مردي بر فراز قله ها

هوا سرد بود، من به همراه پدر و دوستش که پيش از اين هرگز او را نديده بودم، به کوه رفته بوديم تاوي را که چند روز پيش به شهرمان آمده بود، همراهي کنيم و راه را نشانش دهيم. نزديک قله توقف کرديم. پدرم با اسباب و اثاثيه ور مي رفت و من مراقب آتش بودم تا خاموش نشود، اما تمام حواسم به دوست پدرم بود که مرتب از اين سو به آن سو مي رفت و چيزهايي
پنجشنبه، 21 مرداد 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مردي بر فراز قله ها
مردي بر فراز قله ها
مردي بر فراز قله ها

نويسنده: فاطمه سيف الهي




هوا سرد بود، من به همراه پدر و دوستش که پيش از اين هرگز او را نديده بودم، به کوه رفته بوديم تاوي را که چند روز پيش به شهرمان آمده بود، همراهي کنيم و راه را نشانش دهيم.
نزديک قله توقف کرديم. پدرم با اسباب و اثاثيه ور مي رفت و من مراقب آتش بودم تا خاموش نشود، اما تمام حواسم به دوست پدرم بود که مرتب از اين سو به آن سو مي رفت و چيزهايي يادداشت مي کرد، گاهي چهره اش برافروخته مي شد و گاهي لبخندي از سر رضايت برلبانش مي نشست.
ساعت ها پشت سر هم مي گذشت و مرد همچنان سرگرم کار خويش بود. پدر نزديک من آمد و پوستيني بر روي دوشم انداخت.

چيه! چرا اين قدر متعجب به او نگاه مي کني؟

پدر! به نظرم اين دوست شما خيلي عجيب رفتار مي کنه؛ از وقتي که رسيديم حتي يه لحظه هم ننشسته و مرتب از اين سر به او سر مي ره و به اطراف نگاه مي کنه!
خب، ايشون يه دانشمند بزرگه و همه کسايي که مثل اونن، تقريباً همين طور رفتار مي کنن.

يه دانشمند؟ اون کيه؟

ايشون ابوريجان، محمد بن احمد بيروني خوارزميه، که سال هاي زيادي از عمرشو صرف مطالعه و تحقيق در زمينه هاي مختلف مثل تاريخ، ادبيات، فلسفه، طبيعيات، رياضيات، ستاره شناسي و خيلي علوم ديگه کرده.

واي! چقدر زياد! چطور تونسته اين همه رو با هم بخونه؟

با سعي وتلاش زياد؛ مثلاً همين الان...خودت گفتي از وقتي رسيديم حتي يه لحظه هم ننشسته!
درسته! پدرجان مي شه بيشتر از اين مرد برام بگيد، خيلي دوست دارم از زندگيش بيشتر بدونم.
البته؛ مي گم شايد که تو هم راهتو پيدا کني:
سال 362 هـ . ق در حوالي خوارزم به دنيا اومد. يکي از شاگردان ابونصر بن علي بن عراق معروف به ابونصر، يکي از رياضي دان هاي مشهور بود. مدتي در دربار شمس المعالي قابوس بن وشمگير بود، دائم به سفرهاي مختلف مي رفت، وتجربه کردن و ديدن رو، بيشتر از توي خونه نشستن و فقط کتاب خوندن قبول داشت. يکي از مهم ترين سفرهاش، سفر به هند بود که با شاه محمود غزنوي هم سفر شد.
سفر به هند؟ بايد جالب باشه!
هند سرزمين عجيبيه، ابوريحان اونجا هم از تحقيق و سياحت دست برنداشت. وعرض جغرافيايي حدود يازده شهر اونجا رو تعيين کرد. زبان سختي مثل سانسکريت رو اونجا ياد گرفت و مقدمات يکي از ارزشمندترين کتاباشو به اسم ماللهند درباره آداب، عقايد و تاريخ مردم هند، براساس تجربه هاش در همين سفر نوشت.

پدر، ايشون کتاباي ديگه هم نوشته؟

آره، کتاباي زيادي با موضوع منطق، حکمت، نجوم، جغرافيا و... نوشته، مثلاً کتاب تاريخ مسعودي درباره نجوم وجغرافياست که کتاب ارزشمنديه؛ يا کتاب آثار الباقيه عن القرون الخاليه درباره تاريخ وآداب ملت هاست يا کتاب شمس المعالي درباره مباحث رياضيه وخيلي کتاباي ديگه که اسمشون يادم نيست! راستي يه کتاب نامه هم از آثار زکرياي رازي، پزشک معروف نوشته که اونم اثر خيلي مهميه. من باورم نمي شه که يه آدم بتونه اين همه کتاب بنويسه! شما از کي ابوريجان رومي شناسي؟
از وقتي شانزده - هفده ساله بودم، يعني تقريباً هم سن تو! خوب يادمه که اون موقع مي خواست عرض جغرافيايي زميني خورشيد رو اندازه بگيره، يه حلقه مندرج دستش بود ومي خواست ارتفاع خورشيدي نصف النهار رو رصد کنه، اين طوري مي تونست به عرض جغرافيايي زميني خورشيد دست پيدا کنه. حدود چهار سال کار کرد تا تونست به نتيجه برسه.

فکر مي کني منم مثل اون بتونم اين قدر رشد کنم و موفق بشم؟

البته پسرم، هرکسي مي تونه؛ به شرطي که انگيزه، استعداد، پشتکار، و همت داشته باشه؛ همون طور که ابوريجان درتمام مدت تحصيل وتعليم، نه زبانش از بيان فارغ بود ونه دستش از قلم!
پدر همچنان با شور به پرسش هاي من جواب مي داد و ابوريحان بيروني هم همچنان مشغول کار خودش بود. سال ها بعد شنيدم که ابوريحان، پدر علم جغرافياي نوين و دانش تجربي ، کسي که اولين بار تحقيقاتي در زمينه حرکت وضعي زمين وقوه جاذبه انجام داد، در 78 سالگي درشهر غزنه درگذشت وکوله باري از انديشه وتحقيق در بسياري از علوم، مخصوصاً جغرافيا واختر شناسي رو براي آيندگاه به يادگار گذاشت.
منبع: کتاب گلبرگ شماره 122




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط