مهدويت ، فلسفه بزرگ جهاني
نویسنده : مهدي دهشيري
شيعه هر جمعه منتظر است تا ببيند چه زماني به سوالات او كه با “ اين اين” آغاز ميشود پاسخ داده ميشود؟ منتظر است ببيند چه وقت حقش كه درطول تاريخ تضييع شده است را ميتواند باز ستاند ؟ منتظر است ببيند كي به نداي لبيك او پاسخ ميگويند؟و منتظر است ببيند چه زماني امامش ظهور ميكند و دنيا را با عدل و داد آباد ميكند؟آري شيعه واقعي هميشه منتظر است تا مهدي موعود(عج) ظهور كند و به نداي اين اين آنها جواب مثبت دهد و حكومت صالحان را در جهان برپا سازد.
زيرا اين انديشه به حسب اصل و ريشه قرآني است. اين قرآن مجيد است كه با قاطعيت تمام پيروزي نهايي ايمان اسلامي، غلبه قطعي صالحان و متقيان، كوتاه شدن دست ستمكاران وجباران براي هميشه و آينده درخشان و سعادتمندانه بشريت را نويد داده است.
اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوشبيني نسبت به جريان كلي نظام طبيعت و سير تكاملي تاريخ واطمينان به آينده و طرد عنصر بدبيني نسبت به پايان كار بشر است كه طبق بسياري از نظريهها و فرضيهها فوقالعاده تاريك وابتر است.
اولا: اميدواري به آينده است كه دنيا در آينده نابود نميشود. مكرر گفتهام كه امروز اين فكر در دنياي اروپا پيدا شده كه بشر در تمدن خودش به مرحلهاي رسيده كه با گوري كه خودش به دست خودش كنده است يك گام بيشتر فاصله ندارد. طبق اصول ظاهري نيز همين طور است ولي اصول دين و مذهب به ما ميگويد: زندگي سعادتمندانه بشر آن است كه در آينده است اينكه اكنون هست موقت است.
دوم: آن دوره، دوره عقل وعدالت است. شما ميبينيد يك فرد دوره كلي دارد: دوره كودكي، كه دوره بازي و افكار كودكانه اوست. دوره جواني كه دوره خشم و شهوت است و دوره عاقله مردي و پيري كه دوره پختگي و استفاده از تجربيات دوره دور بودن از احساسات و دوره حكومت عقل است. اجتماع بشري هم همين طور است. اجتماع بشري سه دوره را بايد طي كند. يك دوره دوره اساطير وافسانهها و به تعبير قرآن دوران جاهليت است.
دور دوم، دوره علم است ولي علم و جواني يعني دوره حكومت خشم وشهوت. به راستي عصر ما برچه محوري ميگردد؟ اگر انسان دقيق حساب كندميبيند محور گردش زمان ما يا خشم است و يا شهوت عصر ما بيش از هرچيزي عصر بمب است (يعني عصر خشم) و عصر ميني ژوپ است (يعني عصر شهوت.)
آيا دورهاي نخواهد آمد كه آن دوره حكومت نه حكومت اساطير باشد و نه حكومت خشم وشهوت و بمب و مينيژوپ ؟ دورهاي كه واقعا در آن دوره معرفت وعدالت و صلح و انسانيت و معنويت حكومت كند؟ چگونه ميشود كه چنين دورهاي نيايد؟ مگر ميشود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد و بشر را بهعنوان اشرف مخلوقات آفريده باشد بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسيده يك مرتبه تمام بشر را زير و رو كند؟! پس مهدويت يك فلسفه بسيار بزرگ است. ببينيد مضاميني كه ما در اسلام داريم چه قدر عالي است!
“ و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون “ سوره انبياء، آيه 105
خدا در قرآن ميگويد كه ما در گذشته بعد از ” ذكر” - كه گفتهاند يعني بعد از آنكه در تورات نوشتيم- در زبور هم اين مطلب را اعلام كرديم و ما اعلام كريم پس شدني است كه: ” ان الارض يرثها عبادي الصالحون” صحبت منطقه و محل و شهر نيست اصلا فكر آن قدر بزرگ و وسيع است كه سخن از تمام زمين است: زمين براي هميشه در اختيار زورمندان و ستمكاران و جباران نميماند اين يك امر موقت است دولت صالحان كه بر تمام زمين حكومت كند در آينده وجود خواهد داشت.
در مفهوم اين آيه كوچكترين ترديدي نيست.
همچنين راجع به اينكه دين مقدس اسلام دين عمومي بشر خواهد شد و تمام اديان ديگر در مقابل اين دين از بين خواهند رفت و تحتالشعاع قرار خواهند گرفت. در قرآن كريم هست كه اين يكي ديگر از آثار ونتايج وجود مقدس مهدي موعود (عج) است.
“هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لوكره المشركون” سوره فتح، آيه 28 اين دين را به وسيله اين پيامبر فرستاد براي اينكه در نهايت امر آن را بر تمام دينهاي عالم پيروز گرداند، يعني همه مردم دنيا تابع اين دين بشوند. و آيات ديگري كه فعلا از آنها ميگذريم.
از آيات قرآن كريم كه بگذريم مسئله احاديث نبوي است. آيا پيغمبر اكرم(ص) در اين زمينه مطالبي فرموده است؟آيا فرموده است يا نفرموده است؟ اگر روايات مربوط به مهدي موعود انحصارا روايات شيعه ميبود براي شكاكان جاي اعتراض بود كه: اگر مسئله مهدي موعود(عج) يك مسئله واقعي است بايد پيغمبر اكرم گفته باشد و اگر پيغمبر اكرم گفته بود بايد ساير فرق اسلامي هم روايت كرده باشند و تنها شما شيعيان روايت نكرده باشيد. جوابش خيلي واضح است اتفاقا روايات باب مهدي موعود (عج) را تنها شيعيان روايت نكردهاند رواياتي كه اهل تسنن در اين زمينه دارند از روايات شيعه اگر بيشتر نباشد كمتر نيست. كتابهايي كه در اين زمينه نوشته شده است مطالعه بكنيد، ميبينيد همين طور است. در همين موضوع مرحوم آيتالله صدر (اعلي الله مقام) كتابي را به زبان عربي نوشتهاند به نام “المهدي” و در آن كتاب ايشان هر چه روايت نقل كردهاند همه روايات اهل تسنن است. وقتي انسان مطالعه ميكند، ميبيند كه مسئله مهدي موعود (عج) در روايات اهل تسنن از روايات شيعه بيشتر هست و كمتر نيست. كتاب ديگري به نام “ منتخب الاثر “ تاليف آقاي آقاميرزا لطف الله صافي كه تحت نظر مرحوم آيتالله بروجردي (رحمت الله عليه) نوشته شده است. در اين كتاب نيز روايات فراواني در اين زمينه از اهل تسنن ذكر نموده است.
باز به جنبه رواياتي اين بحث كار ندارم همين طور كه به جنبه آياتش كار زيادي ندارم من از يك جنبه ديگري ميخواهم مسئله موعوداسلام را بحث بكنم و آن اينكه: اين مسئله روي تاريخ اسلام چه اثري گذاشته است؟
وقتي كه ما تاريخ اسلام مطالعه ميكنيم ميبينيم گذشته از رواياتي كه در اين زمينه از پيامبر اكرم يا اميرالمومنين وارد شده است اساسا از همان نيمه دوم قرن اول اخبار مربوط به مهدي موعود(عج) منشا حوادثي در تاريخ اسلام شده است. چون چنين نويدي و چنين گفتهاي در كلمات پيامبراكرم(ص) بوده است احيانا از آن سوءاستفادههايي شده است و اين خود دليل بر اين است كه چنين خبري در ميان مسلمين از زبان پيغمبرشان پخش و منتشر بوده است واگر نبود آن سوءاستفادهها نميشد.
منبع:www.bashgah.net
/ن
1. مهدويت يا انديشه پيروزي نهايي
زيرا اين انديشه به حسب اصل و ريشه قرآني است. اين قرآن مجيد است كه با قاطعيت تمام پيروزي نهايي ايمان اسلامي، غلبه قطعي صالحان و متقيان، كوتاه شدن دست ستمكاران وجباران براي هميشه و آينده درخشان و سعادتمندانه بشريت را نويد داده است.
اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر عنصر خوشبيني نسبت به جريان كلي نظام طبيعت و سير تكاملي تاريخ واطمينان به آينده و طرد عنصر بدبيني نسبت به پايان كار بشر است كه طبق بسياري از نظريهها و فرضيهها فوقالعاده تاريك وابتر است.
2. مهدويت يك فلسفه بزرگ جهاني
اولا: اميدواري به آينده است كه دنيا در آينده نابود نميشود. مكرر گفتهام كه امروز اين فكر در دنياي اروپا پيدا شده كه بشر در تمدن خودش به مرحلهاي رسيده كه با گوري كه خودش به دست خودش كنده است يك گام بيشتر فاصله ندارد. طبق اصول ظاهري نيز همين طور است ولي اصول دين و مذهب به ما ميگويد: زندگي سعادتمندانه بشر آن است كه در آينده است اينكه اكنون هست موقت است.
دوم: آن دوره، دوره عقل وعدالت است. شما ميبينيد يك فرد دوره كلي دارد: دوره كودكي، كه دوره بازي و افكار كودكانه اوست. دوره جواني كه دوره خشم و شهوت است و دوره عاقله مردي و پيري كه دوره پختگي و استفاده از تجربيات دوره دور بودن از احساسات و دوره حكومت عقل است. اجتماع بشري هم همين طور است. اجتماع بشري سه دوره را بايد طي كند. يك دوره دوره اساطير وافسانهها و به تعبير قرآن دوران جاهليت است.
دور دوم، دوره علم است ولي علم و جواني يعني دوره حكومت خشم وشهوت. به راستي عصر ما برچه محوري ميگردد؟ اگر انسان دقيق حساب كندميبيند محور گردش زمان ما يا خشم است و يا شهوت عصر ما بيش از هرچيزي عصر بمب است (يعني عصر خشم) و عصر ميني ژوپ است (يعني عصر شهوت.)
آيا دورهاي نخواهد آمد كه آن دوره حكومت نه حكومت اساطير باشد و نه حكومت خشم وشهوت و بمب و مينيژوپ ؟ دورهاي كه واقعا در آن دوره معرفت وعدالت و صلح و انسانيت و معنويت حكومت كند؟ چگونه ميشود كه چنين دورهاي نيايد؟ مگر ميشود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد و بشر را بهعنوان اشرف مخلوقات آفريده باشد بعد بشر به دوره بلوغ خودش نرسيده يك مرتبه تمام بشر را زير و رو كند؟! پس مهدويت يك فلسفه بسيار بزرگ است. ببينيد مضاميني كه ما در اسلام داريم چه قدر عالي است!
3. مهدويت در قرآن و احاديث نبوي
“ و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون “ سوره انبياء، آيه 105
خدا در قرآن ميگويد كه ما در گذشته بعد از ” ذكر” - كه گفتهاند يعني بعد از آنكه در تورات نوشتيم- در زبور هم اين مطلب را اعلام كرديم و ما اعلام كريم پس شدني است كه: ” ان الارض يرثها عبادي الصالحون” صحبت منطقه و محل و شهر نيست اصلا فكر آن قدر بزرگ و وسيع است كه سخن از تمام زمين است: زمين براي هميشه در اختيار زورمندان و ستمكاران و جباران نميماند اين يك امر موقت است دولت صالحان كه بر تمام زمين حكومت كند در آينده وجود خواهد داشت.
در مفهوم اين آيه كوچكترين ترديدي نيست.
همچنين راجع به اينكه دين مقدس اسلام دين عمومي بشر خواهد شد و تمام اديان ديگر در مقابل اين دين از بين خواهند رفت و تحتالشعاع قرار خواهند گرفت. در قرآن كريم هست كه اين يكي ديگر از آثار ونتايج وجود مقدس مهدي موعود (عج) است.
“هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لوكره المشركون” سوره فتح، آيه 28 اين دين را به وسيله اين پيامبر فرستاد براي اينكه در نهايت امر آن را بر تمام دينهاي عالم پيروز گرداند، يعني همه مردم دنيا تابع اين دين بشوند. و آيات ديگري كه فعلا از آنها ميگذريم.
از آيات قرآن كريم كه بگذريم مسئله احاديث نبوي است. آيا پيغمبر اكرم(ص) در اين زمينه مطالبي فرموده است؟آيا فرموده است يا نفرموده است؟ اگر روايات مربوط به مهدي موعود انحصارا روايات شيعه ميبود براي شكاكان جاي اعتراض بود كه: اگر مسئله مهدي موعود(عج) يك مسئله واقعي است بايد پيغمبر اكرم گفته باشد و اگر پيغمبر اكرم گفته بود بايد ساير فرق اسلامي هم روايت كرده باشند و تنها شما شيعيان روايت نكرده باشيد. جوابش خيلي واضح است اتفاقا روايات باب مهدي موعود (عج) را تنها شيعيان روايت نكردهاند رواياتي كه اهل تسنن در اين زمينه دارند از روايات شيعه اگر بيشتر نباشد كمتر نيست. كتابهايي كه در اين زمينه نوشته شده است مطالعه بكنيد، ميبينيد همين طور است. در همين موضوع مرحوم آيتالله صدر (اعلي الله مقام) كتابي را به زبان عربي نوشتهاند به نام “المهدي” و در آن كتاب ايشان هر چه روايت نقل كردهاند همه روايات اهل تسنن است. وقتي انسان مطالعه ميكند، ميبيند كه مسئله مهدي موعود (عج) در روايات اهل تسنن از روايات شيعه بيشتر هست و كمتر نيست. كتاب ديگري به نام “ منتخب الاثر “ تاليف آقاي آقاميرزا لطف الله صافي كه تحت نظر مرحوم آيتالله بروجردي (رحمت الله عليه) نوشته شده است. در اين كتاب نيز روايات فراواني در اين زمينه از اهل تسنن ذكر نموده است.
باز به جنبه رواياتي اين بحث كار ندارم همين طور كه به جنبه آياتش كار زيادي ندارم من از يك جنبه ديگري ميخواهم مسئله موعوداسلام را بحث بكنم و آن اينكه: اين مسئله روي تاريخ اسلام چه اثري گذاشته است؟
وقتي كه ما تاريخ اسلام مطالعه ميكنيم ميبينيم گذشته از رواياتي كه در اين زمينه از پيامبر اكرم يا اميرالمومنين وارد شده است اساسا از همان نيمه دوم قرن اول اخبار مربوط به مهدي موعود(عج) منشا حوادثي در تاريخ اسلام شده است. چون چنين نويدي و چنين گفتهاي در كلمات پيامبراكرم(ص) بوده است احيانا از آن سوءاستفادههايي شده است و اين خود دليل بر اين است كه چنين خبري در ميان مسلمين از زبان پيغمبرشان پخش و منتشر بوده است واگر نبود آن سوءاستفادهها نميشد.
منبع:www.bashgah.net
/ن