خلاص کردن آمريکا از شر جنگ افروزان
شروود راس (Sherwood Ross، وي قبلا براي روزنامه ها و خبرگزاري هاي بزرگ گزارش تهيه مي کرد. براي تماس با او يا طرح نظرات خود در «سرويس خبري ضد جنگ» به نشاني او ايميل بفرستيد: Sherwoodel@yahoo.com)
آمريکاييان منزجري که به سياست مداراني رأي مي دهند که از صلح سخن مي گويند و با اين حال به محض انتخاب شدن، از جنگ حمايت مي کنند، بايد در فواصل بين انتخابات ها نيز فعال باشند. صرفا هر چهار سال يک بار رأي دادن، چاره اين مشکل نيست. همان طور که فيلسوف فعال در «انستيتو فن آوري » ماسا چوست نوآم چامسکي در کتاب خود " Failed States" مي نويسد : «فرصت هاي آموزش و سازمان دهي فراوان هستند. همچون گذشته، احتمالا اين گونه نيست که حقوق از سوي مقامات نيک انديش اعطا شده باشد يا در نتيجه اقدامات کسب شده باشند - مثل انجام چند تظاهرات يا استفاده هر چهار سال يک بار از اهرم قطعات ادبي مشخص که تحت عنوان «سياست هاي داخلي » توصيف مي شوند... - اين امور مستلزم مشارکت هر روزه و همراه با از خود گذشتگي است....» قصور در استفاده از اين فرصت ها احتمالا تبعات شومي دارد: هم براي کشور، هم براي جهان و هم براي نسل هاي آتي ».
همان گونه که چالمرزجانسون در کتاب خود «اندوه هاي امپراتوري »مي نويسد، هدف بزرگ براي آمريکاييان «بازپس گرفتن کنترل بر کنگره و انجام اصلاحات در آن، در کنار قوانين اتخاباتي فاسدي است که کنگره را به جولانگاهي براي منافعي خاص تبديل کرده و آن را صرفا به مجمعي از نمايندگان دمکرات و محلي براي کاهش بودجه پنتاگون و آژانس هاي اطلاعاتي مخفي تبديل کرده است.» حق با اوست؛ البته آمريکا امروزه يک دولت جنگي است، قدرتمند ترين دولت جنگي تا اين زمان و رهبران آن دروغ مي گويند، وقتي ادعا مي کنند که کشورهاي کوچک گوشه و کنار جهان که داراي بودجه نظامي سالانه پنج ميليارد دلاري هستند، تهديدي نسبت به واشنگتن به شمار مي روند. واشنگتني که هر ساله حدود هشتصد ميليارد دلار را براي امور جنگي خود هزينه مي کند. اين بودجه از هفتصد و هشتاد ميليارد دلار دولت هاي پنجاه کشور جهان بر روي هم که در سال 2008 خرج اداره کشورهاي خود کرده اند بيشتر است. جيمز کارول در کتاب خود «خانه جنگ » اشاره مي کند که پنتاگون «از يک آژانس فراتر رفته و به يک نهنگ سفيد ويرانگر تبديل شده است ».
يکي از راه هاي اصلاح کنگره اين است که مانع از پذيرفتن پول هاي اهدايي (يا همان رشوه ) توسط مقامات شويم و ترتيبي دهيم که به جاي اين کار، آنها امور خود را مختصرا با بودجه هاي دولتي پيش ببرند. برنده جايزه «پوليتزر» ديويد کي جانسون در کتاب خود «پرتاب آزاد » مي نويسد : به هر يک از اعضاي کنگره اجازه دهيد بيشتر از مبلغي که تصور مي کند براي انجام کارهايش ضروري است، هزينه کند، اگر ما قدرت قانو گذاري بالايي را به نمايندگان و سناتور ها بدهيم، مطمئنا مي توانيم اختيارات لازم را براي اداره سياهه هزينه هايشان به آنها بدهيم ».
جانسون توضيح مي دهد : « اين کار بهايي دارد : ديگر سفر هاي رايگان ممنوع؛ غذاهاي رايگان، ممنوع ؛ و هداياي بيشتر، ممنوع. سناتور اگر لازم است نظافت ظرف شويي پشت بار را در يک استراحتگاه در تاهيتي بازرسي کند، فقط کافي است فاکتورهاي خود را به همراه يک سياهه از هزينه هايشان به ما بدهد. ما اين فاکتور ها را به طور ماهانه از کليه نمايندگان منتخب جمع آوري مي کنيم و از طريق اينترنت آن را در فرمتي که تجزيه و تحليل آن ساده باشد، ارسال خواهيم کرد ».
جانسون مي گويد : «هر دلار و هر جلسه اي بايد آشکار باشد. ما هزينه تمام آنها را پرداخت خواهيم کرد و در صورت لزوم، آنها فقط مشمول مجازات هاي معمول به خاطر اختلاس و مجازات هاي در نظر گرفته شده توسط مجلس سنا بر اساس حق انحصاري آنها براي قضاوت درباره درستي عملکرد اعضاي خود يا تصميم رأي دهندگان براي خلع يد از يک اسرافکار مي شوند».
فرانسيس بويل در« قدرت اعتراض» مي نويسد : « اکنون زمان انجام يک اقدام بازدارنده است.» مقاومت مدني يک راهبرد مهم محسوب مي شود. قدرت مردم مي تواند بر سياست هاي قدرت غلبه يابد. جنبش هاي مردمي در کنار زدن رژيم خودکامه، ديکتاتوري و همه جانبه در کشورهاي کمونيستي سابق در سراسر اروپاي شرقي و نيز آسيا، آمريکاي لاتين و اخيرا در خاورميانه توفيق داشته اند. زمان آن است که آمريکاييان در اينجا (آمريکا ) نيز قدرت مردم را به کار گيرند ».
بويل توضيح مي دهد که بر اساس متمم اول، معترضان مقاومت مدني، حق « تجمع صلح آميز و در خواست از دولت براي از ميان برداشتن بي عدالتي ها » را دارند. او مي نوسيد که اين متمم « مردم را ملزم نمي کند که تجمع آنها از يک منظر پوزيتيويستي و فني «قانونمند» باشد، بلکه بايد صلح آميز باشد. مطمئنا فعاليت هاي مجرمانه جاري که توسط مقامات خود دولت آمريکا انجام مي شود ، نوعي بي عدالتي است که مردم آمريکا حق دارند اصلاح آن را از طريق روش هاي مقاومت مدني خواستار شوند ».
ديويد سوانسون نويسنده « سپيده دم » (هفت داستان ) مي نويسد: « کار کردن روي اينکه چه چيزي شما را به حرکت در مي آورد، موجد تفاوتي در زندگي و زندگي خانوادگي شما خواهد شد. اجتماع، مدرسه، باشگاه ها و سازمان هايتان را بسيج کنيد.» او مي گويد، صدها سازمان صلح طلب خواستار اجراي صلح در http: afterdowningstreet.org،coalition فهرست شده اند. او هشدار مي دهد که « با تداوم دوره رياست جمهوري اوباما و کساني که پس از او مي آيند، ما شاهد انواع سوء استفاده و انحراف از قدرت خواهيم بود که بدون اصلاح شدن، اعمال و تثبيت شده اند و کاملا امکان آن هست که از قدرت، سوء استفاده شود و اين سوء استفاده بيشتر نيز مي شود، مگر آنکه ما کاري کنيم ».
چامسکي در « جاه طلبي هاي امپر ياليستي » مي نويسد که اتحاديه هاي کارگري « يکي از معدود مکانيسم هايي هستند که با آنها مردم معمولي مي توانند گرد هم جمع شوند و تمرکز ثروت و قدرت را تعديل کنند. به همين دليل است که ايالت متحده داراي يک تاريخچه کارگري بسيار خشن است که در آن تلاش هاي مکرري براي نابود کردن اتحاديه ها در مقاطعي که آنها پيشرفتي داشته اند، صورت گرفته است. » گرگ پالاست در « تيمارستان مسلح » مي نويسد : «يک راه ديگر براي تقويت «قدرت مردم »، دادن حقوق سياسي دوباره به پنج ونيم ميليون شهروندي است که هنوز به دليل برخي محکوميت هاي پيشين، از رفتن به محل هاي رأي گيري محروم هستند. کارزار «حق رأي » در حال مبارزه با اين سلب حقوق شهروندي به سبک شوروي است. قابل توجه اينکه، سلب شهروندي براي تمام طول عمر، تنها از سوي هفت ايالت «کنفدراسيون قديمي » اعمال مي شود که بدوا قوانيني بر آنها حاکم بود که توسط «کوکلوس کلان ها» تدوين شده بود.»
پالاست نيز مي گويد که شهروندان ثبت نام خود براي رأي دادن را کنترل کنند.
او مي نويسد :« از طريق اينترنت، دفتر وزارت امور خارجه تان را کنترل کنيد يا با دايره انتخابات منطقه خود تماس بگيريد. سپس براي دوستتان، همسرتان، پستچي تا يا مادرتان ثبت نام کنيد. با « اتحاديه رأي دهندگان زنان رأي دهنده » و دفتر محلي حزب خود تماس بگيريد و دو روزي را صرف ثبت نام خانه به خانه کنيد.
منبع : www. opednews. com
منبع:نشريه سياحت غرب شماره 79
/ن
چکيده :
آمريکاييان منزجري که به سياست مداراني رأي مي دهند که از صلح سخن مي گويند و با اين حال به محض انتخاب شدن، از جنگ حمايت مي کنند، بايد در فواصل بين انتخابات ها نيز فعال باشند. صرفا هر چهار سال يک بار رأي دادن، چاره اين مشکل نيست. همان طور که فيلسوف فعال در «انستيتو فن آوري » ماسا چوست نوآم چامسکي در کتاب خود " Failed States" مي نويسد : «فرصت هاي آموزش و سازمان دهي فراوان هستند. همچون گذشته، احتمالا اين گونه نيست که حقوق از سوي مقامات نيک انديش اعطا شده باشد يا در نتيجه اقدامات کسب شده باشند - مثل انجام چند تظاهرات يا استفاده هر چهار سال يک بار از اهرم قطعات ادبي مشخص که تحت عنوان «سياست هاي داخلي » توصيف مي شوند... - اين امور مستلزم مشارکت هر روزه و همراه با از خود گذشتگي است....» قصور در استفاده از اين فرصت ها احتمالا تبعات شومي دارد: هم براي کشور، هم براي جهان و هم براي نسل هاي آتي ».
همان گونه که چالمرزجانسون در کتاب خود «اندوه هاي امپراتوري »مي نويسد، هدف بزرگ براي آمريکاييان «بازپس گرفتن کنترل بر کنگره و انجام اصلاحات در آن، در کنار قوانين اتخاباتي فاسدي است که کنگره را به جولانگاهي براي منافعي خاص تبديل کرده و آن را صرفا به مجمعي از نمايندگان دمکرات و محلي براي کاهش بودجه پنتاگون و آژانس هاي اطلاعاتي مخفي تبديل کرده است.» حق با اوست؛ البته آمريکا امروزه يک دولت جنگي است، قدرتمند ترين دولت جنگي تا اين زمان و رهبران آن دروغ مي گويند، وقتي ادعا مي کنند که کشورهاي کوچک گوشه و کنار جهان که داراي بودجه نظامي سالانه پنج ميليارد دلاري هستند، تهديدي نسبت به واشنگتن به شمار مي روند. واشنگتني که هر ساله حدود هشتصد ميليارد دلار را براي امور جنگي خود هزينه مي کند. اين بودجه از هفتصد و هشتاد ميليارد دلار دولت هاي پنجاه کشور جهان بر روي هم که در سال 2008 خرج اداره کشورهاي خود کرده اند بيشتر است. جيمز کارول در کتاب خود «خانه جنگ » اشاره مي کند که پنتاگون «از يک آژانس فراتر رفته و به يک نهنگ سفيد ويرانگر تبديل شده است ».
يکي از راه هاي اصلاح کنگره اين است که مانع از پذيرفتن پول هاي اهدايي (يا همان رشوه ) توسط مقامات شويم و ترتيبي دهيم که به جاي اين کار، آنها امور خود را مختصرا با بودجه هاي دولتي پيش ببرند. برنده جايزه «پوليتزر» ديويد کي جانسون در کتاب خود «پرتاب آزاد » مي نويسد : به هر يک از اعضاي کنگره اجازه دهيد بيشتر از مبلغي که تصور مي کند براي انجام کارهايش ضروري است، هزينه کند، اگر ما قدرت قانو گذاري بالايي را به نمايندگان و سناتور ها بدهيم، مطمئنا مي توانيم اختيارات لازم را براي اداره سياهه هزينه هايشان به آنها بدهيم ».
جانسون توضيح مي دهد : « اين کار بهايي دارد : ديگر سفر هاي رايگان ممنوع؛ غذاهاي رايگان، ممنوع ؛ و هداياي بيشتر، ممنوع. سناتور اگر لازم است نظافت ظرف شويي پشت بار را در يک استراحتگاه در تاهيتي بازرسي کند، فقط کافي است فاکتورهاي خود را به همراه يک سياهه از هزينه هايشان به ما بدهد. ما اين فاکتور ها را به طور ماهانه از کليه نمايندگان منتخب جمع آوري مي کنيم و از طريق اينترنت آن را در فرمتي که تجزيه و تحليل آن ساده باشد، ارسال خواهيم کرد ».
جانسون مي گويد : «هر دلار و هر جلسه اي بايد آشکار باشد. ما هزينه تمام آنها را پرداخت خواهيم کرد و در صورت لزوم، آنها فقط مشمول مجازات هاي معمول به خاطر اختلاس و مجازات هاي در نظر گرفته شده توسط مجلس سنا بر اساس حق انحصاري آنها براي قضاوت درباره درستي عملکرد اعضاي خود يا تصميم رأي دهندگان براي خلع يد از يک اسرافکار مي شوند».
فرانسيس بويل در« قدرت اعتراض» مي نويسد : « اکنون زمان انجام يک اقدام بازدارنده است.» مقاومت مدني يک راهبرد مهم محسوب مي شود. قدرت مردم مي تواند بر سياست هاي قدرت غلبه يابد. جنبش هاي مردمي در کنار زدن رژيم خودکامه، ديکتاتوري و همه جانبه در کشورهاي کمونيستي سابق در سراسر اروپاي شرقي و نيز آسيا، آمريکاي لاتين و اخيرا در خاورميانه توفيق داشته اند. زمان آن است که آمريکاييان در اينجا (آمريکا ) نيز قدرت مردم را به کار گيرند ».
بويل توضيح مي دهد که بر اساس متمم اول، معترضان مقاومت مدني، حق « تجمع صلح آميز و در خواست از دولت براي از ميان برداشتن بي عدالتي ها » را دارند. او مي نوسيد که اين متمم « مردم را ملزم نمي کند که تجمع آنها از يک منظر پوزيتيويستي و فني «قانونمند» باشد، بلکه بايد صلح آميز باشد. مطمئنا فعاليت هاي مجرمانه جاري که توسط مقامات خود دولت آمريکا انجام مي شود ، نوعي بي عدالتي است که مردم آمريکا حق دارند اصلاح آن را از طريق روش هاي مقاومت مدني خواستار شوند ».
ديويد سوانسون نويسنده « سپيده دم » (هفت داستان ) مي نويسد: « کار کردن روي اينکه چه چيزي شما را به حرکت در مي آورد، موجد تفاوتي در زندگي و زندگي خانوادگي شما خواهد شد. اجتماع، مدرسه، باشگاه ها و سازمان هايتان را بسيج کنيد.» او مي گويد، صدها سازمان صلح طلب خواستار اجراي صلح در http: afterdowningstreet.org،coalition فهرست شده اند. او هشدار مي دهد که « با تداوم دوره رياست جمهوري اوباما و کساني که پس از او مي آيند، ما شاهد انواع سوء استفاده و انحراف از قدرت خواهيم بود که بدون اصلاح شدن، اعمال و تثبيت شده اند و کاملا امکان آن هست که از قدرت، سوء استفاده شود و اين سوء استفاده بيشتر نيز مي شود، مگر آنکه ما کاري کنيم ».
چامسکي در « جاه طلبي هاي امپر ياليستي » مي نويسد که اتحاديه هاي کارگري « يکي از معدود مکانيسم هايي هستند که با آنها مردم معمولي مي توانند گرد هم جمع شوند و تمرکز ثروت و قدرت را تعديل کنند. به همين دليل است که ايالت متحده داراي يک تاريخچه کارگري بسيار خشن است که در آن تلاش هاي مکرري براي نابود کردن اتحاديه ها در مقاطعي که آنها پيشرفتي داشته اند، صورت گرفته است. » گرگ پالاست در « تيمارستان مسلح » مي نويسد : «يک راه ديگر براي تقويت «قدرت مردم »، دادن حقوق سياسي دوباره به پنج ونيم ميليون شهروندي است که هنوز به دليل برخي محکوميت هاي پيشين، از رفتن به محل هاي رأي گيري محروم هستند. کارزار «حق رأي » در حال مبارزه با اين سلب حقوق شهروندي به سبک شوروي است. قابل توجه اينکه، سلب شهروندي براي تمام طول عمر، تنها از سوي هفت ايالت «کنفدراسيون قديمي » اعمال مي شود که بدوا قوانيني بر آنها حاکم بود که توسط «کوکلوس کلان ها» تدوين شده بود.»
پالاست نيز مي گويد که شهروندان ثبت نام خود براي رأي دادن را کنترل کنند.
او مي نويسد :« از طريق اينترنت، دفتر وزارت امور خارجه تان را کنترل کنيد يا با دايره انتخابات منطقه خود تماس بگيريد. سپس براي دوستتان، همسرتان، پستچي تا يا مادرتان ثبت نام کنيد. با « اتحاديه رأي دهندگان زنان رأي دهنده » و دفتر محلي حزب خود تماس بگيريد و دو روزي را صرف ثبت نام خانه به خانه کنيد.
منبع : www. opednews. com
منبع:نشريه سياحت غرب شماره 79
/ن