آيت‌الله بهشتي و اسناد لانه جاسوسي (1)

واقعه 13 آبان 1358 و تصرف سفارت آمريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام يكي از مهم‌ترين حوادث سالهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي است. آثار و بازتابهاي اين حادثه تاريخي را از جهاتي مي‌توان بي‌نظير دانست و شايد به دليل همين ويژگي‌ها بود كه رهبر انقلاب، امام خميني(ره) آن را انقلاب دوم ناميد. موضوع كشف و انتشار اسناد
يکشنبه، 7 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آيت‌الله بهشتي و اسناد لانه جاسوسي (1)

آيت‌الله بهشتي و اسناد لانه جاسوسي (1)
آيت‌الله بهشتي و اسناد لانه جاسوسي (1)


 

نويسنده:حميد قزويني




 

اشاره
 

واقعه 13 آبان 1358 و تصرف سفارت آمريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام يكي از مهم‌ترين حوادث سالهاي نخست پيروزي انقلاب اسلامي است. آثار و بازتابهاي اين حادثه تاريخي را از جهاتي مي‌توان بي‌نظير دانست و شايد به دليل همين ويژگي‌ها بود كه رهبر انقلاب، امام خميني(ره) آن را انقلاب دوم ناميد. موضوع كشف و انتشار اسناد موجود در سفارت آمريكا و تبعات سياسي آن از جمله موضوعات مهم و مرتبط با اين حادثه است كه همچنان مورد بحث و بررسي محافل علمي، رسانه‌اي و سياسي قرار دارد. يكي از سوژه‌هاي سياسي و رسانه‌اي آن سالها كه همچنان در كانون توجه است چگونگي ملاقات آيت‌الله دكتر سيدمحمدحسيني بهشتي با ديپلماتهاي آمريكايي در

آيت‌الله بهشتي و اسناد لانه جاسوسي (1)

آبان 1358 و نحوه انتشار اسناد اين ملاقات و محتواي مذاكرات است. ماجرا از آنجا آغاز مي‌شود كه دو ديپلمات سفارت آمريكا در پي درخواستهاي متعدد از طريق وزارت امور خارجه ايران در اوايل آبان 1358 (چند روز پيش از تصرف سفارت آمريكا) به ديدار آيت‌الله بهشتي مي‌روند و گزارشي از اين ديدار را تهيه و به مراجع ذي‌ربط خود ارسال مي‌كنند. با تصرف سفارت آمريكا و دستيابي دانشجويان به اسناد موجود در آن به مرور بخشي از اسناد تحت عنوان افشاگري عليه برخي چهره‌هاي سياسي وقت منتشر شد. در اين ميان سازمان مجاهدين خلق (منافقين) با دسترسي به سند مذاكره آيت‌الله بهشتي و ديپلماتهاي آمريكايي اقدام به انتشار بخشهايي از آن كرد و خواستار پاسخگويي دكتر بهشتي شد. اعضاي سازمان مدعي بودند كه دانشجويان در هماهنگي با بهشتي و رهبران انقلاب از انتشار اين سند سر باز زده‌اند تا چهره سياسي بهشتي نزد افكار عمومي خدشه‌دار نشود. اين سند بعدها به صورت كامل در مجموعه اسناد لانه جاسوسي كه توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي منتشر شده به چاپ رسيد كه باز هم به سوژه‌اي براي محافل سياسي و رسانه‌اي مبدل گشت. اكنون پس از 30 سال به نظر مي‌رسد بررسي اسناد اين مذاكره و حاشيه‌هاي مرتبط با آن مي‌تواند گوشه‌هايي از يك مقطع تاريخي و حساس معاصر را به تصوير كشد.

بهشتي چگونه مي‌انديشد
 

پيش از ورود به بحث ضروري است نوع نگرش شهيد بهشتي به روابط خارجي و ارتباط با ساير كشورها مورد توجه قرار گيرد. البته رسيدن به يك تعريف جامع در اين زمينه چندان آسان نيست، زيرا از يك سو شهيد بهشتي دوران كوتاهي (كمتر از 3 سال) پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل نظام جمهوري اسلامي در قيد حيات بوده و در اين زمينه مطالب چنداني را به يادگار نگذاشته است و از سوي ديگر در همين دوران كوتاه حوادث متعدد و متفاوتي به وقوع پيوسته كه برخورد با هر يك از آنها اقتضائات و الزامات خاص خود را داشته و امكان در پيش‌گرفتن يك سياست واحد فراهم نبوده است. براي نمونه تا پيش از تصرف سفارت آمريكا نوعي از ديپلماسي در جريان بود كه پس از آن دستخوش تغييرات اساسي شد و نهايتاً با آغاز جنگ تحميلي شرايط كاملاً متفاوت بر اين حوزه حاكم گرديد. بديهي است آيت‌الله بهشتي كه يكي از كارگزاران نظام و از رهبران عالي رتبه انقلاب بود بايستي مواضع و نگرش خود را با شرايط زمان تطبيق مي‌داد. نكته حائز اهميت ديگر اين است كه ملاقات شهيد بهشتي با ديپلمات‌هاي آمريكايي در مقطعي صورت مي‌گرفت كه انقلاب تازه به پيروزي رسيده بود و مردم بي‌صبرانه خواستار بازگرداندن شاه به ايران

آيت‌الله بهشتي و اسناد لانه جاسوسي (1)

جهت محاكمه بودند كه دولت آمريكا با آن مخالفت مي‌ورزيد. به همين دليل بايد به نوع نگاه بهشتي هنگام ملاقات بيشتر توجه داشت؛ نگاهي كه احتمالاً پس از حوادث بعدي به دليل عملكرد دولت آمريكا دستخوش تغييراتي مهم شده است. به رغم اينها بهشتي در موارد متعدد بر اصل نه شرقي و نه غربي بودن انقلاب(1)تأكيد كرده و نسبت به استقلال كشور در مذاكره با ديپلمات‌هاي خارجي حساسيت زيادي داشته است. او اذعان مي‌دارد كه «آنها مي‌دانند ما كشوري داراي استقلال هستيم» (2) او در عين حال مرعوب نشدن مقابل كشورهاي بزرگ تأكيد دارد (3) و تصريح مي‌كند كه بايستي به همه كشورها نگاه يكسان و برخورد يكسان داشت اما تصريح مي‌كند كه بايد راهي را برويم كه ضد تشنج و تفرقه باشد. (4) بهشتي همچنين به داشتن رابطه با كشورهاي مسلمان كه اسلامي رفتار نمي‌كنند و رفتارشان تحميلي است چندان روي خوش نشان نمي‌دهد. (5) او در همان سالها تأكيد مي‌كند كه «بايد تمام خصلت‌ها و ويژگي‌هاي جهاني بودن اين انقلاب را دقيقاً حفظ كنيم. شعارها، موضع‌گيري‌ها، تكيه‌‌كردن‌ها و تأكيد‌ها، بهادادن‌ها، اينها همه بايد طوري تنظيم شود كه به جهاني بودن آرمان و راه و ايدئولوژي اين انقلاب ذره‌اي خدشه وارد نيايد» (6)

ابتدا يك گفتگوي مكتوب
 

بررسي اسناد سفارت آمريكا نشان مي‌دهد كه ديپلمات‌هاي اين سفارتخانه با وجود تلاش‌هاي مختلفي كه براي ملاقات با بهشتي به خرج داده‌اند غير از يك بار كه سند آن منتشر شده ملاقات ديگري نداشته‌اند. (7) و پيش از آن از راه‌هاي مختلف به دنبال گفتگو با بهشتي بوده‌اند. سفارت آمريكا در چنين شرايطي براي تبيين اهداف درخواست خود، سئوالاتي را از طريق فردي كه از او به عنوان واسطه ياد شده (ابراهيم يزدي وزير وقت امور خارجه) براي بهشتي ارسال مي‌كند تا شايد پس از مطالعه آنها وي راضي به انجام ملاقات شود. اما بهشتي باز هم تمايلي به ديدار از خود نشان نمي‌دهد و تنها به پاسخ كتبي سئوالات اكتفا مي‌كند. بهشتي در پاسخ‌هاي خود انقلاب را پايان نيافته دانسته و در عين حال مي‌افزايد: هدف ما ايجاد نظم سالم و روابط سالم در داخل ايران و با جهان خارج مي‌باشد. انقلاب سخت تلاش مي‌كند كه جهت خود را حفظ كند ولي هنوز به اهداف خود نائل نشده است. طبيعتاً ايران مي‌خواهد روابط انساني سالمي با تمام ملت‌ها داشته باشد، مشروط بر اينكه خارجيان مسئله روابط انساني عادلانه را محترم شمارند. وي در تشريح عملكرد دادگاه‌هاي انقلاب مي‌گويد: «براي به مجازات رسانيدن دشمنان ملت در گذشته و افراد ضدانقلاب كنوني فعاليت مي‌كنند. اينان دادگاه‌هاي عادي نيستند بلكه دادگاه‌هاي انقلابي هستند، فعاليت‌هاي آنان موقت خواهد بود و بعد از آن وظايف آنان به دادگاه‌هاي عادي واگذار خواهد شد.» بهشتي در ادامه اشاره مي‌كند كه انقلاب خونين نبوده است «اما اگر انقلابي خونين نباشد به اين معني نيست كه انقلاب كاملي نداشته‌ايم. اگر شوراي انقلاب وجود نداشت تمام افرادي كه در حال حاضر زنداني هستند توسط مردم كشته شده بودند.» وي در زمينه روابط خارجي نيز مي‌نويسد: «ايران مي‌خواهد كه دنياي خارج به ضد انقلابيون كمك نكرده و در امور داخلي ايران دخالت نكند. ما چيز بيشتري نمي‌خواهيم، نه از آمريكا و نه از شوروي. روابط ما با شوروي بايد مانند دو همسايه عادي باشد. آنها نبايد دخالت كنند و نبايد توقعات مخصوصي از ما داشته باشند.» بهشتي درباره مداخله آمريكا در امور داخلي ايران با تأكيد بر ضرورت سكوت هر چه بيشتر آمريكا مي‌افزايد:‌ «اگر ثابت شود كه آمريكا به گروه‌هاي ضد انقلابي كمك مي‌كند، اين مسئله بي‌نهايت به ضرر روابط في‌مابين خواهد بود.» مطالعه پاسخ‌ها و ارزيابي‌ ديپلمات‌هاي آمريكايي به خوبي بيانگر آن است كه بهشتي از موضعي كاملاً منطقي و جانبدارانه نسبت به انقلاب و البته در چارچوب‌هاي ديپلماتيك با رعايت مصالح نظام و منافع ملي به طرح نظرات خود پرداخته است. (8)

ارزيابي سند
 

براي آنكه ارزيابي دقيق‌‌‌‌تري نسبت به مذاكرات بهشتي و طرف‌هاي آمريكايي به دست آيد بايد به بررسي و تحليل سند مورد اشاره نيز پرداخت. پيش از ورود به اين بحث يادآوري ويژگي‌هاي يك مذاكره موفق، بويژه در گفتگوهاي ديپلماتيك خالي از فايده نيست. روشن است كه اساس مذاكره بر ارتباط ‌گيري صحيح ميان طرفين است و دو طرف با وجود تأكيد بر تأمين منافع خود موظفند انعطاف هم داشته و براي رسيدن به يك توافق مشخص تلاش كنند؛ توافقي كه پس از اعتماد‌سازي از سوي دو طرف قابل دستيابي است. دو اصل خوب شنيدن و خوب سئوال كردن از اصول محوري مذاكره است و تسلط بر ادبيات و فن سخنوري از ضروريات آن به شمار مي‌آيد. نگاهي هر چند گذرا به متن سند (9) مشخص مي‌كند كه شهيد بهشتي از اين نظر از تسلط كافي برخوردار بوده و به خوبي از عهده يك مذاكره رسمي و ديپلماتيك با نمايندگان وزارت امور خارجه آمريكا بر آمده است. طرف آمريكايي در گزارش خود، بهشتي را برخوردار از اعتماد به نفس بالا، هنگام گفتگو، آرام و غيراحساسي، با رفتار محترمانه و مسلط بر زبان انگليسي معرفي مي‌كند. بهشتي در اين ديدار شمرده سخن گفته و به سبك گفتگوهاي رسمي از هرگونه حاشيه پرهيز كرده و تنها به حجم زياد كارهاي خود اشاره كرده تا احتمالاً از اين طريق مدت زمان ديدار را محدود سازد. ديپلمات‌هاي آمريكايي در اين ديدار خود را آماده و علاقه‌مند به شنيدن نظرات بهشتي معرفي كرده و بر اهميت آنها در بهبود روابط آمريكا و ايران تأكيد مي‌كنند. آنها به شدت تحت تأثير شخصيت بهشتي قرار گرفته و او را از نظر ظاهر و فكر مؤثر و گيرا دانسته‌اند. از سوي ديگر متن سند به خوبي نشان مي‌دهد كه ديپلمات‌هاي آمريكايي خود به ديدار بهشتي آمده و در مجلس سناي سابق با او ملاقات كرده‌اند. از آنجا كه ديدار در محل تشكيل جلسات خبرگان قانون اساسي بوده عملاً جلسه‌اي مخفي و به دور از چشم ديگران و با اهدافي سري و ضد امنيتي به شمار نمي‌آمده است. ضمن آنكه ملاقات به پيشنهاد و هماهنگي وزارت امور خارجه و شخص ابراهيم يزدي (وزير وقت) صورت گرفته است.(10)

تحليل محتواي سند
 

بهشتي در سخنان خود احساسات عمومي مردم ايران عليه شاه و جنايت‌هاي سلطنت پهلوي را طي 50 سال گذشته كه با حمايت قدرت‌هاي خارجي بوده است يادآور شده و نسبت به تبعات پشتيباني و پذيرش شاه توسط آمريكا هشدار مي‌دهد. وي همچنين مشكلاتي كه در مبادلات تجاري، مسدود شدن دارايي‌هاي ايران و موانعي كه در انتقال قطعات يدكي و تجهيزات نظامي ايجاد شده سئوال مي‌كند و خواستار حل آنها مي‌شود. بهشتي همچنين پايگاه مردمي گسترده انقلاب و حمايت توده‌هاي مردم از امام را يادآور شده و تأكيد مي‌كند كه نبايد اقليتي محدود كه مخالف انقلاب هستند (و احتمالاً مورد حمايت آمريكا) نظر خود را بر اكثريت حامي انقلاب تحميل كنند. او مسئوليت اصلي بهبود روابط ايران و آمريكا را متوجه طرف مقابل دانسته و تصريح مي‌كند كه آمريكا بايد حسن نيت خود را در عمل نشان دهد و در صورت بروز هر كودتايي آمريكا مسئول آن خواهد بود؛ اگر چه هرگونه كودتا موفقيتي در پي نخواهد داشت و شرايط آمريكا را در ايران پيچيده‌تر خواهد نمود. بهشتي ضمن تبيين تبعات كودتا و تأثير آن بر روابط ايران و آمريكا اذعان مي‌دارد كه ارتباط با ايران بيشتر به نفع آمريكا خواهد بود و آمريكا نبايد دست به كاري زند

آيت‌الله بهشتي و اسناد لانه جاسوسي (1)

كه تبعات آن برايش زيانبار است. بهشتي اظهار مي‌دارد كه رهبري انقلاب مي‌خواهد با آمريكا و غرب به صورت مثبت برخورد كند ولي عميقاً به اقدامات طرف مقابل ظنين است. بهشتي در اين مذاكره به شكلي متين و به دور از احساسات و هيجانات رايج در آن مقطع زماني موضع رهبران انقلاب را تبيين كرده و چهره‌اي علاقه‌مند به ارتباط با جهان خارج را از انقلاب اسلامي و نظام نوپاي منبعث از آن ترسيم مي‌كند. بهشتي به دليل آنكه هنوز روابط رسمي ايران و آمريكا قطع نشده و از طرفي موضوعات و مشكلات مختلفي در روابط دو كشور وجود داشته تلاش مي‌كند از فرصت ديپلماسي رسمي و گفتگوهاي دوجانبه براي يافتن راه‌حل‌هاي منطقي استفاده كند و در عين حال مواضع انقلابي و اعتراضي انقلاب را نيز به اطلاع طرف مقابل برساند.(11) اگر بهشتي را برخوردار از تعادل و تناسب در رفتارهاي مختلف سياسي و اجتماعي بدانيم در آن صورت مذاكره مذكور مصداق بارز همين رفتار است. او خود درباره ضرورت رسيدن به فرهنگ تعادل مي‌گويد: «انقلاب براساس يك خصلت خاصي به وجود آمده است و خصوصيات انقلاب در آغاز اين است كه شتاب داشته باشد تا بتواند حركت خود را سريع انجام بدهد. متناسب با اين فرهنگ شتاب، روح شتاب در بسياري، مخصوصاً در نسل جوان به وجود مي‌آيد وليكن فرهنگ شتاب نبايد زياد پايدار باشد... و بايد از فرهنگ شتاب به فرهنگ تعادل بياييم.» (12) هنري پرشت يكي از دو ديپلمات آمريكايي حاضر در ملاقات بعدها درباره بهشتي گفت: «من او را فردي باهوش، خوش مشرب، صريح و پايبند به اصول ديدم. فكر مي‌كنم اگر او زنده مي‌ماند، مي‌توانست ميانه‌روي را ترويج كند و تأثيري مثبت بر سياست ايرانيان مي‌گذاشت. براي مثال، بعد از آن كه سفارت اشغال شد، من به بهشتي تلفن زدم و از او براي آزادي گروگان‌ها و بازگشت اموالمان كمك خواستم. او گفت حداكثر تلاشش را مي‌كند اما مجبور بود گفت و گويمان را به خاطر شركت درشوراي انقلاب پايان دهد. من ديگر از بهشتي چيزي نشنيدم.» (13) به هر حال با مطالعه دقيق سند و بررسي جوانب مختلف مرتبط با اين مذاكره بايد گفت بهشتي تلاش داشته از ظرفيت‌هاي قانوني و ديپلماتيك براي پيشبرد اهداف نظام نوپاي منبعث از انقلاب اسلامي استفاده كرده و آمريكا را از گرفتار آمدن در شيوه‌هايي كه خشم ملت را برانگيخته و زمينه‌هاي همكاري دوجانبه را از بين مي‌برد پرهيز دهد.

خيلي محرمانه
 

29 اكتبر 1979 – 7 آبان 1358
از: سفارت آمريكا، تهران ـ 11390
به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دي . سي ـ داراي حق تقدم
رونوشت براي سفارتخانه‌هاي آمريكا در آنكارا، جده، اسلام‌آباد، كابل، كويت، بغداد، دمشق
موضوع: ملاقات با بهشتي
1. (خيلي محرمانه ـ تمام متن)

آيت‌الله بهشتي و اسناد لانه جاسوسي (1)

2. خلاصه: هنري پرشت و من، 27 اكتبر با دكتر محمد بهشتي، نايب رئيس مجلس خبرگان و دبير كل حزب جمهوري اسلامي، يك گروه سياسي كه با خميني پيوستگي نزديكي دارد، ملاقات كرديم. بهشتي به ما يادآوري نمود كه احساسات عمومي شديدي در مورد هر گونه پشتيباني از شاه سابق وجود دارد. او از مشكلات در حمل قطعات يدكي نظامي و قراردادهاي تجاري جويا شد و به شايعات گسترده‌ در مورد دخالت سيا در كردستان اشاره كرد. اظهار حمايت دولت آمريكا از انقلاب كفايت نمي‌كند. به جاي عرف عمل لازم است. او گفت كه انقلاب پشتوانه لازم را در اكثريت مردم ايران دارد و اگر لازم باشد مي‌تواند طبقه متوسط و اقليت متخصصين را ناديده بگيرد. بهشتي اعتماد به نفس فوق‌العاده‌اي از خود بروز مي‌دهد. خصومت ظاهري نشان نمي‌دهد، ولي در امر بهبود روابط آمريكا و ايران، او بار اصلي را به دوش آمريكا مي‌گذارد. پايان خلاصه. 3. بهشتي ما را در اطاق انتظار ساختمان سنا پذيرفت. او تنها بود، رفتار او دوستانه و آرام به نظر مي‌رسيد ولي از حجم زياد كار، شكايت داشت. 4. ما سلام‌ها و آرزوهاي دولت و ملت آمريكا را ابلاغ نموديم و بر نظر خويش كه پيشرفت دولت موقت در ساختن نهادهاي جديد دولتي كه در خدمت منافع آمريكا و همچنين ايران باشد، تأكيد كرديم. پرشت كه ديدگاه واشنگتن را ابراز مي‌داشت، گفت كه مشكل دوجانبه‌اي براي هر دو كشور وجود دارد كه عبارتست از درك ناكافي و تا حدي نادرست از انقلاب در ميان مردم آمريكا و ايران. او گفت از ديدگاه‌هاي بهشتي در زمينه اينكه روابط‌مان را چگونه مي‌بيند و چه اقداماتي مي‌توان در جهت بهبود آن انجام داد، استقبال مي‌كند. 5. بهشتي در پاسخ اول بر لزوم اينكه آمريكا حسن نيت خود را همراه حرف در عمل نيز نشان دهد تأكيد نمود. اظهار حسن نيت تنها كفايت نمي‌كند. او سه زمينه اصلي مشكلات را برشمرد. اول مسئله شاه بود. او پنجاه سال تباهي را بر ملت ايران تحميل نموده و هم‌اكنون احساسات عمومي بر عليه او خيلي شديد مي‌باشد. لذا ايران نمي‌تواند تحمل كند كه آمريكا و يا هر كشور ديگري از او حمايت كند. (نظرات بهشتي، در اين مورد مانند بقيه موارد گفتگو صريح، كنترل شده و عاري از احساسات بودند) 6. انتقاد دوم او در زمينه قراردادهاي تجاري بود. نظر او بر اين دلالت داشت كه با توجه به انقلاب، برخورد با مسائل تجاري نبايد فقط در جنبه‌هاي عادي تجاري محدود شود، بلكه ديدگاه سياسي نيز بايد در نظر گرفته شود .او شنيده بود كه مقدار زيادي از وجوه ايران در آمريكا توسط دادگاه‌ها مسدود شده‌اند. ضرورت دارد كه دولت آمريكا با كمك براي حل اين مشكلات حمايت خود را از ايران نشان دهد. 7. نگراني سوم او در زمينه قطعات يدكي نظامي و تجاري بود. واضح بود كه او اطلاعات كمي در مورد جزئيات اين قضيه دارد، ولي مي‌دانست كه قطعات يدكي به مقدار و سرعت لازم توسط آمريكا فراهم نمي‌شود.
8. من گفتم در مورد شاه، پاسخ خواهم گفت و از پرشت خواستم تا نظرات واشنگتن را در زمينه‌هاي ديگر بيان دارد. من بر آنچه كه به هنگام طرح مسئله سفر شاه به آمريكا به منظور انجام معالجات پزشكي براي نخست وزير و يزدي گفته بودم به عنوان موضع خودمان در قبال شاه تأكيد كردم. ما شاه را به عنوان يك مقام مسئول در ايران به رسميت نمي‌شناسيم و از دولت موقت به رهبري بازرگان حمايت مي‌كنيم. ما اهميت زيادي براي تماميت و استقلال ايران قائل هستيم و به شاه تأكيد كرده‌ايم كه به هنگام اقامت در آمريكا هيچگونه فعاليت سياسي نبايد داشته باشد. 9. بهشتي اعتراضي به اين مسئله نكرد، ولي بعد پرسيد كه پاسخ من در برابر شايعات مربوط به فعاليت سيا در كردستان و مناطق ديگر ايران چيست. من گفتم كه اين شايعات مطلقاً بي‌اساس مي‌باشند. نه سيا و نه هيچ نهادي از دولت آمريكا، به هيچ شكلي در هيچ يك از فعاليت‌هايي كه به تماميت ايران لطمه بزند، شركت نداشته‌اند. من براساس اطلاع كامل از فعاليت‌هاي دولت آمريكا در ايران چنين تضميني به او دادم، در هر حال ايجاد آشوب در كردستان از هر طريقي كه باشد كاملاً برخلاف منافع ملي خودمان خواهد بود. 10. پرشت گفت كه متوجه مشكلات متعدد در زمينه تجارت هستيم ولي اين مسائل به هر دو طرف قضيه مربوط مي‌شوند. دولت آمريكا فعالانه در جهت حل مشكلات تلاش مي‌كند و در واقع در چند مورد مطالبي در جهت حمايت از ايران به دادگاه‌ها داده است. ايران در خيلي از اين موارد دادگاه موفق گشته است. ما مي‌خواستيم دولت موقت بداند كه دولت آمريكا هر كاري بتواند انجام خواهد داد تا اين مشكلات در جهت استحكام بيشتر روابط اقتصادي ـ تجاري با ايران حل شود. ولي دولت موقت بايد توجه داشته باشد كه دولت آمريكا هم جوانب سياسي را بايد در نظر داشته باشد و محدوديت‌هايي وجود دارد، هم قانوني و هم محدوديت‌هاي ديگر كه بر نقشي كه ما مي‌توانيم ايفا كنيم اثر مي‌گذارد. 11. در مورد قطعات نظامي، پرشت اقداماتي را كه ما براي تضمين حل مسئله سپرده‌هاي ارزي اتخاذ نموده بوديم را بر شمرد و گفت كه اين تضمين از ژوئيه به مورد اجرا گذاشته شده و از آن وقت هيچ مانعي از سوي دولت آمريكا بر ارسال قطعات ايجاد نشده است. موارد مجردي وجود دارد كه مشكلاتي در آن بروز خواهد كرد، ولي دولت آمريكا در منافع خود مي‌داند كه ارسال قطعات را تسهيل نمايد تا روند تأمين قطعات نظامي براي ايران استمرار داشته باشد. ما همچنين مي‌خواستيم در زمينه قطعات يدكي و تجهيزات شركت‌هاي تجاري نيز كمك كنيم. براي كمك در اين امر اطلاعات مشخصي لازم است. 12. بهشتي مدتي را صرف توضيح و تأكيد بر حمايت توده‌اي مردم از انقلاب ايران نمود.
اين حمايت هنوز كاملاً مشهود و يا از لحاظ تشكيلاتي و حزبي سازماندهي نشده است. ولي حمايت عظيمي بوده و اين توده شركت كننده انقلاب براي اثبات حقانيت و حمايت از اهداف انقلاب در ايران كافي است. رهبري انقلاب بر چنين حمايت عظيمي اتكا دارد و اين حمايت از انقلاب قدرت و پيروزي انقلاب را عليرغم گزارشات و شايعات در مورد توطئه‌هاي وسيع منجمله امكان توطئه هايي از جانب نظاميان، تضمين مي‌كند. اقدام براي كودتا بسيار محتمل است، او گفت اگر چنين امري پيش آيد آمريكا مسئول شناخته خواهد شد، چون آمريكا داراي نقش گسترده‌اي در رابطه با ارتش ايران بوده است. بهشتي در رابطه با اين موضوع به گونه‌اي صحبت نكرد كه نشان دهد تصور مي‌كند تلاش براي انجام يك كودتا موفق خواهد بود بلكه مي‌گفت چنين اقدامي به هيچ وجه موفق نخواهد شد و هر گونه اقدام مشابه، مشكلات جدي براي آمريكا در ايران ايجاد خواهد كرد. رهبري انقلاب تصميم گرفته است كه با آمريكا و غرب به صورت دوستانه و مثبت برخورد كند ولي آنها عميقاً ظنين باقي مي‌ماندند. 13. در پاسخ، من نكاتي را كه قبلاً توسط پرشت مطرح شده بود مبني بر ضعف در شناخت ابعاد انقلاب در آمريكا را پيش كشيدم ولي گفتم يك جنبه انقلاب براي افكار عمومي آمريكا كاملاً روشن است و آن وسعت حمايت مردمي از انقلاب است. با توجه به روابط ما با نظاميان در ايران من از فرصت استفاده نمودم تا بهشتي را از تركيب و اندازه واحدهاي مستشاري مطلع سازم. گروه مشورتي مستشاري نظامي كه از تعداد زيادي افراد متشكل شده بود در حال حاضر به گروه شش نفري كوچكي تبديل شده كه تنها هدف آن حفظ ارتباط با طرفين ايراني براي تسهيل دريافت تجهيزات نظامي آمريكا توسط دولت موقت ايران مي‌باشد. 14. پرشت گفت كه در واشنگتن ايرانياني با دفتر او تماس مي‌گيرند كه از طبقات متوسط و متخصصين ايران بوده و با شاه نيز مخالفت مي‌كردند، ولي اكنون از ايران فرار كرده‌اند چون احساس مي‌كنند براي آنها در جو سياسي جديد جايي وجود ندارد. او از بهشتي خواست تا موضع رهبري انقلاب را در برابر اين افراد و ايرانياني كه به طور فزاينده نسبت به پيشرفت انقلاب سرخورده و نااميد شده‌اند، روشن كند. 15. بهشتي در پاسخ قبول كرد كه انقلاب اشتباهاتي مرتكب شده است اما گفت دريك انقلاب با وسعت و سرعتي كه در ايران داشت بروز اشتباهات اجتناب‌ناپذير است. رهبري متوجه است كه نمي‌تواند به دور ايران حصاري بكشد و آن را از تأثيرات خارجي و منافع تجارتي و تخصصي كه به آنها احتياج دارد، منزوي سازد. رهبري انقلاب خواهان مرزهاي باز با دنياي خارج مي‌باشد نه مرزهاي بسته. در مورد يك ميليون اقليتي كه او مشخص نمود از انقلاب حمايت كامل نمي‌كنند هم همين موضع اتخاذ مي‌شود. ولي به اين اقليت اجازه داده نخواهد شد كه نظرات خود را به اكثريت 35 ميليون ايراني كه از انقلاب و اهداف آن حمايت مي‌كنند، ديكته كنند. اگر لازم باشد اين توده‌هاي ميليوني جمعيت ايران راه خود را به تنهايي طي خواهند نمود و در مدت 20 سال مي‌توانند آنچه را كه با رفتن اين طبقه از دست داده‌اند و منافعي كه اين يك ميليون اقليت براي كشور داشته جبران كنند. در پاسخ اين سئوال كه آيا بهتري نيست سعي كنند حمايت اين اقليت براي كشور داشته جبران كنند. در پاسخ به اين سئوال كه آيا بهتر نيست سعي كنند حمايت اين اقليت را جلب نمايند، بهشتي تأكيد كرد كه هدف رهبري هم همين بوده و در جهت آن كوشش مي‌كند ولي به هيچ صورتي اكثريت به اين اقليت كوچك اجازه نخواهند داد تا اهداف انقلاب اسلامي كه ملت ايران خواهان آن هستند را تباه سازند. همانطور كه قبلاً گفته بود اين اهداف شامل جامعه‌اي مي‌شود كه آزاد، مترقي و پيرو اصول اسلامي باشد. 16. نظريه: بهشتي شخصيت مؤثر و گيرايي مي‌باشد. مطمئناً در ظاهر و اگر بتوان بر اساس اين گفتگو قضاوت كرد، از لحاظ فكري و عقلي هم مؤثر و گيرا است. او با اعتماد به نفس فوق‌العاده‌ وبه طور آرام و شمرده و انگليسي خوب، صحبت مي‌كند. رفتار او در تمام مدت آرام و غيراحساسي بود. به نظر مي‌رسيد كه او سعي داشت به ما بفهماند كه بهبود روابط بيشتر به نفع آمريكا بوده تا به نفع ايران. ايران انقلابي از حمايت و تفاهم آمريكا استقبال خواهد نمود ولي به هيچ وجه به آمريكا وابسته نخواهد بود. لينگن

چرا بهشتي انتخاب شد؟
 

از آنجا كه در ماه‌هاي نخست پيروزي انقلاب، جامعه فاقد نظم سياسي و اجتماعي قابل قبول بود و دولت موقت در كنترل امور ناتوان به نظر مي‌رسيد و به شدت مورد انتقاد بسياري از نيروهاي انقلابي و گروه‌هاي سياسي بود، دولت‌هاي خارجي و به ويژه دولت آمريكا درصدد برقراري ارتباط با عناصر شاخص و تأثيرگذار بيرون دولت و نزديك به رهبري انقلاب برآمدند. اسناد به دست آمده از سفارت آمريكا و ساير يافته‌هاي مطالعاتي نشان مي‌دهد كه دولت آمريكا نسبت به دولت موقت و به ويژه مسئولان عالي رتبه آن شناخت كافي داشته و از ميزان نفوذ آنها در سطح افكار عمومي و نزديكي به رهبري انقلاب مطلع بوده است. همچنين در روابط بين‌الملل مذاكرات و رايزني‌هاي حساس مقطع انقلاب و دوراني كه وضعيت تثبيت شده‌اي به طور كامل حاكم نشده از اهميت فراواني برخوردار است. در چنين شرايطي سفارتخانه‌هاي خارجي از طرف دولت هاي متبوع خود مأموريت دارند تا براساس اهميت موضوع و ميزان نفوذ در آن كشور نيروهاي تازه نفس و يا كساني كه توان ايفاي نقش در آن شرايط و يا پس از آن را دارند شناسايي و به گفتگو با آنها بپردازند.

آيت‌الله بهشتي و اسناد لانه جاسوسي (1)

روشن است كه آمريكا به دليل سقوط دولت پهلوي و كاهش نفوذ در ايران به دنبال احياي موقعيت پيشين باشد. در همين راستا سفارت آمريكا به دنبال مذاكره با عناصر سرشناس سياسي بود. البته دولت آمريكا با اين پيش‌فرض كه نظام جديد ايران دير يا زود به يكي از دو قطب آمريكا و شوروي نزديك خواهد شد تلاش مي‌كرد تا پيش از نزديك شدن به قطب شوروي، موقعيت از دست رفته را احيا كند. در اين ميان مخالفت اسلام‌گرايان با كمونيسم تا اندازه‌اي خطر نزديك شدن به شوروي را كاهش مي‌داد و آمريكا اميدوار بود هماهنگونه كه در پاره‌اي از كشورها از حربه مخالفت با كمونيسم به عنوان راهي براي نزديك شدن به گروه‌هاي اسلامي (14) و مقابله با شوروي استفاده كرده در ايران نيز از اين شيوه استفاده كند. در عين حال برخي تحليل‌هاي شفاهي اذعان مي‌كند كه در دستگاه ديپلماسي دولت آمريكا ميان وزارت امور خارجه (كيسينجر) و مشاور امنيت ملي (برژينسكي) اختلافاتي در نحوه برقراري ارتباط با مقامات ايراني وجود داشته و خط مذاكره با آيت‌الله بهشتي از طريق وزارت امور خارجه و نماينده آن در تهران (سوليوان) تعقيب مي‌شده است. در سند شماره 36 مورخ 12 اكتبر 1979 (21 آذر 58) هنري پرشت از ديپلمات‌هاي وزارت امور خارجه آمريكا هنگام عزيمت به تهران چند پيشنهاد را مطرح مي‌كند كه درخواست ملاقات با آيت‌الله بهشتي يكي از آنهاست.(15) در همين حال بروس لينگن آخرين كاردار سفارت آمريكا در تهران كه يكي از ملاقات كنندگان با آيت‌الله بهشتي است در توضيح تلاش‌هاي خود مي‌گويد: «فكر نمي‌كنم هيچ مسئول ديگري به اندازه من در جهت حل و فصل مسائل و تنگناهاي موجود در زمينه روابط دو كشور تلاش كرده باشد. تلاش براي پايه‌ريزي روابط جديد با ايران، حكمي بود كه من براي اجراي آن به ايران فرستاده شده بودم ... تا قبل از چهارم نوامبر 1979 (58/8/13) از سوي دولت ايالات متحده موظف بودم با هر تعداد از چهره‌هاي قدرتمند حكومت كه مي‌توانستم، صحبت كنم و همواره در مذاكراتم بر اين نكته پافشاري كنم كه آمريكا انقلاب ايران را پذيرفته است و هيچ قصدي براي بازگشت به گذشته ندارد» (16) وي با اشاره به مذاكره با دكتر بهشتي مي‌افزايد: «من و آقاي پرشت به عنوان نمايندگان دولت ايالات متحده به دنبال ايجاد دركي متقابل بوديم تا بر پايه آن روابط جديد بنيان گذاشته شوند» (17) لينگن درباره شخصيت بهشتي مي‌گويد: «من بسيار تحت تأثير شخصيت آقاي بهشتي قرار گرفتم. او مي‌توانست انگليسي را با لهجه عالي صحبت كند و اين باعث مي‌شد بتوانيم منظور يكديگر را بفهميم...» (18) همچنين اسناد مختلف نشان مي‌دهد كه ديپلمات‌هاي آمريكايي و نخبگان سياسي اين كشور از مدت‌ها قبل تحقيقات گسترده‌اي را درباره رهبري انقلاب، اطرافيان او، نهادهاي انقلابي، ارتش، مراجع، شوراي انقلاب، جانشينان احتمالي امام و ... آغاز كرده بودند. (19) در اين تحقيقات بهشتي جايگاه ويژه‌اي داشت. جيمز بيل استاد دانشگاه تگزاس در 23 مهر 1358 (15 اكتبر 1979) طي سخنان درسي و سومين كنفرانس سالانه انستيتو خاورميانه پيرامون توان و نفوذ سياسي اجتماعي روحانيون در سطح جامعه ايران سخن گفته و از بهشتي به عنوان يكي از رهبران مذهبي پيشرو اطراف آيت‌الله خميني ياد مي‌كند. (20) پروفسور ريچارد كاتم هم پس از ديدار با امام در 7 دي ماه 1357 در شهر پاريس و همچنين پس از يك روز حضور در جمع اطرافيان و ياران امام و سفر چند روزه به تهران در گزارشي تفصيلي به سفارت آمريكا سيد محمد بهشتي را مدير واقعي سازمان اجرايي امام و انقلاب در داخل كشور معرفي مي‌كند. وي مسئوليت هدايت جنبش در ايران و روابط اصلي با پاريس را بهشتي دانسته و مي‌نويسد: «آيت‌الله طالقاني، آيت‌الله رفسنجاني و‌ آيت‌الله منتظري رهبران اصلي افتخاري هستند. ولي قطعاً شكي وجود ندارد كه بهشتي و گروه او متشكل از روحانيون جوانتر و همكاران غيرروحاني ... كار اصلي را انجام مي‌دهند.»
وي مي‌افزايد: «بازرگان رهبر افتخاري مهمي است اما يك سازمانده واقعي نيست» (21) مهندس علي‌اكبر معين‌فر عضو شوراي انقلاب درباره علت ملاقات با شهيد بهشتي مي‌گويد:‌ «ايشان در آن زمان علاوه براينكه دبيرشوراي انقلاب بوده‌اند، نايب رئيسي مجلس بررسي پيش‌نويس قانون اساسي و دبير كلي حزب جمهوري اسلامي را نيز عهده‌دار بوده‌اند، بنابراين به نظر مي‌رسد كه از ديدگاه آمريكايي‌ها آقاي بهشتي به عنوان يك آلترناتيو قدرت مطرح بوده و به همين دليل با او ديدار شده است» (22) در يكي ديگر از اسناد ضمن اشاره به احزاب و گروه‌هاي فعال در صحنه انقلاب به اهميت جايگاه حزب جمهوري اسلامي اشاره شد و آمده است: «حزب جمهوري اسلامي به وسيله شخص مورد اعتماد خميني، عضو سرشناس شوراي انقلاب، دكتر محمد بهشتي اداره مي‌شود و در حال حاضر از بيشترين ميزان حمايت مردمي در ميان ديگر احزاب سياسي ايران برخوردار است» (23) مطالعه ساير اسناد نيز حاكي از اين است كه در آستانه انقلاب و يا پس از آن ديپلمات‌هاي آمريكايي با افراد و گروه‌هايي كه احساس مي‌شد داراي توان و نفوذ سياسي اجتماعي هستند ملاقات‌هايي داشته‌اند. (24) نكته جالب توجه اين است كه در گزارش‌هايي كه توسط اعضاي سفارت تهيه شده در برخي اسناد مقابل نام آيت‌الله بهشتي اين عبارت آمده است: «شناخته شده براي سفارت، يكي از رهبران اصلي جناح خميني» (25) همچنين صريحاً اذعان مي‌شود كه در ميان نزديكان رهبر انقلاب، دكتر بهشتي از معدود چهره‌هايي است كه با گروه‌ها و طيف‌هاي مختلف صنفي و سياسي ديدار و گفتگو دارد و بعضاً پيام‌هاي آنها از طريق بهشتي به امام منتقل مي‌شود. (26) البته ديپلمات‌هاي ساير كشورها نيز به بهشتي نگاهي توأم با احترام داشته‌اند. هنري پرشت از ديپلمات‌هاي وزارت خارجه آمريكا كه خود يكي از ديدار كنندگان با بهشتي بوده در گزارشي ضمن اشاره به ملاقات با سفير شوروي مي‌نويسد: «به نظر وينوگرادوف بهشتي زيرك‌ترين و سياستمدارترين فرد از ميان رهبران ديني بود» (27)مجموع اسناد و مدارك اين بخش نشان مي‌دهد كه سفارت آمريكا با ارزيابي و شناخت دقيق از شخصيت و نفوذ سياسي اجتماعي شهيد بهشتي به دنبال مذاكره با كسي بودند كه از هر نظر مناسب و برخوردار از توان سياسي و تشكيلاتي بالا در ساختار رهبري انقلاب باشد تا از طريق او بتوان به تعامل با رهبران انقلاب از يك سو و اصلاح نگاه منفي آنان به آمريكا و توجيه پذيرش شاه در آمريكا از سوي ديگر پرداخت. (28)

پي نوشت ها :
 

1. او به تنهايي يك امت بود، تهران، نشر شاهد، تير ماه 61، صص 403 و 240.
2. همان، ص 411.
3. همان، ص 412.
4. روزنامه اطلاعات، مورخ 74/4/21.
5. او به تنهايي يك امت بود، تهران، نشر شاهد، تير ماه 61، ص 411.
6. روزنامه اطلاعات، مورخ 74/4/21.
7. سفارت آمريكا تلاشهاي زيادي را براي ملاقات با بهشتي انجام داد كه شواهد آن در اسناد مختلف موجود است. بيشتر اين درخواست‌ها به توصيه وزارت امور خارجه آمريكا بوده است. ر.ك: بايگاني مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، پرونده اسناد لانه جاسوسي، سند 36، مورخ 12 اكتبر 1979.
8. بايگاني مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، پرونده اسناد لانه جاسوسي، سند 180، مورخ 14 مي 1979.
9. همان سند 336، مورخ 29 اكتبر 1979.
10. مجله شهروند امروز، شمـ 45، مورخ 87/2/15، ص 47.
11. بايگاني مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، پرونده اسناد لانه جاسوسي، سند 366.
12. روزنامه جمهوري اسلامي، ويژه‌نامه 61/4/2، ص 2
13. مجله شهروند امروز، شمـ 67، مورخ 87/7/21.
14. مانند افغانستان.
15. اسناد لانه جاسوسي، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، بهار 1387، ج 4، ص 335 و ج 3، ص 467.
16. مجله شهروند امروز، شمـ 51، مورخ 87/4/2، صص 77-76.
17. همان.
18. همان.
19. اسناد لانه جاسوسي، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، بهار 1387، ج 4، صص 53-52.
20. همان، ج 2، ص 335.
21. همان، ج 2، ص 129.
22. مجله شهروند امروز، شمـ 45، مورخ 87/2/15، ص 50.
23. اسناد لانه جاسوسي، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، بهار 1387، ج 3، ص 176.
24. ر.ك: اسناد مختلف در همان.
25. همان، ج 3، ص 334.
26. همان، ج 3، صص 319 و 389 و 390.
27. بايگاني مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، پرونده اسناد لانه جاسوسي، سند 361، مورخ 24 اكتبر 1979.
28. مجله تايم چاپ آمريكا در ژوئن 1981 پس از شهادت آيت‌الله بهشتي نوشت كه «او اميد اصلي تداوم انقلاب اسلامي بود.» (جمعي از پژوهشگران، سازمان مجاهدين خلق از پيدايي تا فرجام، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌هاي سياسي، س 84، ج 2، ص 599). واشنگتن استار هم فقدان وي را به منزله از دست رفتن تواناترين استراتژيست و سازمان‌ده روحانيت ايران توصيف كرد. (همان) روزنامه دي‌ولت چاپ آلمان (غربي) نيز فقدان بهشتي را ضربه‌اي سخت به روحانيت ايران ناميد. (همان) كريستين ساينس مانيتور هم فقدان بهشتي را موجب نااميدي بنيادگران براي تشكيل دولت مذهبي پس از بني‌صدر دانست. (همان)
 

منبع: فصلنامه مطالعات تاريخي 25



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.