چگونه در جهاني پرآشوب جامعه اي انعطاف پذيربسازيم

نويسنده با نگاهي متفاوت به مقوله امنيت داخلي ، مشخصه هاي نوي را براي آن بر مي شمارد که در طرح هاي فعلي تأمين ملي آمريکا غايب هستند . او تأمين امنيت غذايي شهروندان آمريکايي را بسيار مهم تر از طرح هاي مقابله...
سه‌شنبه، 9 شهريور 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه در جهاني پرآشوب جامعه اي انعطاف پذيربسازيم

چگونه در جهاني پرآشوب جامعه اي انعطاف پذيربسازيم
چگونه در جهاني پرآشوب جامعه اي انعطاف پذيربسازيم


 

نويسنده:چيپ وارد(1)




 

چکيده :
 

نويسنده با نگاهي متفاوت به مقوله امنيت داخلي ، مشخصه هاي نوي را براي آن بر مي شمارد که در طرح هاي فعلي تأمين ملي آمريکا غايب هستند . او تأمين امنيت غذايي شهروندان آمريکايي را بسيار مهم تر از طرح هاي مقابله با حملات تروريستي مي داند و معتقد است ، چون به خطر افتادن امنيت غذايي آمريکا در اثر عوامل گوناگوني که از دست دولتمردان آمريکايي خارج است ، بر تعداد بسيار بيشتري از شهروندان آمريکايي تأثير مي گذارد ، آنها بايد در فرض هاي بنيادين خود در مورد امنيت ملي ، تغييرات بنياديني به وجود آورند و اين ابعاد را نيز در آن بگنجانند .
اکنون که تصميم گرفته ايم اقتصاد را «سبز » کنيم ،چرا امنيت ملي خود را سبز نکنيم ؟حرف من اين است که باز جويان در زير نور لامپ هاي فلورسنت کم مصرف از مظنونين بازجويي کنند يا پليس هااز تجهيزات قابل بازيافتي استفاده کنند که از طريق انرژي خورشيدي قابل شارژ است . منظور من اين است که آيا ما نبايد در جهاني که هر روز فروتر مي رود ،سرانجام درباره تک تک انگاره هاي خود از امنيت ملي ، باز انديشي کنيم ؟ اکنون که دنيس بلر ، مدير جديد آژانس اطلاعات مرکزي مدعي مي شود که ناامني جهاني ،بيشتر از تروريسم براي ما خطر به شمار مي رود ،زمان آن نيست که ايده «امنيت » را از قيد و بندهاي بالا به پايين و مثل هميشه تجاري و تروريسم محور رها کنيم ؟ به واقع آيا زمان آن نيست که دولت اوباما شروع به بنا کردن امنيتي کند که ما بتوانيم آن را باور کنيم ؟ يعني يک حرکت پايين به بالا که ما را در مسيري قرار دهد که از آمريکا جامعه اي انعطاف پذير بسازيم که بتواند پس از بروز فجايع ، خود را بهتر و مؤثرتر بازسازي کند - چه فجايع آفريده دست انسان و چه فجايع طبيعي (اگر فرقي بين آنها باشد ) -فجايعي که بي شک مشخصه عصر در حال ظهور انقلاب هاي آب و هوايي است . در دراز مدت ،اگر ما نتوانيم به دنبال امنيتي برويم که بر قريب الوقوع تهديدات زمان ما متمرکز باشد ، که بيشتر بر بازسازي و بهبود تأکيد داشته باشد تا آنچه که با عنوان «دفاع » از آن ياد مي شود و بر ساختن اجتماعات تأکيد داشته باشد ،بي شک گرفتار دردسرهاي بزرگي خواهيم شد . اکنون نيز «امنيت ملي » و «وزارت امنيت ملي » که در سال 2002از ادغام سيزده اداره ،توسط دولت بوش به وجود آمده است ،کماکان به تکرار همان هراس ها و فرض هاي تأثيرگذار و تجسم يافته در قالب «جنگ جهاني با ترور » رئيس جمهور قبلي ما مي پردازند .شايد دشمنان خارجي به راستي در حال برنامه ريزي براي حمله به ما باشند ،اما باورتان بشود يا نه - البته تعداد روز افزوني از مردم که شاهد از دست رفتن خانه ، پول و شغل خود هستند ،در حال باور اين امر هستند - احتمالاً خطر تروريسم ،نه بدترين و نه خطرناک ترين چيزي است که در انتظارماست .
هراس خارج از اندازه از تروريسم و آنچه که تروريسم انجام مي دهد ،در اثر حملات فاجعه بار يازده سپتامبر به وجود آمد و بر دستور کار مقاماتي سايه انداخت که همگي کاملاً آمادگي سرکوب چالش هايي را داشتند که آزادي هاي مدني ما را زير پا مي گذاشتند .اين دستور جلسه توسط گروهايي از ميهن پرستاني به اجرا گذاشته شد که همه چيز مي فروختند ،از ماسک هاي ضد گاز گرفته تا سيستم هاي شناسايي بيومتريک ؛کساني که خزانه عمومي را به نام ميهن پرستي غارت کردند .همانند بسياري از کارهاي بد دوران بوش ،امينت ملي از همان ابتدا مسير اشتباهي را در پيش گرفت و اين مسير ما را از زمان تا حال ، به جهتي نادرست هدايت کرده است .در همين زمينه شايان يادآوري است که به دنبال حملات يازده سپتامبر ،گردباد کاترينا از راه رسيد ،با آن سيل ها و آتش سوزي هاي بي مانند و گسترده و پس از آن نيز البته سقوط اقتصادي .با وجود هراس هاي گسترده اي که ازاحتمال حملات تروريستي در کشور پراکنده شده است ،احتمال اينکه اکثر ما در يک زمان حمله تروريستي گرا تجربه کنيم ، جداً ناچيز است .از سوي ديگر ،ترديدي نيست که ناامني خطوط دور افتاده و پرت تأمين مايحتاج ما براي مواد غذايي ،آب و انرژي ، بر زندگي همه ما در طول چند دهه آينده تأثير خواهد گذاشت . اول از همه اينکه ،طبيعت مصيبت هاي زيادي همچون سيل را ) به لطف تغييرات آب و هوايي زمين ، احتمال روي دادن آن هر روز بيشتر مي شود ) در آستين دارد که عواقب آن به شکل قحطي ،مهاجرت ، جنگ هاي داخلي ،سقوط دولت ها و نهايتاً جنگ سالاران و دزدان دريايي بر سراسر قلمرو انسان تأثير خواهند گذاشت . حتي اگر اين فجايع در نظر شما نسخه اي طبيعي تروريسم باشند . شما نمي توانيد مانع از بروز يک توفان هيولاوار يا سيل کشتارگر شويد و با دستگير کردن آنها در مرزها يا به قفس انداختن آنها قبل از آنکه بتوانند حمله اي را صورت دهند ،جلوي آنها را بگيريد .به همين دليل است که يک نسخه سبز و جديد از امنيت ، بايد بر ادارات و منابع بازسازي خسارات اين فجايع ،دست کم به اندازه دفاع در برابرآنها حاکم شود،البته نه بازسازي از راه دور يا از طريق مأموران «اداره مديريت اضطراري فدرال ».

امنيت شکل گرفته در داخل ،براي آينده ايپرخطر
 

امنيت ملي به دنبال حملات يازده سپتامبر به شدت نظامي شده و بر روي تک فجايعي چون حملات يا حوادث تأکيد دارد نه بر مثلاً آلودگي غلات اساسي توسط آفت هاي نوظهور يا بر فروپاشي اجتماعي صنعت ماهي گيري اقيانوس -همان گونه که چنين چيزي واقعاًرخ داد -اين گونه بلاياي طبيعي ، برخلاف حملات تروريستي،فوراً مي توانند همگان را مورد حمله قرار دهند و طرح هايي را که براي مقابله با تک حمله ها طراحي شده اند ،بي مصرف بگذارند .به اين ترتيب ،اگر ميامي در گردباد نابود شود FEMA(نهاد کمک رساني در حوادث )مي تواند (البته اميدواريم ) از طريق کاميون و هواپيما به مردم کمک برساند .اگر بخشي از تجارت غذايي جهاني تعطيل شود ، صدها هزار باغ محلي و شبکه هايي از باغچه هاي خانگي اين آمادگي را دارند که محصولات خود را جايگزين اين کسري مواد غذايي کنند ،نه انباري هاي پر از آذوقه هاي اضطراري ؛و اين مي تواند نشان
دهنده تفاوت بين بحران و فاجعه باشد . پس اول از همه ،چالش هاي سيستماتيک به واکنش هاي سيستماتيک نيازمندند .
شايد غذا و امنيت مفهومي توأمان نباشند که فوري به ذهن متبادر شوند ، اما کارشناسان مي دانند که سيستم عرضه مواد غذايي ما از آسيب پذيري خاصي برخوردار است . ما با دشواري هايي که به دنبال بالا رفتن قيمت گاز يا يخ زدن خطوط انتقال انرژي رخ مي دهد ،آشنا هستيم ، اما تعداد اندکي از ما در ايالات متحده ، وحشت و محروميت ناشي از گسستن زنجيره تأمين مواد غذايي را تجربه کرده ايم -البته تاکنون - اين وضعيت در دهه هاي پيش رو تغيير خواهد کرد . ترديد نکنيد ،حتي اگر امروز اين امر بسيار نامحتمل بنمايد ،به ياد داشته باشيد که براي اکثرما ، يک فروپاشي اقتصادي همين يک سال پيش رخ داده است .
سيستم صنعتي و جهاني شده توليد و توزيع مواد غذايي ما شگفت آور است و مواد خوراکي سمي را با قيمت هايي بسيار ارزان از مکان هايي بسيار دور دست برايمان مي آورد.مانگوهايي که ازمکزيک و کيوي هايي که از نيوزيلند مي آيند ، به راستي خوش خوراک هستند ،اما در رضايت قابل فهمي که از مصرف آنها به ما دست مي دهد .خطري بزرگ نهفته است .اگر دراين باره بينديشيد که سبز کردن امنيت ملي ما واقعاً به چه معنا است ، ديگر به چيزي جز تأمين امنيت سيستم مواد غذايي ما نگاه نخواهيد کرد . يک غذاي آمريکايي نوعي ، به طور ميانگين هزار مايل را پشت سر مي گذارد تا به بشقاب شما برسد .گندمي که در نان ساندويچ همبرگر شماست ، ممکن است از کانادا آمده باشد ،گوشت آن از آرژانتين و گوجه فرنگي آن از شيلي . مواد خوراکي اي که از فاصله اي چنين دور دست به امريکا حمل شده اند ،بسيار آسيب پذير هستند و در معرض همه نوع اختلالي قرار دارند : بروز يک توفان بزرگ و ويران کننده مرکز توليد اين مواد غذايي ،نوسانات در قيمت سوخت و کودهاي بارور کننده ،ماشين آلات کشاورزي و حمل و نقل جاده اي ،بروز ناآرامي محلي يا جنگ هاي منطقه اي که موجب تعطيلي مراکز توليد مواد غذايي يا راه هاي مواصلاتي به آنها شود ، سياست هاي کشوري مؤثر بر قيمت مواد غذايي يا جبران کننده کمبود اين مواد در خود اين کشورها .ديگراز سيل ها و خشکسالي ها و آفت هاي مرسومي سخن نمي گوييم که همواره بشر با آنها روبه رو بوده و گرم شدن کره زمين آنها را تشديد نيز کرده است .
بروزيک وقفه در تأمين مواد غذايي در جايي در دوردست ها ، فقط زماني قابل تحمل است که ما طرح هايي را در نظر گرفته باشيم و بتوانيم جاي خالي اين مواد غذايي را با موادي که در داخل کشور توليد کرده ايم ،پرکنيم .به کمبود مواد غذايي و شورش هاي پيامد آن در سي کشور جهان در سال 2008،به عنوان وحشتي بنگريد که دارد به سراغ حيات بر روي اين سياره مي آيد ؛سياره اي که از تغييرات شديد و غير قابل پيش بيني آب و هوايي ،رشد شديد جمعيت ، اکوسيستم هايي که فشار زيادي بر آنها وارد مي آيد واقتصادهاي مواد غذايي رنجور ،شديداً آسيب ديده است . افزايش قيمت ها که باعث دور از دسترس قرار گرفتن مواد غذايي براي توده هاي آشوب زده شد ، حتماً به زودي و با سقوط قيمت انرژي در اثر انباشتگي اقتصاد جهاني ،دوباره سر بلند خواهند کرد .هرچند نبايد اشتباه کرد ، کمبود مواد غذايي و ناآرامي هاي حاصل از آن ، نهايتاً دوباره به سراغ ما خواهد آمد .نکته ديگري نيز وجود دارد که نبايد از نظر دور داشت : کشورهايي که از کمبود مواد غذايي رنج مي برند ،ممکن است وقتي شهروندان گرسنه آنها خواستارسلطه بر توليد و عرضه مواد غذايي شدند ، با وضع موانع تجاري ، از بخش هاي کشاورزي خود حمايت و محافظت کنند .درست شبيه اتفاقي که در ساير حوزه هاي توليدي تحت فشار در اثر سقوط اقتصاد جهاني در حال رخ دادن است .
به طورکلي ،ذخيره مواد غذايي بيشتر شهرهاي آمريکا ،کفاف کمتر از يک هفته آنها را مي دهد و بيشترما در خانه هاي مان ذخيره مواد غذايي نداريم و اين موضوع ساکنان اين شهرها را در برابر اختلال در سيستم تأمين مواد غذايي ،بسيار آسيب پذير کرده است .سه وعده غذايي آتي خود را قلم بگيريد تا وحشتي را که احتمالاً از گسست جدي در زنجيره تأمين مواد غذايي ما به وجود مي آيد ، درک کنيد . پرسش اساسي اين است که چگونه ما مي توانيم به جاي ناديده گرفتن اين جنبه حياتي و مورد غفلت واقع شده امنيت داخلي خود ، به چاره انديشي درباره آن بپردازيم ؟

پی نوشت ها :
 

1-Chip Ward ،کارشناس مسائل سياسي و اقتصادي .
منبع :www.CommonDreams.org
 

منبع:نشريه سياحت غرب ،شماره 71



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط