانگان درآمد. ملت ايران از اين چهره منافق، ضربه هاي سنگيني خورد.
جريان نفاق در ادامه، مشکلات متعددي براي مردم و مسئولان ايجاد کرد. در سال هاي اخير نيز همکاري و هماهنگي آشکار و پنهان برخي فعالان سياسي با قدرت هاي بيگانه، از جمله امريکا و اروپا، انکار ناپذير است و اعترافات متهمان آشوب هاي خياباني پس از انتخابات خرداد 88، بهترين گواه براين همکاري است. اين همکاري ها و هماهنگي ها نيز مصداق نفاق است.

نشانه هاي اهل نفاق در عصر ما

ادعاي انقلابي بودن و در خط امام بودن، و عمل کردن برخلاف آن، آشکارترين نشانه نفاق سياسي برخي گروه ها و شخصيت هاست.
رايج ترين حيله تبليغاتي که اهل نفاق در طول تاريخ، براي فريب افکار عمومي از آن بهره جسته اند، پنهان شدن در پس نمادهاي مذهبي و آراستن چهره کريه خود به آداب و شعاير اسلامي است. در صدر اسلام، مسجد ضرار با همين ترفند ساخته شد که پيامبر آن را ويران کرد. در فتنه اخير و حوادث پس از انتخابات نيز، شاهد نمونه هاي زيادي از اين دست بوديم.
از ديگر نشانه هاي اهل نفاق در اين عصر مي توانيم اين موارد را بيان کنيم: استفاده ابزاري از نهادهاي مذهبي و مقدسات، ادعاي قانون گرايي و سپس اقدام به قانون شکني و قانون گريزي، نفي حاکميت قانون و حرکت در مسير بي قانوني، تلاش براي بي اعتبار نشان دادن سازمان ها و نهادهاي قانوني، توطئه چيني براي تضعيف موقعيت انقلاب، شايعه پراکني ، امام زدايي، بزرگ نمايي، چهره هاي طرد شده در انقلاب، زير سوال بردن نظام، بر هم زدن نظم و اتحاد مردم، تضعيف باورهاي ديني و ارزش هاي اسلامي و به سخره گرفتن آنها، برهم زدن نظم و اتحاد مردم، تضعيف باورهاي ديني و ارزش هاي اسلامي وبه سخره گرفتن آنها، تضعيف ولايت و رهبري، غوغا سالاري و التهاب آفريني و صدها نمونه ديگر که از نشانه هاي بارز اهل نفاق در عصر ماست وآشنايي با اين موارد، جريان نفاق را در اين دوره زودتر رسوا مي کند.

سخناني از امام خميني (ره) درباره نفاق

*«اگر از داخل، اين ملت دشمن داخلي نداشته باشد، نفوذي نداشته باشد، دو چهرگان در مسائل کشور تخريب نکنند، دشمن خارجي نمي تواند کار زيادي انجام دهد».(3)
*«امروز در اين کشور، عبدالله بن ابي هاي منافق هستند.کساني که يک روز حکومت امام و حکومت نظام اسلامي را از بن دندان قبول نکردند....کساني که خيال مي کردند اگر انقلابي در اين کشور رخ دهد، حکومت وقف آنها و متعلق به آنهاست. نه فقاهت را قبول داشتند، نه امام را قبول داشتند، نه مردم را قبول داشتند، نه احساسات ديني را قبول داشتند».(4)
*«من مي دانم که در بسياري از اين مطبوعات، آدم هاي خوب و مؤمني مشغول به کارند- چه کساني که قلم مي زنند، چه کساني که اداره مي کنند- اما در لا به لاي همين ها اثر انگشت عبدالله بن ابي ها را من مي بينم. تفرقه افکني ها، اختلاف افکني ها، تشنج آفريني ها، تشويش افکار عمومي، نااميد کردن ها، يأس پراکني ها، چهره سازي عناصر وابسته و مريد دشمن، از نظر انداختن عناصر مفيد و مؤمن و مخلص و دلسوز».(5)

پي نوشت ها:

1. نک: احزاب :1.
2. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، ص 365.
3. صحيفه نور، ج37، ص79.
4. همان، صص 84و 85.
5. همان، ص 91.

منبع: کتاب گلبرگ شماره 122




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط